خانه > شهرنوش پارسی پور > Jun 2007 | |
Jun 2007برنامه به روایت شهرنوش پارسیپور، شماره ۴۳ «به گزارش اداره هواشناسی: فردا اين خورشيد لعنتی ...»مهدی يزدانیخرم در اثر بدبختانه كسالتبار «به گزارش اداره هواشناسی: فردا اين خورشيد لعنتی ...» با استفاده از روش جريان سيال ذهن میكوشد موقعيت راوی داستانش را شرح دهد. داستان اما اغلب به گونهای پيش میرود كه خواننده را كلافه میكند. اين گونهای ادبيات نوين است كه نوشته میشود تا خوانده نشود. گزارش يك زندگى- بخش نوزدهم خاله فارسهشهرنوش پارسیپور در نوزدهمین بخش از خاطرات زندگی خود چنین روایت میکند: «مادر بزرگم خالهای داشته که خاله فارسه میخواندنش. او دچار روانپريشى بوده. دليل امر: زائيدن بچههاى زيادى كه همگى در ماههاى نخست از دنيا میرفتند. و تنها دختری که زنده میماند و در نوجوانی بهاشتباه او را به عقد پیرمردی درمیآورند و او پیش از زایمان دق میکند. خاله فارسه از شدت اندوه راهى كوى و برزن میشود.» برنامه به روایت شهرنوش پارسیپور، شماره ۴۲ «وضعيت قرمز»ماندانا زنديان شاعر جوانی است که در مجموعه شعر "وضعيت قرمز" به عصيان روحى خود ميدان وسيعى بخشيده است. او كه جزو مهاجران ايرانى به امريكاست با درد و اندوه نشان میدهد كه علاقمند به اين مهاجرت نبوده و آرزو داشته در سرزمين مادریاش زندگى كند. برنامه به روایت شهرنوش پارسیپور، شماره ۴۱ «ما اينجا هستيم»بهروژ آكرهيى، در مجموعه داستان كوچك اما قابل تامل "ما اينجا هستيم" احوالات زندگى يك مهاجر ايرانى يا خاورميانهاى را به سوئد پى میگيرد. در این داستان خواننده گام به گام با نويسنده پيش میرود تا درك كند مهاجرت لزوما كار فرح بخشى نيست. گزارش يك زندگى- بخش هجدهم خاله ترکهشهرنوش پارسیپور در هجدهمین بخش از خاطرات زندگی خود چنین روایت میکند: «مادرم دايهای داشته كه خاله تركه میخواندنش و مادر آينده ما هميشه با او وقت میگذرانده. دايه ترك زبان بوده و به دليل عقب ماندگى خفيف ذهنى، به رغم آنكه با فارس زبانها زندگى میكرده قادر نبوده فارسى حرف بزند. درباره اين خاله تركه داستانهاى زيادى بر سر زبان خويشان بود. كسبه محل او را دستآموز شوخىهاى بى مزهشان كرده بودند». برنامه به روایت شهرنوش پارسیپور، شماره ۴۰ «آبىتر از گناه»محمد حسينى در داستان بلند "آبىتر از گناه" به بررسى مسئله جالبى روى مىآورد. يك شازده در داستان وجود دارد كه مىخواهد شازدگى كند و خود را دست بالا بگيرد. راوى داستان در اعتراف نامهاش مىكوشد ثابت كند كه او قاتل همسر شازده نيست. گزارش يك زندگى- بخش هفدهم خاله فرح السلطنه عشق ما بودهفدهمین بخش از گزارش یک زندگی، ادامه خاطرات خاله فرح السلطنه و شوهر خالهای است که در جنگ پای خود را از دست داده: «خاله گربه باز هم هست. هميشه چهار پنج گربه در خانه او از سر و كله هم بالا میروند. آنها اسامى جالبى دارند: بلوس و ملوس و خِسرو خان و قلوس. خاله گربههايش را طورى تربيت كرده كه مردم سگ تربيت میكنند.» برنامه به روایت شهرنوش پارسیپور، شماره ۳۹ «بوف کور» و اسطوره آفرينشيكبار ديگر به بررسى بوف كور مىنشينيم و اين پرسش اساسى را مطرح مىكنيم كه آيا هدايت در هنگام نوشتن بوف كور از اسطوره آفرينش به روايت سومرى آگاه بوده است يا نه. اسطوره آفرینش شرح کشتن زنانگی هستی است كه بر پایه آن جهان شكل مىگيرد. داستان بوف کور شباهت غریبی دارد به این نخستین داستانی که بشر از خود بر جای گذاشته. گزارش يك زندگى- بخش شانزدهم شوهر خالهام یا همان تیمسار آیندهشانزدهمین بخش از مجموعه خاطرات شهرنوش پارسیپور ادامهی زندگی خاله فرح و شوهر این خاله است: «در هنگامى كه خاله باردار بود شوهرش براى جنگ به لرستان اعزام شده بود. در مقطعى از اين جنگ چندين تير به شوهر خاله ما اصابت میكند. او به داخل گودالى میافتد و سپاهيان عقبنشينى میكنند. گلولهها از دهان او عبور كرده بودند». |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
از دست ندهید | ||||
احتمال دو لیستی شدن جريانهای اصولگرا |
«حرفهای كروبی گواه مسایل مجلس ششم است» |
«زنان ايران، فعال و سازمانيافته هستند» |
ناصر مسعودی از عاشورپور میگوید |
مرگ قسطی با روزهای از دست رفته |