تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
مسابقه داستانک‌نویسی «کشف لحظه» در گفت‌وگو با علیرضا محمودی ایرانمهر و رضا شکراللهی

داستانک، مجالی برای کشف لحظه‌ها

سعید شکیبا

Download it Here!

مجموعه فرهنگی‌ - هنری تهران در تدارک مسابقه‌ی بزرگ داستانک‌نویسی با نام «کشف لحظه» است که در یک فراخوان عمومی در وب برگزار می‌شود. مسابقه‌ای که، به گفته‌ی علیرضا محمودی ایرانمهر، مجری و دبیر آن، امکانی است برای دیدن همه چیزهایی که در زندگی شگفت‌زده‌مان می‌کند و شناخت دوباره‌ی چیزهایی که هر روز می‌بینیم و به سادگی از کنارشان می‌گذریم؛ و شاید پیدا کردن منظری تازه برای نگاه کردن به خودمان و دنیا.


علیرضا محمودی ایرانمهر، دبیر مسابقه داستانک‌نویسی «کشف لحظه»

آقای محمودی، در ابتدا کمی‌ درباره‌ی مسابقه‌ی کشف لحظه بگویید.

«کشف لحظه» یک مسابقه است که در حوزه‌ی «flash fiction» یا داستانک‌های فارسی برگزار می‌شود. شرایطش هم در فراخوان مسابقه به این شکل تشریح شده است که تا ۱۵ اسفندماه فرصت دارند از هر کجای دنیا داستان‌هایی را به این مسابقه ارسال کنند. حجم این داستان‌ها حداکثر تا ۱۵۰ کلمه می‌تواند باشد و این هم به خاطر این گفته شده که حدودی را ناچاریم وضع بکنیم. هر چند که تعریف خیلی دقیقی از داستانک وجود ندارد و حتی بر سر نامش هم اختلاف وجود دارد؛ ولی به هر حال چون می‌خواهیم این کار انجام بشود، ناچاریم حدودی را وضع بکنیم.

نام داستانک را به اجبار برای «flash fiction» تا زمانی که نام بهتری پیشنهاد نشود، پذیرفته‌ایم و ۱۵۰ کلمه را هم معقول‌ترین حجم برای حداکثر یک داستانک در نظر گرفته‌ایم. هر چند ممکن است یک داستانک بیشتر از این باشد و یک داستانک هم محسوب شود یا در شرایط دیگری باشد و ما بتوانیم آن را داستانک خطاب کنیم؛ ولی به دلیل محدودیت‌هایی که ناچار بودیم برایش قائل شویم، ۱۵۰ کلمه را در نظر گرفتیم.

این مسابقه در سه مرحله برگزار می‌شود. در مرحله‌ی اول صد داستانک انتخاب می‌شود. در مرحله‌ی دوم احتمالاً ده داستانک که شاید حالا در بررسی‌هایی که انجام می‌دهیم تا ۱۵ داستانک افزایش پیدا کند و در مرحله‌ی نهایی، سه داستانک از میان تمام آثار برگزیده می‌شود.

ویژگی عمده‌ی این مسابقه این است که سعی می‌کنیم امکان و فرصت بازنویسی آثار را برای کسانی که شرکت می‌کنند در نظر بگیریم و فکر می‌کنم این ابتکار تازه‌ای باشد. ما تأکیدمان را بر این گذاشته‌‌ایم که داستان‌ها تا جایی که امکان دارد ارتقاء کیفی پیدا کنند و کسانی که شرکت کرده‌اند با بازنگری داستان خودشان بتوانند کیفیت داستان خودشان را باز هم بالا ببرند و تا آخرین مرحله‌ی مسابقه این فرصت در اختیارشان هست که داستان‌هایشان را بازنویسی بکنند.

ضمن این‌که رویکرد کلی این مسابقه جلب مخاطبانی است که شاید نویسنده‌ی حرفه‌ای نباشند یا هیچ وقت هم نخواهند به مفهوم حرفه‌ای نویسنده شوند و خیلی جدی به این کار بپردازند؛ اما لحظه‌هایی را کشف کرده‌اند که این لحظه‌ها می‌تواند برایشان جذاب باشد و آن را می‌نویسند. کما ای‌نکه خیلی از وبلاگ‌نویس‌ها داستان‌نویس نیستند؛ ولی داستانک‌های خوبی می‌نویسند.

این امکانی است برای همه کسانی که فکر می‌کنند می‌شود آن چیزهایی را که تجربه کرده‌اند، لحظه‌هایی را که کشف کرده‌اند، در این قالب روایی بیان بکنند. همین یک مقدار دامنه‌ی نوشتن و دامنه‌ی لذت بردن از ادبیات و کارکردهای زیبایی‌شناسانه‌ای را که ادبیات دارد، گسترش می‌دهد.

آقای شکراللهی شما به عنوان کسی که مجری نخستین مسابقه‌ی داستان‌نویسی اینترنتی بودید، فکر می‌کنید این گونه مسابقات چه قدر می‌تواند در گسترش فرهنگ داستان‌نویسی مؤثر باشد؟

البته شاید به مسابقه‌ی داستان‌نویسی بهرام صادقی نشود گفت اولین مسابقه‌ی اینترنتی؛ ولی از نظر فراگیر بودنش و شهرتی که پیدا کرد انگار نقطه‌ی شروع مسابقات داستان‌نویسی اینترنتی بود. در آن‌ زمان استقبال چشم‌گیری که از مسابقه شد؛ پاسخ‌گویی به یک نیاز عمومی بود که استفاده از وب خیلی فراگیر شده بود و امکان انجام چنین کاری فراهم شده بود؛ ولی عملی نشده بود.

همین که عملی شد، به عنوان یک شروع باعث شد استقبال زیادی از آن بشود؛ چه از نظر شرکت‌کنندگان در مسابقه و چه از نظر برگزار کردن. چون من افتخار دارم در آن مسابقه، به رغم این‌که جوان‌ترین عضو گروه داوری و برگزارکنندگان بودم، توانستم ۱۰ نام را کنار هم قرار بدهم که بعضی از آن‌ها واقعاً از بزرگ‌ترین نویسندگان این سرزمین‌ هستند.


رضا شکراللهی، نویسنده وبلاگ «خوابگرد»

ولی پس از آن خیلی خوشحالم که اگر مسابقه‌های اینترنتی دیگری هم راه افتاد، مسابقه‌های داستان‌نویسی دیگر هم بخشی از اتکایشان را بر وب گذاشتند. یعنی الان در مسابقات داستان‌نویسی‌ که برگزار می‌شود، اتکایشان به وب خیلی زیاد است و در فضای واقعی برگزار می‌شوند. همچنان که همین الان مثلاً مسابقه‌ی داستان کوتاه شهر کتاب در حال برگزاری است؛ ولی نحوه‌ی گرفتن آثار و حتی اعلام و فراخوان، همه‌ از طریق اینترنت انجام شده است.

آقای محمودی، داستانک‌ها در این مسابقه، چه معیارهایی می‌توانند برای برنده شدن داشته باشند؟

ببینید، معیار را به راحتی نمی‌شود تعیین کرد که شما بر این اساس بنویسید تا داستان شما موفق بشود. اصل بر این است که غریزه و نگاه خودتان را آزاد بگذارید؛ برای این‌که جهان در شما تجلی پیدا بکند و آن چیزهایی را که به عنوان یک انسان می‌بینید، صرفاً کشف و بیان کنید. اما به طور کل، مسلما داستانکی داستان و اثر خوبی خواهد بود (یا همان طور که آقای شکراللهی می‌گویند، به یک جوهره‌ی ادبی نزدیک می‌شود) که بتواند آن لحظه‌ ما را به درنگ و فکر وا دارد.

این فقط به این معنا نیست که داستان غافل‌گیرکننده باشد، در پایان تحولی رخ بدهد که احساس بکنیم نه؛ همه چیز از ابتدا این گونه نبوده و ما حالا در نقطه‌ی پایان با یک بزنگاه روبه‌رو شده‌ایم. بلکه به این معناست که وقتی داستانک را می‌خوانیم، همان طور که یک داستان کوتاه یا یک رمان را می‌خوانیم، لحظه‌ای با خودمان سکوت بکنیم، درنگ بکنیم و فکر کنیم که چه قدر جالب، چه قدر عجیب یا این طور هم می‌تواند باشد و یا چه قدر ظریف به یک نکته‌ای اشاره کرده و انگشت بر روی یک نقطه‌ای گذاشت.

مسلماً در یک داستانک نمی‌شود آن قدر که در یک داستان کوتاه اتفاق می‌افتد، جهان و هستی را تحلیل بکنیم یا یک دیدگاه جهان‌شناختی را ارائه بدهیم و در یک پس‌زمینه‌ی فلسفی بخواهیم کار خودمان را پیش ببریم. اما این امکان هست که بخواهیم تلنگری بزنیم و هر چه این تلنگر قوی‌تر باشد و به نقطه‌ی حساس‌تری از وجود ما برخورد بکند، آن داستانک، داستانک قوی‌تری خواهد بود.

می‌توانم برایتان مثالی بزنم. وقتی آثار کوتاه کافکا را می‌خوانیم، دقیقاً هر کدام از آن‌ها شاید مدت‌ها ما را به فکر وا دارد. نمونه‌ی برجسته و فراموش‌نشدنی‌اش داستان «جلوی قانون» است. یک داستان بسیار کوتاه که می‌بینیم یک فرد از دروازه‌ای که فقط برای او ساخته شده است، هیچ وقت عبور نمی‌کند.

این ما را به فکر وامی‌دارد که این در واقع یعنی چه؟ این دروازه که با نام قانون از آن نام برده شده، چه مفهومی می‌تواند داشته باشد؟ آیا این آدم می‌تواند خود ما باشیم که از خیلی از دروازه‌ها هرگز جرأت عبور کردن نداریم؟ خب، این‌ها وقتی ما را به فکر کردن وا می‌دارد، همان کارکردی را پیدا می‌کند که وقتی ما یک داستان کوتاه و یا یک رمان را می‌خوانیم.

این در سطح بسیار عالی‌اش است. اما به هر حال اگر ما با چنین کشف‌هایی، با چنین نگاهی و با چنین تلنگرهایی نزدیک بشویم، داستانک‌ ما داستانک خوبی خواهد بود که بر روی ذهن و عاطفه‌ی مخاطب‌مان تأثیر می‌گذارد.

آقای شکراللهی یکی از خصوصیات دنیای مدرن سرعت و سرسری خواندن است. من خودم به عنوان کسی که علاقه‌ای به ادبیات ندارم، عموماً داستانک‌های صفحه‌ی آخر روزنامه همشهری را می‌خوانم. شما فکر می‌کنید به جهت گسترش این فرهنگ این مسابقه‌ی داستانک‌‌نویسی چه قدر می‌تواند مفید باشد؟ فکر می‌کنید که ضرورت برگزاری این مسابقه چیست؟ کما ای‌نکه مسابقات داستان‌نویسی هم داشته‌ایم و داریم؛ اما این تیپ مسابقه تا به حال نبوده؟

به موضوع خیلی مهمی اشاره کردید. الان داستانک دقیقاً همچنان یک پدیده است، یک پدیده‌ی نو محسوب می‌شود و طی یکی دوسال اخیر حداقل اقبال خیلی زیادی نسبت به آن ایجاد شده است. اما این‌که این مسأله چه دلایلی می‌تواند داشته باشد، یکی همان قضیه سرعت و شتاب زندگی مدرن در ایران است.

در واقع جدال مدرنیسم و سنت در ایران و بروز نسل جدیدی‌ که شتاب و تکنولوژی حرف اول را می‌زند. من فکر می‌کنم با توجه به این زمینه‌ها و برخی جزییات دیگر دقیقاً فضای مناسبی بود برای این‌که چنین مسابقه‌ای راه بیفتد.

این مسابقه به نظر من دو حاصل خوب خواهد داشت. یکی این‌که برای نخستین بار در یک فضای متمرکز آدم‌های بی‌شماری و چه بسا حرفه‌ای، یعنی داستان‌نویس‌های حرفه‌ای، و جوان‌هایی که به قول آقای محمودی حتی حوزه‌ی علاقه‌مندی‌شان ادبیات نیست و اصلاً داستان نمی‌توانند بنویسند، می‌توانند در این مسابقات شرکت کنند و یک شمای کلی الان به وجود و به دست ما بیاید که ببینیم دنیای داستانک در ایران در کجاست، چگونه دارد سیر می‌کند و در کدام مسیر می‌خواهد پیش برود.

دیگر این‌که این مسابقه می‌تواند در نهایت با به دست آمدن آن صد اثر برگزیده و بعداً مسابقه‌ی نهایی، خود ما را به عنوان کسانی که اهل ادبیات داستانی هستیم، کمی راهنمایی بکند. چون خود ما هم هنوز داریم با این پدیده دقیقاً به عنوان یک پدیده، یعنی موضوع قابل تحقیق و نیازمند به پژوهش برخورد می‌کنیم.

پس حاصل مسابقات می‌تواند در این زمینه به ما هم کمک بکند و شاید این مسابقه خود مقدمه‌ای شود برای این‌که ما هم بتوانیم به تعریفی برسیم از داستانک. چون حتی هنوز بر سر صبغه‌ی ادبی داشتن این داستانک‌ها بحث است که آیا اصلاً داستانک یک گونه‌ی ادبی هست یا اصلاً نیست. ولی خب ما حالا با این پیش‌فرض که یک گونه‌ی ادبی است، می‌رویم جلو و من فکر می‌کنم همین دو نتیجه هم از مسابقه گرفته بشود، نتایج خیلی ارزش‌مندی خواهد بود.

آقای محمودی، به عنوان سؤال آخر: مهلت این مسابقه تا چه زمانی است و مخاطبان رادیو زمانه چگونه می‌توانند آثارشان را برایتان ارسال کنند؟

آخرین مهلت ارسال مرحله‌ی اول آثار تا ۱۵ اسفندماه است که ما باز مراحل بعدی را دقیقاً بعد از پایان مرحله‌ی اول اعلام می‌کنیم. ولی به طور کل می‌توانم بگویم این مسابقه تا مرحله‌ی دیگرش تا اواخر اردیبهشت ادامه خواهد داشت. دوستان می‌توانند به سایت «مجموعه فرهنگی‌­ هنری تهران» مراجعه کنند، صفحه‌ی ویژه‌ی «کشف لحظه» و آن‌جا اطلاعات کامل را دریافت کنند. آدرس ایمیلی هم که می‌توانند به آن آثارشان را ارسال کنند [email protected] است.

نظرهای خوانندگان

لطفن مهلت جشنواره کشف لحظه رو تمدید کنید

-- مریم جوان ، Mar 4, 2008 در ساعت 03:08 PM

با سلا م . می خواستم از دوستان عزیز و برگزار کننده مسابقه کشف لحظه ب÷رسم چر روز شما ر مسابقه را اعلام نمی کنید .از هر جاهم که سوال می کنیم به نتیچه ای نمی رسیم. لطفا زمان را هم اعلام کنید. با تشکر

-- مهدی رضائی ، May 31, 2008 در ساعت 03:08 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)