تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

فیلم ایرانی برای هلندی‌ها

آزاده اسدی
[email protected]

قالی پهن‌شده روی زمین، قلیان و استکان چای و بوی غذای ایرانی، اولین نشانه‌هایی است که از یک فستیوال ایرانی به چشم می‌خورد.

Download it Here!

سالن ورودی مجموعه‌ فرهنگی «لانتارن\فنستر» (Lantaren/Venster) در شهر رو‌تردام با عکس و پوسترهای ایرانی تزیین شده است.

اما این مجموعه فرهنگی از روز ۲۶ تا ۲۸ مهرماه میزبان سومین جشنواره فیلم ایرانی در هلند بود که به نظر می‌رسد ببیشتر با استقبال هلندی‌ها روبه‌رو شد.


جشنواره‌ امسال با نمایش فیلم «سه زن» جدیدترین ساخته منیژه حکمت شروع شد؛ این فیلم‌ درباره‌ زندگی سه زن از سه نسل مختلف است که مشکلات و شرایط شخصی و اجتماعی آن‌ها را در طول فیلم می‌بینیم.

نیکی کریمی نقش مادر یک جوان دانشجو را بازی می‌کند که علاوه بر درگیری‌ها و کارهای خودش در موزه فرش و مسائل فرزندش، مراقبت از مادر پیر خودش را هم به عهده دارد که به نظر می‌رسد دچار فراموشی شده است. این سه نسل را «فرش» به هم پیوند می‌دهد.

پگاه آهنگرانی در نقش پگاه یعنی دختر جوان این فیلم به خاطر درگیری‌های مختلف با خودش و مادرش، یک روز تصمیم‌ می‌گیرد از خانه بیرون برود و کاملاً اتفاقی سر از کاشان در می‌آورد و با مرد جوانی در این سفر آشنا می‌شود.

مادربزرگ او هم در همین روز گم می‌شود. در این مدت هر سه این سه زن در حال مرور زندگی و روزهای خود هستند.

فیلم «زندان زنان» محصول سال ۱۳۷۹ هم نخستین ساخته‌ منیژه حکمت بود که در این جشنواره نمایش داده شد.

یکی از تماشاگران هلندی بعد از دیدن این دو فیلم می‌گوید: «فیلم‌های امسال را بیشتر از سال پیش دوست دارم. چون سال پیش برنامه بسیار سنگین بود و فیلم‌های غمگین و ناراحت‌کننده درباره‌ ایران زیاد پخش می‌شد.»

او اشاره می‌کند امسال با این فیلم‌ها توانسته بخش دیگری از زندگی ایرانی و شرایط معمولی اجتماعی ایرانی را ببیند.

یکی دیگر از فیلم‌های این جشنواره که با استقبال تماشاگران روبه‌رو شد، فیلم «۱۰» ساخته‌ عباس کیارستمی با بازی مانیا اکبری بود.

همین طور «۴+۱۰» ساخته‌ مانیا‌ اکبری نمایش داده شد و قرار بود خانم اکبری بعد از نمایش این فیلم‌ها در جشنواره حضور پیدا کرده و با تماشاگران صحبت کند؛ اما به دلیل بیماری موفق به حضور در هلند نشد.


مینا کشاورز، فیلم‌ساز دیگر ایرانی هم قرار بود برای فیلم مستند خوش «در انتهای یک روز کامل» در جشنواره حضور داشته باشد که به دلایلی نتوانست به جشنواره در هلند بیاید.

بخش فیلم‌های مستند جشنواره‌ امسال با سه فیلم یکی از قسمت‌هایی بود که موفق شد مخاطب زیادی را جلب کند.

«روزگار ما» ساخته‌ رخشان بنی‌اعتماد در کنار دو فیلم از فیلم‌سازان جوان ایرانی نمایش داده شد.

سام علی کاشانی که با فیلم مستند «تهران از زاویه‌ دیگر» در این جشنواره حضور دارد، متولد آمریکا است.

او در مورد تفاوت جشنواره ایرانی در هلند با جشنواره‌های مشابه در آمریکا می‌گوید: «تنها فرقش این است که در هلند، غیر ایرانی‌ها علاقه‌ بیشتری نشان می‌دهند و دوست دارند در مورد فرهنگ ایرانی بدانند و فیلم‌های ایرانی ببینند. اگر در آمریکا یک جشنواره‌ ایرانی داشته باشیم، ۷۰ درصد افرادی که در جشنواره حضور پیدا می‌کنند، ایرانی هستند.»

فیلم‌ سام کاشانی درباره‌ ایران بعد از انقلاب است. تابستان سال گذشته سام به ایران برگشت و تصمیم گرفت درباره آن‌چه از نزدیک در ایران دیده است، فیلم بسازد.

او در ادامه‌ صحبت‌هایش به زمانه می‌گوید: «کسانی که فیلم من را دیده‌اند، بزرگ‌ترین ایرادی که به آن گرفته‌اند، این بوده که تصویر مثبتی از ایران نشان داده‌ام.

جواب من این است که ما به اندازه‌ کافی از ایران منفی دیده‌ایم. چهره و تصاویر خسته‌کننده، زن چادری که بدبختی می‌کشد و آدم‌هایی که زندگی سختی دارند. الان دیگر وقتش است که تصاویر دیگری هم ببینیم.»

پروین میررحیمی، مدیر فستیوال فیلم ایرانی در هلند که ایرانی - هلندی است و نمی‌تواند به زبان فارسی صحبت کند. او در مورد تفاوت جشنواره‌ امسال با دو دوره‌ قبل می‌گوید:

«بهتر و بزرگ‌تر می‌شویم و تجربیات بیشتری نسبت به دو جشنواره‌ی قبل داریم.به نظرم این بزرگ‌ترین تفاوت جشنواره‌های امسال با سال قبل است.»

او می‌گوید: «ما توزیع‌کننده‌های فیلم را بیشتر از قبل پیدا کردیم و فیلم‌سازان بیشتری را می‌شناسیم. بنابراین شانس بهتری داریم که فیلم‌های خوب و عالی را برای تنوع برنامه‌ها جلب کنیم.»


پروین میررحیمی، مدیر فستیوال فیلم ایرانی در هلند

از پروین می‌پرسم با وجود این‌که جشنواره‌ شما رو به رشد است، چرا تعداد فیلم‌های قدیمی ایرانی مثل «۱۰»، «زندان زنان» یا «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» در این فستیوال بیشتر شده است؟

خانم میررحیمی می‌گوید: «ما سراغ فیلم‌سازان معروف نمی‌رویم. باید روشن کنم که جشنواره‌ ما درباره‌ فیلم‌سازان بزرگ و برتر و معروف نیست. چون آن‌ها شهرت و جشنواره‌های مخصوص خودشان را دارند.

ما تلاش می‌کنیم که این جشنواره همگانی شود برای ایرانی‌ها و کارشناسان فیلم و سینما و همین طور برای مردم هلند که دلشان می‌خواهد حتی فقط یک یا دو فیلم ایرانی را ببینند.»

او تأکید می‌کند که به همین دلیل ترکیبی از فیلم‌های قدیمی و کلاسیک، فیلم‌های معاصر، فیلم‌های جدید، فیلم‌های مستقل و فیلم‌هایی با تولیدات بزرگ را در جشنواره فراهم می‌کنند که برای مخاطب ایرانی و غربی اهمیت دارد:

«چون ما تلاش می‌کنیم سینمای ایران را برای مخاطب عام معرفی کنیم. ما ایرانی‌ها این فیلم‌ها را دیده‌ایم. اما نباید تصور کنیم که همه فیلم «۱۰»، «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» یا «پرسپولیس» را دیده باشند.

در سانس‌های مختلف، بلیت این فیلم‌ها تمام شد و این نشان می‌دهد با وجود قدیمی بودن فیلم‌ها، هلندی‌ها آمدند تا فیلم‌ها را ببینند و ایرانی‌ها بخش‌های دیگری را انتخاب کردند.»

پروین تأکید می‌کند که این فستیوال مربوط به فیلم‌های مستقل نیست و تلاش می‌کند برای کسانی که هیچ چیز در مورد سینمای ایران نمی‌دانند، فیلم نمایش بدهد.

سومین جشنواره‌ی فیلم‌های ایرانی در هلند با وجود این مسائل، فرصتی بود برای گپ ایرانی‌ها با هلندی‌ها در گوشه و کنار سالن انتظار و بین زمان استراحت فیلم‌ها.

در این مدت کوتاه هلندی‌ها در مورد کم و کیف و حتی بعضی از دیالوگ‌ها سراغ ایرانی‌ها می‌رفتند و دوست داشتند در مورد ایران به این بهانه بیشتر بدانند.

آن‌ها بخشی از جواب‌های خود را در نشست‌های بعد از فیلم‌ها درباره‌ سینما، جوانان، زندگی اجتماعی و شرایط امروز ایران گرفته بودند.


سایت جشنواره فیلم‌های ایرانی در هلند
سومین دوره‌ جشنواره‌ فیلم ایرانی در هلند
نگاهی به دومین جشنواره فیلم‌های ایرانی در هلند: ایران؛ سرزمین تنها در هلند
دومین دوره جشنواره فیلم ایرانی در هلند

نظرهای خوانندگان

این همان نظری است که در باره فیلم سه زن در پای یادداشت اولت در باره جشنواره فیلم های ایرانی در هلند گذاشتم. از آنجا که آن گزارش خیلی سریع ناپدید شد، حسم این است که این یادداشت هم خاک برسر شد. امیدوارم که برای خوانندگانتان تکراری نباشد.

توصیه می کنم فیلم «سه زن» را ببینید.
هرکس به خانه ای تعلق دارد. خانه امن ترین مکان جهان است و قالی سمبل خانه ایرانی است و هر کس در جستجوی قالی و خانه گمشده خویش است. همه ما بدنبال آزادی هستیم اما نمی توانیم دقیقا" آنرا تعریف کنیم. «نسل ها با هم متفاتند اما نسل اول آنرا نمی پذیرد و نسل دوم به آن احترام نمی گذارد». همه ما در پی یافتن فرصت های دست نیافتنی هستیم در حالیکه زندگی مجموعه ای از خوشبختی های کوچک است، "مثل همین با هم قهوه نوشیدن و درددل کردن".
ما به کجا تعلق داریم؟ دختر از مادر می گریزد، زن از همسر، خواهر از برادر و مادر در حسرت پیدا کردن جایی برای امن ساختن قالی، در سکوتی گویاتر از کلمه، آواره بیابان شده است و تنها دست و نوازشی که همچنان نویدگر آن است که خانه پابرجاست، دست کودکی است که گرچه هنوز جهان اطرافش را نمی شناسد اما معنای امنیت را با همه بی کرانگیش هجی می کند.
آرزوها و خواسته های بی پایان ما از طرفی و فقدان همدلی و همرایی کافی برای آن ها از طرف دیگر این جدایی عظیم را رقم زد و ما را در آشفتگی زبانی فرو انداخت. ما ناتوانیم از تکمیل «برج بابل» مان و رسیدن به «خدای تفاهم» هنوز مسئله اصلی است. آیا به سوی هم خواهیم شتافت و از فرصت های حاضر استفاده خواهیم کرد، آیا برای ایجاد فرصت های جدید با هم مهربانانه تلاش خواهیم کرد یا همچنان در پی یافتن یک نامحال با سرعت زیاد از هم دور خواهیم گردید!

-- سیاوش پرند ، Oct 20, 2008

من ویزا گرفتم و حتی بلیط سفر هم آماده داشتم . اما به دلایل مشکل شخصی نتوانستم آنجا حضور داشته باشم .

-- مینا کشاورز ، Oct 21, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)