تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

شرکت در انتخابات، راهکار هوشمندانه

سراج‌الدین میردامادی

تا برپایی انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی سه روز بیشتر باقی نمانده است. به صفت وظایف روزنامه نگاری ام بیش از پیش درگیر مباحث فنی و بویژه حقوقی انتخابات بودم و کمتر به ابعاد سیاسی انتخابات در مصاحبه هایم پرداختم.

اما در ورای این بحث‌ها و گفتگوها موضوع شرکت یا عدم شرکت ( اعم از تحریمی و غیر تحریمی) شاید آخرین موضوعی باشد که در سلسله برنامه های دموکراسی و انتخابات رادیو زمانه به آن بپردازم و پرونده این انتخابات را ببندم. اما پیش از این خواستم نظر خودم را نیز در اینجا بیاورم.


به نظر من باید مردم در این انتخابات شرکت کنند و علیرغم تمامی نامردمی هایی که از سوی اقتدارگرایان حاکم در شورای نگهبان و هیأت‌های اجرایی صورت گرفت میدان را برای تمام کردن حلقه تمامیت خواهی تمامیت خواهان خالی نکنند.

بی تردید انتخابات در نظام جمهوری اسلامی با استانداردهای انتخابات آزاد و رقابتی فاصله زیادی دارد و شاید بهتر باشد از آن به عنوان نمایشی از دموکراسی نام ببریم. این غیر دموکراتیک بودن انتخابات در ایران در ابعاد گوناگون قابل بررسی و رؤیت است.

از حیث قوانین و مقررات بویژه شرائط انتخاب شوندگان گرفته تا نظارت استصوابی شورای نگهبان و تناقضات مکرر قانون انتخابات با قانون اساسی به‌ویژه در بخش حقوق ملت و آزادی‌های عمومی و تا عملکرد غیر قانونی و یکسویه هیأت‌های اجرایی و نظارت همه و همه حکایت از بی قواره گی این انتخابات دارد.

اما واقعیت این است که راه حل مقابل شرکت در انتخابات چیست؟ آیا در برابر نظر شرکت کنندگان در انتخابات ایده و راه گریز بهتری یافت می شود که ما را از شرّ اقتدارگرایان سخت سر که زندگی و آسایش مردم ایران را قربانی جاه طلبی خود قرار داده اند رها سازد؟

اکثر منادیان تحریم یا کسانی که تحریم را با یک بزک جدید با نام " عدم شرکت بدون صدور فرمان تحریم" *عرضه کرده اند ، اقرار دارند که فرامین تحریم چه از داخل و چه از خارج ایران عملاً نتیجه ای نداشته است و مردم به دلیل اینکه زندگی روزمره خود را در گرو نتایج این انتخابات می دانند یک حضور حد اقل پنجاه درصدی را رقم می زنند و در نتیجه تحریم کنندگان بارها و بارها میزان نفوذ و تأثیرگذاری خود را آزموده اند و اگر عبرت گیر باشند باید دست از این سیاست شکست خورده بردارند.

شاید بسیاری از تحریم کنندگان داخل ایران سیاست ورزی نوع غربی را کمتر تجربه کرده باشند اما ایرانیان مقیم غرب به‌ویژه اروپا حد اقل این مدعای مرا تأیید می کنند که در اروپا احزاب سیاسی حتی برای تصاحب یک کرسی در مجالس ملی نهایت تلاش خودشان را می کنند و هرگز با بلندپروازی و رؤیا پروری خودشان را از تصاحب حتی یک کرسی محروم نمی کنند.

به عنوان نمونه حزب کمونیست فرانسه که در انتخابات دیروز فرانسه در کنار حزب سوسیالیست و سایر احزاب چپ پیروزی چشمگیری را در برابر احزاب حامی سارکوزی کسب کرد با سابقه ای بیش از یک قرن در انتخابات مجلس ملی فرانسه در 17 ژوئن 2007 فقط توانست پانزده کرسی را از آن خود کند.

در واقع احزاب حرفه ای و واقع‌گرا در غرب نیک می دانند که ارزش دستیابی حتی به یک کرسی در پارلمان چیست و برای این منظور باید از هر امکان قانونی و اخلاقی مدد گرفت تا رقیب را از در اختیار گرفتن تعداد بیشتری از این کرسی‌ها باز داشت.

از سوی دیگر این نکته را هم نباید فراموش کنیم که در جامعه استبداد زده ایران که گروهی از اقتدارگرایان مافیا گونه بر اقتصاد و سیاست آن چمبره زده اند باید از راهکارهای هوشمند برای جلو بردن پروژه دموکراسی و حقوق بشر استفاده کرد.

به عنوان نمونه شاید امثال تاج زاده و شیرزاد و آرمین و مزروعی که ناجوانمردانه رد صلاحیت شدند در میان تأیید صلاحیت شدگان کمتر یافت شود اما می توان از میان چهره های کمتر مشهور انسان‌های شجاع و آزاده ای یافت که بالقوه در جانفشانی برای آزادی و سربلندی ایران آمادگی و توانایی لازم را داشته باشند.

نیک به خاطر دارم وقتی با انسان شجاع و آزاده ای به نام محمدعلی دادفر که فرهنگی ساده و بی آلایشی از بوشهر بود پیش از انتخابات مجلس ششم آشنا شدم هیچ گمان نمی کردم این مرد بزرگ همدوش دوست خوبم مهندس موسوی خوئینی، خانم حقیقت جو و سایرین از پیشروترین نمایندگان مجلس ششم در دفاع ازحقوق زندانیان سیاسی و آزادیخواهی بشود و حتی از نام آوران اصلاح طلب تهران نشین نیز جلوتر عمل کند.

کارنامه درخشان دادفر و اعلمی و پیرمؤذن و امثال ایشان که از شهرستان‌های دور و نزدیک راهی مجلس شدند حکایت از این واقعیت دارد که اگر شورای نگهبان جلوی ژنرال‌های نام و نشان دار پایتخت نشین و یا از شهرهای بزرگ را گرفت باید از میان تأیید شدگان شهرستان‌ها شیر مردان و شیرزنانی را یافت و ایشان‌ را یاری رساند تا بتوانند به مجلس بروند و خواب اقتدارگرایان را پریشان نمایند.

باور کنید این راه عملی و ممکن است و تجربه نشان داده که می توان با این شیوه اقتدارگرایی را زمین‌گیر و یا شتاب خیره سری اش را کاهش داد.

بی شک اصلاح طلبان توانسته اند این افراد را شناسایی کنند و در لیست‌های خود به مردم معرفی نمایند. پس فقط یک گام دیگر باقی می ماند؛ آن‌هم حضور پر شور برای شکست اقتدارگرایی احمدی نژادی شبیه همان کاری که دیروز فرانسوی ها جانانه انجام دادند و یک دست و یک صدا و معترضانه و آگاهانه پای صندوق‌های رأی رفتند و به سارکوزی نه محکمی گفتند و حماسه ای آفریدند.

نظرهای خوانندگان

Mishe lotf konid va benevisid ke in tahrim-konnandegan, kej va koja eteraf kardan ke siyasate tahrim che dar Iran va che dar kharej tasiri nadashte?

اکثر منادیان تحریم یا کسانی که تحریم را با یک بزک جدید با نام " عدم شرکت بدون صدور فرمان تحریم" *عرضه کرده اند ، اقرار دارند که فرامین تحریم چه از داخل و چه از خارج ایران عملاً نتیجه ای نداشته است و مردم به دلیل اینکه زندگی روزمره خود را در گرو نتایج این انتخابات می دانند یک حضور حد اقل پنجاه درصدی را رقم می زنند و در نتیجه تحریم کنندگان بارها و بارها میزان نفوذ و تأثیرگذاری خود را آزموده اند و اگر عبرت گیر باشند باید دست از این سیاست شکست خورده بردارند.

-- Bakhtiyar ، Mar 10, 2008 در ساعت 08:21 PM

آقای میردامادی گرامی مثل این که یکی از قوانین قدرت را فراموش کرده اید: قدرت هرگاه یکسره شود منحل می شود. تمرکز هر چه بیشتر قدرت عامل اصلی ویرانی آن هم می باشد. دلیل اش هم ساده است زیرا برای یکسره شدن نیاز دارد هرچه نیروی محرکه و پویا و منتقد و مترقی را از محوطه قدرت به خیال خودش دور کند. فلسفه تحریم همین است که کمک به انحلال قدرت می کند. پس اتفاقا باید گفت این تحریمی ها هستند که باید بر شما نقد بزنند. زیرا معتقدند که شمای روشنفکر با مشارکت جویی در قدرت به تداوم قدرت کمک می کنید. من کمترین تردیدی ندارم که یک دست شدن رژیم، یک خام اندیشی است که اگر هم جناب سلطان در فکرش باشد که ظاهراً این روزها هست(همانگونه که شاه بود و دیدیم به چه سرعتی کار خودش را یکسره کرد) هم از نظر داخلی و هم از نظر خارجی کار رژیم را یکسره می کند. اما تاکنون چه اتفاقی مانع از این رخداد شده است؟ آیا اعتقاد به تحریم در ایران ایده ای اشتباه است؟
چرا شما و اصلاح طلبان به جای نقد خود فوراً به یاد نقد دیگران می افتید. اخلاقاً هم شابسته است آدم با نقد خودش شروع کند. پس بیایید با هم از دید تحریمی ها کمی در این مسئله مهم تامل کنیم که اگر رژیم منحل نمی شود به چه دلیل است: آیا برای مثال به این سبب ها نیست:
الف) رفتارهای مذبذبانه اصلاح طلبان و عدم استقامت بر آنچه می گویند
ب) تلاش های سرسختانه آنها به بازگشت به درون رژیم،
ج) تلاش های بعضی از روشنفکران لیبرال که گمان می برند، هر تغییر رادیکالی، رشته های مصلحت اندیشی های علمی آنها را پنبه خواهد کرد،
د) تحرکات رهبران اصلاحات چون کروبی و خاتمی (و لابد به تازگی آقای هاشمی)، برای معتدل نشان دادن سیستم و قبول ایده امکان تغییر از درون.
همه این ها در مجموع امکان عمل و تصمیم گیری را هم از درون جامعه و هم از بیرون جامعه خنثی می کند. اصلاً افق دید مردم را تاریک می کند. اما این بدان معنا نیست که جامعه از درون و بیرون، به رفتارهای مذبذبانه رهبران و بعضی از روشنفکران اعتماد دارد، بلکه بیشتر به این معنا است که این رفتارها، امکان عمل اجماع سیاسی و تصمیم گیری را نسبت به رژیمی که ماهیت سرکوبگرانه و ظالمانه دارد، از وجدان عمومی سلب می کند والحق تا حالا هم کرده است و اگر وضع به این منوال باشد که از سوی اصلاح طلبان و روشنفکران جامعه (کسانی مثل خود شما).می بینیمسرکوب هنوز هم ادامه خواهد داشت و بلکه با تجدید مشروعیت ناشی از حضور من و تو در تئاتر سیاسی انتخابات تشدید هم خواهد شد. یکی از مهمترین دلایل شکست جنبش 18 تیر همین بود که با عمل مذبذبانه- به قول بعضی ها وسط بازانه- اصلاح طلبان، وجدان دانشجویی به منزله نیروی محرکه جنبش، در محاق یأس فرو رفت و همین تاریکی راه را بر سیطره تاریک اندیشان آماده کرد.

-- قاسمی ، Mar 10, 2008 در ساعت 08:21 PM

ببخشيد احمدي نژاد هم يكي از همين ناشناسها نبود?!...نتيجه اينطوري راي دادن هميشه تاسف آور خواهد بود!...به نظر من مردم بايد به هر وسيله اي كه شده اعتراضشان را به اين مافياي كثيف قدرت نشان دهند يكي از اين وسايل بدون شك راي ندادن است!
شاد و پيروز باشيد.

-- حميد ، Mar 10, 2008 در ساعت 08:21 PM

کاربر عزیز به برنامه دوازدهم (که امروز از زمانه پخش شد ) و برنامه سیزدهم (که فردا قرار است فردا پخش شود) دموکراسی و انتخابات از رادیو زمانه مراجعه کنید. متن این برنامه ها هم در سایت گذاشته خواهد شد. پیروز باشید

-- سید سراج الدین میردامادی ، Mar 10, 2008 در ساعت 08:21 PM

وقتی آقای خامنه ای که خود را ولی امر مسلمین جهان میداند، در حالی که در خود کشور کمتر کسی به عدالت و ولایت جبر و جور ایشان اعتقاد و التزام دارد، هنگام انتخابات ریاست جمهوری نهم و پس از آن هم بارها اعلام کرده و میکند که هر رایی که به صندوق ها ریخته شود یک رای به نظام پوشالی ولایت فقیهی اسلامی ایران و قانون اساسی سراسر از اشکال ایران است. برای بنده و امثال بنده که نه این نظام را قبول داریم و نه اصل من در آوردی ولایت فقیه و نه عملکرد داخلی و خارجی این رژیم را. پس بهترین راه ابراز عقیده عدم شرکت در این انتصابات می باشد.

-- Dave ، Mar 11, 2008 در ساعت 08:21 PM

من منظور شما را از آوردن مثال فرانسه درک نمی کنم مطمعنا در کشور آزادی مانند فرانسه که از تمام ارکان آزادی به خصوص رسانه ها برخوردار است اگر شما حتی یک کرسی در مجلس داشته باشید می توانید صدای خود را به تمام جامعه به راحتی برسانید ولی در ایران که هم رسانه و حتی خود مردم خود را سانسور می کنند داشتن یک یا ده یا صد کرسی چه تفاوتی ایجاد می کند این از نکته اول در مر حله دوم وظیفه مجلس قانونگذاری است و تمام این قوانیین لازم الاجرا، اگر این اقلیت نتوانند در فرایند قانون گذاری هیچ تاثیری بگذارند همانطور که در مجلس هفتم نتوانستند حضور و عدم حضور آن ها با توجه به نکته اول چه اهمیتی دارد

-- الف ح میم ، Mar 11, 2008 در ساعت 08:21 PM

آقاي ميردامادي!
1-اينكه در اروپا احزاب به قول شما بر سر يك كرسي نيز با هم رقابت شديد مي كنند براي اين است كه آنجا دموكراسي است و يك كرسي نيز مي تواند تعيين كننده باشد. اما در ايران با وجود حكم حكومتي و شوراي نگهبان(مجلس ششم كه يادتان نرفته؟) اساسا مجلس قدرت تعيين كننده اصلي نيست و در بهترين حالت 10 درصد قدرت را در اختيار دارد. لذا شركت در انتخابات در واقع ايجاد يك نماي ظاهري خوب و قشنگ براي واقعيت سخت "استبداد" است.
2-در مورد سياست به قول شما شكست خورده تحريم نيز بايد عرض كنم كه اين سياست برخلاف سياست راي دادن در هر انتخابات يك سياست بلند مدت است كه امكان شكل گيري آلترناتيو دموكرات را فراهم مي كند. اگر امروز مردم به تحريم توجه نمي كنند(هرچند حدود 40 تا 50 درصد مردم در هر انتخابات شركت نمي كنند) با معلوم شدن شكست جناحهاي رژيم در حل مشكلات جامعه مردم خواه ناخواه به دنبال راه حلهاي ديگري براي حل مشكلات خود مي گردند و در اين حالت نه نيروهاي سياسي راي دهنده-كه جرئي از وضعيت موجود و مسئول اتفاقات پيش آمده محسوب مي شوند(هر چند در مقام اپوزيسيون و اقليت باشند)- بلكه نيروهاي خارج از ساختار موجود مورد اقبال قرار مي گيرند. ممكن است بفرماييد شكست همه جناحهاي رژيم در حل مشكلات مردم تحقق نمي يابد و گروهي از داخل رژيم موفق به حل مشكلات جامعه مي شوند اما با وضع كنوني به نظر من اين امر غير ممكن است زيرا همان طور كه تجربه جهان نشان داده يكي از لوازم پيشرفت و توسعه اقتصادي اساسي در جامعه دموكراسي و آزادي است و مخصوصا در مورد ايران با توجه به تحريمهاي اعمال شده بر كشور- كه ناشي از ناهمخواني سياست حكومت با قواعد و ساختارهاي منطقه اي و جهاني است- تغيير اين دو متغير( يعني دموكراسي و سياست خارجي) به تغيير ماهيت رژيم خواهد انجاميد كه با توجه به تجربه اصلاحات رژيم از پذيرفتن اين تغييرها خودداري مي كند.

-- سعيد ، Mar 11, 2008 در ساعت 08:21 PM

کسانی هستند که میگویند تحریم انتخابات نتیجه ای ندارد در جواب همه اینان , [جناب میردامادی عرض می کنم اگر تحریم انتخابات نتیجه ای هم نداشت باشد و حتی اگر مضر هم باشد من بعنوان یک انسان برای پاسداری از شعور انسانیم در انتخابات شرکت نمی کنم و آن را تحریم می کنم.
شرکت در این انتخابات توهین به شعور انسانی توهین به سرزمین ایران و پدرانمان و توهین به دموکراسی است و اگر در این انتخابات شرکت کردیم و فردا روزی در تاریخ نوشتند پدران نا اگاه ما در سال 1386 خورشیدی در انتخاباتی که هیچ رقیبی وجود نداشت و حتی جناح های داخل حکومت نیز رد صلاحیت شده بودند برای پاسداشت دموکراسی! در انتخابات شرکت کردند چه پاسخی خواهیم داشت برای فرزندان خود ؟؟
تحریم انتخابات یعنی پاسداشت دموکراسی و نه به انتصابات .
در ضمن آقای میردامادی نگران نباشید ما چه شرکت کنیم و چه شرکت نکنیم ترکیب مجلس هشتم یکی خواهد بود ! ولی ما به مجلس سلطانی رای" آری" نمیدهیم تا سلطان مالیخولیایی, آرزوی جامعه یکدست , همانند مجلس یک دست را با خود با زباله دان تاریخ ببرد.

-- حامد ، Mar 11, 2008 در ساعت 08:21 PM

آقای میردامادی
این راهکار بسیار هوشمندانه و نبوغ آمیز تنهایی به ذهن شما رسید یا دوستان اصلاح طلب حکومتی هم کمکتون کردند؟

-- فریبا. خ. ، Mar 11, 2008 در ساعت 08:21 PM

خانه از پاي بست ويران است
خواجه در بند نقش ايوان است
مقايسه ايران با كشور هاي دموكراتيك قياس مع الفارق است.
مشكل ايران مشكل مجلس يا احمدي نژاد نيست.مشكل آن شخص نا پاسخگو است كه به چرخش نوك قلمي ميتواند منتخب مردم را به زير كشد و يا به حكمي حكومتي نام بر دهان نمايندگان مجلس بكوبد.گويا آقاي ميردامادي دوران 8 ساله اصلاحات را از ياد برده اند كه چگونه گرماي ديگر گونه خواهي مردم را در زمهرير مصلحت نهاده شد.
براي ما مردم شركت در انتخابات بازي دو سر باخت است.
همين.

-- علي عبدالرضاهي ، Mar 11, 2008 در ساعت 08:21 PM

نویسندگان و کاربران محترم مطالعه تاریخ ابران بخصوص از قاجار تاکنون نشان می دهد که ملت ایران هنوز هم در رویای یک نظام سیاسی که مشروعیتش از ان خود آنها باشد نه خدا الله دین یا هر چارچوب مذهبی دیگر ، هستند ، مطالعات جامعه شناختی دین نشان می دهد کمتر انسانی حاضر به مخالفت و ستیز با خدا را دارد چرا که عملا مخالفت با خامنه ای مخالفت با امامان شیعه، پیامبر و نهایتا خدا ست. لذا تنها استرا تژی کار ساز نیز طبق مطالعات سیاسی و جامعه شناختی نفوذ و فعالیت در داخل نظام و از هم پاشیدن آن از درون است. با توجه به قدرت و دستگاه زور و اختناق این رژیم استراتژیهای دیگر ناچیز است لذا فعالیت و جا زدن خود در دل نظام و از هم پاشیدن آن از طریق ایادی خود آنها بهترین استراتژی است که آمریکا و ایرانیان مقیم خارج نیز به این مسئله هنوز فکر نکرده اند.

-- الف - الف زنجان ، Mar 11, 2008 در ساعت 08:21 PM

دستگاه انتخابات جمهوری اسلامی به علت داشتن مرحلۀ «تأیید صلاحیت» که در آن بسیاری از علاقه مندان برای نامزد شدن بر اساس سلیقۀ رهبران رد صلاحیت می شوند، قادر به برگزاری یک انتخابات آزاد و منصفانه به معنای واقعه ای نیست. در چنین فضایی مردم قادر به اظهار نظر و بیان خواسته هایشان نیستند.
این روشن است که مردم ایران دوست ندارند در انزوا باشند ولی متأسفانه رهبران ایران با ادامۀ سیاست هایشان آنها را منزوی می کنند. ایالات متحده خواستار پایان این انزوا و بازگشت ایران به صحنۀ جهانی به عنوان یک شریک مسئول است.

-- گروه فرارسی دیجی ، Mar 12, 2008 در ساعت 08:21 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)