خانه > گزارش ويژه > گفتگو > عباس امیر انتظام: آمریکا ظریف بازی کرد! | |||
عباس امیر انتظام: آمریکا ظریف بازی کرد!مریم محمدی[email protected]درگیری دولت گرجستان با ایالتهای اوستیای جنوبی و آبخازیا تقریباً بلافاصله پس از استقلال گرجستان و دیگر جمهوریهای شوروی سابق از روسیه آغاز شده است. اما درگیریهای اخیر که از هفتهی اول ماه جاری میلادی با حملهی ناگهانی گرجستان به اوستیای جنوبی آغاز شد؛ شاید شدیدترین و سرنوشتسازترین مرحلهی این مناقشات باشد. مسالهای که به این درگیریها اهمیت ویژه میبخشد این است که در طول این مناقشات، استقرار موشکهای ناتو در خاک لهستان که مورد مناقشه روسیه و غرب بود قطعیت یافت. حرکت ناوهای ناتو به سمت آبهای دریای سیاه شدت پیدا کرد و سرانجام استقلال دو ایالت از جانب روسیه به رسمیت شناخته شد. در این باره با آقای مهندس عباس امیرانتظام، معاون و سخنگوی دولت موقت پس از انقلاب در تهران گفت و گو کردم.
در شرایط فعلی آنچه که بیش از سرنوشت گرجستان یا مسائل دیگر اهمیت دارد؛ مسالهی رویارویی غرب با روسیه هست. زمینههای فراهم آمدن این بحران را ایشان چگونه ارزیابی میکنند. آیا مربوط به امروز و این مسالهی خاص است یا ریشه در روابط گذشته دارد؟ از یک سال قبل بین آمریکا و روسیه یک بحثی بود که آمریکا میخواست دستگاههای بازدارندهای را در کشور لهستان و یوگسلاوی متلاشی شدهی سابق نصب بکند و این موضوع یک بحث شدیدی بین آمریکا و روسیه بود. یکی دوبار آقای پوتین آنقدر اسراف در بحثشان کردند که آقای بوش برگشت با اسم کوچک آقای پوتین، گفت ولادیمیر، جنگ سرد سالها است تمام شده. تو چه میگویی و از چه صحبت میکنی؟! ـ این مطلب را در خاطر داشته باشید ـ دور روز بعد از این، در بحبوحهی افتتاح المپیک، گرجستان برای نجات اوستیا نیرو میفرستد و سپس ارتش آماده روسیه وارد خاک گرجستان میشود. دو روز بعد خانم رایس، وزیر خارجه آمریکا میرود به لهستان و نخست وزیر و رییس جمهور لهستان هم ایستاده و صحبت میکنند. نخست وزیر لهستان توضیح داد که تا قبل از حملهی روسیه به گرجستان، ۸۵ درصد مردم لهستان مخالف نصب دستگاههای بازدارندهی آمریکا در لهستان بودند. اما به محض حملهی روسیه به گرجستان، نظر این ۸۵ درصد عوض شد و همه موافق نصب این هستند. برای اینکه احساس میکنند اگر به خاکشان حمله بشود یک کشوری هست که از آنها دفاع بکند. در بین تحلیلگران سیاسی معتقد هستند این جریان، تدارکی بود که آگاهانه از آن طرف شد برای اینکه همین نتیجه بهدست بیاید. یعنی اقدام گرجستان را تحریکآمیز و برای وارد شدن روسیه ارزیابی میکنند. آیا شما هم این نظر را تایید میکنید؟ بله بنده هم همین را میخواهم بگویم. میگویم آنچنان اینها ظریف بازی کردند که در ظاهر قضیه، المپیک دارد کارش انجام میشود؛ یک باره گرجستان کار خودش را شروع میکند ـ حمله به اوستیا ـ و متعاقباً روسیه به گرجستان حمله میکند! نتیجه این میشود که لهستان تصویب میکند که آمریکا سپر بازدارندهاش را نصب کند؛ یعنی با یک سیاست بسیار ظریف! آمریکا در این وسط ملت لهستان را وادار کرد که نظریات آمریکا را تصویب بکنند. درنتیجه آن چه را که روسیه میخواست بهدست نیاورد. یعنی این دستگاههای بازدارنده نصب شد و روسیه هم مجبور است با تمهیداتی که الان اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد درمقابل روسیه درنظر گرفتند، ارتش خود را از گرجستان خارج بکند. یعنی واقعاً یک شکست بسیار نابخردانهای مسئولین نظام روسیه انتخاب کردند برای خودشان. به عنوان آخرین سوال، شما احتمال هیچ نوع درگیری نظامی بین ناتو و روسیه را میبینید در این مرحله؟ نه، نه اصلاً امکانپذیر نیست. سعید محمودی: ایران میتواند از این فرصت به نفع خود استفاده کند! در مورد این بحران و وجوه مختلف منطقهای و بینالمللی آن با آقای دکتر سعید محمودی، استاد حقوق بینالملل در سوئد نیز گفت و گو کردم. اولین سوال من از اقای دکتر محمودی نیز درمورد زمینههای پیدایش بحران میان غرب و روسیه هست. به نظر میرسد اتفاقات چند روز اخیر درواقع نقطهی اوج یا پایانی تحولی است که از اوایل دههی ۱۹۹۰ شروع شد و این تحول شامل دو سه موضوع بوده است. یکی اینکه غرب و در راس آن، آمریکا اصرار داشتند در تمام این مدت باوجود اینکه اتحاد جماهیر شوروی فروپاشیده بود و و تهدید نظامی دیگر مستقیماً از جانب روسیه احساس نمیشد، در نگهداری ناتو و افزایش تعداد اعضای ناتو، و بهخصوص اصرار داشتند که تمام کشورهای حول و حوش روسیه عضو ناتو بشوند. این کار را با موفقیت و جدیت ادامه دادند و هنوز هم ادامه میدهند. مسالهی دوم مربوط به چهار پنج سال گذشته است؛ برنامههای آمریکا است در تجهیز پارهای از کشورهای اروپای شرقی در نزدیکی مرزهای روسیه به سیستمهای ضد موشکی جدید به بهانه مبارزه یا مقابله با تهدید ایران یا کره شمالی و به بهانههایی که نه مورد قبول روسیه است و نه کس دیگر. البته نهایتاً شناسایی کوزوو بود در هفت هشت ماه گذشته که یک امری بود که از دیدگاه روسیه کاملاً غیرمنتظره ، و از نظر حقوق بینالملل کاملاً بیپایه و ناصحیح بود که یک منطقهای که هیچگونه شرایط کشور مستقل شدن را ندارد؛ به رسمیت بشناسند تا احتمالاً آنجا هم تبدیل به یک پایگاه نظامی جدید بشود. در صحبتی که با آقای امیرانتظام میکردم ایشان معتقد بودند که یک سیاست زیرکانهای بود که از جانب آمریکا پیش رفت و درواقع شرایط روانی و اخلاقی استقرار موشکهای ناتو را در لهستان فراهم کرد. درواقع مسکو به این دام افتاد. شما هم آیا این مساله را اینطور ارزیابی میکنید؟ البته بعید نیست که اینطور باشد. این هم یک تحلیل است. ولی نظر شخصی من این است که صرفنظر از اینکه گرجستان این تحریک را الان میکرد یا نه؛ آمریکا مصمم بود که این پایگاههای ضد موشکی را به هرحال مستقر بکند. آمریکا مصمم هست که کشورهای بیشتری را عضو ناتو بکند. برای روسیه بهتر نبود که در شرایط فعلی از درگیر شدن در این مساله اجتناب بکند؟ از دیدگاه روسیه نشان دادن این عکسالعمل در این شرایط به دو علت است. یکی اینکه اولاً از نظر سیاسی، اقتصادی و نظامی؛ روسیه امروز به نوعی است که میتواند با آمریکا و اروپا مقابله بکند. درواقع اعتماد به نفس از دست رفتهاش را کاملاً بدست آورده و امکانات واقعی دارد برای اینکه مقابله بکند. به همین دلیل این کار را کرده است. مساله دیگر همانطور که عرض کردم جمع این عوامل است که روی هم، صبر روسیه را به پایان رسانده و روسیه عملی را انجام داده که از هر نظر دقیقاً قابل مقایسه است با عملی که ناتو و اتحادیه اروپا در کوزوو انجام دادند. شما امکان یک برخورد نظامی هرچند محدود را بین نیروهای ناتو و روسیه در آبهای دریای سیاه میبینید؟ بسیار بسیار بعید است. هیچ انتظار ندارم و بعید میدانم. منطقاً اینطور است که روسیه چون با منافع خودش هم مغایرت دارد که بخواهد این وضع ادامه داشته باشد. احتمالاً بعد از این مرحلهی ابتدایی که نشان داد در چه وضع قرار دارد و میتواند مقابله بکند؛ سعی خواهد کرد که روابط را عادی بکند با غرب و همانطور که شناسایی کوزوو با حملهی ناتو، با کمک اتحادیه اروپا، به هرحال هضم شد، احتمالاً شناسایی آبخازیا و اوستیای جنوبی هم با تغییر وضعیت سیاسی در این منطقه برای همیشه مورد قبول قرار خواهد گرفت. به این ترتیب آیا روسیه شروع به خروج باقیماندهی نیروهای خودش از منطقه میکند یا شرایط را در حالتی مثل تعلیق نگه میدارد تا این نتیجه که شما میگویید بدست بیاید؟ به نظر من روسیه الان اصلا لزومی ندارد که نیروهایش را نگه دارد. برای اینکه با شناسایی این دو جمهوری به عنوان کشورهای مستقل، از نظر حقوق بینالملل، روسیه هر لحظهای که بخواهد در آینده با دعوت دولتهای این دو کشور میتواند قانونا و بدون غر زدن کسی، به این کشورها بیاید، به عنوان اصل دفاع دسته جمعی که اصل پذیرفته شدهای است در حقوق بینالملل. تاثیر این رویدادها بر رابطهی ایران با غرب از یک طرف و با روسیه از طرف دیگر هست، موقعیت ایران یا منافع و خساراتی که در این زمینه عاید ایران میشود شما چطور ارزیابی میکنید؟ به نظر من این بحران به احتمال زیاد تاثیر مستقیم و فوری روی مسالهی ارتباط ایران با غرب و با روسیه خواهد داشت. علت آن هم روشن است. برای اینکه در کوتاه مدت هر دو طرف، هم روسیه و هم غرب! سعی میکنند که بیشتر زور را به هم نشان بدهند و چون هم ایران و هم سوریه و هم پارهای کشورهای دیگر که بهطور معمول نمیتوانند به راحتی با غرب ارتباط داشته باشند؛ مدتها است که از روسیه و چین احتیاجاتشان را برآورده میکنند، میشود انتظار داشت که روسیه به عنوان عکسالعمل به این فشار بینالمللی که الان ظاهرا در حال شکلگیری است، به این صورت عکسالعمل نشان بدهد که به سوریه، به ایران و به پارهای از کشورهای دیگر در آفریقا کمکهایی را بکند که تا حالا در دادن این کمکها تردید داشت یا احتیاط به خرج میداد. من بهطور اخص مورد نظرم سیستمهای موشکی بسیار پیشرفتهای است که ایران مدتها است هم طالب آنها است و با روسیه صحبت کرده، ولی روسیه بهطور قاطع جوابش را نداده است؛ و احتمال دارد که روسیه در این شرایط الان موافقت بکند با فروختن این سیستمها به ایران و البته اگر این کار را بکند طبیعی است که مستقیما با این شرایط ایران نسبت به غرب؛ خیلی تاثیر فوری خواهد داشت. خطر تهدید نظامی علیه ایران را بسیار کم خواهد کرد لااقل در کوتاه مدت. به همین دلیل من فکر میکنم که ایران الان همهی دلایل را دارد که خوشحال باشد از این تحولی که در روابط روسیه با غرب پیش آمده است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|