خانه > گزارش ويژه > تحولات رسانه ای > «مدیران روزنامهها، سرمایهگذاران زالوصفت نیستند» | |||
«مدیران روزنامهها، سرمایهگذاران زالوصفت نیستند»معصومه ناصری[email protected]
انجمن صنفی روزنامهنگاران به عنوان نهادی صنفی که وظیفه حمایت از روزنامهنگاران را دارد تعریف شده است. اما در سالهای اخیر، خود این انجمن متهم به سیاسیکاری شده و حتی موجودیتش تا مرز نابودی رفته است. اما پس از انتخابات مردادماه گذشته این انجمن توانست موجودیتش را تثبیت کند. برای پیگیری بحث حقوق صنفی روزنامهنگاران به سراغ بدرالسادات مفیدی، دبیر انجمن صنفی رفتم تا از کم و کیف اقدامات این انجمن برای دفاع از حقوق روزنامهنگاران بپرسم. خانم مفیدی در یکی از روزنامههای موسوم به اصلاحطلب قلم میزند که برخی از همکاراناش به زمانه گفتند در دریافت حقوق ماهانهشان با مشکل مواجه هستند.
آیا انجمن صنفی روزنامهنگاران از مشکلات روزنامهنگاران خبر دارد و اقدامی برای حل آن صورت داده است؟ طی سالهای گذشته، در این خصوص مراجعات زیادی داشتهایم. ولی به تدریج که جلوتر میرویم، مشکلات سبک و سیاق دیگری پیدا میکند. زمانی، شاهد یک سری اختلافات روزنامهنگارها با مدیران مطبوعات بودیم که ممکن بود در حوزهی کاری با هم اختلاف سلیقه، عقیده یا نگاه داشتند و منجر به برخورد با روزنامهنگار میشد و روزنامهنگار اخراج میشد، یا برخوردهایی از این دست که مراجعه میکردند و ما پیگیری میکردیم. هماکنون هم یک کمیته حل اختلاف در انجمن صنفی روزنامهنگاران داریم که این کمیته پس از مراجعه روزنامهنگاران و در پی طرح شکایت آنها، برای حل مسایلشان ورود پیدا میکند. ابتدا از طریق رایزنی و گفت و گو با مدیران آن روزنامهنگارها، وارد میشود. اگر پیش نرود، اقدام به کمکرسانی به آن روزنامهنگار جهت طرح شکایت در دادگاهها میکنیم. حدود ۲۰۰ روزنامهنگار طی دو سه سال اخیر به این کمیته مراجعه کردهاند و تقریباً ۸۰ درصد آنها موفق شدهاند بخشی از مطالبات یا حقوقشان را بگیرند. گویا در ماههای اخیر مشکلات بیشتر شده و شاهد تأخیر در پرداخت حقوق روزنامهنگاران هستیم. بله؛ شکل مشکلات روزنامهنگاران متفاوت شده است. پرداختیها با تأخیر صورت میگیرد و این اتفاق بیشتر در روزنامهها و نشریات وابسته به جریان اصلاحات صورت میگیرد. فکر میکنم بخشی از آن متأثر از فضای سیاسی و شرایط سختی است که بر این روزنامهها حاکم است. چون این بحث به تعویق افتادن پرداخت حقوقها در روزنامههای وابسته به جناح محافظهکار کمرنگ است. دلیل آن هم مشخص است. این روزنامهها یا به رانتهای دولتی و سوبسیدها و امکانات دولتی وصل هستند؛ یا از محل آگهیهای دولتی ارتزاق میشوند. همچنین در قسمت تیراژ و توزیع در مراکز دولتی و ... مشکلاتی به آن شکل ندارند. خودتان در عین اینکه دبیر انجمن صنفی هستید، روزنامهنگار هم هستید و از قضا در یکی از روزنامههایی کار میکنید که با دو سه نفر از همکاران شما در همان روزنامه که گفت و گو میکردم، در پرداختها تأخیر دارد. قاعدتاً حقوق خود شما هم با تأخیر پرداخت میشود. بله. این نکته را تأیید میکنم. من هم در یکی از روزنامههایی کار میکنم که حقوقها با تأخیر پرداخت میشود. طبیعی است که ما به این وضع معترض و از آن ناراحت هستیم. شرایط هم شرایطی است که ما به عنوان مدافع حقوق روزنامهنگار و کارگر، باید ورود پیدا کنیم و اجازه ندهیم چنین وضعیتی پیش بیاید. اصلاً قصد دفاع از حقوق مدیرعامل را ندارم. اما تقاضای من از برخی روزنامهنگاران این است که بعضی از مدیران روزنامههای وابسته به جناح اصلاحطلب را سرمایهداران زالوصفتی نبینند. فضای کشور به سمتی رفته است که منابع مالی این مدیران برای انتشار مطبوعاتشان محدود است. در شرایطی کار میکنند که به هیچ وجه آگهیهای دولتی دریافت نمیکنند و در عین حال بخش خصوصی هم برای ندادن آگهی به این روزنامهها تحت فشار است. یعنی اگر آگهیهای دولتی را هم نادیده بگیریم، اخبار موثق داریم که حتی با بخشهای خصوصی هم که میخواهند به این روزنامهها آگهیهایی بدهند، تماس گرفته میشود و به گونهای آنها را تحت فشار میگذارند که آگهی را به فلان روزنامه یا فلان نشریه ندهند. به نظر میرسد به دلیل فشارهای سیاسی که احساس میکنید بر کارفرما وارد میشود، مدارایتان با آنان بیشتر است. بله. البته معتقد نیستم که روزنامهنگارها به دنبال گرفتن حق خودشان نباشند یا حتی نخواهم هیچ اقدامی بکنم که بچهها به حق و حقوق و مطالبات خودشان نرسند. ما بارها حتی در روزنامهای که خودم کار میکنم، یا روزنامههای دیگری از این دست، ورود پیدا کردهایم و صحبتهایی را کردهایم. ولی وقتی پای درد دل مدیران هم مینشینیم، میبینیم که آنها هم با همین مشکلات مواجه هستند. وقتی فضا این طور مسموم و آلوده است و شرایط برای انتشار مطبوعات مستقل و وابسته به جریان اصلاحات، هموار نیست، طبیعی است که ممکن است یک سری مدیران در چنین فضایی سوء استفاده کنند و جاهایی هم حقوق روزنامهنگاران را بیش از آنکه در محدودیت هستند، نادیده بگیرند. در صحبتهایی که با برخی از همکاران روزنامهنگار داشتم، آنها هم روی بحث آگهیها تأکید میکردند و مشکلات سرمایهگذارهای روزنامهها را درک میکردند. ولی در عین حال درک نمیکردند که چه طور سرمایهگذار روزنامهای در حالی که حقوق آنها را پرداخت نمیکند، در سودای انتشار یک روزنامهی جدید است؟ بله. مواردی از این دست هم هست. گفتم که در این میان، افرادی این احساس را به وجود میآورند که دارند از این فضا کمال استفاده را میکنند. اما این خیلی چشمگیر نیست. بر خلاف تصور دوستان، من این را عامل اصلی نمیدانم. باید پای صحبت این افراد هم بنشینیم. ممکن است او هم به دلیل بیثباتی فضای سیاسی کشور و تزلزل در حرفه روزنامهنگاری، امکان توقیف روزنامه در حال انتشارش را بیش از حد ببیند و از ترس بسته شدن روزنامهای که سرمایهاش را در آن به کار انداخته است، اقدام به انتشار یک روزنامه یا مطبوعه دیگر به عنوان ذخیره بکند که در صورت بسته شدن آن، سرمایهاش را به این طرف بیاورد. خانم مفیدی، من با شما به عنوان دبیر انجمن صنفی روزنامهنگاران صحبت میکنم؛ ولی در گفت و گویمان خیلی همدلی با کارفرماها را احساس میکنم. شما دبیر انجمن صنفی روزنامهنگاران هستید؛ نه دبیر انجمن صنفی کارفرماهای روزنامهنگاری. نمیدانم چه طور صحبت کردم که شما چنین برداشتی را میکنید. ولی در انجمن صنفی روزنامهنگاران و پیرو جلسات متمادی که با فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران در خصوص حل مشکلات روزنامهنگاران داشتیم، یک قرارداد کار و به نوعی یک پیمان دستهجمعی کار تهیه شد. این پیمان به دنبال این است که نگاه سهجانبهگرایی را دنبال کند، که در سویی کارفرما نشسته باشد؛ در سوی دیگر کارگر و در این میانه دولت هم با کارگر و کارفرما همراهی کند. به این دلیل که میخواهیم روزنامهنگاران به حق خودشان برسند، لازم و ضروری میبینیم که گفت و گوها و تفاهماتی با مدیران داشته باشیم. اگر الان چهار تا شعار یا چهار تا فحش به مدیران میدادم، آیا برای شما قانعکننده بود که فکر کنید من مدافع حقوق روزنامهنگاران هستم؟ احساس میکنم که گاهی اوقات لازم است که ما وارد گفت و گوهایی با مدیران مطبوعات بشویم تا بتوانیم حقوق روزنامهنگار را بگیریم. شما وارد این گفت و گوها شدهاید؟ بله. ما بارها وارد دیالوگ و گفت و گو شدهایم و سعی کردیم ابتدا از طریق رایزنی و تفاهم مسایل بچهها را حل کنیم. آیا احساس شما این است که کارفرماها به حفظ روزنامهنگارها و توجه به شأن آنها علاقهمند هستند؟ چندی پیش در جمع تعدادی از روزنامهنگاران میگفتم، کو آن دوران گذشته که اعتبار و شأنی برای روزنامهنگار وجود داشت؟ این شأن و اعتبار به تدریج دارد از بین میرود. متأسفانه همان طور که گفتم، نقش حاکمیت و دولت را در این زمینه، پررنگ میبینم. فضایی که برای روزنامهنگاران در کشور ایجاد شد، باعث شد که آدمهای کوچک به خودشان اجازه بدهند اقدام به راهاندازی یک سری نشریات بکنند و نگاهشان به بعضی از روزنامهنگاران، نگاه بردهواری باشد. شما در صحبتهایتان به تنظیم دوباره قراردادهای کار و تلاشی که در این زمینه میکنید اشاره کردید؛ که اتفاق مثبتی میتواند باشد. در گفت و گوهایم با همکاران روزنامهنگارمان، بعضی از آنان میگفتند قراردادهای کار سهماهه دارند که هر سه ماه یک بار تمدید میشود تا کارفرما ملزم به پرداخت حق بیمه آنها نشود. آیا میتوانم (اگر ایرادی ندارد) بپرسم قرارداد کار خود شما چگونه است؟ قراردادی که ما تنظیم کردیم و روی سایت و در بولتن برای اعضای انجمن ارسال کردیم، یک مدل پیشنهادی است؛ نه مدلی که بتوانیم روی آن ضمانت اجرایی داشته باشیم. به دلیل شرایطی که انجمن در آن قرار دارد و صرفاً یک نهاد غیردولتی و یک تشکل صنفی محسوب میشود، اگر بین کارفرما و کارگر توافق حاصل نشود، معلوم نیست سرانجام این قرارداد به کجا برسد. به رغم اینها، ما این را در اختیار روزنامهنگارها گذاشتیم. این قرارداد در رابطه با بحث زمان، دست روزنامهنگار و مدیر را باز گذاشته است. یعنی این تصمیم را بر عهده خود روزنامهنگار گذاشته که مدت قراردادش را سه ماهه، یک ساله یا ابد تنظیم کند. متأسفانه شاهد قراردادهای کوتاهمدت هستیم. این دست کارفرما را باز میگذارد. اما اشکال کار هم اینجا است که روزنامهنگار ما چنین قراردادی را امضا میکند و به آن تن میدهد. اگر امضا نکند، ممکن است بیکار بماند. مجبور است که تن بدهد. میتواند این قرارداد را ببرد؛ محکم بایستد و از حق خودش دفاع کند. آیا شما در روزنامهای که کار میکنید، این کار را کردهاید؟ وضعیت شخص من از وضعیتی که برایتان ترسیم کردم، متفاوت است. گاهی اوقات من هیچ قراردادی امضا نکردهام؛ اما جایی کار میکنم. وضعیت خودم را برای زندگی و آیندهام جور دیگری تعریف کردهام. این به معنی تن دادن به زور نیست. حتی وقتی قراردادی به من پیشنهاد شد، من آن را امضا نکردم؛ اما دارم کارم را هم ادامه میدهم. شما چشمانداز را چه طور میبینید؟ آیا شما هم مثل برخی از دیگر دوستان روزنامهنگار، منتظر و امیدوار هستید که دولت دیگری، دولت اصلاحطلبی بر سر کار بیاید و توجه به روزنامهها و روزنامهنگارها بیشتر بشود؟ اگر در این فضا، امید نداشته باشیم، چه کار دیگری میتوانیم بکنیم؟ امید دارم که در آینده، دولت بعدی بستر را اساساً برای روزنامهنگاران و مطبوعات و هم برای NGOها، بخش خصوصی و نهادهای مدنی فراهم کند. در حضور نهادهای مدنی و NGOها، قطعاً شرایط بهتری برای روزنامهنگاران فراهم خواهد شد. بخشهای پیشین: • فریده غائب: به روزنامهنگاران منتقد سخت میگذرد • آرش حسننیا: حاکمیت، دشمن مشترک روزنامهنگار و کارفرماست • فرزانه روستایی: این در همیشه بر این پاشنه نخواهد چرخید |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
در حكومتي كه همه ي شريانش را نظامي ها و اطلاعاتي ها امنيتي كرده اند و اقتصاد در همه ي عرصه ها در اختيار دولت است نه تنها سرمايه كذاران در اين بخش بلكه ساير عرصه ها نيز با ايجاد سيستمهاي مجوز دولتي بازار آزاد در اختيار دولتي ها شده است به همين دليل است كه رشوه دادن و رشوه كرفتن تبديل به امري عادي شده است اكر مجوزي دولتي مي خواهي بايد به آن تن دهي وكرنه كارت بيش نمي رود به همين دليل موقع صدور مجوز همه جيز براي سرمايه كذار توجيه ميشود شما مي خواهيد شركتي ثبت كنيد روزنامه را بايد معرفي كنيد كه اخبار شركتتان را جاب مي كند اكر نكوئيد كيهان مجوز شما اساسا صادر نمي شود يا سالها آمد و رفت كنيد به همين دليل است كه نخبكان خواهان دموكراسي و بازار آزاد غير دولتي هستند زيرا دموكراسي ست كه مانع امتيازات مخفي دولتي ميشود . در ايران سرمايه داري هم ايدئولوزيك شده است و فقط در جهارجوب ايدئولوزي حكومتي ست كه حق فعاليت دارد . در غير اينصورت بايد سرمايه اش را ببرد دبي ....
-- فرهاد-فرياد ، Sep 26, 2008مرسي معصومه عزيز ...كاش با آقايون سرمايه گذار ي كه زالوصفت نيستند هم حرف بزنيد
-- emily.amrae ، Sep 26, 2008