تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
گفتگو با دکتر حسین لاجوردی پیرامون فقر در ایران

«درآمد نفت برای زندگی مرفه ۷۰ میلیون نفر کافی است»

Download it Here!

سرانجام معلوم شد که هشت میلیون ایرانی زیر خط فقر زندگی می‌کنند؛ آن هم کشوری که دومین دارنده‌ی ذخایر مهم نفت و گاز در جهان است. یک سال بعد از فعالیت وزارت رفاه دولت محمود احمدی‌نژاد، بخش فقرزدایی این وزارتخانه سرانجام اعلام کرد که هشت میلیون ایرانی زیر خط فقر زندگی می‌کنند؛ معادل ۱۱ درصد جمعیت کشور و ۷۰۰ هزار نفر آن‌ها زیر خط شدید فقر قرار دارند. روزنامه‌ی جمهوری اسلامی این آمار را در تیترهای نخست خود به چاپ رسانده است.

با این حال از دیدگاه جامعه‌شناسی و اقتصادی می‌توان گفت، این یک شگرد آماری است؟ در حالی که خط فقر در ایران امروز گسترده‌تر از آن است. دکتر حسین لاجوردی رییس انجمن پژوهش‌گران ایران در پاریس، آمار ارائه شده را درست نمی‌داند:


نوشته‌ی روزنامه‌ جمهوری اسلامی و آماری که ارائه می‌کند، الزاماً آمار درستی نیست. چون اگر در خود روزنامه‌های ایران بگردیم و در منابع مختلف آماری، آمارهای متفاوتی را می‌بینیم. در یک جامعه و حکومتی که استبداد را بر جامعه حاکم می‌کند، هیچ وقت شما نمی‌توانید آمار صحیح را به دست بیاورید؛ کما این‌که رییس سازمان بهزیستی اعلام می‌کند ۱۲ میلیون نفر شب گرسنه می‌خوابند.

از آن طرف به روزنامه‌های مقابل روزنامه‌ی جمهوری اسلامی که نگاه کنیم، بحثی که هست، پایین آمدن قدرت خرید مردم است که بالاخره حکومت به آن اذعان کرده است و مرحله‌ی بعد خط فقر است. خط فقر را از ۱۶۰ هزار تومان می‌گویند تا آخرین خبری که من دو روز پیش در یکی از روزنامه‌های ایران دیدم، زیر ۴۰۰ هزار تومان است. یعنی اگر کسی ۴۰۰ هزار تومان در شهرهای بزرگ ایران (درآمد ماهانه) داشته باشد، باز هم زیر خط فقر قرار می‌گیرد.

ولی مسأله به همین‌جا خاتمه پیدا نمی‌کند. مسأله‌ی فقر و گرسنگی، مسأله‌ی شب بدون غذا خوابیدن، مسأله‌ی بدون مسکن بودن، همه این‌ها صورت‌های ظاهری فقر است. فقر را باید از یک نگاه دیگری دید. فقر معنایش واقعاً چیست؟

می‌دانید که اقتصاددانان و جامعه‌شناسان بزرگ دنیا در رابطه با تعریف فقر دیدگاه‌های متفاوتی ارائه می‌کنند. به عنوان مثال اگر ما به دنیا نگاه کنیم، در جایی که بسیاری از کشورهای آفریقایی گرسنه هستند و اگر نخواهیم تمام مسایل دنیا را در چند دقیقه حل بکنیم، بهتر است به جامعه‌ی خودمان برگردیم. اشاره‌ی شما در شروع این صحبت، اشاره‌ی بسیار درستی بود؛ که درآمد حداقل نفت ایران و غیر از آن درآمدهای دیگری که وجود دارد، کافی است که این جامعه‌ی ۷۰ میلیون نفری بتواند زندگی مرفهی را داشته باشد.

درآمد نفت ایران در طول این ۲۹-۲۸ سالی که از انقلاب اسلامی می‌گذرد، برابر با ۸۰۰ میلیارد دلار است. یعنی دقیقاً ۱۱ برابر کل درآمد نفت ایران از زمان ویلیام نکس دارسی تا انقلاب؛ و می‌بینیم که امروز گرسنگی در چه حد است!

ولی نگاه دیگری اگر به فقر بکنیم، به این نتیجه‌ی مشخص‌تر می‌رسیم. فقر معنایش این است که وقتی شما گرسنه هستید، چیزی ندارید بخورید، خود به خود یک ترس بر شما حاکم می‌شود. این ترس آبستن مسایلی است که مهم‌ترین‌اش حقارت و بی‌هویتی است.

وقتی به جامعه نگاه می‌کنید و می‌بینید آدمی که ممکن است تحصیلات بالایی داشته باشد، در بالاتر جامعه هم باشد، ولی وقتی فقیر می‌شود، خود به خود عقب می‌ایستد، کنار می‌ایستد و نگاهش نگاه حقارت‌باری است و حقارت‌بار به او نگاه می‌شود. ولی فقط و فقط اگر نخواهیم همه را به مسأله‌ی دموکراسی ربط بدهیم، مسأله‌ی اقتصادی در اوج‌اش هست.

شما به عنوان یک پژوهش‌گر واقعاً عقیده دارید چه طور می‌شود که جامعه ایران فقیر نباشد؟

این در تمام دنیا وجود دارد؛ حتی در کشورهایی که منابع زیرزمینی و ثروتی مثل کشور ما ندارند. این کار صد درصد نیاز به فکر و تخصص دارد. بحث اصلی فقر، بحث بیکاری است. بحث بیکاری است که شما اگر نتوانید برنامه‌ریزی بکنید، می‌رسد به اعتیاد، فحشا و می‌رسد به همه‌ی مسایل و آسیب‌های اجتماعی دیگری که وجود دارد.

چه طور می‌شود نرسد؟ می‌شود کار ایجاد کرد؛ می‌شود از دلالی و واسطه‌گری دست برداشت و صنایع داخلی، صنایع کوچک و بزرگ را تشویق کرد و امکان کار به وجود آورد. امکان کار چگونه به وجود می‌آید؟ امکان کار را برنامه‌ریز می‌تواند ایجاد بکند.

متأسفانه جمهوری اسلامی از بدو تأسیس‌اش تا به امروز، هیچ گاه برنامه‌ای برای فردای خودش نداشته است. به این معنا که نرفته است دنبال کسانی که تخصص این کار را دارند و با استفاده از تخصص‌ها بتواند این مسأله‌ی بیکاری را در جامعه حل بکند.

نه بدین معناست که ما در جامعه‌ی ایران، در داخل ایران چنین متخصصینی را نداریم. ما متخصصین بسیار بسیاری در این زمینه داریم که می‌توانند راه حل ارائه بکنند. ولی مسأله‌ای که این کار تخصصی را متفاوت می‌کند با کاری که روش و مشی حکومت است، این‌جا تضاد به وجود می‌آورد.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی وقتی شما نگاه بکنید، هیچ امکانی را نمی‌دهد که شما راهکارهایی را ارائه بکنید که این راهکارها به بهبود اجتماعی و اقتصادی جامعه بینجامد. اگر بخواهم نگاه دیگری به این قضیه بکنم، باید بگویم که آمارهایی که این‌ها ارائه می‌کنند، در هر طیف و هر گروهی که دارند، چون می‌دانید که آمارهای متفاوتی را ارائه می‌کنند، همه‌ی این‌ها از دروغ‌های بزرگی سرچشمه می‌گیرد.

یک نمونه برایتان بگویم. سال ۸۳ آقای خاتمی اعلام کردند که ۱۱۰ حزب در ایران به وجود آمده است. سال ۸۴ وقتی کارنامه‌‌شان را ارائه می‌کردند، گفتند که اگر یک حزب هم در ایران وجود داشت، ما می‌توانستیم بهتر از این زندگی بکنیم. ببینید، خیلی تفاوت می‌کند با اینی که آدم بتواند یک آماری را برای برنامه‌ریزی تهیه بکند.

آمار و بانک مرکزی دو ویژگی هست که اگر یک حکومت و یک جامعه در آن نباشد و نتواند استقلال داشته باشد، این حرکت را نمی‌تواند برای برنامه‌ریزی ایجاد بکند. این‌ها مسایل اصلی جامعه است.

نظرهای خوانندگان

تا حالا این اقتصادانتون 800 میلیارد(کل درآمد نفتی) رو بر 70 میلیون تقسیم کرده؟
در ضمن زیر خط فقر داریم تا زیر خط فقر!!!

-- sinoohe ، Dec 27, 2007 در ساعت 12:28 PM

رفیق سینوهه:
ازین تقسیم چی گیر تو میآد؟ خوب ، من اقتصاد نادان تقسیم می کنم. میشه 11428 دلار. خوب که چی؟ زیاده یا کمه برای یه ملت؟
فقط اینو بدون که توی سال های 1367 تا 1369 درآمد نفتی‌ی ج.ا.ا. برای پخش کردن و نثار کردن تو اون جا هایی که دلش می خواست، فقط 5 تا 6 میلیارد دلار بوده. خوب بازم تقسیم کن تا بفهمی که این رقم یعنی چه! اتفاقا این رقم چون به همه‌ی ملت تقسیم نمیشه و فقط تو دستای یه عده ی خاص می چرخه، رقم خیلی مهمی میشه. وگرنه می دونیم که تموم درآمد نفتی ی سالانه ی ج.ا.ا. ممکنه کمتر از درامد یه شرکت مثل گوگل باشه یا کمتر از درآمد ملی ی توریسم در این یا اون کشور باشه. در مقابل هم ، کشوری مثل تاجیکستان رو داریم که وقتی فلان سازمان بین‌المللی 10 میلیون دلار کمک براش می فرسته، انقلابی در اون جا رخ می ده، چون همین عدد هم اگر در اون جا درست خرج بشه، می تونه زندگی ی مردم اون جا رو کمی متحول کنه.


-- R ، Feb 1, 2008 در ساعت 12:28 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)