تاریخ انتشار: ۷ اسفند ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
در چهارمین سالگرد انفجار قطار نیشابور با اما و اگرها

جهنمی به نام ایستگاه خیام در ساعت نه و چهل پنج دقیقه

اردوان روزبه
www.ardavan.wordpress.com
[email protected]

Download it Here!

چهار شنبه هجدهم فوریه 2004 یعنی 29 بهمن ماه سال 1382، قبل از ساعت سه و چهل و پنج دقیقه، قطار باری که عازم به مشهد است با 51 واگن در ایستگاه ابومسلم متوقف می‌شود. اما این توقف دیری نمی‌پاید و آرام آرام بدون کنترل از ایستگاه خارج می‌شود. تا ایستگاه خیام فاصله چندانی نیست و این قطار بر روی خط تا این ایستگاه می‌رود اما به دلیل مسدود بودن مسیر مستقیم از خط منحرف می‌شود.

در ابتدا چهار واگن اول که خالی هم بودند از خط خارج می‌شوند و سپس واگن‌های بعدی. پنج واگن خالی، هشت واگن گوگرد و 38 واگن حاوی نفتا و نیترات آمونیم و پنبه. با خروج از خط، آتش‌سوزی آغاز می‌شود. نیروهای امدادی و اطفاء حریق خود را به منطقه می‌رسانند. منطقه ممنوع برای ورود اعلام می‌شود. عملیات اطفائ حریق تا نزدیک ساعت هفت صبح ادامه می‌یابد. در این ساعت تقریبن چیزی از آتش باقی نمانده. محیط برای عبور مرور مردم محلی باز می‌شود و بیشتر عوامل هم صرفن به دلیل بازدید مسوولان که در راه هستند در منطقه می‌مانند. آتش نشانان مانده آب را نیز برای اطمینان بیشتر بر روی واگن های سالم که حاوی گوگرد بوده می‌ریزند.
ساعت از نه می‌گذرد که یکباره تمام ایستگاه می‌لرزد. تکه‌های آهن‌پاره چون ترکش و محورهای چند تنی واگن‌ها به اطراف پرتاب می‌شود. موج انفجار گودالی به عمق حدود پانزده متر ایجاد می‌کند. بسیاری از کشته‌شدگان به دلیل موج انفجار در دم جان داده‌اند. تمام برهنه‌اند. شدت انفجار لباسی بر تن این کشته گان باقی نمی‌گذارد.

-----

ساعت از نه گذشته بود. این در و آن در می‌زدم تا بتوانم اطلاعاتی از آتش سوزی و خروج قطار از ریل در نزدیکی ایستگاه خیام نیشابور بدست بیاورم. حادثه حدود چهار صبح رخ داده بود و تقریبن کسی از جزییات چیزی نمی‌دانست. فقط دوستان اشاره می‌کردند که قطار بر روی خط «فرار کرده» و در ایستگاه خیام به علت پیچ از مسیر خارج شده، اما خوشبختانه با اقدام‌های به موقع، آتش اطفاء شده و جای نگرانی نیست.



داشتم با استانداری تماس می‌گرفتم، گوشی هنوز در دستم بود که یک باره زمین لرزه آغاز شد. از حادثه قطار فراموش کردم. شدت آنقدر بود که احساس کردم در اطراف مشهد جایی باید خسارت سنگینی دیده باشد. مسیر تلفن‌ها تغییر کرد. حالا یورشم به سمت مرکز زلزله‌نگاری دانشگاه بود. اما تلفن‌ها اشغال بود. باز هم هیچ‌کس نمی‌دانست این ماجرا هم از کجا آغاز شده. از یکی از دوستانم در دانشگاه فردوسی می‌خواهم کمکم کند. قول بررسی می‌دهد و زودتر از آنچه که فکر می‌کنم تماس می‌گیرد. تا آنجا که می‌داند لرزش ناشی از زلزله نبوده و علائم نشان می‌دهد که باید یک لرزش غیر عادی باشد. کنجکاوم می‌کند، توضییح می‌خواهم. می‌گوید دقیق نمی‌داند اما چیزی شبیه یک انفجار قوی در نزدیکی نیشابور و یا مشهد.

این بار با ارتش تماس می‌گیرم. معاونت امنیتی استانداری، سپاه و هر جا که به نظرم می‌رسد. ساعت نزدیک یازده است که اولین خبر را از همکاری در خبرگزاری «ایرنا» می‌شنوم: این لرزش به دلیل انفجار قطار باری بوده که صبح از خط خارج شده. او همکارش را نیز در این انفجار از دست داده است.

باید به منطقه رفت. دیگر نمی‌شود به شنیده‌ها بسنده کرد. نیم ساعت بعد در منطقه هستم. انگار بهد از یک بمباران هوایی رسیده‌ام، جنگ زده و پر از بهت. مامورین خسته و سرگردان انتظامی پرخاش می‌کنند. اجازه ورود به منطقه را نمی‌دهند. با کارت یا بی‌کارت. مردم از چیزی بیشتر از یک انفجار می‌گویند. واگن‌هایی که چون ترکش بر در و دیوار می‌خورده‌اند و قطعات چند صد کیلویی از قطار که چند کیلومتر آنور تر افتاده‌اند. بوی تند گوگرد و گوشت سوخته را احساس می‌کنم.
بسیاری از مسوولان، گوش به گوش از حادثه مطلع شده‌اند. برخی کمک‌هایی مثل پتو فرستاده‌اند. برخی هم به دنبال آن می‌گردند که بدانند در این لحظه چه باید بکنند.

راستی در این لحظه چه باید می کردند؟
سید هادی پژوهش معاون سیاسی، اجتماعی وقت استانداری خراسان رضوی، از انفجار قطار نیشابور صحبت می‌کند: «حدود ساعت 9 صبح بود. من در دفتر کارم بودم. صدای انفجاری آمد که پنجره‌ها و سقف اتاق را لرزاند.

من احساسم این بود که چون ما در شهر مشهد پادگان‌های نظامی و یگان‌های نظامی زیادی داریم، احتمالن اتفاقی بوده یا موردی نظامی بوده است. اما خبردار شدم که قطاری منفجر شده، بلافاصله رفتم دفتر استاندار اطلاع دادم که در ایستگاه خیام نیشابور، قطاری منفجر شده. آن موقع تماس با فرماندار و سایر مسوولان غیر ممکن بود، چون در همان حادثه، فرماندار، مرحوم فرهمند هم از بین رفته بود.

آن زمان انتخابات دور هفتم مجلس شورای اسلامی هم در شرف انجام بود. من به عنوان رییس ستاد انتخابات، به شدت درگیر بحث انتخابات بودم. استاندار بلافاصله با یک فروند هلی‌کوپتر به منطقه رفت. با اطلاعاتی که پیدا کردم فهمیدم این انفجاری عادی نبوده است. بلکه واگن‌ها از ایستگاه ابومسلم راه افتادند و تا ایستگاه خیام، هیچ مانع و رادعی جلوی آنها نبوده. اما بعد در پیچ واگن‌ها از خط خارج می‌شوند. در مرحله‌ی اول آتش‌نشان‌های نیشابور و شهرداری درود به منطقه اعزام می‌شوند و به خاموش کردن و مهار حریق اقدام می‌کنند. تا آن موقع هیچ اتفاقی نیفتاده بوده. بعد از این‌که به ظاهر حریق را مهار می‌کنند و از آنجا که می‌خواستند مطمئن بشوند که آتشی نیست، آتش نشان‌ها، آبی را که در مخازن خودروهای‌شان باقی مانده بود را بر روی کل واگن‌ها می‌پاشند. در اینجا آب و گوگرد قاطی شدند و منجر به یک انفجار شد. این انفجار به نوعی نتیجه‌ی این اقدام ناخواسته آتش‌نشان‌ها بود که همه‌ی آنها هم در آن حادثه به رحمت خدا رفتند.
محل انفجار را که یکی دو روز بعد رفتم دیدم گودالی به قطر شاید بیش از ده دوازده متر و به عمق حداقل هفت هشت متر ایجاد شده بود. موج انفجار آنقدر شدید بوده که محورهای واگن‌ها تا چند روستا آن طرف‌تر در هوا پرتاب شده بود. تمامی افرادی که در صحنه بودند، در نتیجه‌ی موج انفجار از بین رفته بودند، خانه‌های آن روستا که در مجاورت ایستگاه بود، تخریب شده بود و عده‌ای زیر آوار مانده بودند.

تعداد زیادی از مدیران، مردم و کسانی که به نوعی مسوولیت داشتند در آنجا از بین رفتند. آن روز در استان برای ما این یک بحران بزرگ بود. آن سال ما چند بحران داشتیم، از جمله این بحران بود و در کنار آن بحث تقسیم استان خراسان بود، بحث انتخابات مجلس هفتم و رد صلاحیت‌ها که الان دیگر جای پرداختن به آن نیست. یعنی درگیری مدیران برای حل و فصل به اصطلاح این بحران‌ها، خودش یک پروژه‌ی خاص را می‌طلبید.
اما حالا اگر بخواهیم برویم دنبال علت یابی، من اعتقادم بر این است که آن اتفاق با همه‌ی بزرگیش از یک بی‌توجهی کوچک شروع شده بود. این واگن‌ها را در ایستگاه ابومسلم، متوقف کرده بودند، اما رعایت نکات حفاظتی برای به حرکت در نیامدن این واگن‌ها را اصلا رعایت نشده بود. ظاهرن کفشک‌هایی که باید زیر محورها گذاشته می‌شد، گذاشته نشده بود و واگن‌ها خود به خود راه افتاده بودند. شاید لطف الهی بود که هم‌زمان قطاری در مسیر آن حرکت نبود. مسلمن اگر قطار مسافری یا باری دیگر در آن جهت می‌آمد و برخورد می‌کرد؛ فاجعه به مراتب بیش از آن چیزی که اتفاق افتاد، رخ می‌داد.

-----

در حالی که پژوهش از نا‌کار آمدی دستگاه‌های هماهنگ کننده در حوادث می‌گفت به فکرم رسید سراغ یکی از ساکنان آن منطقه بروم. شاید بتواند در مورد مشکلات گریبان گیر، بعد از چهار سال صحبت کند.

«ابراهیم تازکه» یک آدم خوش شانس بود. او بنابر تقدیر از محل حادثه دور می‌شود و چند دقیقه بعد احساس می‌کند همه چیز منفجر شده: «از صبح زود در منطقه بودم. مانند همه کسانی که در لحظه اول مطلع شدند. اول گفته شد که یک هواپیما سقوط کرده اما به محل که رسیدم دیدم قطار از خط خارج شده. تا ساعت نه تقریبن آتش مهار شد. در همان لحظه‌ها برای خوردن صبحانه به همراه برخی مسوولان به سمت خانه حرکت کردیم که نیمه راه گفتند، معاون وزیر راه می‌آید و برگشتند تا به استقبالش بروند. دقایقی بعد انفجار بوجود آمد. حالا بعد از گذشت چهار‌ سال خیلی کار‌ها انجام شده اما مردم منطقه معتقدند مورد بی‌مهری مسوولان رده بالای کشور قرار گرفته‌اند. چرا که هیچ‌گاه تقدیر و تشکری از خانواده‌های کسانی که با تمام تلاش برای کمک به دیگران از بین رفتند، نشد. آن‌ها در حین خدمت بودند اما شهید هم محسوب نشدند».

283 نفر در دم کشته و نزدیک به حدود 500 نفر مجروح می‌شوند. اگرچه بخشی از کشته‌شدگان را مسوولانی مانند رئیس راه آهن استان خراسان رضوی، فرماندار نیشابور، خبرنگار خبرگزاری ایرنا و جمعی از پرسنل آتش نشانی و هلال احمر و شهرداری‌های منطقه تشکیل می‌دادند، اما به دلیل هجوم روستاییان بخش عمده کشته شدگان ساکنان منطقه بودند.
پژوهش ادامه می‌دهد: «ما در کشورمان بنا بوده با تصویب در مجلس و دنبال کردن وزارت کشور که یک سازمان مستقل برای بحران‌ها ایجاد شود. البته یک ستاد حوادث غیر مترقبه‌ای در استان‌ها داریم که من اعتقادم بر این است که آن ستاد بیشتر شبیه فقط یک تابلو است. یک مسئول و چند کارشناس که یک حادثه یا اتفاقی رخ داد این‌ها بتوانند بین دستگاه‌های امدادی سریع هماهنگی کنند تا بروند کمک کنند. اما این‌که یک تشکیلات قوی و منسجم کارکرده‌ی آماده به کاری وجود داشته باشد که یک حادثه‌ای مانند سیل، زلزله، گرما، سرما، یا چنین انفجاری را پوشش بدهند، واقعیت قضیه ما آن زمان نداشتیم. فکر نمی‌کنم ظرف یکی دو سال گذشته هم بوجود آمده باشد.

ممکن است طرح را داده باشند، ولی چنین سازمانی ما نداریم. شما همین سرما و برفی که آمد را در نظر بگیرید. من اعتقادم بر این بود که برخورد با آن نهایت ضعف دستگاه‌های امدادرسانی بود. فارغ از نگاه‌های سیاسی من عرض می‌کنم. چون بعد از 21 تا 22 سال مدیریت در لایه‌های مختلف کاری وزارت کشور و فرمانداری و اجرایی و ستادی من پی برده‌ام که مدیریت‌مان، مدیریت گل و بلبل بوده است. همین الان، هنوز هم که هنوز است تبعات یخبندان را در شهرها و مناطق داریم. هم مردم اذیت شدند و هم از نظر اقتصادی متضرر شدیم».

سازمان بازرسی و کمیته سوانح راه آهن و کارشناسان وقت وزارت راه، اولین گزارش ها را تهیه کردند. در طول مدت چهار سال، دیه به خانواده های کشته شدگان نیز توسط دولت پرداخت شد. سال گذشته بعد از سه سال که از حادثه گذشته به این منطقه رفتم. بسیاری از خانواده‌ها از روستاهای اطراف محل حادثه کوچ کرده بودند.
این پرونده در شعبه 102 دادگاه عمومی مشهد بررسی شد که در آن دوازده نفر از متهمین پرونده برایشان حکم صادر شد. ده تن از آنان به دلیل بی‌احتیاطی و عدم رعایت نکات ایمنی و فنی در وقوع حادثه مقصر شناخته شدند و دو تن دیگر نیز حکم برائت گرفتند.

رئیس اداره بهره ‌برداری، رئیس قطارباری، مسئول و معاون ایستگاه ابومسلم، ترمزبان، چهار سوزن‌بان و مدیرعامل شرکت به مجازات حبس محکوم و کنترلر و متصدی کنترل راه ‌آهن خراسان رضوی تبرئه شدند.

این دادگاه به دلیل آنکه محکومان دارای پیشینه محکومیت قبلی نبودند، نیمی از دوره مجازاتشان را به مدت پنج سال به حالت تعلیق در آورد.

رأی بر اساس نظریه کارشناسان سازمان بازرسی کل کشور و کمیسیون سوانح راه آهن خراسان رضوی صادر شد. اما بخشی از پرونده نیز برای بررسی بیشتر به تهران ارسال شد که آرای تهران هم تاکید بر همین وضعیت داشت.
این معاون سابق سیاسی ادامه می دهد: «تلاش‌هایی شده اما این‌که بتواند مردم را راضی و قانع کرده باشد، بی‌شک نمی‌تواند. ما فرزندان، دختران، زنان، بزرگان آنها را نمی‌توانیم برگردانیم. می‌شد اموال را ترمیم کرد ولی جان‌ها را دیگر نمی‌شود».

در چهارمین سالگرد انفجار قطار نیشابور، خبرگزاری ایرنا بر روی خط خبری خود نوشت: مراسم چهارمين سالگرد حادثه انفجار قطار باري در ايستگاه خيام نيشابور روز يكشنبه با حضور جمعي از مسوولان و مردم در اين شهر برگزار شد.

حال دیگر کسی از شایعه احتمال انفجار اتمی نمی‌گوید و یا کسی دنبال احتمال خرابکاری نیست. همه پذیرفته‌اند که عامل انفجار پنهان و پیدایی بود که کمتر از آن گفته شد. اهمال و ضعف مدیریت.

پژوهش در مورد ضعف‌ها نیز حرف‌هایی برای گفتن دارد: «اولین ضعف این است که هر کسی باید به وظیفه‌ی خودش عمل کند تا یک حادثه‌ی این ‌چنینی رخ ندهد. یک وقت زلزله رخ می‌دهد؛ زلزله در اختیار بشر نیست. حتا سیل هم به نظر من در اختیار ما است. شما می‌توانید از قبل پیش بینی کنید و برای بارش‌های سنگین خود را آماده کنید، با حفظ آب و خاک و پوشش گیاهی، ایجاد آب بندها و سدها و خلاصه این چیزها، می‌توانیم جلوی آن را بگیریم.

من اعتقادم بر این است که ما برای حوادثی که انسان در آن دخیل است یا به نوعی به ضعف انسانی برمی‌گردد، باید برنامه داشته باشیم. گاهی از قبل می‌توانیم جلوی این غفلت‌ها را با کنترل و نظارت بگیریم. اما اتفاق و حادثه‌ رخ می‌دهد. ما باید آمادگی این را داشته باشیم که تلفات و ضررها را به حداقل برسانیم.
این سیستم متاسفانه تا الان در کشور طراحی نشده که اگر سیلی آمد، سرمایی بود، گرمایی بود، یا یک حادثه‌ی پیش آمد بتوانیم بلافاصله ورود پیدا کنیم و تبعات آن را به پایین‌تر حدش برسانیم».

در همین حال وزیر راه نیز گفت که پرونده از دستور کار این وزارت‌خانه خارج و در قوه قضاییه است. وزیر راه نگفت برای بوجود نیامدن دوباره این قبیل فجایع در طول چهار سال گذشته چه کار‌هایی انجام شده. از سویی مجلس هم هنوز نتوانسته در قوانین جاری کشور علی رغم تصویب تشکیل سازمان مدیریت حوادث غیر مترقبه، تغییر عمده‌ای در بی‌سامانی مقابله با حوادث و بلایا ایجاد کند. دستور‌العمل‌ها نیز در طول این چهار سال باز هم به بایگانی سپرده شدند و مانند بسیاری حوادث دیگر، فراموشی بهترین فرصت برای دور شدن از سوال‌ها، اما‌ها و اگر‌ها است. شاید کوتاهی خبر ایرنا مهر تاییدی بر مختومه شدن پرونده قطار نیشابور باشد.

نظرهای خوانندگان

تعجب مي‏كنم كه نويسنده دانشمند مقاله به اين نكته اشاره نكرده كه مي‏توان از خسارات مالي زلزله هم گريخت.

-- امير ، Feb 26, 2008 در ساعت 06:43 PM

خاطره ي تلخيه ، رفتار مسئولين وقت شرم آور بود به خاطر انتخابات تا چند روز خبر اين حادثه رو سانسور كردند

-- سوفي ، Feb 27, 2008 در ساعت 06:43 PM

اگر توجه بفرمایید امیر عزیز. این نظر مصاحبه شونده است. ضمن آنکه وی اظهار کرده که جلوی زلزله را نمی شود گرفت بحث جلوگیری از خسارت هایش فکر می کنم مد نظر این فرد نیز بوده.سپاس از توجه شما

-- اردوان ، Feb 27, 2008 در ساعت 06:43 PM

متاسفانه در ایران رعایت موارد ایمنی و یا بکار بردن اهرمهای پیشگیری از حوادث جایی در فرهنگ کاری ندارد. این نوع رفتار زاییده تفکر اشتباه مدیریت در بخشهای مختلف صنعت است که پیشبرد کار را به هر قیمتی در الویت قرار میدهند.
بطور مثال خود اینجانب در زمان اشتغال در یکی از صنایع ایران که ایمنی بایستی حرف اول را میزد مشکلات فراوانی با مدیریت داشتم. در هر موردی که مسایل ایمنی را به مدیریت گوشزد مینمودم با جواب " پروژه سیاسی است " وکاری به این کارها ناشته باشم مواجه میشدم.

-- علی ، Feb 27, 2008 در ساعت 06:43 PM

نکته ای که گفته اید ضعف مدیریت و ... با آن فضای امنیتی پس از آن چندان سازگار نیست

-- یک نیشابوری ، Feb 27, 2008 در ساعت 06:43 PM

من از كساني بودم كه فقط شانس آوردم آن روز كشته نشدم و آن انفجار مهيب را به چشم ديدم مي گويم تا بدانيد مقصران اين واقعه چه كساني بودند مقصران اصلي اين واقعه به رحمت خدا رفتند دكتر دادمان كه پاي نيروهاي غير متخصص را به راه آهن باز كرد كساني مانند مرحوم حجتي نژاد مدير كل وقت راه آهن خراسان كه بعلت نداشتن تجربه و سپردن مشاغل حساس در راه آهن به پيمانكاران بي مسووليت باعث اين انفجار عظيم و كشته شدن هموطنان بي دفاع شدند روزي در جايي شرح كامل آن روزها را خواهم نوشت

-- علي ، Feb 27, 2008 در ساعت 06:43 PM

من آتش‌نشان افتخاری هستم. آیا یک کارمند ساده‌ی راه‌آهن اجازه داده که این مواد آن هم در یک قطار باری با هم باشند؟ یک قطار باری با باری چنین کلان و بدون رعایت استاندارد‌ها، صاحبش کیست؟؟
مال‌باختگان در این میان که بوده‌اند؟
به گفته‌ی مسئولین آتش‌نشانی مشهد وقتی تیم‌های نجات برای اطفاء اعزام می‌شده‌اند گزارشی که به آنها داده شده به وجود نیترات آمونیوم هیچ اشاره‌ای نکرده‌است!!!!!
اگر باور ندارید من خودم می‌توانم ازایشان گزارش تهیه کنم.
فرمانده‌هان تیم‌های نجات آتش‌نشانی افراد با دانشی هستند و این‌طور نیست که آتش‌نشانان از روی دل خوش بروند آب روی آتش بریزند. بلکه همه‌ی کارها با حساب و بررسی فرمانده تیم انجام می‌شود.

-- مهیار ، Feb 27, 2008 در ساعت 06:43 PM

بر روح پر فتوح كشتگان آن حادثه صلوات! يعني تمام كن ! نميبيني ما تمامش كرديم! ماييم و يك بهار چمن هاي سوخته
آيينه دار دشت و دمن هاي سوخته
ماييم ويك بهار گل از دشت خون چكان
ماييم و يك قطار بدن هاي سوخته
(دوستم صفا دل پدر داغ دار شهيد مهدي)

-- بدون نام ، Feb 27, 2008 در ساعت 06:43 PM

پر رو رو تر از مسولین ایران پیدا نمی شود به ویژه در مورد این حادثه که با کمال پررویی در مورد این حادثه ودلجویی از خانواده های شهدای انفجار بی توجهی کردند . ما که راضی نیستیم و خدا هم از انها راضی نیست. انها به مردم نیشابور خنجر از پشت زدند

-- هموطن ، Feb 27, 2008 در ساعت 06:43 PM

من رنج این حادثه را تا ابد فراموش نمی کنم.

-- اردوان ، Feb 27, 2008 در ساعت 06:43 PM

جناب اردوان
درود بر تو جوان.
کارت درسته.
بار ها و بار ها این مسئله باید بازگو شود تا دوباره پیش نیاید.

-- R ، Feb 28, 2008 در ساعت 06:43 PM

به عنوان يك نيشابوري از پرداختن راديو زمانه به اين موضوع متشكرم و بايد بگويم.
اين حادثه ديگر شاهكار دولت اصلاحات بود چرا؟
1- آقاي خاتمي نه تنها وزير را بركنار نكرد بلكه عذر خواهي چشمگيري نيز از مردم نيشابور به عمل نيامد ولي اين درحالي است كه براي كشته شدن چند روشن فكر در زمان دولت عاليجناب سرخپوش ايران را به هم ريختن و براي حادثه كوي دانشگاه 8 وزير را به ديدار رهبر فرستاده و درخواست تعويض رئيس نيروي انتظامي را داشتند در حالي كه هيچ دانشجويي در اين اتفاق كشته نشد .
2- وزير وقت (آقاي خرم) در مصاحبه اي با شبكه ي استان اعلام داشتن كه خوب شد اين حادثه در كاشمر اتفاق نيفتاد وگرنه اين شهر نابود مي شد.يادم است كه در آن روز وقتي اين مصاحبه را شنيدم با خود گفتم كه آقاي وزير با آن كه قدم رنجه فرمودند هيچ به خود زحمت نداده اند كه درباره ي موقعيت ايستگاه بپرسند تا بفهمند كه ايستگاه كاشمر 160 كيلومتر با شهر كاشمر فاصله دارد و در اطراف آن هيچ روستايي نيست.
3- بايكوت خبري رسانه هاي ايران كه هيچ به اين خبر نپرداختند و آمار كشته ها را نا واقعي بيان مي كردند.

-- حميد رحيمي نژاد ، Feb 28, 2008 در ساعت 06:43 PM

bebakhshid ke man fonte farsi nadaaram va nemitounam farsi benevisam! amma ta'ajjob mikonam az aghaye Hamid Rahimi Nejad ke che raahat masaayel ro ghaati mikonan! oun masaleye koshtaare roshan fekraa jaaye khod va in masale ham jaaye khod! chegoone ast ke shoma roshan fekraane jaame'e ro baa onvaane "chand roshan fekr" khataab mikonin va inghadr raahat baa masale barkhord mikonin? masaleye asli kam kaari o bi masouliati e dolat mardane ke hamishe va dar har dolati boode! motoassefaane in no' poshte goosh endaakhtan jozve akhlaaghe ejtemaa'i kheili az maa iranihaa hast! kaafist ke be barnaame rizi dar zendegi shakhsie khodetoon negaah konid taa bebinid risheye moshkel az kojaas! motma'ennan kaare dolat aamoozeshe va in ro baayad az khodesh shorou' kone amma taa vaghti ke masouliat paziri va barnaame rizi jozve zendegi maa iranihaa nashe nemishe omidvaar bood ke paayeyi in moshkel az keshvar paak beshe! chon ke hamishe potaansielesh dar mamlekat hast!

-- AmirHossein ، Feb 29, 2008 در ساعت 06:43 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)