خانه > مجتبا پورمحسن > Apr 2007 | |
Apr 2007گفتوگو با ژازه طباطبایی، شاعر و مجسمهساز برای کی شعر بنویسم؟ژازه طباطبایی را همه با مجسمههایش میشناسند اما در اواخر دهه چهل، دو مجموعه شعر از او منتشر شد که نام او را به عنوان یکی از پیشروترین شاعران معاصر ایران مطرح کرد. او سالهاست که دیگر نوشتههایش را منتشر نمیکند و در گفتوگو با زمانه میگوید: «برای چه باید همهاش مفت انگیزه داد به این مردم که پاداش شما را نمیدهند. آنها همهاش میخواهند از شما بکنند. اینها دزدهای عمل نکردهای هستند که همینطور نگاه میکنند دیگران چه میکنند که آنها هم بکنند». دربارهی نگاه شیوا مقانلو به زن در دو داستان از مجموعهی «دود مقدس» همیشه پای یک زن در میان است«دود مقدس» مجموعهای از هفت داستان و کتاب اخیر شیوا مقانلو است. تاکنون زن و مرد و خیانت سوژهی بسیاری از داستانها بودهاند اما مقانلو در دو داستان از این مجموعه، نگرش متفاوتی نسبت به زن دارد. نگاهی واقعبینانه به ارتباط زن با مرد. گفتوگو با تهمینه میلانی: سینما همین است آقا!گفتوگوی زمانه با تهمینه میلانی: «معلوم است که فیلم چهارشنبهسوری خوشایند شماست. شما به عنوان یک آقا لذت میبرید. معلوم است که باید به آن فیلم جایزههای زیادی داده شود؛ چون داوران هم مرد هستند. آن فیلم خوشایندِ من، که زن هستم، نیست. آن فیلم خوشایند شماست که مردید. بر عکس، فیلمهای من را خانمها خیلی خیلی دوست دارند». نگاهی به مجموعه داستان «هیچ»: هیچ نه، چیزی هستنگاه مجتبا پورمحسن به مجموعه داستان «هیچ» نوشتهی سعید بردستانی: «نویسنده در این داستانها تمام تلاشش را به کار بسته، تا با زبان، فضای جنوب را بازسازی کند. در این قصهها بیش از آنکه روایت اهمیت داشته باشد، استفادهی حداکثری از اصطلاحات و لحن زبانی مردم جنوب ایران دیده میشود». «و از روزگار تو حالا یک نسل گذشته است»«جمعه، ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ - فرودگاه تهران». رمان سپیده دم ایرانی با این جمله شروع میشود. این تاریخ، به اندازهی کافی، کنجکاوی مخاطب را تحریک میکند. پنج روز پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران یقینا آبستن اتفاقات زیادی خواهد بود. مرگ مردی بدون کشور«بله رسم روزگار چنین است». روز پنجشنبه کورت وونهگات یکی از برجستهترین نویسندگان آمریکایی درگذشت و شاید این بهترین جملهای است که میتوان دربارهی مرگ او گفت. این جمله بارها و بارها در معروفترین رمان وونهگات، سلاخخانهی شمارهی ۵، آمده است. به قول خود وونهگات که در مقدمهی کتاب شب مادر نوشته: “آدمی که میمیره، دیگه مرده”. اعتیاد به همهی ما نزدیک استگفتوگوی زمانه با باران کوثری، بازیگر نقش اول خونبازی: فکر میکنم هدف کارگردانهای فیلم از ساخت خون بازی یک نوع هشدار بوده. اینکه اعتیاد اینقدر به همهی ما نزدیک است. در مرحلهی تحقیق فیلم، من خودم ترسیدم. برای اینکه فکر کردم چقدر آدمهایی مثل من میتوانند در معرض این خطر قرار بگیرند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
|