تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با هوشنگ امیراحمدی، استاد دانشگاه و کارشناس روابط ایران و آمریکا

«ایران باید با دقت حرف بزند»

گفت‌وگو از حسین علوی


این گفت‌وگو را از اینجا بشنوید و دانلود کنید


انتشار گزارش شانزده نهاد و سازمان اطلاعاتی آمریکا پیرامون اهداف هسته‌ای ایران که در آن به‌صراحت تاکید شده که ایران از سال ۲۰۰۳ برنامه‌ی ساخت سلاح هسته‌ای خود را متوقف کرده است، همچنان مورد بحث داغ محافل سیاسی و رسانه‌هاست. در گفت‌وگویی با دکتر هوشنگ امیراحمدی، استاد دانشگاه و مدیر شورای ایرانیان و آمریکاییان در ایالت نیوجرسی آمریکا، پیامدهای این گزارش بر سیاست دولت جورج بوش و پرونده‌ی ایران در شورای امنیت را در میان گذاشتم:


حتما آمریکا را دچار مشکل می‌کند و تحت فشار قرار می‌دهد که یکمقدار فشارها را کم کند و کوتاه بیاید. اما در تحلیل نهایی من فکر نمی‌کنم این گزارش تاثیر تعیین‌کننده‌ای روی تصمیم شورای امنیت بگذارد. دلیلش هم این است که در شورای امنیت جمهوری اسلامی نه بعنوان دولتی که دارد بمب می‌سازد و یا قصد بمب‌سازی دارد، بلکه بعنوان کشوری که دارد غنی‌سازی می‌کند مورد اتهام است و شورای امنیت از ایران خواسته است غنی‌سازی را متوقف کند و این کار را برای این منظور گفته است که ما می‌خواهیم تو انجام بدهی، که به یک سری سوالات هنوز جواب نداده‌ای، یک سری مخفی‌کاری در گذشته کرده‌ای و از طرف دیگر ما مطمئن نیستیم که داری چه کار می‌کنی و هدف نهایی‌ات چه هست.

این گزارش جدیدی که دیروز آمده بیرون، کمک زیادی در این رابطه نمی‌کند. یعنی به هر حال ربطی به غنی‌سازی که الان در شورای امنیت هست ندارد و نمی‌گوید هم که ایران امروز، هم‌اکنون، در این مقطع مشخص قصد بمب‌سازی دارد یا نه. آن را هم مبهم گذاشته. یعنی در واقع همان ابهامی را که در شورای امنیت وجود دارد، در این گزارش نیز وجود دارد.

این گزارش چقدر می‌تواند به اختلافات درون آمریکا مربوط باشد و بویژه به رقابتهای انتخاباتی؟

من اعتقاد ندارم که این گزارش در چارچوب رقابت‌های انتخاباتی شکل گرفته یا نتایج‌اش شکل گرفته است. واقعیت‌اش این است که این گزارش را سازمانهای جاسوسی آمریکا که خیلی حرفه‌ای قرار است عمل بکنند درست می‌کنند و قرار نیست که سیاستمدارها در آن نقشی داشته باشند. در سال‌های قبل، مخصوصا قبل از آنکه آمریکا به عراق حمله بکند، سیاستمدارها در این گزارش دست می‌بردند و بردند و خب یک مشکل عظیمی ایجاد کردند، هم برای آبروی سی.آی.ا و هم برای خود دولتمردان آمریکا.

در سال ۲۰۰۵ هم که گزارشی دادند و گفتند ایران دارد بمب می‌سازد و هیچ شکی هم به آن نداریم، در این هم به نظر من سیاستمدارانی مثل رامسفلد و اینها دست بردند و دیک چینی را مجبور کردند، سی.آی.ا یا سازمانهای جاسوسی دیگر را که گزارش را به آن شکل بسیار منفی علیه ایران صادر کند. به نظر من آمدن رابرت گیت بجای رامسفلد بعنوان وزیر دفاع این توازون را به نفع سی.آی.ا عوض کرد. رابرت گیت یکی از روسای قدرتمند و با نفوذ سی.آی.ا بوده و امروز هم بعنوان وزیر دفاع به شکلی وظیفه‌ی خودش می‌داند که از سی.آی.ا و از حرفه‌ای بودن این سازمان و سازمانهای جاسوسی دیگر حمایت بکند. بنابراین من فکر می‌کنم این دفعه سیاستمداران نتوانسته‌اند دخالت بکنند در کار حرفه‌ای این سازمانهای جاسوسی و بنابراین حرفی را که اینها زد‌ه‌اند در واقع نزدیکتر به واقعیتی‌ست که اینها هم می‌دانند در موردش. در واقع یک حالت واقعی و رئالیستیک در آن هست.

استقبال ایران از این گزارش آیا نمی‌تواند در آینده مورد بهره‌برداری قرار بگیرد و مشکل‌ساز بشود؟ به دلیل اینکه ایران تاکنون هرگونه تلاش برای اهداف غیرصلح‌آمیز هسته‌ای را رد کرده است، ولی این گزارش بهرحال مدلل می‌کند که ایران تا سال ۲۰۰۳ چنین برنامه‌ای را داشته!

ببینید، ایران باید خیلی با دقت در این رابطه حرف بزند. یعنی ایران نمی‌تواند فقط این جریان را مثبت ارزیابی بکند. این مسایل اساسی دارد برای آن جریان. نیروی طرفدار منافع اسراییل می‌تواند این جریان را به‌طور کلی عوض کند و در نقطه‌ی مقابلش قرار بگیرد. یعنی، مثلا همانطور که خود شما هم پیش‌بینی کردید، اینها می‌آیند می‌گویند، خیلی خب. این گزارش چه می‌گوید؟ یکی اینکه می‌گوید ایران قصد داشته این کار را انجام بدهد. بنابراین این قصد هست. کسی که قصد چیزی را بکند، همیشه می‌کند. نکته‌ی دوم این گزارش می‌گوید ایران از ترس فشار و تحریم و جنگ و دعوا ول کرد این بمب‌سازی را و بنابراین نتیجه‌گیری می‌کند که باید با ایران با زور صحبت کرد و با فشار و با تحریم صحبت کرد و با تهدید جنگ صحبت کرد. یعنی در واقع حل مسئله‌ی غنی‌سازی را هم فکر می‌کند می‌تواند در چارچوب حل مشکل قصد ایران برای بمب‌سازی پیش ببرد.

واکنش افکار عمومی در مجموع در آمریکا نسبت به این گزارش چه بوده؟

خب افکار عمومی سه دسته است. یک دسته نیروهای دولتی هستند، مثل آقای هادلی و اینها که دارند می‌گویند این گزارش به‌نفع ماست، برای اینکه نشان می‌دهد ایران قصد داشته و ما با زور این قصدش را فعلا برطرف کردیم و بنابراین ما بعنوان دولت بوش یک موفقیت بزرگ سیاست خارجی داشته‌ایم. چون مجبور کرده‌ایم ایران از قصدش دست بکشد، حداقل به‌طور موقت.

نیروی دیگری هست در این جریان که طرفدارهای اسراییل هستند و اینها دارند تمام زورشان را می‌زنند روی همین قضیه قصد تکیه بکنند، روی فشار که کار کرد تکیه بکنند و از همه مهم‌تر روی این تکیه بکنند که جریان غنی‌سازی همین الان مسئله‌ی قصد ۲۰۰۳ نیست، مسئله‌ی اساسی قصد این حکومت در ۲۰۰۸ است. یعنی گذشته دیگر گذشت و سوال این است که آیا ایران در ۲۰۰۸ چه قصدی می‌کند! برای اینکه حکومتی در ۲۰۰۳ قصد این کار را داشت، در ۲۰۰۸ هم می‌تواند داشته باشد.

و اما افکارعمومی، مردم عادی دیروز و امروز هر کس به من رسیده از آمریکایی‌ها، به شکلی تایید کرده و خوشحال است که چنین اتفاقی افتاده است. و این هم اکثرا به نظرم می‌رسد (که این) مردم عادی یا طرفدار دموکراتها هستند یا مخالف جنگ‌اند، طرفدار صلح‌اند و از اینکه دولت بوش چنین کاری کرده اولا متعجب‌اند، و از طرف دیگر خوشحالند که به هرحال این معنایش این است که حتا به‌طور موقت شده، این داستان جنگ از روی میز برداشته شده و امکان این که گشایشی در رابطه بوجود بیاید هست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)