تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
گفتگو با حمید نوذری، از آگاهان پرونده حادثه رستوران میکونوس

چرا دارابی به ایران بازگردانده شد؟

گفتگو با حمید نوذری را از این‌جا بشنوید.

‌ ‌

کاظم دارابی از محکومان به حبس ابد در دادگاه میکونوس آلمان، که روز دوشنبه دهم دسامبر از زندان آزاد و از خاک آلمان اخراج گردید، صبح روز سه‌شنبه وارد تهران شد. بنا به اعلام مقامات قضایی آلمان، آقای دارابی طبق قوانین جزایی این کشور پس از گذراندن دو سوم از دوره‌ی محکومیت خود، مشمول بخشودگی شده است.

دادگاه میکونوس به پرونده‌ی حادثه ترور در رستورانی به همین نام در شهر برلین پایتخت آلمان رسیدگی می‌کرد که در ۱۷ دسامبر سال ۱۹۹۲ اتفاق افتاد. در این دادگاه که پنج سال به درازا کشید، علاوه بر کاظم دارابی، یک تبعه‌ی لبنان به نام عباس رائل به زندان ابد محکوم شد. عباس رائل چهار روز زودتر از کاظم دارابی، یعنی پنج‌شنبه ششم دسامبر، از زندان آزاد و به لبنان فرستاده شد.

در جریان حادثه‌ی میکونوس، صادق شرافکندی دبیرکل وقت حزب دموکرات کردستان ایران و نیز فتاح عبدلی، همایون اردلان و محمد نوری دهکردی از فعالان اپوزیسیون، مورد اصابت گلوله‌های یک تیم ترور قرار گرفتند و جان باختند. حادثه‌ی میکونوس تأثیر گسترده‌ای در جهت تیرگی و کاهش مناسبات ایران با آلمان و دیگر کشورهای اتحادیه اروپا بر جای گذاشت.

روزنامه‌های آلمان به نقل از برخی وکلای پرونده گزارش‌هایی مبنی بر آزادی کاظم دارابی در ازای آزادی دونالد کلاین، یک تبعه‌ی آلمانی که قبلاً بیش از یک سال در ایران زندانی بوده‌ است، چاپ کرده‌اند. ایران چنین معاوضه‌ای را رد کرده است.

بنابه به گزارش‌ها، ولفگانگ ویلاند وکیل شاکی خصوصی و نیز یک قاضی دادگاه بررسی پرونده «میکونوس» آزادی کاظم دارابی را زودهنگام دانسته و نسبت به آن اعتراض کرده‌اند. در این زمینه گفت‌وگویی داشتم با حمید نوذری، فعال سیاسی مقیم برلین و از آگاهان سیر حقوقی پرونده‌ی «میکونوس» که کتابی را نیز در همین ارتباط با عنوان «هنوز در برلن قاضی هست» با همکاری مهران پاینده و عباس خداقلی به چاپ رسانده است. ابتدا از حمید نوذری پرسیدم که استناد حقوقی وکیل و قاضی پرونده در اعتراض به آزادی کاظم دارابی چیست؟


رستوران ميکونوس، برلین

بنا به ماده ۴۵۶A قانون جزایی آلمان، چنان‌که یک متهم غیرآلمانی دو سوم دوران زندانش را گذرانده باشد، به این شرط که به کشور خودش پس فرستاده بشود، آزاد می‌گردد. اما این قانون در عین حال این شرط را هم در خودش دارد که زندانی چه در کشور آلمان آزاد شود و چه به کشور دیگری برگردد، از این اصل باید حرکت بشود که جرم گذشته، امکان تکرارش از طرف او نیست و یا جایی که فرستاده می‌شود، عملاً مانع از تکرار این جرم خواهند شد.

اکنون از آن‌جایی که در حکم «میکونوس» آمده است که دولت ایران مسئول و آمر این ترور بوده و دارابی عامل اجرایی آن در آلمان به حساب می‌آمده، بنابراین برگرداندن قاتل به جایی که آمرین هستند، عملاً بر خلاف آن معنای اومانیستی و انسان‌دوستانه‌ای‌ است که در این قانون برای بازگشت دوباره‌ی مجرمین به جامعه و آغاز زندگی دوباره در نظر گرفته شده است.

این یک مطلب‌ از استناد قانونی بود و مطلب دیگر این بود که آقای ولفگانگ ویلاند تکرار می‌کند که ایران تا کنون کارش این بوده که کسانی را که مرتکب جرم شده و به ایران برگشته‌اند، نه تنها مجازات نکرده، بلکه مورد تشویق هم قرار داده است. همان طور که شاهد هستیم، امروز معاون وزیر امور خارجه ایران هم به استقبال دارابی رفته! این‌ها دقیقاً همان ترس‌هایی است که این‌ها داشتند.

آقای دارابی به زندان ابد محکوم شده بود؛ ولی برخی گزارش‌ها حاکی است که در یک تجدید نظر در پرونده‌ی او، این محکومیت به ۲۳ سال کاهش پیدا کرده و چون ۱۵ سال، دو سوم این مدت ۲۳ سال است، ایشان آزاد شده. آیا این درست است؟

به‌هیچ عنوان. می‌دانید که کاظم دارابی به حبس ابد با «سنگینی ویژه‌ی جرم» محکوم شده بود. به این ترتیب که محکومین به حبس ابد در آلمان بدون حکم «سنگینی ویژه‌ی جرم» بعد از ۱۵ سال می‌توانند تقاضا بدهند که دوباره به جامعه برگردند. البته چنان که از عمل گذشته‌ی خودشان پشیمان باشند و رییس دادگاه نیز این ارزیابی را داشته باشد که بازگشت محکوم به جامعه، دیگر خطری برای جامعه محسوب نمی‌شود.

اما با حکم «ویژگی سنگینی جرم» بعد از حدود ۲۵ سال است که می‌توانند تقاضا بدهند و برای همین خاطر است که در آلمان، سال‌های سال است که «حبس ابد» به معنای کامل کلمه وجود ندارد. معمولاً کسانی که به ابد با حکم ویژه محکوم می‌شوند، تا الان این گونه بوده و البته این را در رابطه با همراهان سابق ارتش سرخ آلمان هم می‌بینیم که بین ۲۱ تا ۲۴ سال زندان برایشان تعیین می‌شود که بعد از آن امکان داشته باشند به جامعه برگردند.

دارابی هم شامل این موضوع بود و ۲۳ سال برایش تعیین شد. یعنی چنان که دارابی می‌خواست در آلمان بماند، بعد از ۲۳ سال و چنان‌چه شرایطی که گفتم، برایش مهیا بود، می‌توانست به جامعه آلمان باز گردد و زندگی کند. ولی از آن‌جایی که او خارجی است، آن قانون دو سوم با آن مسایلی که مطرح کردم، درباره‌اش صدق کرد.

روز دوشنبه دهم دسامبر، جمعی از ایرانیان در برلین در اعتراض به آزادی آقای دارابی، یک گردهمایی تشکیل دادند. هدف از این گردهمایی چه بود و چه مسایلی در آن مطرح شد؟

ما دقیقاً اعتراض‌مان در همین چارچوبی که مطرح کردم بود که آن‌جا هم اعلام کردیم. ما دقیقاً گفتیم که از حق بازگشت و زندگی دوباره‌ی زندانی در جامعه، به عنوان یک حق بشری و یک حق مدرن و معتدل دفاع می‌کنیم. ولی دارابی نه از کار خودش ابراز پشیمانی کرده، نه برای پیدا کردن حقیقت کمکی کرده، و نه پیش‌قدم شده که رفتارش طوری باشد که بتوان حداقل ارزیابی مثبت از رفتار او داشت.

ما می‌دانیم که در عرض چند سال گذشته، دو بار دارابی به جرم داشتن تلفن موبایل غیرقانونی در زندان و تماس‌اش با ایران، که استراق سمع شده بود، حتی به چند ماه زندان در شهر دیگری به عنوان مجازات محکوم شد. این‌ها نشان‌دهنده‌ی این است که علاوه بر این‌که دارابی می‌بایست به ایران که آمر این قتل‌ها بوده، برگردانده نشود؛ هیچ نشانی از آن هدفی نیز که این قوانین انسان‌دوستانه دارد، در این آزادی خودش را نشان نمی‌دهد.

تمام شک بر این بوده است که بین دولت ایران و دولت آلمان یک بده - بستان سیاسی در رابطه با ماهی‌گیر آلمانی آقای دونالد کلاین که در اواخر سال ۲۰۰۵ دستگیر و در مارس امسال آزاد شد، وجود داشته و با وجود این‌که مدرک صد درصدی در رابطه با آن نداریم، ولی این شکی است خیلی جدی که از طرف مطبوعات و وکلای شاکیان خصوصی هم ابراز شده است.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)