تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت وگو با مسعود بهنود، روزنامه‌نگار مقیم لندن:

مسعود بهنود: «اصولگرایان به وحشت افتاده‌اند»

حسین علوی

محمد خاتمی، رییس جمهور پیشین جمهوری اسلامی در سخنرانی جمعه قبل در جمع دانشجویان انجمن اسلامی دانشگاه گیلان به مساله صدور انقلاب از نظر آیت‌الله خمینی اشاره کرد و از جمله گفت که امام با این رفتارها که ما اسلحه بگیریم و در دیگر کشورها انفجار ایجاد کنیم و گروه‌هایی درست کنیم که در دیگر کشورها خرابکاری کنند، به شدت مخالف بود و برخورد می‌کرد.

در واکنش به این سخنان ۷۷ تن از نمایندگان مجلس طی نامه‌ای از وزارت اطلاعات خواستار برخورد با محمد خاتمی و پاسخگویی وی شدند.

در گفت وگو با مسعود بهنود، روزنامه‌نگار مقیم لندن ابتدا این پرسش را در میان نهادم که انگیزه واکنش این بخش از نمایندگان بیشتر رقابت‌های سیاسی است و یا نگرانی از گسترش شکاف‌ها در حکومت بر سر این موضوع؟

Download it Here!

هیچ کدام. اگر که شما به دوره اول مجلس و به صورت‌جلسات آن رجوع کنید، می‌بینید که افرادی بودند که اتفاقاً بعضی از آن‌ها الان جزو اصلاح‌طلب‌ها هستند و جزو اصلاح‌طلب‌های خیلی پابرجایی هم هستند که این‌ها از سر جوانی، از سر نفهمی از، از سر بالا رفتن خون از سر به قول فرنگی‌ها هایپر بودن، بیش از حد هیجانی بودن؛ در هر حادثه کوچکی جنجال راه می‌انداختند.

یادم هست که که در همان چند ماهی که مهندس بازرگان به مجلس اول می‌رفت تقریباً هر روز این حادثه بود که یکی از این‌ها می‌رفت که او را کتک بزند. یک بار نزدیک بود آقای غفور گرشاسبی، دکتر سحابی را زیر دست و پا له کند.

خب، چرا این‌طوری می‌شد؟ به خاطر این‌که یک فضای هیجانی به‌وجود می‌آمد و ضرب می‌شد در بی‌تجربگی و کم‌عقلی و همین داستان آقای کوچک زاده می‌شد.

این حادثه هم بنابراین عجیب نیست. یک عاقلی یک حرفی می‌زند که از نظر زمانی فکر کرده که موقع گفتن آن حرف بوده است و یک‌سری بی‌عقلی به فریاد می‌آیند و تصمیم می‌گیرند از این فرصت استفاده کنند و غیرت‌فروشی کنند. غیرت خودشان را به رخ مقامات بالاتر بکشند. دنبال شغل می‌گردند. دنبال شهرت می‌گردند.

معمولاً عاقبت این‌ها هم معلوم است که کجا‌ست. یک مثال دیگری هم برای شما می‌توانم بزنم و آن موقعی است که در سال ۱۳۷۰-۷۱‌، مهندس بازرگان یک مقاله‌ای نوشت برای روزنامه لوموند و در آن مقاله به یکی از سخنان مقامات اروپا ایراد گرفت و گفت که چرا می‌گویید اسلام دین ترور و خشونت است، اسلام دین رحمت است. این حرف مهندس بازرگان بود.


مسعود بهنود

آقایانی که الان بعضی از آن‌ها در صحنه هستند، در روزنامه کیهان هوایی آن روز ملاحظه کنید خواهید دید، یک جنجالی راه انداختند علیه مهندس بازرگان و تمام مدت نقل می‌کردند از آقای خمینی و آقای خامنه‌ای که بگویند نه‌خیر ما تروریست هستیم. الان که این‌جا من و شما داریم صحبت می‌کنیم، همان حرف‌های ان روز مهندس بازرگان، سرود مدام گفته شده رهبر جمهوری اسلامی است.

رهبر جمهوری اسلامی در هر فرصتی به دنیا می‌گویند که ما تروریست نیستیم. یعنی همان حرف مهندس بازرگان. پس معنی این حرف چه می‌شود. معنی آن این است که بعضی‌ها دنیا را می‌بینند، بعضی‌ها دنیا را به اندازه نوک دماغ‌شان می‌بینند و در نتیجه این مساله پیش می‌آید.

آقای بهنود، یک نکته دیگری که مطرح هست ارایه دو دریافت و دو برداشت از نظرات و سیاست‌های آیت‌الله خمینی است که در بین جناح‌های حکومت تاکنون رایج بوده است. اما اکنون به‌ویژه با کنار زدن کامل اصلاح‌طلبان از قدرت، صف‌بندی حول این دو دریافت متفاوت بیشتر شده است. فکر می‌کنید ادامه این راه می‌تواند برای بحران سیاسی ایران و برای جناح‌های حکومتی چاره‌ساز باشد؟

چاره ساز که حتماً نیست. یک جایی از قول وینستون چرچیل، نخست وزیر زمان جنگ بریتانیا خواندم که گفته که کاش سیاست‌مدارها موقعی که در سر قدرت هستند، کمتر حرف بزنند.

ببینید، از آقای خمینی متعدد حرف‌هایی وجود دارد که مربوط است به زمان خاص خودش. این جمله معروف آقای خمینی که اگر ما از صدام هم بگذریم و از حجاز و پادشاه حجاز، یعنی عربستان سعودی نمی‌گذریم؛ الان که درباره روابط بهتر صحبت می‌کنند و با دعوت و بی‌دعوت رییس جمهور بلند می‌شود می‌رود ریاض؛ بعد این جمله چه می‌شود.

آیا کسانی می‌توانند همین حرف را از وصیت‌نامه آقای خمینی بیرون بکشند و بگویند که نه. به خاطر این‌که شرایط و زمان یک شکل دیگری پیدا کرده. ببینید یک گروهی هستند اصولاً که می‌شود به آن‌ها گفت محافظه‌کار یا بنیادگرا یا جناح راست و بازار، اسم‌های متعدد پیدا کردند در این سی ساله؛ این گروه دین و گفته‌های آقای خمینی برایش یک سپر است و برایش در حقیقت یک بهانه است برای فشار آوردن برای حفظ قدرت. این‌ها بهانه است.

اگر شما از من بخواهید به‌جای این پرحرفی‌هایی که کردم بگویید که ظرف یک دقیقه بگو علت این سر و صداها چیست؟ علت نهایی و غایی آن این است که در این انتخابات که بدترین انتخاباتی بود که در طول ۲۹ ساله جمهوری اسلامی برگزار شد، یعنی همه کارهای نباید را کردند آقایان، هم شورای نگهبان و هم وزارت کشور؛ با وجود همه این احوال دولت باخت و این حادثه بسیار عجیبی است.

یعنی این حادثه عجیبی است که با رنگ و لعاب می‌توانند برای مردم یک‌جور دیگر وانمودش کنند. ولی خود آقای شریعتمداری کیهان که می‌داند که چیست، خود جناح راست که می‌داند که ته آن چه درآمده است، بنابراین این انتخابات، به‌طور عجیبی آن‌ها را به وحشت انداخته است.

از این‌که اگر کوچک‌ترین فضایی به‌وجود بیاید، مردم ایران، اصلاحات را این دفعه با یک نسبت۸۰-۹۰ درصدی تجدید خواهند کرد، این به شدت غمگین‌شان کرده و این غمگین بودن آن‌ها را مثل همیشه به یک کوچه اشتباه برده است.

یعنی فکر کردند که خب، باید آن آلترناتیوهایی را که در صحنه هستند، از میان ببریم. بنابراین از حالا به بعد شما منتظر باشید هر روز آقای خاتمی و هر اصلاح‌طلب دیگری که وجود دارد آقای عبدالله نوری، آقای مهاجرانی، آقای مجتهد شبستری و هرکسی که در نظر شما هست، هرکسی که در این فضا طرفدار اصلاح نظم وضع مملکت هست در لیست آقایان است؛ باید رفت فرصت گیر آورد و به آنها بند کرد و به آن‌ها فحش داد و به آنها بد گفت.

اصلاً هم در اینجا هیچ نوع مقایسه و قیاسی در کار نیست. یعنی آقایی که در روزنامه خودش به نمایندگان ملت ایران درست و غلط گفته است گاو، بعد به روزنامه دیگری که به مردم ایران گفته است دلفین، ایراد می‌گیرد که تو به ملت ایران توهین کردی.

خب‌، این‌جا اصلاً قیاس و بهانه‌ای نمی‌خواهد. آقایان متوجه شدند که به هیچ‌وجه با بازی دموکراسی حتی با بازی ده پانزده درصدی دموکراسی برنده نیستند، بنابراین یا دموکراسی را تعطیل کنند و یا کاری کنند که این‌ها می‌کنند.

و آقای بهنود، فکر می‌کنید نوشتن نامه این ۷۷ نماینده به وزیر اطلاعات و درخواست برخورد اجرایی کردن با آقای خاتمی نشان دیگری از همین مساله حذف رقباست؟

بله، البته این حذف، یک بیماری عمومی است و من به آن اشاره نکردم به خاطر این‌که احیاناً اصلاح‌طلبان هم گاهی اوقات از خودشان یک چنین نشانه‌هایی بروز دادند.

اصولاً این جزو طبیعت جهان سوم و شرق است. می‌خواهیم همدیگر را حذف بکنیم و بنابراین بله،‌ این حتماً حذف است منتها من نگفتم، به خاطر این‌که این درد، عمومی است. این دردی نیست که اتفاقاً فقط جناح راست به آن مبتلا باشد. همه مبتلاییم. پوزیسیون، اپوزیسیون، همه به آن مبتلا هستیم. یعنی همه می‌خواهند رقیب را حذف کنند و نمی‌خواهند با رقیب زندگی کنند.

نظرهای خوانندگان

من با این آقای بهنود حال می کنم....عالی بود

-- علیرضا ، May 8, 2008 در ساعت 03:30 PM

I am very pleased to listen the excellent analisis of Mr Behnoud. He's one of the best observer of the Iranian political scene

-- Behzad ، May 8, 2008 در ساعت 03:30 PM

مسعود بهنود مثل همیشه عالی و قشنگ مصاحبه میکند

-- اصلاحات ، May 8, 2008 در ساعت 03:30 PM

من البته نمی دانم این گفته ی آقای بهنود که "اگر کوچکترین فضایی به وجود بیآید مردم این دفعه به نسبت 90-80 درصد به اصلاحات رای می دهند. " تا چه اندازه مبنای عقلی و
عینی دارد. کدام اصلاحات؟ اصلاحات
به سردمداری خاتمی و کروبی، که 8 سال آزمایش خودرا پس داد؟! بعلاوه، خاتمی نشان داده که ممکن است آدم خوب وبا فرهنگی باشد، اما مرد سیاست این میدان نیست. به نظر من اصلاح طلبان دولتی در ایران با بحران عدم اعتماد مردم روبرو شده اند و تا یک باز اندیشی کامل در استراتژی و تاکتیک های خود به عمل نیآورند، حتی اگر فضا هم تغییر کند، نمی توانند رای اعتماد 90-80 درصدی مردم را جلب کنند. به گمان من دوره اصلاحات به سبک 2 خردادی و با میدان داری چهره هایی مثل خاتمی و کروبی دیگر گذشته است.

بابک

-- بابک جاودان خرد ، May 9, 2008 در ساعت 03:30 PM

به نظر من در کار رسانه ها و تجزيه وتهليل مسايل سياسي واجتمايي اقاي مسعود بهنود نضير ندارنداز ايشان بيشتر استفاده و مصاحبه فرماءيد

-- باوند ، May 9, 2008 در ساعت 03:30 PM

آقای بهنود حتی زندان جمهوری اسلامی را هم به خود دیده است اما باز وقتی قرار است تحلیل کند، کارش سراسر بد و بیراه گفتن به هر آنکه در حکومت است نمیشود. ای کاش همه از ایشان یاد بگیرند.

-- بدون نام 2 ، May 10, 2008 در ساعت 03:30 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)