تاریخ انتشار: ۸ فروردین ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
دو حادثه، باز هم راهیان نور

عیدمان هم عزا شد

اردوان روزبه
[email protected]

چند سالی می‌شود که روزهای آخر سال باید منتظر بود تا به جای خبرهای خوش نوروزی، از تصادفات جاده‌ای شنید. اینک به نظر می‌رسد این تصادفات با راه‌اندازی اردو‌های راهیان نور بیشتر هم شده است. البته ظاهرن مردم هم دیگر یا حساسیت‌شان را از دست داده‌اند و یا این که کاری از دستشان بر نمی‌آید؛ چرا که سال‌ها است که مردم فقط شنونده خبر‌های مرگ در جاده‌ها هستند.

در کمتر از دو هفته گذشته، دو اتوبوس از بازدید‌کنندگان مناطق جنگی جنوب با عنوان راهیان نور تصادف کردند. در حادثه اول اتوبوسی که مربوط به دانشجویان دانشگاه علمی - کاربردی خیام مشهد بود، در مسیر برگشت از مناطق جنگی در تصادف با تانکر سوخت، آتش گرفت و 22 دانشجو به طرز دلخراشی در آتش سوختند.

در حادثه دوم در جاده شهرکرد، روز سه شنبه 6 فروردین بود که اتوبوس دیگر از راهیان نور واژگون شد. مسافران آن نیز فرهنگیان استان چهارمحال و بختیاری بودند. در این واقعه نیز 27 نفر در دم جان سپردند و 13 نفر نیز زخمی شدند.


دو موضوع در این‌جا مورد توجه قرار می‌گیرد. عدم ایمنی جاده‌ها در ایران که سال‌ها است یکی از بالاترین میزان مرگ و میر را به خود اختصاص داده که اقدامات انجام گرفته نیز با اتکای آمار و ارقام چندان با ثمر نبوده است.

دیگر موضوع، نحوه برگزاری اردو‌های راهیان نور است که بعد از این تصادف‌ها و چند حادثه در سال‌های گذشته، خود موضوعی قابل تأمل است. اگر در خبر تصادف روز سه‌شنبه تامل کنید،. مجموع کشته‌ها و زخمی‌های این اتوبوس 40 نفر می‌شود. در حالی که در بیشترین حالت، ظرفیت اتوبوس‌ها 32 نفر است.

عارف یکی از هم دانشگاهی‌های گروهی است که چند روز پیش در تصادف با تانکر در مسیر بازگشت از اردوی راهیان نور کشته شدند. با او در این باره صحبت کردم:

Download it Here!

اول بگو خبر از حال آن چهار نفر زنده مانده از حادثه داری؟

تا آن‌جا که من می‌دانم، گویا سه نفرشان فوت شدند.

ارتباط تو با این بچه‌ها چه طور بود؟

آن‌ها، بیشتر بچه‌های ترم بالایی بودند. یعنی کسانی بودند که شاید یک ترم دیگر مانده بود تا مدرک مهندسی را بگیرند. بعضی هم کسانی بودند که بنیان‌گذار هلال احمر در دانشگاه ما بودند. من از همین طریق هلال احمر بود که با تعدادی‌شان آشنا شدم.

برخورد خانواده‌ها چه طور بود؟

روز تشییع جنازه همه را از بهشت رضا (قبرستان بزرگی در مشهد) آورده بودند در مهدیه مشهد؛ خیابان‌ها همه بسته بود. خیابان‌های منتهی به حرم را بستند و نیروهای پلیس و 110 آمده بودند.

گروهی با سرود برنامه‌ای برای شروعی داشتند و بعد هم 22 نفر را روی دست بچه‌ها و خانواده‌ها به سمت حرم بردند. گویا رییس‌جمهور و سپاه، هزینه دفن این‌ها را متحمل شده بودند. می‌گفتند ده میلیون تومان رییس‌جمهور داده و ده میلیون تومان هم سپاه؛ خلاصه در صحن جمهوری مجاور حرم امام رضا همه را دفن کردند.

یکی از دوستان نزدیک ما از بچه‌های تهران بود که چون مادرش برای تشییع نیامده بود، جنازه او را نگه داشته بودند و بعد از حدود یک ساعت، مادر او از تهران آمد و آن‌جا هم صحنه‌ای بود که تو سر خودشان می‌زدند و خیلی صحنه غم‌انگیزی بود.

برخورد پدر و مادرها با این مسأله چه طور بود؟

فقط گریه می‌کردند. پسرها هم واقعن همه پسرهای آقایی بودند. یعنی یک حس مسئولیت و صداقتی در این بچه‌ها وجود داشت. همه آن‌ها در دانشگاه یک مسئولیتی داشتند. یکی مسئول آمفی‌تاتر دانشگاه بود، یکی مسئول هلال احمر،‌ یکی معاون، یکی رییس بسیج دانشگاه.

فکر می‌کنی چرا این اتفاق افتاد؟

اصلن به نظر من این‌که هر سال بچه‌ها را در قالب اردو با این وضع به مناطق جنگی می‌برند، کار درستی نیست. من خودم به شخصه به این اردوهای راهیان نور و مناطق جنگی نرفتم و نمی‌دانم هدف از این سفرها چیست. راستش من خودم این سفرها را دوست ندارم.

نمی‌دانی سپاه در این اردوها چه برنامه‌هایی را تدارک دیده است؟

در دفتر بسیج یک فرمی بود و هر کسی که می‌خواست، می‌رفت آن فرم را پر می‌کرد و زمانی که تعداد به سی نفر می‌رسید و می‌شد یک اتوبوس کامل می‌بستند و آماده می‌شدند برای رفتن. من همین قدر می‌دانم. فقط ما وقتی که اتوبوس‌ها را می‌دیدیم، همه‌مان احساس می‌‌کردیم اتوبوس واقعن مناسبی برای سفر نبود. یعنی نه از نظر فنی و نه از نظر کیفیت و راحتی.


اردوهای راهیان نور برنامه‌ای است که از چند سال پیش به وسیله سپاه پاسداران راه‌اندازی شد. گروه‌های مختلف دانشگاهی و فرهنگی و اقشار مختلف به مناطق جنگی در جنوب غربی ایران می‌روند تا از بازمانده‌های جنگ، به‌خصوص در شلمچه که توسط بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس به همان ترتیب که در دوران جنگ بوده نگهداری می‌شود، بازدید کنند. معمول این کاروان‌ها هر ساله در ایام نوروز و اواخر اسفند از مناطق مختلف به راه می‌افتند.

خلیل یکی از کسانی است که در حادثه روز سه‌شنبه یکی از اقوامش را از دست داد. او در مورد ضرورت‌ها صحبت می‌کند. این که آیا زمان برگزاری این اردوها با کارشناسی بوده است؟

من اصلن نمی‌دانم هدف از این کار چیست و این‌ها چه چیزی را دنبال می‌کنند. اگر کار فرهنگی است، که این را نمی‌شود کار فرهنگی نامید. موضوع در اصل خوب است. من در کشورهای دیگر هم دیده‌ام که به صورت موزه این آثار را نگهداری می‌کنند که نسل جدید با فرهنگ جبهه آشنا بشود؛ فرهنگ جنگ و دفاع از میهن. این کار خیلی خوبی است.

اتفاقن من چند وقت پیش برنامه‌ای تلویزیونی را که در فرانسه یا انگلیس بود، نگاه می‌کردم که سنگرهای زیرزمینی و مخفیگاه‌ها و پناهگاه‌ها را، به صورت موزه در آورده بودند و دانشجویان و دانش‌آموزان را می‌بردند تا از آن‌جا بازدید کنند.

کار، کار خوبی است؛ اما باید ببینیم چه قدر ما باید هزینه بدهیم. اگر فرض را بر این بگذاریم که جان آدم‌ها با توجه به این اتفاقاتی که می‌افتد، هیچ ارزشی ندارد و به خاطر این‌که این نسل با آن فرهنگ ارتباط برقرار بکند،‌ به قیمت جان آدم‌ها تمام بشود، برنامه‌مان را ادامه بدهیم؛ این منطقی است؟

فکر می‌کنید اشکال کار از کجا است؟

من فکر می‌کنم که به مدیریت این کارها برمی‌گردد؛ حداقل با این وضعیت جاده‌هایی که ما داریم. غیر استاندارد بودن، کمبودهای آن، ترافیک سنگین و بعد این برنامه‌ریزی‌ها هم بخواهد در همین برهه‌ای که بیشترین ترافیک را ما داریم،‌ انجام بشود، خب همه این‌ها این احتمال را بیشتر می‌کند. این‌ها ضریب خطا را به‌طور طبیعی بیشتر می‌کند.

آیا با چنین اتفاقاتی می‌تواند به همان هدفی که می‌خواهد برسد و بین مردم تأثیر بگذارد؟

اگر نگاه کنید از این اتفاقات قبل هم افتاده است. باور کنید آن قدر تعداد این اتفاقات زیاد است که قکر می‌کنید شاید می‌خواهند برعکس نتیجه‌گیری کنند؛ قضیه را برعکس می‌کنند. یعنی این قدر این اتفاقات زیاد است که شاید می‌شود گفت که غرضی در این کار است که نه تنها برای جبهه و فرهنگ جبهه و فرهنگ شهادت اثر مثبت نداشته باشد، بلکه شاید می‌خواهند این قضیه را تخریب بکنند.


رییس مرکز اطلاع‌رسانی پلیس می‌گوید که از آخر اسفند تا روز چهارم فروردین، ‪۶۴۹‬ تصادف در جاده‌هاي كشور رخ داده كه ۱۳۰ ‬كشته بر جاي گذاشته است. از اين تعداد تصادف، ‪۸۹‬ فقره منجر به فوت و ‪۵۶۰‬ تصادف منجر به جرح شده است. در حالی که پلیس پیش از این نیز اظهار می‌کرد 15 درصد از میزان تصادفات کشور کاسته شده است.

اسماعیل یکی دیگر از کسانی است که فرزند خواهرش را در حادثه اتوبوس دانشگاه خیام از دست داد.

کسی که در این سانحه کشته شد، چه نسبتی با شما داشت؟

خواهرزاده من در این حادثه درگذشت.

نظر شما درمورد این اردوهایی که چند سالی است با عنوان راهیان نور برگزار می‌شود، چیست؟

مسلمن این حادثه و حوادث مشابهی که برای خواهرزاده من اتفاق افتاده نشان می‌دهد که نباید اردو به هر شکلی که امکان آن باشد، برگزار شود. اکثر کسانی که در این حادثه فوت شدند، جزو دانشجویان ممتاز و نخبه جامعه ما بودند. اگر قرار باشد که به هرشکلی در هر جایی هدف، وسیله را توجیه کند،‌ فکر می‌کنم در مورد این قضیه این جریان صدق نمی‌کند.

به ویژه لازم است که برای چنین برنامه‌هایی به همان اندازه که برای خود آن برنامه‌ریزی می‌شود،‌ برای تمامی مراحلی که قرار است طی شود، برنامه‌ریزی شود. در واقع دانشجویان و دانش‌آموزانی که از مرکز تا نقطه هدفشان حرکت می‌کنند،‌ به همان شکل هم برگردند. برنامه‌ریزی فقط صرف این‌که به منطقه مورد نظر به هر شکل ممکن برسند، نباشد.

این‌طور که ما متوجه شدیم، اتوبوس آن‌ها اتوبوس باکیفیتی نبوده است. این نشان می‌دهد که فقط قرار بوده به آن منطقه اعزام بشوند و آماری داده بشود که این تعداد دانشجو هم از آن‌جا دیدار کردند. فکر می‌کنم این اتفاقی که افتاده، بار اولی هم نیست. یعنی موارد دیگری هم داشتیم. وقتی تعداد آن دارد زیادتر می‌شود، جای نگرانی است.

خواهرزاده من فقط 19 سالش بود. سه چهار روز مانده به ایام عید، همه داشتیم برای نوروز آماده می‌شدیم. وقتی که این خبر رسید، دیگر خودتان پیش‌بینی کنید که چه اتفاقی برای ما افتاد. از لحاظ روحی به‌خصوص پدر و مادرش در چه شرایطی قرار دارند. چنین خبری یک شوک است که هنوز هم نتوانستیم خودمان را از آن خارج کنیم.

من شنیدم که در روز تشییع جنازه در مهدیه مشهد، مردم اعتراضاتی کرده بودند. می‌خواهم بدانم که آیا این قضیه درست است؟ و اگر اعتراضی شده، چه بود؟

اعتراض بیشتر به همین برنامه‌ریزی‌هایی بود که مسئولان داشتند. از زمانی که خبر را شنیدیم تا زمان تشییع، 24 ساعتی مابین آن فاصله افتاد تا اجساد از آن منطقه به مشهد آورده شد و در این‌جا باز بحث شناسایی آن‌ها بود.

یک مقدار مسئولین دانشگاه‌شان کم‌کاری کردند؛ همکاری نمی‌کردند. یک نیم‌روز کامل را، وقت خانواده‌ها را در محیط دانشگاه تلف کردند؛ بدون این‌که اطلاعاتی بدهند؛ بدون این‌که دلداری خاصی بدهند و بیشتر خانواده‌ها آن‌جا اعصابشان خرد می‌شد؛ به دلیل این‌که کسی آن‌جا پاسخ‌گو نبود.


اینک فرمانده پلیس راه اعلام کرد که از روز چهارشنبه طرح کنترل جاده‌ها را به صورت محسوس و نامحسوس اجرا خواهد کرد. آیا کمی برای این تصمیم دیر نیست؟ کسی نقل می‌کرد: شاید مانند همیشه باید گروهی پای کاری را با خونشان امضا کنند تا انجام شود و یا این فرمانده محترم منتظر بوده تا کشته‌شدگان به حد نصاب برسد...

گزارشم را با یک خبر از سایت بی‌بی‌سی تمام می‌کنم. این سایت به یک تصادف در اتریش اشاره می‌کند. در این حادثه که در بزرگراه وین به سالزبورگ اتفاق افتاده، 60 اتومبیل با یکدیگر تصادف کرده‌اند که یک کشته و 30 مجروح بر جای گذاشته است. در ایران ظاهرن این نسبت بر عکس است.

نظرهای خوانندگان

همه با هم به سوی نور با تور راهیان آخرت. فقط مسوولان قربونتون وقتشو بیشتر کنن

-- بدون نام ، Mar 27, 2008 در ساعت 05:09 PM

دانشگاه مورد نظر غیر انتفاعی میباشد نه علمی-کاربردی لطفا در جزئیات خبرهاهم همچون کلیات آن دقیق باشید.
متشکرم

-- امیر بهمدی ، Mar 27, 2008 در ساعت 05:09 PM

اینها راهیان نور بودند یا راهیان گور !

-- فرهاد حیرانی ، Mar 27, 2008 در ساعت 05:09 PM

سلام دوست من
در تصادف سه عامل موءثرند : 1- وسيله نقليه
2- جاده 3- راننده.
اوضاع بيشتر وسايل نقليه موجود در ايران را كه همه ميدانيم سيستم ايمني و ترمز آنها بااستاندارد جهاني فاصله فاحش دارند ، جاده ها هم كه عرض شان و كم است و نقاط حادثه خيزشان فراوان ميماند شيوه رانندگي ما ونحوه برخورد با قوانين .

-- شاه شمشاد قدان ، Mar 29, 2008 در ساعت 05:09 PM

به نظر من دولت محترم به جای اینکه میلیون ها دلار به کشورهایی مثل لبنان ، افغانستان ، ونزئولا و... کمک کند، بخشی از آن را اگر صرف بازسازی جادهای کشور می نمود، این حوادث دلخراش رخ نمی دهد. ظاهرا رفاه و اسایش مردمان کشورهای دیگر برمردمان ایران ارجحیت دارد.

-- حامد ، Mar 29, 2008 در ساعت 05:09 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)