خانه > گزارش ويژه > تحولات رسانه ای > «این در همیشه بر این پاشنه نخواهد چرخید» | |||
«این در همیشه بر این پاشنه نخواهد چرخید»معصومه ناصری[email protected]
روزنامهنگاری در همه جای جهان شغل سخت و زیانآوری است. اما روزنامهنگاران ایرانی جدای از تحمل فشارهای ناشی از سانسور و عدم آزادی دسترسی به اطلاعات و برخوردهای امنیتی، این روزها با مشکلات صنفی هم دست و پنجه نرم میکنند. فرزانه روستایی، روزنامهنگاری که در دوران مختلف همچنان به کار روزنامهنگاری ادامه میدهد و هماکنون در روزنامه اعتماد دبیر گروه بینالملل است، میگوید این مشکلات فقط روزنامهنگاران شاغل در روزنامههای خصوصی را آزار میدهد؛ وگرنه روزنامههای دیگر به جریان «کر» کمکها و حمایتهای دولتی متصل هستند و امنیت شغلیشان برقرار است:
بچههای روزنامهنگار در روزنامهی اعتماد، قرارداد کاری دارند؟ تقریباً اکثریت قابل توجهی از بچهها، قرارداد کاری دارند. بیشتر آنها هم بیمه هستند. تعداد اندکی (شاید یک ذره از اندک بیشتر باشد) هنوز بیمه نیستند و روند و پروسه استخدامشان کامل نیست. با توجه به این که شغل روزنامهنگاری یک شغل پر از جابه جایی است، هم سیستم اداری که یک روزنامه را اداره میکند و هم بچههایی که در روزنامه کار میکنند، با این مشکل مواجه هستند و به صورت طبیعی همیشه تعدادی از بچهها هستند که پروسه کار اداریشان کامل نشده است. مثلاً کار بیمهشان هنوز انجام نشده است و یک پروسهای را طی میکند تا به انجام برسد. البته ما در سیستم اداری روزنامهی خودمان مقداری بینظمی و به هم ریختگی هم داریم که به هر حال توضیح خاص خودش را دارد. به طور مشخص، من از همکاران شما شنیدم که پرداخت حقوق ماهانه روزنامهنگاران در روزنامه اعتماد، علیرغم این که قرارداد دارند، با تأخیرهای زیادی اتفاق میافتد. همین طور است؟ بچههای روزنامهی اعتماد، سال گذشته، قبل از عید، در حالی که انتظار داشتند عیدی و حقوق اسفندماه را دریافت کنند، به دلیل مشکل مالی که مدیر مالی روزنامه با آن مواجه بود، عملاً فقط عیدی را دریافت کردند؛ که این به لحاظ سیستم اجتماعی ایران، خیلی قابل توجه است. حقوق اسفندماه را هم بعد از عید دریافت کردند. بچههای این روزنامه تقریباً با بیش از یک ماه اختلاف، حقوقشان را دریافت میکنند. یعنی الان که در انتهای شهریورماه هستیم، حقوق تیرماهشان را هنوز دریافت نکردهاند. البته یک توضیحی هم برای این مسأله وجود دارد که شما به صورت جامع در جریان کل قضیه قرار بگیرید. توضیح این تأخیر چه میتواند باشد؟ روزنامههای دولتی مثل ایران، جام جم، کیهان، اطلاعات و ... که به «کر» وصلاند، به پولهای میلیاردی وابستهاند و هیچ مشکل مالی ندارند. اما معدود روزنامههای بخش خصوصی مثل روزنامه اعتماد، کارگزاران، اعتماد ملی، سرمایه و ... تقریباً از هیچ کمک دولتی برخوردار نیستند. در نتیجه، روزنامه فقط با کارکرد خودش، خودش را سرپا نگه میدارد. شالوده اساسی اداره یک روزنامه به لحاظ مالی دو تا پایه است؛ یکی تکفروشی روزنامه است و مهمتر از آن، بخش آگهی است. متأسفانه، طبق هماهنگیهایی که وزارت ارشاد انجام داده و ظاهراً آقای رییسجمهور هم پیگیر آن بوده است، کلیه دوایر و ادارات دولتی و شرکتهایی که دولت در آنها سهمی دارد، از دادن آگهی به این روزنامههای خصوصی منع شدهاند. در نتیجه این روزنامهها طی یک سال گذشته با افت شدید آگهی مواجه بودهاند. مفهوم افت شدید آگهی این است که روزنامه یکباره به لحاظ مالی، دچار یک تنش بسیار قابل توجه میشود. این اتفاقی بوده که در روزنامه ما افتاده است. این اتفاق در روزنامه کارگزاران هم کاملاً مشهود است و آنها هم موفق به جذب آگهی نمیشوند. در روزنامههای خصوصی دیگر هم وضع به همین شکل است. اما روزنامه همشهری را که باز میکنید، میبینید که از صفحه اول تا صفحه آخر و در همهی ضمیمهها، نصف صفحه آگهی است. ادارات و سازمانهای دولتی از دادن آگهی به روزنامههای خصوصی، اعم از اصلاحطلب یا غیر اصلاحطلب، منع شدهاند؟ نه، روزنامههای مورد بحث، شامل چند روزنامه است؛ روزنامههای اعتماد، اعتماد ملی، سرمایه و کارگزاران که روزنامههای مطرح بخش خصوصی هستند. ما روزنامههای دیگری هم داریم؛ اما آنها عموماً جز روزنامههای مورد بحث نیستند. آسیب دیدن یا ندیدن این سه چهار روزنامه است که این تلقی را ایجاد میکند که فضای مطبوعاتی ایران آسیب دیده است یا نه. این روزنامهها طی چند ماه یا یک سال گذشته، به شدت با مشکل آگهی مواجه بودند. برای مثال، در روزنامهی شرق اصلاً مشکل آگهی وجود نداشت. روزی ۲۷، ۳۰ یا ۴۰ میلیون (تومان) آگهی داشتیم و این سرمایه عظیمی را روزانه، هفتگی و ماهانه برای روزنامه به بار میآورد. اما طی دو سه ماه اول امسال، آگهی ما به قدری کم بوده که بخش اداری خودش را هم نمیتواند سرپا نگاه دارد. همچنین بر خلاف روزنامههای ایران، همشهری، جام جم، کیهان و اطلاعات که مقدار زیادی پورسانت، سوبسید، کاغذ و امتیازات دیگر میگیرند، روزنامههای بخش خصوصی تقریباً چیزی دریافت نمیکنند. اضافه بر این، در حالی که هزینه چاپ، قیمت کاغذ، هزینههای اداری و ... طی یک سال گذشته بسیار افزایش پیدا کرده، درآمد روزنامههای بخش خصوصی به شدت کاهش داشته است. به این ترتیب، این روزنامهها با مشکلات اقتصادی مواجه میشوند و میبینیم که روزنامه اعتماد دو ماه است حقوق پرداخت نکرده یا روزنامه کارگزاران در یک موردی، حدود یک ماه و نیم تا دو ماه حقوق پرداخت نکرده بود. این باعث تنشهایی هم در سیستم داخلی خود روزنامه میشود. اما روزنامههای ایران، همشهری، جام جم، کیهان و اطلاعات با چنین مشکلاتی روبهرو نیستند. منع سازمانهای دولتی از دادن آگهی به روزنامههای بخش خصوصی، مصوبه و بخشنامهی مشخصی دارد یا یک شایعه است؟ نه، این شایعه نیست. روزنامههای خصوصی به صورت معمول با یک جریان ثابت دریافت آگهی مواجه بودند. اما بعد از این که شنیده شد که ظاهراً مصوبهای در جایی تصویب شده و وزارت ارشاد آن را ابلاغ کرده و در جاهایی هم اجرایی شده است، این جریان ثابتِ دادن آگهیها، یکباره قطع شد. این فقط برای روزنامهی ما نبود. روزنامههای خصوصی دیگر هم با این مشکل مواجه شدند. با وجود این همه مشکلات و دردسرهایی که روزنامهنگاری را حتی یک شغل بصرفه هم نکرده است که درآمد معقول و مشخصی از آن به دست بیاید، چرا شما و همکارانتان به کارتان در روزنامه ادامه میدهید؟ شغل روزنامهنگاری دو وجهه اساسی دارد. یکی پرستیژ اجتماعی است که روزنامهنگاری در ایران و در همه جای دنیا دارد؛ و دیگر اینکه روزنامهنگاران در همه جای دنیا، معمولاً مدعیان اصلاحطلبی و اصلاح مسایل اجتماعی هم هستند. این دو ویژگی من و بسیاری دیگر از همکارانام را وا میدارد که همچنان در این صنف باشیم. هر چند که در بسیاری از موارد، فشار زندگی و مشکلات مالی، روزنامهنگاران را وا میدارد که به مشاغل کاملاً چسبیده به روزنامهنگاری (مثل روابط عمومیها) هم روی بیاورند؛ اما ترجیح میدهند که قلم آنها همچنان فعال باشد. با همهی فشارها و دردسرهایی که با آن مواجه هستند، نقطه نظراتشان را با مردم در میان بگذارند و این پرستیژ را همچنان برای خودشان حفظ کنند. مضافاً این که، روزنامهنگاران به یک چیز دیگر هم فکر میکنند و آن اینکه این در همیشه بر این پاشنه نخواهد چرخید. شرایط نمیتواند به این صورت ادامه پیدا کند. این امیدی است که در دل آنها سوسو میزند و امیدوار هستند که روزی روزگاری شرایط بهتری را تجربه کنند. بخشهای پیشین: • فریده غائب: به روزنامهنگاران منتقد سخت میگذرد • آرش حسننیا: حاکمیت، دشمن مشترک روزنامهنگار و کارفرماست |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
روزنامه نگاری که توجیه گر کارفرمای خودش در خوردن حق همکارانش می شود ،خیلی عجیب است
-- مهشید ، Sep 24, 2008ای داد بی داد!! با هیچ رنگی ننگ رفتارهای اینطور کارفرماها پاک نمی شود.همه چیز را تقصیر دولت نیندازید.این توجیه را نداشتید چه می کردید ؟
-- سعید ، Sep 24, 2008جكهوري اسلامي هر جمع مستقلي را خطري براي خود ميداند و در صدد نابودي اش بر مي آيند .
-- فرهاد-فرياد ، Sep 24, 2008كار فرهنكي و روزنامه نكاري در ايران به دو كروه تقسيم شده اند دولتي و طرفدار دولت يكطرف و سايرين در كروه ديكر و در واقع جزء كروهي هستند كه بايد نابود شوند . روزنامه نكاران هم جون مانند سايرين مزد بكير هستند و نيروي كارشان را مي فروشند ولي كارفرمايان آنها هم مثل روزنامه نكاران هدفشان كسب سود و افزايش سرمايه اشان نيست زيرا براي اهداف فرهنكي اقدام به كار نموده اند و بس از جندي هم سرمايه ي اوليه را هم از دست ميدهند و بايد مثل سايرين كار كنند وضعيت روزنامه نكاران و نويسندكان و كساني كه كارهاي فرهنكي مستقل و غير دولتي مشغول هستند بسيار اسفناك است به همين دليل روزنامه نكاران بايد سنديكا و اتحاديه ها ي خودشان را ايجاد كنند تا بتوانند متحدا امكانات اجتماعي وسيعي براي خود ايجاد كنند . با ساير تشكلات صنفي همكاري نمايند تا بتوانند در كنار كاركران سنديكاي شركت واخد اتحاديه هاي دانشجويان و معلمان و جنبش زنان يك بشتوانه و همبستكي عظيمي ايجاد كنند تا در برابر بي عدالتي ها متحدا مقاومت كنند . اكر روزنامه اي بسته ميشود همه ي اتحاديه ها يك بارجه اقدام كنند تنها اتحاد و همبستكي مردم است كه امكان تغييرات را بوجود مي آورد . هيجكس به هيجكس آزادي نمي دهد .
تنها کاری که می تونم بکنم اینه که فقط آرزو کنم که این روزنامه های اصلاح طلب بسته نشه. امیدوارم مشکل آنها حل بشه.
-- وحید ، Sep 25, 2008امیدوارم این روزنامه ها بسته نشه و مشکلاتشان به زودی حل بشه
به نظر ميرسد فرمايشات اين عزيز تنها به منظور جلب نظر كارفرماي خود و تملق بيان شده باشد چرا كه بر كسي پوشيده نيست كه كارفرمايان و سرمايه گذاران روزنامه هاي ذكر شده توسط ايشان (كروبي، حضرتي،عبده و همينطور سرمايه گذاراني همچون خدابخش و ...) همگي از دسته افرادي هستند كه با سو استفاده از منابع ملي و دولتي به كمك ارتباطات و سمت دولتي خويش در ادوار گذشته امكان تاسيس و اداره يك رسانه را يافته اند و به نحوي از ارقام كلان رانتي و سوبسيدي در گذشته بهره برده اند به صورتي كه اداره يك روزنامه تنها با بهره بردن از بخش كوچكي از سود سرمايه گذاريهاي عمده ايشان در بخش هاي مختلف به راحتي امكانپذير است، بنا بر اين فعاليت در چنين رسانه هايي بيش از اينكه پرستيژ اجتماعي براي شاغلين درآن به همراه آورد به حفظ پايگاه مسوولين آن خواهد انجاميد.حافظه تاريخي مردم را دست كم نگيريد عزيزان ...
-- ساسان ، Oct 2, 2008