تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت و گو با هوشنگ‌ حسن‌یاری، استاد ایرانی‌تبار دانشگاه کالج نظامی سلطنتی کانادا

«حمله نظامی به ایران از سوی آمریکا منتفی است»

ایرج ادیب‌زاده
[email protected]

شرایط سیاسی کنونی جهان و منطقه‌ی خاورمیانه امکان گزینه‌ی نظامی را علیه ایران باقی می‌گذارد؟ و آیا آمریکا در شرایط کنونی طرفدار روشن کردن آتش جنگ علیه ایران است؟

پرفسور هوشنگ‌ حسن‌یاری، استاد ایرانی‌تبار دانشگاه کالج نظامی سلطنتی کانادا در اونتاریو و استاد مسایل نظامی این دانشگاه در جریان کنفرانس خاورمیانه‌ی بزرگ در پاریس که در روزهای پنج‌شنبه و جمعه‌ی گذشته برپا شده است، تاکید می‌کند در حال حاضر خطر حمله‌ی نظامی به ایران از سوی آمریکا تا حدود زیادی منتفی شده است.

پرفسور حسن‌یاری در گفت و‌گوی اختصاصی با رادیو زمانه، ایران را کشوری تاثیرگذار بر خلیج فارس و کشورهای حاشیه‌ی آن توصیف می‌کند.

Download it Here!

ایران به عنوان یک کشور مهم منطقه‌ی خلیج فارس همیشه کشوری بوده است که بر روند سیاست‌ها، روند نگرش خلیج فارس، به طور کلی هم به خود و هم به دنیای خارج چه پیش از انقلاب سال ۱۹۷۹ و چه پس از انقلاب و تا به امروز تاثیر‌گذار بوده است.

در قرون گذشته ایران، به عنوان کشور غالب بر کل منطقه‌ی خلیج فارس به حساب می‌آمد. اتفاقات در سده‌های گذشته باعث شده است یک نوع تفکر در ایران به‌وجود بیاید که این تفکر تابعی از این‌که چه نوع سیستم سیاسی در تهران بر سر کار باشد، نخواهد بود.

به این معنا که چه جمهوری‌خواهان، چه اسلامی‌ها، چه طرفداران حکومت سلطنتی و دیگران بر سر کار باشند، یک واقعیت وجود خواهد داشت و آن این‌که ایران خواستار ایفای نقش بیشتر در منطقه است.

بنابراین نگاه ایران بیشتر از این جهت است. اما اشکالی که وجود دارد دخالت‌های خارجی در منطقه خلیج فارس به عنوان یکی از موانع همگرایی است.

همین‌طور باید به مشکلاتی که در رابطه بین ایران و کشورهای منطقه خلیج فارس به خاطر مثلاً مساله هسته‌ای وجود دارد، اشاره کرد.

ایران سعی نکرده است توضیح بدهد، برنامه هسته‌ای ایران به‌هیچ‌وجه جنبه نظامی ندارد، به خصوص خطری برای این کشورها وجود ندارد.

اگر ایران بتواند چنین موضوعی را به این کشورها بقبولاند و آن‌ها بپذیرند چنین وضعیتی هست، به‌تبع این مساله، تنش‌ها را کاهش می‌دهد.

علی‌رغم گفته‌های بعضی از مقامات ایرانی در سال‌های گذشته که ایران به عنوان یک کشور دوست، برادر و همسایه کشورهای خلیج فارس، خواهان ارتباط بیشتر با این کشورها است، هنوز این موضوع نتوانسته نزد کشورهای عربی منطقه جا‌ بیافتد.


هوشنگ‌ حسن‌یاری، استاد ایرانی‌تبار دانشگاه کالج نظامی سلطنتی کانادا

ایران همیشه به عنوان یک خطر احساس می‌شده است، به خاطر زیاد بودن جمعیتش، احاطه ایران بر تنگه هرمز و همچنین این‌که ایران دارای گذشته و پیشینه تاریخی بسیار مهم است و در نهایت این‌که ایرانی‌ها به خاطر روابطی که با دنیای خارج دارند از یک توانایی نظامی بیشتری هم برخوردارند.

اگر مجموعه این حقایق را هم کنار بگذاریم، برای کشور کوچکی نظیر امارات متحده عربی، ایران به عنوان یک خطر مطرح می‌شود.

در خصوص امارات، می‌توانیم جنبه‌ی مناقشه‌ی خاکی را که امارات با ایران دارد در نظر بگیریم که به مساله سه جزیره‌ی ایرانی خلیج فارس که اماراتی‌ها آن‌ها را طلب می‌کنند، بر‌می‌گردد.

این‌ها باعث شده است که رابطه ایران با امارات تاثیر مستقیمی بر رابطه ایران با سایر کشورهای عربی بگذارد.

کشورهای عربی که هیچ‌وقت در مورد اسراییل همگرایی کامل نداشته‌اند، در مورد ایران به چنین همگرایی رسیده‌اند و بسیاری از این کشورها امروز ایران را دشمنی مهم‌تر از اسراییل می‌دانند.

به هر حال رییس جمهور ایران به طور رسمی خواستار محو اسراییل از نقشه جغرافیا شده است. خود این می‌تواند یک عامل تحریک کننده باشد؟

می‌تواند باشد. اما قاعدتاً اگر به تاریخچه مناقشه اعراب و اسراییل نگاه کنیم، می‌بایست ایران را به کشورهای عربی نزدیک‌تر می‌کرد.

زیرا کشورهای عربی همیشه از نظر تاریخی در این تفکر بودند که چگونه بر اسراییل غالب شوند. اما حالا که رییس جمهور ایران چنین مساله‌ای را مطرح می‌کند، قاعدتاً باید مورد اقبال بیشتر کشورهای عربی قرار می‌گرفت که چنین نشد.

این به تغییری که در رفتار کشورهای عربی به‌وجود آمده است، بر‌می‌گردد که ایران را خطر جدی می‌بینند، نه اسراییل.

این نوع نگاه، به مسایل داخلی این کشورها و هم رابطه‌ای که این کشورها با آمریکا و به تدریج با اسراییل دارند برمی‌گردد.

شما مسایل منطقه خاورمیانه و مسایل جایی را که در آن زندگی می‌کنید یعنی کانادا و آمریکا را دنبال می‌کنید. فکر می‌کنید خطر حمله نظامی آمریکا به ایران کاملاً منتفی شده است؟

به اعتقاد من به حد بسیار زیادی از جانب آمریکا منتفی شده است. بحران مالی اخیری که در آمریکا و تمام دنیا به‌وجود آمد، تقریباً تمام مشغله ذهنی رهبران آمریکا چه آن‌هایی که در قدرت هستند و چه آن‌هایی که می‌خواهند قدرت را به دست آورند، شده است.

در نتیجه این مساله جای مانور زیادی برای دولت آقای بوش در مورد حمله به ایران نمی‌گذارد. به خصوص اگر به اخبار منتشره از آمریکا طی روزهای اخیر نگاه کنیم نشان می‌دهد، ظاهراً دولت بوش زمانی‌ که از جانب اسراییل این پیام را دریافت کرد که اسراییل به ایران حمله کند، به اسراییل فهماند با چنین امری مخالف است.

دولت بوش پوشش سوخت‌گیری هوایی به هواپیماهای جنگی اسراییل نداده است، در نتیجه به اعتقاد من خطر حمله نظامی آمریکا به ایران تا حد بسیار زیادی کم شده است. تقریباً غیر ممکن است.

ممکن است خطر از جانب اسراییلی‌ها باشد. زیرا آمریکایی‌ها امروز وضعیت را به شکلی نمی‌بینند که به چنین عملیاتی دست بزنند.

نظرهای خوانندگان

In his today's (Monday, October 13, 2008) Informed Comment blog, Professor Juan Cole published an insightful interview (on a related subject matter) with Dr William R. Polk, by Mr Ali Fathollah-Nejad, that I warmly recommend the interested to read.

The following is the preamble of the text of the interview:

"A former high-ranking member in the foreign and security policy staff of U.S. President John F. Kennedy and most recently the foreign policy advisor of Democratic Congressman Dennis Kucinich’s presidential bid, Dr. William Polk talks to Ali Fathollah-Nejad on the neoconservative momentum in his country’s foreign policy, on terrorism, and on the danger of war on Iran."

-- BF ، Oct 13, 2008

به نظر من ایران باید این منطق را که می گوید: اگر روزی ایران به سلاح هسته ای دست پیدا کند آنرا علیه اسرائیل استفاده کرده و یا آنرا در اختیار گروه های تروریست قرار خواهد داد را به هم بزند و در آن خدشه وارد کند چون بر همین اساس است که آنها دارند مردم را از ایران می ترسانند.
و خوشبختانه برای اینکار شواهد زیادی وجود دارد. از جمله اینکه اگر این منطق درست بود، باید تا الان گروه های ترورییست - به زعم آنها- مسلح به موشک های پیشرفته ایران می بودند که نیستند. در ضمن اگر ایران واقعا در پی این بود که آسیبی فیزیکی به اسرائیل وارد کند، کافی بود در جریان جنگ لبنان موشک های پیشرفته اش را در اختیار گروه هایی نظیر حماس قرار دهد که اینطور نشد. بنابراین این فرضیه و منطق کاملا اشکال دارد و درست نیست.
از طرف دیگر آنها می خواهند به کشورهای عربی بقبولانند که ایران تهدیدی برای آنهاست و تقریبا همیشه موفق به اینکار شده اند چه در زمان شاه و چه در زمان بعد از انقلاب. حتی با اینکه این رژیم هزینه های زیادی بابت مخالفت های خود با اسرائیل پرداخت کرده است اما هیچوقت ندیدیم که این مسئله با استقبال کشورهای عربی مواجه شود. این البته یک ریشه تاریخی و نژادی دارد و اعراب از بازگشت تمدن بزرگ ایرانی واهمه دارند که این را نمی شود کاریش کرد ولی باید بدانیم که ما نمی توانیم نقش کشورهای عربی را نادیده بگیریم و در اینمورد نیز باید به اجلاس های نژاد محوری چون اجلاس کشورهای عربی و غیره که محور اشتراک آنها تنها مسئله «نژاد» است و عملا یک جبهه در مقابل ایران درست می کنند، واکنش نشان بدهیم و ماهیت «نژادپرستانه» این نوع اجلاس ها را به دنیا نشان دهیم تا دیگر نتوانند دست به چنین کارهایی بزنند و از طرف دیگر نیز لازم است تا با تشکیل اجلاس های مشابه ای با کشورهای دیگری نظیر ترکیه، آذربایجان، مصر و غیره به آنها نشان دهیم که اغلب کشورهای عرب زبان، عملا عرب نیستند.

-- رضا ، Oct 13, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)