خانه > شهرنوش پارسی پور > Nov 2007 | |
Nov 2007به روایت شهرنوش پارسیپور، شماره ۶۳ «در جستجوی حقیقت»شکوفه تقی، رمانی به اسم «در جستجوی حقیقت» نوشته است. او در این رمان میکوشد تا درباره روابط و ضوابط یک عشق عرفانی را بحث کند و برای ما روشن کند. کتاب در شش گام نوشته شده است. در آغاز کتاب، یعنی گام اول، شرحی از شهر (تهران) داده میشود که کمی ترسناک است. این باعث میشود که بفهمیم چرا مردم به دنبال این هستند که مفاهیم معنوی را در خودشان گسترش دهند. گزارش يک زندگى- بخش سی و نهم احضار روحدر مقطعی از زمان، جمعی از خویشاوندان من، به نجمن معرفتالروح ایران میرفتند و در جلسات احضار ارواح آنان شرکت میکردند. در یک جلسه به خاطر میآورم که شماری از خانمها را به خواب مصنوعی فرو بردند. در جلسه بعد درخواست کردم اگر ممکن باشد مرا هم بخوابانند. یکی از آقایان هیپنوتیزورها مرا روی یک مبل نشاند و با چشمان نافذش در چشمان من خیره شد. حدود یک ربع ساعتی او به من نگاه میکرد و من نیز با تمام قوا میکوشیدم بخوابم؛ اما هیچ اتفاقی نمیافتاد. به روایت شهرنوش پارسیپور، شماره ۶۲ داستانهای «چهارشنبهها»فریدون تنکابنی بهطور کلی طنزنویس است و البته طنزش سیاسی است. داستانهای مجموعهی «چهارشنبهها» با همدیگر متفاوت هستند. در داستان اول که داستانی طولانیست یک مثلث عاشقانه مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. البته به روایت طنز که ما نمیفهمیم چرا... یعنی باید درک کنیم که چرا زن به شوهرش خیانت کرده و یا رفیق به دوست خیانت کرده و یا هیچکدام از این اتفاقها نیفتاده و ما رودررو با یک حادثهی طبیعی و اتفاقی هستیم. گزارش يک زندگى- بخش سی و هشتم خاله شوکتخاله شوکت را در سن ۱۴ سالگی به شوهر داده بودند. شوهر، مردی بود 52 ساله و از آن جایی که بسیار پیر بود، دچار این توهم بود که لابد خاله دوشیزه نیست که او را به مرد پیر شوهر دادهاند. دست بر قضا خاله از نوع دخترانی بود که در هنگام زفاف، فاقد خونریزی هستند. این مسأله شوهر بدبین را بدبینتر کرده بود و از او پرسیده بود با چه کسی رابطه داشته است. گزارش يک زندگى- بخش سی و هفتم فیلسوف مذهبی سرگردانبا هم به خانه او رفتیم و من متوجه شدم که در کمد لباس او، فقط یک شلوار و دو پیراهن قرار دارد. با لباسهای تنش او عملاً فقط دو دست لباس شور به شور داشت. روشن بود که به طور جدی در جریانهای اندیشه چپی فرو رفته. بعدها یکی از دوستانش در حضور خودش برایم تعریف کرد که او خوردن غذا در سلفسرویس دانشگاه را بایکوت کرده بود؛ چرا که «خلق» گرسنه بود و معنی نداشت دانشجو سیر باشد. به روایت شهرنوش پارسیپور، شماره ۶۱ «بخت طوبی»کتاب «بخت طوبی» نوشته بهیه پیغمبری در ارتباط با داستانهایی قرار میگیرد که در قدیم به صورت پاورقی در نشریات به چاپ میرسید. داستانهای پرماجرا که این ماجراها بدون این که تحلیل و تجزیه اجتماعی بشوند یا روانشناسی اجتماعی در آنها منظور شده باشد، میپیچند و داستان عجیب و غریبی را به وجود میآورند. این کتاب به راحتی میتواند به صورت پاورقی در یک مجله به چاپ برسد به روایت شهرنوش پارسیپور، شماره ۶۰ «میهمان یک زندانی»این بار دربارهی رمانی به نام «میهمان یک زندانی» نوشتهی م.طاهری با شما صحبت میکنم. این کتاب شرح احوال مردی است که تا آخر کتاب به نام عمو خوانده میشود و برادرزادهای دارد به اسم ثریا که هفتهای یک بار به کاشان میآید و به عمو سر میزند. عمو بدون هیچ علت و سببی زندانی شده است. در زندان به شدت شکنجه شده؛ فقط برای این که گریه نمیکرده است. گزارش يک زندگى- بخش سی و ششم زلزله بویینزهراخبر کشتار زلزله در روستاهای قزوین که به تهران رسید، مردم سیل کمک به سوی روستاهای قزوین جاری شد. غلامرضا تختی، کشتیگیر بسیار محبوب، یک ستاد کمکرسانی ایجاد کرد و به رقیب حقیقی نهادهای دولتی تبدیل شد. ناگهان همه و همه تصمیم گرفتند به بویینزهرا رفته و به مردم کمک برسانند. شاید یک چهارم جمعیت تهران به هر نحوی که بود، در طی چند روز خود را به منطقه بویینزهرا رساندند و برگشتند. گزارش يک زندگى- بخش سی و پنجم سرمایهداری و روشنفکری در تهران ۱۳۴۵تهران در سال ۱۳۴۵ گویا شهری بود با دو میلیون نفر جمعیت، شاید هم کمتر. این شهر هنوز ترافیک سنگین نداشت. دود و گازوییل راکد در آن به گونهای نبود که زندگی را زشت نشان بدهد. پیکان و ژیان تازه در خط مونتاژ قرار گرفته بودند و باعث بحثهایی تند و توفانی میان روشنفکران میشدند. گویا بنای کتاب «غربزدگی» آل احمد نیز بر همین مونتاژ ماشین قرار داشت و او این پدیده را به عنوان علامت و سند بردگی نسبت به غرب تلقی کرده بود. |
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
از دست ندهید | ||||
اعتراض هلندیها به کشتار مردم |
گفت و گو با حسین نوشآذر |
رویدادهای ورزشی سال ۲۰۰۸ |
گفت و گو با رضا دقتی |
دین تاریخی و اسلام تاریخی |