پرسه در متن


هنر، سکس و ضرورت یک احساس حقیقی

م.امشاسبند: مجتهدان حق دارند درباره‌ی نحوه‌ی مدیریت بر سکس و روابط زناشویی نظر بدهند و اگر اعتقاد دارند که سکس وجه مهمی در زندگی انسان است و غفلت از شیوه‌ی درست روابط انسان‌ها می تواند به فروپاشی زندگی بینجامد، وزارت ارشاد چگونه می‌تواند سکس را از عرصه‌ی زندگی حذف کند؟ شاید آنها نمی‌دانند که تصاویر سکسی در هنر و ادبیات ابزار بلاغی برای اظهار نظر درباره‌ی روابط انسان‌هاست.



خوانشی از دو شعر «باید پناه بگیرم» و «آخرین خطابه» از حافظ موسوی، در دوازدهمین سالگرد قتل مختاری و پوینده
جای طناب روی گردن ما تا ابد نمی‌ماند

علی صیامی: آیا مرگ قاطعترین، واقعیترین و تنها پدیده‌ی مطلقِ زیستِ انسانی نیست؟ پدیده‌ای که انسان در مقابل رخداد آن عاجز از هرگونه پیروزی‌ست و باید به آن تسلیم شود؟ آیا همین رخدادِ مرگ و مطلقیتش نیست که به زیستنِ با عزت، با تمام بالا پائین‌هایش، زیبایی می‌بخشد؟ در دوازدهمین سالگرد قتل‌های زنجیره‌ای خوانشی دارم از «باید پناه بگیریم» نوشته‌ی حافظ موسوی.



تلنگری به نقد ادبی

علی صیامی: نویسنده را نمی‌توان به چیزی«وادار» کرد. نویسندگی عینِ رهایی‌ست. حتی رهایی از هر چیز و هر کس. از هر تئوری و قانون. نویسنده‌ی خوب همیشه دستِ‌کم یک گام از منتقد جلوتر است. این منتقد نیست که نویسنده را شگفت‌زده می‌کند، این نویسنده ‌است که او را هاج ‌و واج می‌کند. می‌پرسم: وقتی «نقد» ادبی داریم، می‌توانیم «نسیه»ی ادبی هم داشته باشیم؟



ادبیات شهری یا از شهر نوشتن

ایلیا فرنوش: پدید آمدن داستان شهری می‌تواند بهانه‌ای برای پرداختن عمیق‌تر به مسائل شهری و شهرنشینی باشد. این نوع داستان می‌تواند به موضوعاتی از قبیل: روابط انسانی در کلان شهرها، شهرهای بزرگ، متوسط و کوچک، موضوعات زندگی شهری مثل ترافیک، آپارتمان‌نشینی، دوری از طبیعت و…، گسترش بی‌رویه‌ی شهرها، هنر در شهر (داستان با لوکیشن موزه، فرهنگسرا، سینما و…) و مسائلی از این دست بپردازد.



عکس‌هایش را بخوانید

ایرج قانونی به نقدی که بر یکی از ترجمه‌های او شده پاسخ می‌گوید. موضوع بر سر کتاب "کلبه هایدگر" اثر اَدَم شار (نشر ثالث، ۱۳۸۹) است. سهیلا میرشکاک در نشریه ویژه‌نامه الف خردنامه همشهری شماره ۵۷ ص ۷۴ و ۷۵ دست به نقد ترجمه این کتاب زده است. ایرج قانونی معتقد است که نقد و بررسی کتاب آدابی دارد که منتقد ترجمه‌ او از آن بهره نبرده است.



به مناسبت شصتمین سالگرد تولد شمس لنگرودی
شرحی بر شگفتی شعر برای ستایش تو

داریوش معمار: این یادداشت مختصر نه نقدی بر آثار «شمس لنگرودی» است، نه نگاهی به عقاید وی و نه شرحی بر احوال او، بلكه پاس‌داشتی مختصر برای شاعری‌ست كه در آستانه‌ی ۶۰ ‌سالگی بازتاب زندگی‌اش چیزی جز دوست داشتن، عشق و انسان نیست، شاعری كه با احساسی شوخ، عاطفه و طبعی ظریف و اخلاقی شرافتمندانه، همه‌ی دوستان خود را شیفته‌ی روش گفتن و نوشتن‌اش ساخته و در نهایت اشتیاقی درخشنده را در كورسوی حوالی او می‌توان یافت.



داستان عاشقانه‌ی «داغ ننگ»

ونداد زمانی: فرهیختگان ایرانی از بدو تماس با جهان صنعتی شده، با فرخندگی و شتاب تمام به انتقال بهترین، جدی‌ترین و انتزاعی ترین شاهکارهای موجود در غرب همت گماشتند ولی هیچگاه به طور پی‌گیر و آکادمیک به ادبیات سرگرم کننده، عاشقانه، ترسناک و پلیسی موسوم به ادبیات عامه‌پسند گوشه‌ چشمی نیفکندند. به همین دلیل، شیوه‌ی تبعیض‌گذارانه‌ و بی‌حرمت‌کننده‌ای که در اطراف ادبیات عامیانه ایجاد شده بود باعث فرار نویسندگان خلاق و هوشمند کشور از این عرصه مهم گشت.



توقعات نابه‌جا از مردان

ونداد زمانی: دنیای مردانه‌ای که تاکنون بر جهان حکمروایی می‌کرده است با وجود تحولات قرن اخیر و برابری نسبی زنان و مردان، همچنان از طریق بازوهای قدرت خود نظیر مذهب، سیاستمداران و هنر، با سماجت تمام بر طبل توقعات منسوخِ می‌کوبد و توانسته‌ است مردان معاصر که با ارزش‌های کمابیش برابر و در دامن زنان مستقل و توانا رشد کرده‌اند را در موقعیتی ناگوار و متناقض قرار بدهد.



هشتمین (و آخرین) بخش از مجموعه مقالات «ادبیات سرگرمی و نقد و بررسی آن»، پژوهشی درباره‌ی ادبیات عامه‌پسند
ادبیات سرگرمی در جمهوری اسلامی

اسد سیف: ایران به نسبت پیش از انقلاب از نظر فکری عقب رفته است. رمانِ پیش از انقلاب پاسخگوی کتابخوانان همان دوره بود، رمان پس از انقلاب متأسفانه گام به عقب گذاشت. مردم در عرصه‌ی کتابخوانی شیفته‌ی ادبیات عامه‌پسند شده‌اند. پنداری دهه‌ی بیست و یا حتا عقب‌تر از آن، ایام جنبش مشروطه دارد تکرار می‌شود. نویسندگان جدی ادبیات می‌کوشند خود را با جهان معاصر همگام کنند، اما برای آنها شرایط مناسب فراهم نیست.



هفتمین بخش از مجموعه مقالات «ادبیات سرگرمی و نقد و بررسی آن»، پژوهشی درباره‌ی ادبیات عامه‌پسند
ادبیات سرگرمی در ایران

اسد سیف: با استقبال از رمان‌های ترجمه، تقریباً اکثریت رمان‌های موفق قرن هیجدهم اروپا با تأخیری صدساله به فارسی ترجمه شد. نشر آثار ترجمه شده آن اندازه بود که «مترجمی به عنوان یک حرفه عمومیت یافت». این آثار نه تنها بر خوانندگان تأثیر داشت، باعث شد تا ادبیات نوین ایران با استفاده از موضوعات و محتوای رمان‌های سرگرمی اروپا در ایران شکل گیرد. نویسندگان ایرانی تجربه آغاز کرده، گام به راه داستان‌نویسی نهادند.



ششمین بخش از مجموعه مقالات «ادبیات سرگرمی و نقد و بررسی آن»، پژوهشی درباره‌ی ادبیات عامه‌پسند
ادبیات سرگرمی و آزادی انسان

اسد سیف: ادبیات و هنر سرگرمی واقعیت جامعه‌ی امروز است، در جامعه‌ای که دمکراسی در آن حاکم است و فرهنگ چندصدایی را پاس می‌دارد، ادبیات و هنر سرگرمی نیز باید جایگاهی برای خویش داشته باشد. نمی‌توان به بهانه‌ی نامتعالی بودن و یا بهانه‌های دیگر، حکم مرگ آن صادر کرد، اما می‌توان جامعه را به اطلاعات وسیع‌تری مجهز کرد که با بالا رفتن سطح آگاهی عمومی، استفاده از فرآورده‌های ادبی و هنری در مرتبه‌ی بالاتری قرار گیرد.



پنجمین بخش از مجموعه مقالات «ادبیات سرگرمی و نقد و بررسی آن»، پژوهشی درباره‌ی ادبیات عامه‌پسند
ادبیات سرگرمی، زن و عشق

اسد سیف: زن در داستان‌های سرگرمی احساس آرامش می‌کند. او می آموزد که دنیا را از نگاه مردان بنگرد. در این داستان‌ها مردان حامی زنان هستند و زن در پناه مرد و در آغوش او به آرامش می‌رسد. مشکل اما اینجاست که زن در یافتن آغوش پُرمحبت و آرام‌بخش راه مشکلی را باید پشتِ سر بگذارد. زن در داستان‌های سرگرمی با تکیه بر قدرت مرد، صاحب قدرت می‌شود.



چهارمین بخش از مجموعه مقالات «ادبیات سرگرمی و نقد و بررسی آن»، پژوهشی درباره‌ی ادبیات عامه‌پسند
ادبیات سرگرمی؛ کالایی در بسته‌بندی فرهنگی

اسد سیف: در کشورهای استبدادی، ایدئولوژیک و توتالیتر همه مجبورند مثل رهبر و یا حاکم فکر کنند. فرهنگ چندصدایی در آنها راهی ندارد. رژیم خود می‌کوشد تا عرصه ادبیات را دولتی کند و از آن به عنوان ابزار تبلیغی استفاده کند. در چنین شرایطی‌ست که ادبیات متعالی به دام سانسور گرفتار می‌آید و ادبیات سرگرمی، دولتی می‌شود. «اسلامی‌نویسان» پیرامون حکومت در جمهوری اسلامی و ادبیاتی که تولید می‌کنند، در این مورد نمونه‌ای‌ست گویا.



سومین بخش از مجموعه مقالات «ادبیات سرگرمی و نقد و بررسی آن»، پژوهشی درباره‌ی ادبیات عامه‌پسند
ادبیات سرگرمی و قدرت

اسد سیف: ادبیات سرگرمی در روند خویش، همگام با تحولات جامعه، کم‌کم به کالا تبدیل گشته، به شاخه‌هایی هم‌چون ادبیات عاشقانه، پلیسی، تخیلی و کارتن تقسیم شد. در دنیای امروز، ادبیات سرگرمی با بازار در رابطه است. بخشی‌ است که می‌توان آن را با مکانیسم‌های «گُزینش اقتصادی» نیز تعریف کرد. در این رابطه است که، تابع سیاستِ حاکم شده و حکومت‌های ایدئولوژیک مانند حکومت‌های سرمایه‌داری از آن بهره‌برداری سیاسی می‌کنند.



سابقه تاریخی ادبیات سرگرمی

اسد سیف: قرن هیجدهم را دوران شکوفایی ادبیات سرگرمی می‌دانند. تولید این نوع از ادبیات نیز به اوایل همین قرن می‌رسد. فرانسه، انگلستان، و آلمان از جمله کشورهایی هستند که ادبیات سرگرمی در آنها بالید و به دیگر نقاط دنیا صادر شد. در فرانسه، جنبشی را که در نهایت خویش، در سال ۱۸۳۶، به حاکمیت لوئی هیجدهم ختم شد، موج فزاینده‌ای از چاپ و نشر و هم‌چنین خواندن را به همراه داشت. در این سال با گسترش و افزایش تیراژ نشریات، بهای آنها نیز کاهش چشمگیر یافت.



«راننده تاکسی» و «یادداشت‌های یک دختر ترشیده»
صمیمیت مجازی در وبلاگ ها –۷

ونداد زمانی: این بار به سراغ دو نویسنده‌ی مطرح در وبلاگستان با نام‌های «راننده تاکسی» و «یادداشت‌های یک دختر ترشیده» می‌رویم که توانسته‌اند با هوشمندی تمام شخصیت‌های ثابتی خلق کنند. از طرفی، حضور راویان همیشگی و ارائه‌ی موضوعات ویژه‌ و از سوی دیگر پشتکار و کیفیت فزاینده‌ی نوشته‌ها، باعث شده است تا دو وبلاگ یادشده در ازدحام بیکران وبلاگ‌نویسی ایرانی جای ثابت و مطرحی را برای خود دست و پا کنند.



در نقد «عقل آبی» نوشته‌ی شهرنوش پارسی‌پور
و این ما مرد است

رباب محب: کتاب «عقل آبی» اثر شهرنوش پارسی‌پور را در سالِ ۱۹۹۴ از نشر باران خریداری کردم. سال‌ها این کتاب در میان خیلِ کتاب‌هایم در گوشه‌ای ماند بدون این که فرصت شود لایِ آن را باز کنم. تابستانِ امسال این فرصت فراهم آمد. سیصد و اندی صفحه‌یِ آغازین را یک نفس خواندم و از آن پس تا پایان کتاب انگار سربالاییِ کوهی را گرفته باشم به نفس نفس افتادم. آن سیصد و اندی صفحه چشم‌اندازی داشت که گویی مرا به آغاز هستی نزدیک می‌کرد.



صمیمیت مجازی در وبلاگ‌ها- ۵
مینی‌مال‌ نویسی

ونداد زمانی: خرمگس خاتون از جمله‌ی قدیمی‌ترین کوتاه‌نویسانی است که از زمستان سال ۱۳۸۱ خورشیدی با جدیت تمام در فضای مجازی حضور دارد. «فروغ» نام نویسنده‌ی این وبلاگ قدیمی، سرلوحه‌ی صفحه‌ی اصلی‌اش را به این جمله‌ی طلبکارانه مزین کرده است که: «این وبلاگ آب انار محمد نیست. شعبه ندارد. جیررررر لولای روغن نخورده‌ی دری است که می‌رود سمت کمدی و باز می‌گردد سمت تراژدی».



نیمی از آسمان

ونداد زمانی: ماجرای کتاب «نیمی از آسمان» به ضرب‌المثلی چینی اشاره دارد که می‌گوید نیمی از آسمان را زنان اداره می‌کنند. نیکولاس کریستف و شریل وُودان، زن و شوهر روزنامه‌نگار معروف آمریکایی، در کتاب خود از خرید دو دختر روسپی و آزادسازی آنها از بند فاحشه‌خانه‌ای در کامبوج می‌گویند و از این طریق خوانندگان خود را وارد دنیای بسیار مخوفی می‌کنند که با شیوه‌ای بسیار مستند ولی صمیمی، صفحه به صفحه در کتاب خود افشا می‌کنند.



هزار کلمه درباره‌ی مجله‌ی غيررسمی ادبی- انتقادی دستور
دستوری برای دیگر خواندن

مریم خدایگان: تحریریه‌ی دستور راه دیگری برای گریز از دیکتاتوری انتقادی در پیش گرفته است. علاوه بر ماهیت چندصدایی مجله که به مدد تشکیل شورای سردبیری ممکن شده‌است بخش «نقدِ نقد» در آن گنجانده‌شده تا فضایی باشد برای نمود و بروز تکثر آرایی که مدنظر گردانندگان آن است؛ به این معنا که نقدهایی که بر نقدهای منتشرشده در دستور یا دیگر رسانه‌های ادبی صورت می‌گیرد هم جایی در دستور برای خود دارند.