خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «همه خود را برای اتفاقی غیرمنتظره آماده میکنند» | |||
«همه خود را برای اتفاقی غیرمنتظره آماده میکنند»ایرج ادیبزاده[email protected]فیگارو، روزنامهی بزرگ صبح فرانسه در روز چهارشنبه هفدهم سپتامبر، گزارش مفصلی از ایران با تیتر طرح تهران در صورت حمله دشمنان دارد. در این گزارش تحلیلی به قلم جورج ماربرونو، کارشناس مسایل ایران در این روزنامه، عکسی از قایقهای تندرو سپاه پاسداران در خلیج فارس چاپ شده و از قول یک مسوول وزارت دفاع فرانسه در پاریس نوشته شده است: «این قایقها برای ماموریتهای انتحاری و حمله به کشتیهای آمریکایی در منطقه آمادهاند.» از قول آقای علی شیرازی در نهاد نمایندگی ولیفقیه در سپاه پاسداران هم نوشته شده است: «قایقهای انتحاری شانسی برای نفوذ دشمنان به آنها نمیدهند.» با حسین باستانی، روزنامهنگار و تحلیلگر مسایل سیاسی در فرانسه دربارهی تغییر استراتژی دفاعی ایران گفت و گو کردم.
آقای باستانی، نظر شما درباره این گزارش و گزارشهایی در این مورد که درباره وضعیت بحرانی منطقه خلیج فارس منتشر شده است، چیست؟ به نظر میآید بخشی از اخباری که هم داخل و هم خارج از ایران منتشر میشود، راجع به خطراتی است که ممکن است در ارتباط با یک درگیری نظامی وجود داشته باشد. البته بخشی از آن را میتوان نوعی جنگ روانی یا نوعی هشدار طرفین به یکدیگر قلمداد کرد. اما تا آنجایی که به ایران مربوط میشود، گذشته از این صحبتهای رسانهای، نوعی از آمادگیهای واقعی هم به وضوح در ماههای اخیر در ایران شکل میگیرد. یعنی آمادگیهایی که میتوان آن را در حد تغییرات ساختاری و پرخرج در سپاه پاسداران ذکر کرد. از تشکیل سپاههای استانی گرفته که مشخص است رویکردش این است که اگر کشور دچار درگیری نظامی شد، همه امکاناتاش در تهران متمرکز نباشد و بتوان با الگوهایی مثل یوگسلاوی و یا حتی عراق در یک وهله همه را نابود کرد و استانها بتوانند مستقلاً دفاع کنند. تا توسعه نیروی موشکی سپاه که باز هم فرمانده سپاه پاسداران چند وقت پیش روی آن تاکید کرد و به هر حال بحث امنیت خلیج فارس، صراحتاً به سپاه پاسداران سپرده شده است و قرار شده است ارتش در دریای عمان و دریای خزر حضور داشته باشد.
همین مسالهای که اشاره کردید، اینکه سپاه پاسداران اعلام کرده امنیت خلیج فارس را به تنهایی برعهده میگیرد و ارتش از آن منطقهی حساس کنار میرود، یک نوع عدم استفاده از تجربه ارتش نیست که سالهاست در خلیج فارس کار میکند؟ البته تجربه کلاسیک ارتش قابل انکار نیست ولی نوع رویارویی که اینها به سمت آن میروند، به شکلی نیست که نیروهای کلاسیک بتوانند در آن کارایی داشته باشند. مجسم کنید کشوری مثل یوگسلاوی و یا حتی عراق صدام حسین هم ارتشهای ضعیفی نداشتند، اما آن شیوه جنگ در همان ساعتهای اول توسط آمریکاییها منهدم میشود و ادوات کلاسیک در همان ساعتهای اول از بین میرود. از سالها پیش، حتی از دوره قبل از آقای احمدینژاد، ما شاهد انتشار جزوهها و حتی کتابها و متون آموزشی بودیم که نوع جنگی را که الان خودشان را برای آن آماده میکنند ـ البته امیدواریم هیچوقت به وقوع نپیوندد ـ طرحریزی کردند و توضیح میدهند که توان بازدارندگیمان در چارچوب جنگ کلاسیک نخواهد بود بلکه در چارچوب نبردی نامتقارن خواهد بود. ادوات نظامی ما کم است و باید ببینیم با این امکانات کم در کجاها میتوانیم ضربه بزنیم. اصطلاحاً عنصر شهادتطلبی که برمیگردد به قایقهای انتحاری و زیردریاییهای انتحاری که مردان قورباغهای انتحاری بفرستند و یا هواپیما و... بخشی از آن است. بخش مهم دیگری که خیلی هم روی آن تاکید شده و میشود، عبارت از بازدارندگی در خارج از مرزها است، کاری که جزو کارهای دفاعی صدام حسین نبود، در داخل مرزها ایستاد و سعی کرد آنجا بجنگد و طبیعتاً شانسی هم نداشت. اینها میگویند ما آن اشتباهات را نخواهیم کرد. اگر بخواهیم در خطر قرار بگیریم، در لبنان و مرزهای اسرائیل و عراق و افغانستان میجنگیم. جاهایی که آمریکاییها و اسرائیلیها در گروگان ما هستند. نمینشینیم که با توان کلاسیک خودمان در مقابل یک توان قویتر مقابله کنیم و سرنوشتمان مثل عراق و یوگسلاوی شود. آیا این حوادث میتواند با تحریم ناوگان تجارتی ایران از سوی آمریکا ارتباطی داشته باشد؟ چون برخی از کشتیهای این ناوگان تجاری، نفت ایران را حمل میکنند. قطعاً همینطور است. به هر حال بحث نفت در ایران، یک بحث بنیادین است. اصولاً حکومت در ایران بدون نفت غیرممکن است. تمام هزینههایی که حکومت میکند، چه برای کنترل جامعه، چه برای روابط بینالمللی و چه برای پیشبرد اهداف سیاسی خودش در داخل و خارج از کشور، یک منشا دارد و آن نفت و درآمد نفت است. هر چیزی که بخواهد نفت و درآمد نفتی را تهدید کند، مثل عملیات براندازی حکومت جمهوری اسلامی است. طبیعتاً مجبور هستند با تمام قوا مقابله کنند. البته آقای علی شیرازی هم درخصوص آن اشاراتی را کرده است و جمهوری اسلامی در منطقه مشخص خلیجفارس، سوابقی مثل جنگ نفتکشها را دارد که خیلی ما را نگران میکند. زمانی که ممانعت ایران و عراق از صدور نفت به همدیگر شروع شد و عراق نفتکشهای ایرانی را میزد و وقتی ایران میخواست مقابله به مثل کند، چون نفتکشها پرچم کشورهای دیگر را گرفته بودند، مجبور میشد با کشورهای دیگر مشخصاً آمریکا روبهرو شود. اواخر جنگ، ایران به شدت تحت فشار قرار داشت، چون نمیتوانست مقابله کند و نفت خودش بلوکه شده بود. چنین تجربیاتی هم هست که ایران را نگران میکند و آنها را به این نتیجه میرساند که باید حداقل هشدار جدی بدهند.
آخرین پرسش من، این گفتهی وابسته نظامی پیشین فرانسه در تهران به روزنامه فیگارو است که از خطر واقعی تدارک سپاه پاسداران در وضعیت کنونی نوشته است. آیا به نظر شما همه اینها بوی جنگ را به مشام نمیرساند؟ بهویژه اینکه این گزارش فیگارو در پایان به گفته نیکلاس سارکوزی، رییسجمهور فرانسه اشاره کرده که از فاجعه نام برده است. به هر حال این تحلیل بهصورت گسترده در داخل و خارج از ایران وجود دارد که احتمال هرگونه درگیری نظامی در اواخر حکومت جورج بوش، بالاتر از زمانهای دیگر است. ممکن است این درگیری هیچگاه به وقوع نپیوندد ولی با توجه به اینکه نیمه سپتامبر را رد میکنیم و به ماه اکتبر میرسیم که ماه قبل از انتخابات آمریکا است، به هر حال یک کنسرت کلی هم در دنیا به نام اکتبر سورپرایز وجود دارد. معمولاً در اکتبر اتفاقات عجیب و غریبی میافتد که در شورای انتخابات آمریکا هم تاثیر میگذارد، طبیعی است که در این ماه آمادگیها به حداکثر میرسد. امیدواریم این اتفاق هرگز نیافتد ولی مشخص است که هم اسرائیلیها و هم اروپاییها و هم آمریکاییها و هم ایرانیها خودشان را برای هر اتفاق غیرمنتظرهای در این ماه آماده میکنند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
جمهوري اسلامي از جنكي استقبال مي كند كه بشت برده همه ي سناريو نوشته شده باشد در غير اينصورت جرئت نحواهد كرد وارد معركه شوند زيرا نابودي سباه در 24 ساعت در خليج فارس به سادكي انجام حواهد كرفت و اكر قدرت مركزي هم توانش را براي مقابله كه ظرف 24 ساعت خواهد داد مي ماند عده اي حزب اللهي كه ديكر متمركز نيستند و نمي توانند از يكديكر حمايت كنند لذا با مردمي روبرو ميشوند كه منتظر انتقام هستند و در مدت كوتاهي همه ي حزب الله را از بين حواهند برد بس جمهوري اسلامي در مدت 15 روز تبديل به طالباني ميشود كه همه جا خود را مخفي مي كنند و ايران هم جاي مطمئني براي اين جنين كروههاي تروريستي نخواهد بود اما اتفاقي كه خواهد افتاد تنها قطع منابع انرزي اي ست كه ايران به غرب صادر مي كند زيرا مدتي زمان حواهد برد تا قدرت مركزي ايجاد شود اختلافات كروهها حل و فصل شود كه غرب تحمل جنين فاجعه اي را ندارد و به همين دليل است كه احتمال وقوع جنك بسيار كم است .
-- فرهاد-فرياد ، Sep 18, 2008 در ساعت 03:00 PMفکر کنم اسرائیل هم با همین تحلیل آقای فرهاد به حزب الله لبنان حمله کرد!
-- نیما ، Sep 19, 2008 در ساعت 03:00 PM