خانه > گزارش ويژه > گفتگو > «انقلاب بهمن ایران واپسگرایی را دنبال کرد» | |||
«انقلاب بهمن ایران واپسگرایی را دنبال کرد»مریم محمدیبخش سوم و پایانی گفتوگوی من با ویدا حاجبی، مبارز سرشناس دهه 60 را میخوانید. همانطور که میدانید این گفتوگو با ویدا حاجبی به بهانهی چهلمین سال ماه می 1968 یا چهل سالگی می 68 ترتیب داده شد. رویدادهای آن دوران در غرب و به ویژه در اروپا مورد تحلیل و تفسیرهای بسیار واقع شده و میشود. امسال رسانههای خبری در سراسر جهان توجه خاص به این یادمان کردهاند. فعالان این جنبش با موی سپید و کولهباری از تجربهها در همه جا مورد سوال و پرسش قرار داشتند. در دو گفتوگوی قبل نظرات ویدا حاجبی را خواندید و تحلیل او را در مورد فضای کلی سیاسی جهان در ماه می که دوران افول قدرتهای بزرگ استعماری اروپا، برخاستن مستعمرات برای کسب استقلال و پا گرفتن ایده صلح در قبال رنجی که از جهان از دو جنگ جهانی میبرد. همچنین دربارهی آزردگی وجدان روشنفکری در قبال جنگ ویتنام و رویدادهای مشابه در جهان خواندید. ویدا حاجبی گفت که علیرغم پیوندی تنگاتنگ که جامعهی کارگری اروپا با جنبش دانشجویی احساس میکرد، احزاب کمونیست و سندیکاهای بزرگ کارگری در قبال این جنبش محتاط بودند و گاهی حتی مخالف. خواندیم که او بر خلاف بسیاری از سیاستمداران این دوران، جنبش ماه می را نقطهی تحول مثبتی در روند دموکراسی و آزادیخواهی و نیز مبارزات مدنی ارزیابی کرد. گفتوگوی ما با ویدا حاجبی میتوانست مفصلتر و پر ثمرتر باشد، اگر ویدا از گفتوگو دربارهی مسایلی که شخص او را در کانون توجه قرار میدهد، خودداری نمیکرد. بخش سوم گفتوگو اختصاص دارد به نگاه او به عنوان یک فعال جنبش چپ در دههی 60 در کشور ما، به ویژه شیوه و مضمون مبارزه و پیامد آن در انقلاب بهمن.
خانم حاجبی، دههی 60 در کشور ما هم زمینههایی را به وجود آورد برای پیدا شدن نوع خاصی از مبارزه، همان مبارزه مسلحانه و پیامدش شاید سرانجام انقلاب بهمن بود. شما به این انقلاب اگر به نوعی حاصل مبارزات آن دوران باشد، چه طور نگاه میکنید؟ انقلاب یک فضایی بود که پیش آمده بود و در واقع نمیشود گفت که ارادی بود. به هر حال فضای اجتماعی بود که به آنجا کشیده شد. چیزی که به نظر من خیلی اهمیت دارد، این است که یکی از اشتباهات بزرگ این بود که از جریانهای مذهبی و خمینی حمایت شد. اصلا به این نکته که دین در قدرت میتواند چه فجایعی را به بار بیاورد اصلا توجهی نشد. ولی این زمانی بود که انقلاب اتفاق افتاده بود. در واقع شما فکر میکنید از آغاز دنبالهروی از جریانهای مذهبی در جنبش آزادیخواهی و عدالت خواهانه ایران وجود داشت؟ این یکی از نکات بسیار مهم است. به هرحال زمینههای اجتماعی باید فراهم بیاید و اصلا از نظر فرهنگی جامعه آمادگی تغییر و تحولی را داشته باشد. به نظر من این زمینهها بهطور گسترده هنوز در ایران به وجود نیامده بود. به همین علت هم همه پشت خمینی و یک جریان مذهبی رفتند و اصلا توجه نکردند. اکثر روشنفکرها و جریانهای چپ پشت خمینی رفتند به این علت که به نظر من زمینههای جدی و برنامهی مبارزات مخفی بود و یک مشکلات اینجوری وجود داشت که بیتوجهی شد. به این ترتیب شما معتقدید که شرایط ذهنی و یا حد آگاهی اجتماعی و کلاً جنبش دموکراسی در حدی نبوده که جامعه آماده یک تغییر و تحول بنیادی باشد، اگر درست فهمیده باشم. تحلیلی که شما آن زمان از جامعه داشتید، بسیاری از چپها، بورژوازی کمپرادور وابسته داشتند. آیا هنوز هم به آن دوران با همین تحلیل نگاه میکنید؟ نه. کمپرادور البته امروز فکر میکنم معنایی ندارد. بورژوازی وابسته به آمریکا بود. ولی صد درصد پیشروتر از آن چیزی که امروز هست و باید بر همان زمینهها امکان آن پیش بیاید که یک جامعه فراتر، یک سیستم فراتر از آن سیستم که یک سیستم دموکراتیک است به وجود بیاید. ولی خیلی پیشرفتهایی هم در زمینههای مختلف در جامعه ایران بوده است. از نظر آموزش، همین سپاههایی که به وجود آمده بود. خیلی از زندانیان سیاسی کسانی بودند که در سپاه بهداشت و سپاه دانش کار میکردند و به هرحال یکسری تحولات اجتماعی جدی به وجود آمده بود. زنان هم شرکت فعالی داشتند در مسایل اجتماعی و سیاسی که وجود داشت. مثلاً برای اولین بار زندان سیاسی زنان در ایران درست شد، ولی حکومت بسیار از نظر سیاسی سرکوبگر بود. این اهمیت دارد که به هرحال جامعه ایران خواهان آزادی سیاسی بود. چون رژیم قادر به دادن آن نبود و بعد هم دیگر بقیه مسایل که موجب این انقلاب شد. واقعاً آنچه که به نظر من خیلی اهمیت دارد، این است که تمام جریانات از روشنفکری تا جریانات سیاسی، همه دنبال یک جریان عقبافتاده و واپسگرایی رفتند که روحانیت بود. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|