خانه > حسین علوی > مسایل ایران > «اتهامات بهاییان، عقیدتی است؛ نه امنیتی» | |||
«اتهامات بهاییان، عقیدتی است؛ نه امنیتی»۲۵ اردیبهشت ماه، شش نفر از رهبران جامعه بهایی ایران به نامهای فریبا کمالآبادی، بهروز توکلی، سعید رضایی، وحید تیزفهم، جمالالدین خانجانی و عفیف نعیمی، توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت شدند. پیش از آن نیز در اسفند ماه گذشته مهوش ثابت، از رهبران این جامعه دستگیر شده بود. بنا به گزارشها طی چند روز گذشته این بازداشتها ادامه یافته و تعداد بیشتری از بهاییان از جمله در شمال ایران بازداشت شدهاند. در گفت وگویی با دیان علایی، نماینده جامعه بینالمللی بهایی در سازمان ملل، ابتدا در مورد چگونگی بازداشتهای اخیر پرسیدم.
ما چند روز پیش شنیدیم که سه ایرانی بهایی در قائمشهر دستگیر شدهاند. آقای علی احمدی، چنگیز درخشانیان و خانم سیمین گرجی. ولی بیشتر از این از آنها خبر نداریم و البته جامعه بینالمللی بهایی خیلی راجع به این سه نفر نگران است. مقامات مسوول دولت ایران گفتهاند که بازداشت بهاییان به دلایل عقیدتی نبوده، بلکه دلایل امنیتی داشته است. آیا خانوادههای بازداشت شدگان و یا کسانی که پیگیر حقوقی این مساله هستند، اطلاعی درمورد اینکه این اتهامات چیست، دارند؟ متاسفانه تا به حال هیچکس از خانوادههای این چند نفری که ده روز پیش دستگیر شدهاند، نتوانستهاند با این شش نفر تماس داشته باشند. حتی زندان اوین هم رفتند ولی اصلاً هیچ نوع تماسی با آنها نداشتند. البته جامعه بینالمللی بهایی این اتهامات را کاملاً رد میکند و اینکه خب، این تازگی ندارد. یعنی هر وقتی که مسوولان دولت ایران بهاییان را گرفتهاند همیشه گفتهاند که کارهای ضد امنیت ملی میکردهاند. ولی همانطوری که خیلیها میدانند، اکثر اوقات هم به آنها اجازه میدادند که اگر بگویند که مسلمان هستند دیگر آنها را آزاد میکنند. بنابراین خود این، نشانهای است که واقعاً اتهامات عقیدتی است. اصلاً بهاییان هیچ وقت ضد امنیت دولت کار نکردهاند و ایرانیان بهایی و بلکه بقیه بهاییان دنیا، ایران را خیلی دوست دارند و مخصوصاً ایرانیان بهایی سعی و کوشش خودشان را میکنند که به پیشرفت کشور ایران کمک کنند. اخیراً آیتالله منتظری از حقوق شهروندی بهاییان و لزوم رعایت آن سخن گفتهاند و ظاهراً تلاشهایی از طرف خانوادهها برای گرفتن وکیل مدافع و پیگیری وضعیت پرونده آنها صورت گرفته است. اساساً چه امکانات حقوقی در ایران برای بهاییان وجود دارد و یا در خارج از کشور چه امکاناتی برای دفاع از آنها هست؟ در داخل ایران متاسفانه اکثر اوقات بهاییان حقی ندارند، یعنی دسترسی به وکیل ندارند. بنابراین شرایط برای آنها خیلی سخت است. این اواخر چند تا وکیل مدافع حقوق بشر قبول کردند که چند تا از پروندههای بهایی را به عهده بگیرند، ولی معمولا این اجازه به ایرانیان بهایی داده نمیشود که بتوانند خودشان وکیل داشته باشند. در خارج از کشور همانطور که خودتان هم میدانید، سازمانهای غیردولتی مدافع حقوق بشر مثل عفو بینالملل یا فدراسیون بینالملل حقوق بشر؛ از دولت ایران خواستار شدند که این بهاییان را آزاد کنند و با آنها به نوع عادلانه رفتار کنند و دولت ایران به آن میثاقهای بینالمللی که امضاء کرده، پایبند باشد. شما خودتان نماینده جامعه بینالمللی بهاییان در سازمان ملل هستید. اساسا این جامعه بینالمللی و از طریق سازمان ملل چه برخوردی نسبت به مساله داشته است؟ جامعه بینالمللی بهایی به عنوان یک سازمان غیردولتی در سازمان ملل هست و به خاطر همین هم با تمام ارگانهای حقوق بشر سازمان ملل تماس دارد. ما هم به خانم "لوئیز آربور" کمیساریای عالی حقوق بشر نامه دادیم و میدانیم که ایشان هم دارند یک اقداماتی انجام میدهند و با خانم اسماء جهانگیر گزارشگر ویژه آزادی ادیان نیز در تماس هستیم، که چند روز پیش نگرانی شدید خودشان را ابراز کردند و گفتند که این موضوع را دارند پیگیری میکنند.
و اما نعیم توکلی مقیم کانادا، فرزند یکی از رهبران بازداشت شده بهاییان به نام بهروز توکلی، در گفت وگو با رادیو زمانه درباره میزان اطلاع خانوادهها از وضعیت بازداشتشدگان، میگوید: متأسفانه تنها خبری که داریم این است که مادر من توانست دو روز پس از دستگیری به دادگاه مراجعه بکند و یک شماره پرونده از دادسرای انقلاب بگیرد، با توجه به اینکه آنها را راه هم ندادند و در همان کیوسک دم در، یک شماره پروندهای دادند. به غیر از آن هیچ خبری ندادند. حتی تأیید نکردند که دقیقاً کجا هستند و چه بر سر اینها آمده که این خیلی ما را نگران میکند. اینکه هیچ کدام از این افراد حتی تماس تلفنی هم با منزل نگرفتهاند، در مورد سلامتی این دوستان برای خانوادهها و تمام بهاییان ایجاد نگرانی کرده است. اساساً مسوولان و رهبران بهاییان که به عنوان محفل ملی بهاییان نام گرفتهاند و اعضای آن بازداشت شدهاند، چه مسوولیتی در قبال بهاییان دارند و این محفل چه کارهایی انجام میدهد و میداده است. آیا هیچ نوع فعالیت سیاسی داشتهاند؟ چون برخی از مسوولان قضایی ایران، آنها را متهم به اقدامات ضدامنیتی کردهاند. قطعاً هیچ نوع فعالیت سیاسی در بین نبوده است. قطعا میدانید در سالهای اولیه بعد از انقلاب؛ یک محفل ملی را ربودند و آن افراد را قطعاً از بین بردند. محفل ملی بعد را دوباره دستگیر کردند و اعدام کردند. محفل ملی سوم هم همینطور. بعد از آن دیگر جامعه بهایی آن انتخابات رسمی آزاد را که قبل از انقلاب اسلامی داشته، ندارد. ولی به هرحال وقتی شما یک گروه از افراد را که مشترکاتی با هم دارند در یک جایی جمع میکنید؛ تجمع این افراد یک نیازهایی را بهوجود میآورد. حالا این افراد اگر جامعه بهایی ایران باشند که بزرگترین اقلیت غیرمسلمان در ایران هست، یعنی حدود ۳۰۰هزار نفر، طبعاً اینها نیازهایی دارند که باید برآورده بشود. مثل امور ثبت و سجل احوال و اینگونه مسایل. یا اینکه وقتی یک جامعه دینی هست، نیازها و حوائج دینی آنها باید برآورده بشود که اینها در سطوح محلی به آن رسیدگی و در سطوح ملی هماهنگ میشود. یعنی همین گروهی که اخیراً دستگیر کردند. این کار در تمام جوامع بهایی دنیا مشترک است. اگر مثلاً رجوع بفرمایید محفل ملی بهایی بلژیک و یا اتیوپی هم همین کار را میکنند و همین وظایف را دارند. به اضافه اینکه در جامعه ایران، اضطرارات دیگری هم هست که باید به آنها هم رسیدگی بشود. فشارهایی که حکومت ایران به افراد بهایی میآورد و باید کسانی باشند که حداقل ببیند چه بلایی سر این افراد میآید. همین داستان که جوانان بهایی را در دانشگاه راه نمیدهند و جامعه بهاییان ایران آمد و خودش یک موسسه آموزش عالی تاسیس کرد که حداقلهایی را برآورده بکند و در رفع این نیازها بکوشد. خب، این، نیازی است که یکی باید به آن رسیدگی کند. یا اینکه اخباری که ما میشنویم مثلاً همین اردیبهشت گذشته، یکسری خانم چادری که صورتهایشان به واسطه حجاب دیده نمیشده، با یکسری افراد موتوری دو تا دختر جوان را در نجفآباد با باتوم و چوب و مشت و لگد به قصد کشت کتک میزنند، تا جاییکه اینها تازه بعد از یک هفته میتوانند از جایشان بلند شوند بروند کلانتری و شکایت بکنند. خب در این موارد افراد و مسوولینی از بین جامعهی بهاییان باید باشند که این ظلمهایی را که بر جامعه بهایی میرود ببینند چیست و به آنها رسیدگی کنند و تظلم و دادخواهی بکنند. اصلاً من نمیدانم با چه منطقی جمهوری اسلامی ادعا میکند که جامعه بهایی کار سیاسی میکرده؟ کدام شاهد تاریخی را میتوانند برای این موضوع بیاورند؟ کدام مدرک مستند و مستدل را میتوانند ارایه بکنند؟ صرف اینکه سخنگوی دولت و یا هر مرجع قانونی دیگری این را از موضع قدرت اعلام بکند و بعد ملزم نباشند که هیچ مدرکی ارایه بکنند، این قطعاً دلیل نیست و بسیار نادرست است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
بعد از آنکه گزارشگر و برنامه ساز خوب زمانه، اردلان روزبه با دراویش گنابادی به مصاحبه نشست با خود اندیشیدم که چگونه است که ۳۰ سال بر بهاییان ظلم و ستمی صدچندان می رود اما نفسی از این جماعت روشنفکر ایران بر نمی آید. وقتی مصاحبه دیگری رابا یک هم جنس گرای ایرانی در رادیو زمانه خواندم به خود گفتم که آیا جان بیش از ۲۰۰ بهایی که بعد از انقلاب اعدام شدند- زندگی صدها بهایی که از کار پاکسازی شدند- آینده صدها جوان بهایی که از ابتدای انقلاب از ورود به سراسر دانشگاهها ممنوع مانده اند- قلب جریحه دار ده ها کودک و نوباوه بهایی هر روز به خاطر آزار اولیای مدارس با چشمان اشک بار از مدرسه به منزل برمی گردند ارزش سقف یک مسجد را هم ندارد؟ ارزش یک رابطه جنسی را هم ندارد؟ چرا کسی نمی گوید که هی هموطن، هم نوع، جاندار، من می بینم که برسر تو چه بلایی می آید. من می بینم که چگونه پا بر گلویت گذارده اند و حقوقت را پایمال می نمایند.
-- بدون نام ، May 26, 2008 در ساعت 02:45 PMآقای حسین علوی، مصاحبه دست اول شما برای رادیو زمانه اقدامی متهورانه و مبتکرانه بود. از شما ممنونم و امیدوارم از این دست اقدامات بیشتر و بیشتر شود.
بهاییان ایران تنها به خاطر تاکید بر مبانی اعتقادی و اخلاقی خود و عدم کتمان ایمانشان مورد ستم جمهوری اسلامی قرار گرفته اند. بهاییان ایران سرسختانه بر سر ایمان و دیدگاه هایشان ایستاده اند و با پذیرفتن پی آمد های خطرناک این جان سختی سپر بلای تمام ایرانیانی شده اند که به خاطر فشار ها، نا ملایمات و مشکلات وارده مجبور به پنهان سازی ،یا تغییر مواضع و یا خدای ناکرده پیوستن به جریان فکری مخالف خود شده اند.
روزی که بهاییان ایران به دولت جمهوری اسلامی بفهمانند که کسی را به خاطر دینش نمی توان آزار نمود، زندانی کرد و یا به مسلخ فرستاد روز آزادی جریان روشنفکری ایران نیز می باشد.
با درود، نوروز علی، لس آنجلس
چه ادعاهایی :بزرگترین اقلیت غیر مسلمان را بهایی ها تشکیل می دهند!؟
-- علی رضا ، May 27, 2008 در ساعت 02:45 PMتو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
دربارۀ رابطۀ تشکیلاتی خود با اسراییل چه می گویید؟
علیرضا،
اگرچه ممکن است که برای شما عجیب باشد، اما مطابق آمار جهانی، دیانت بهایی حدود۳۵۰۰۰۰ -۳۰۰۰۰۰ هزار پیرو در ایران دارد. برای اطلاع بیشتر می توانید به سایت ویکیپدیا به آدرس زیر مراجعه کنید.
http://en.wikipedia.org/wiki/Bahai
و یا اگر در ویکیپدیا به اسم "ایران"در آدرس http://en.wikipedia.org/wiki/Iran مراجعه کنید، در قسمت Demography می خوانید:
However the Bahá'í Faith, Iran's largest religious minority, is not officially recognized, and has been persecuted during its existence in Iran. Since the 1979 revolution the persecution of Bahá'ís has increased with executions, the denial of civil rights and liberties, and the denial of access to higher education and employment
که ترجمه آن چنین است:
" با وجود این دیانت بهایی که بزرگترین اقلیت مذهبی ایران است رسمی شناخته نمی شود و پیروان آن همواره تحت پیگرد بوده اند. از آغاز انقلاب اسلامی تعقیت بهاییان افزایش یافته و با اعدام ، نفی حقوق مدنی و آزادی های اجتماعی و عدم دسترسی به تحصیلات عالیه همراه بوده است.
از این هم بگذریم دیانت بهایی یک دیانت جهانی است و با ۶ میلیون پیرو در سطح جهان بعد از دیانت مسیح دومین دین از لحاظ پراکندگی است. گیریم که نظام جمهوری اسلامی چند صباحی در سرکوب این جامعه موفق شود اما در طولانی مدت البته به خسران مبین گرفتار خواهد آمد. ۱۵۰ سال قبل بهاالله در لوحی چنین ناصرالدین شاه را مخاطب میسازد:
-- بدون نام ، May 27, 2008 در ساعت 02:45 PMهمانا که بلا مانند باران بهاری است برای این چمن زار سرسبز.(ترجمه)
و این واقعیت در طی این سال ها که جامعه بهایی در ایران به مصیبات و گرفتاری های متوالی گرفتار آمده بود به اثبات رسیده است.
آقای علیرضا، آنچه که جمهوری اسلامی بر روی آن سرمایه گذاری نموده است ناآگاهی مردم است. هرچه مردم بی اطلاع تر بمانند، کمتر بخوانند، کمتر به اینترنت دسترسی داشته باشند، کمتر دنیا را چنانکه هست ببینند و بشناسند، این حکومت در سیاست هایش موفق تر است.
هر کس با هر تفکری تازمانی که مثل اسلامگراهای افراطی شیعه و سنی یا هر گروه دیگر مزاحم مردم و جامعه نشوند محترم هستند
-- بدون نام ، May 28, 2008 در ساعت 02:45 PM