تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

راه ابریشم

گفتارهایی درباره میراث فرهنگی- 1
وقتی که از میراث فرهنگی صحبت می‌کنیم دقیقا از چه حرف می‌زنیم؟ از ستون‌های تخت جمشید و گنبد مسجد شیخ لطف الله؟ از مجسمه‌های کلاسیک یونان یا از نقاشی‌های میکل آنژ بر سقف و دیوار نمازخانه سیستین واتیکان؟ اصلا میراث فرهنگی یعنی چه؟ آیا هر چیز که از گذشته به ما رسیده است جزء میراث فرهنگی طبقه‌بندی می‌شود؟

شنیدن فایل صوتی

چرا باستان شناسان به کاسه‌های سفالی شکسته علاقه‌مندند؟ آیا موزه‌ها که انباشته از اشیاء قدیمی و باستانی هستند باز هم گنجایش اشیاء جدید را دارند؟ اصلا مفهوم میراث فرهنگی از چه زمانی وارد زندگی ما شد؟ آیا مردمان قدیم، مردمان دوران هخامنشی، ساسانی یا دوران سلجوقی به این مفهوم توجه داشته اند؟

اگر بخواهیم به این سئوالات ادامه دهیم، فهرست طویلی از ابهامات و تردیدها در برابرمان قرار می‌گیرند. ما معمولا عادت کرده‌ایم که در یک کلمه به ما بگویند باید میراث فرهنگی را حفظ کرد. اما چرا؟ آیا چون میراث چیزی مربوط به تاریخ است ما وظیفه حفظ و نگهداری از آن را داریم؟ مگر ما نسبت به بعضی از سنت‌ها، آداب و رسوم و عقاید گذشته، نگاه انتقادی نداریم؟ پس چرا باید تمام یادگارهای گذشته را با صرف هزینه و انرژی حفظ کنیم؟ بعضی‌ها معتقدند میراث فرهنگی یک کشور نماد شکوه و افتخارو تمدن آن کشوراست. آیا به نظر شما این فرضیه صحیح است؟ آیا فقط میراث معماری و هنری نشانگر وضعیت گذشته یک تمدن است؟

ما در این سری برنامه‌ها و گفتارها می‌خواهیم این مفاهیم را با هم مرور کنیم. بدون آن که از پیش حکمی را بپذیریم یا خودمان را موظف کنیم بدون تحقیق و بررسی، نظریه‌ای را قبول کنیم. می‌خواهیم ببینیم واقعا ثروت‌های فرهنگی در زندگی ما ،در زندگی روزانه ما چه نقشی دارند؟

شاید همه اتفاق نظر داشته باشند که مقوله فرهنگ در کشور ما، به دلایل بسیار مقوله‌ای حساس و آسیب پذیر است. یعنی اولین اتفاق و تغییری که در سطح سیاسی یا اجتماعی رخ می‌دهد تاثیرش را در حوزه فرهنگ بر جای می‌گذارد. اما به جای این که تمام تقصیرات را متوجه دولتمردان کنیم شاید بهتر باشد به بررسی نقش خودمان هم بپردازم.

اگر نیاز ما به فرهنگ انکار ناپذیر و شناخت ما از آن نسبتا جامع باشد، آنگاه تغییرات نمی توانند به سادگی به فرهنگ آسیب وارد کنند. اگر بدانیم چرا ادبیات لازم است، چرا سواد بصری خودمان را باید بالا ببریم یا چرا باید سلیقه موسیقی داشته باشیم و چرا باید میراث فرهنگی را بشناسیم و حفظ کنیم، آنگاه می توانیم تا حد بسیار زیادی تعیین کننده شرایط باشیم.

نظام آموزشی بدون میراث فرهنگی

بر خلاف نظام آموزشی ما، در بسیاری از کشورهای دنیا، در دوران تحصیل در مدرسه، مباحث مربوط به تاریخ هنر و میراث فرهنگی به دانش آموزان آموخته می شود. بنابراین شهروندان با بسیاری ازاین مفاهیم آشنا هستند. اما همان طور که گفتیم متاسفانه این آموزش ها در حال حاضر در ایران وجود ندارد. بنابراین شاید این سری برنامه ها و گفتارها بتواند مدخلی باشد برای فکر کردن به میراث فرهنگی. در این زمینه می توان موضوعات زیادی را پیش کشید.

تعاریف متفاوت از میراث فرهنگی، نسبت یا رابطه میراث فرهنگی با هویت امروزی، این که رویکردها و برخوردهای ما در مواجهه با اثری از دوران گذشته چیست؟ آیا این برخورد صرفا رو به رو شدن با بخشی از تاریخ است؟ یعنی در برابر تاریخ منجمد ایستادن؟ آیا مرمت کردن همان بازسازی کردن است؟ بعضی ها معتقدند یک ساختمان مرمت شده نمی تواند همان ارزش اصلی را داشته باشد. نظریه پردازان در این مورد چه می گویند؟ نظریه های مرمتی نیز دو سمت کاملا افراطی دارند. در یک سمت اعتقاد به رها کردن اثر تاریخی در دل طبیعت و سرسپردن به تقدیر وجود دارد و در سمت دیگر بازسازی کامل آن چه که در طول زمان از دست رفته است. در بین این دو نظریه افراطی چه دیدگاه های دیگری جای می گیرند؟

آثار ثبت جهانی شده چه آثاری هستند و سازمان یونسکو طبق چه شرایطی یک اثر را در فهرست خود ثبت می کند؟ به عنوان مثال حتما ماجرای میدان نقش جهان و اصرار سازمان یونسکو برای کوتاه کردن ارتفاع برج مدرنی که در حریم آن میدان ساخته شده است را شنیده‌اید. چرا یونسکو اصرار به تخریب طبقات فوقانی این برج دارد؟ اصلا حریم یک اثر تاریخی یعنی چه؟ آیا به این بهانه مانع از توسعه شهرسازی و ساختمان سازی مدرن در شهرها نمی شویم؟ سایر کشورها چه تجربیاتی در این زمینه دارند؟

در کنار این مباحث می خواهیم تاریخ و وضعیت میراث فرهنگی در ایران را مرور کنیم. از دوره قاجار تا روزگار امروز. از دورانی که پادشاهان ایران هرگونه حفاری را به هیئت‌های باستان شناسی خارجی واگذار کردند و مجوز خروج اشیا و آثار کشف شده را به آنها دادند تا زمانی که هرگونه فعالیت پژوهشی هیئت های غربی برای چندین سال در ایران متوقف شد. از زمان تاسیس موزه ایران باستان به دست آندره گدار فرانسوی تا زمان زلزله بم و تخریب ارگ بم و تلاش های جامعه بین المللی و مرمت گران ایرانی برای نجات بخشی این اثر. در کنار این ها در مورد تهدید های میراث فرهنگی هم صحبت می کنیم. از تهدیدهای طبیعی تا انسانی. از سیل و زلزله تا جنگ و تعصب. از تخریب میراث فرهنگی به بهانه توسعه شهرها تا منفجر کردن مجسمه های بودا در بامیان افغانستان.

مباحث متنوعی می تواند در این سری برنامه ها مطرح شود. قصد داریم این برنامه ها را با همفکری مخاطبان خود پیش ببریم. پرسش ها و نظرهای خود را برای ما بنویسید و در این مباحث شرکت کنید تا به کمک هم بتوانیم به این پرسش پاسخ دهیم که وقتی از میراث فرهنگی صحبت می کنیم از چه چیز حرف می زنیم؟

بيژن روحانی

نظرهای خوانندگان

آقای روحانی عزیز،
پیش از هر چیز میخواستم تا شهامت شما را در پرداختن به این موضوع تحسین کنم. بسیاری از ما که به میراث فرهنگی خود میبالیم حتی معنی درست آن را نمیدانیم. امروزه پرداختن به میراث فرهنگی به صورت پز روشنفکری درآمده است. چه بسا عزیزانی که در حوزه میراث فرهنگی فعالیت میکنند اما تا حال درک درستی از واژه هایی چون مرمت و حفاظت و ... ندارند.
فاصله زیادی که بین دو نسل مرمت گر در ایران بوجود آمده موجب شده تا بخشی از فرهنگ آن نیز به باد فراموشی سپرده شود. امیدوارم تا کوششهای شما بتواند موجب بالا بردن سطح آگاهی عامه مردم گردد و باشد که جامعه متخصص کشور را به فکر فرو برده تا کرده ها و داشته های خود را محک بزندد.
با سپاس فراوان
آرش بوستانی
هرات - افغانستان

-- آرش بوستانی ، Sep 27, 2006 در ساعت 06:41 PM

Good Job, dude.

-- Kamyar Kamyab ، Dec 13, 2006 در ساعت 06:41 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)