تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت و گو با حسین باستانی، روزنامه‌نگار ایرانی مقیم پاریس:

«در مورد رابطه با آمریکا، فقط رهبر تصمیم می‌گیرد»

فرنگیس محبی
[email protected]

رییس‌جمهوری ایران روز یک‌شنبه، پس از شرکت در جلسه‌ی هیات دولت گفته است که برای برقراری رابطه با آمریکا، نیازی به واسطه نیست و هر زمان لازم باشد ایران مذاکره خواهد کرد.

پیش از این نیز مساله‌ی گشایش کنسول‌گری و دفتر حفاظت آمریکا در ایران با کارکنان آمریکایی مطرح بوده که آقای احمدی‌نژاد گفته است در این زمینه هنوز درخواست زسمی از سوی آمریکا دریافت نکرده است.

درباره‌ی این مساله با حسین باستانی، روزنامه‌نگار مقیم پاریس گفت و گو کردم و در ابتدا از او پرسیدم که آیا استقبال احمدی‌نژاد از گشایش چنین دفتری، می‌تواند تحولی در زمینه‌ی سیاست‌های ایران در قبال آمریکا باشد:

Download it Here!

به‌نظر من لزوماً نه. به این خاطر که به‌هرحال آقای احمدی‌نژاد از ابتدای کار که رییس‌جمهور شد، همواره در پی گفت و گو با جامعه بین‌المللی از موضعی بودند که گویا جهان خیلی ایشان را به رسمیت بشناسد.

نمونه واضح‌اش نامه‌هایی است که به سران کشورهای بزرگ دنیا نوشت که البته واکنش مناسبی هم نگرفت.

به‌هرحال اختیار برقراری رابطه با آمریکا در ایران به نظر من همواره در انحصار رهبر جمهوری اسلامی ایران باقی خواهد ماند و آخرین موضعی هم که از ایشان در یک جمع عمومی شنیدیم، پارسال در سخنرانی ایشان در استان یزد صورت گرفت و ایشان گفتند که اساساً برقراری رابطه با آمریکا، مفید نیست و من اگرزمانی احساس کنم که مفید هست، اولین کسی خواهم بود که این بحث را شروع خواهم کرد ولی فعلاً من آن را مفید نمی‌دانم. من تصورم این است که کما‌کان تصمیم‌گیری نهایی‌ درباره‌ی این موضوع، بر عهده رهبر باقی خواهد ماند.

در تایید این حرف‌تان روزنامه جمهوری اسلامی هم به آقای احمدی‌نژاد این تذکر را دادند که تصمیم‌گیری در این نوع مسایل، تنها در محدوده اختیارات رهبری است. با علم به این به‌نظر شما آقای احمدی‌نژاد با اطلاع قبلی رهبر این صحبت را نکردند؟

آقای احمدی‌نژاد به لحظات روحیات شخصی‌اش، معمولاً وقتی که فرصتی پیش بیاید برای این‌که به ابتکارهای خیلی بزرگ بین‌المللی دست بزند، یا این‌که وانمود کند که دارند این کار را می‌کند؛ این فرصت را از دست نمی‌دهند.

وقتی که در مقابل سوالی با این مضمون قرار می‌گیرند روحیات آقای احمدی‌نژاد حکم می‌کند که چنین جواب‌هایی بدهند، اما این‌که در عمل چه اتفاقی بیفتد، عنایت داشته باشید که هم آن چیزی را که از طرف آمریکایی‌ها پیشنهاد شده، خیلی نمی‌شود جدی گرفت و هم جواب ایران را.


حسین باستانی، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی

آمریکائی‌ها در واقع اعلام کردند که می‌خواهند برای ارتباط بیشتر و مستقیم‌تر با شهروندان ایرانی، یک دفترحفاظت منافع در ایران باز کنند.

عنایت دارید که اگر بر فرض محال همچنین اتفاقی بیفتد، نزدیک شدن فعالین مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به این دفتر، در حکم خودکشی خواهد بود. بنابراین آن‌ها ایران آن‌طور که اعلام کردند، نخواهند توانست با مردم ایران و یا نمایندگان واقعی اقشارمختلف مردم ارتباطی بگیرند.

از طرفی برخورد اولیه آقای احمدی‌نژاد و دولت ایشان هم این بوده که از این ابتکار برای برقراری رابطه مابین دو ملت استقبال می‌کنند، به‌نظرمی‌آید البته گذشته از آقای احمدی‌نژاد که شخصاً خیلی علاقمند هستند که در سطح بین‌المللی خیلی جدی جلوه بکنند، به‌هرحال بعضی از عناصر جدی‌تر دولت ابشان که می‌شود آن‌ها را بنوعی استراتژیست‌های دولت نهم محسوب کرد، دیدگاه کلی‌تری دارند و می‌گویند ما باید مشکل‌مان را با آمریکا مستقیماً با خودش حل کنیم.

این افراد اعتقاد دارند آمریکایی‌ها در عراق به ما احتیاج دارند و قبل از انتخابات آمریکا هم، آرام شدن عراق برای دولت بوش، اهمیت استراتژیک دارد. در نتیجه آن‌ها مجبور خواهند بود با ما مذاکره کنند و ما می‌توانیم از این فرصت، برای حل و فصل مسایل خودمان استفاده کنیم. یک چنین تحلیل کلی البته وجود دارد اما این صحبت‌های اخیر را من خیلی جدی نمی‌گیرم.

صحبتی که از سوی آمریکا شد به‌هرحال از طرف کاندالیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا بوده، فکر نمی‌کنید که تاثیر گشایش چنین دفتری تنها به‌منظور نزدیک کردن ملت‌ها نیست، بلکه شروعی است در روابط کامل سیاسی مابین دو کشور؟

من تصورم این است که در آمریکا دمکرات‌ها و کاندیداهای مشخص‌شان صحبت از گفت و گو با ایران کردند. شاید جمهوری خواهان هم بدشان نمی‌آید که یک ژست متناسبی نشان بدهند که ما هم گفت و گو را البته با ملت ایران رد نمی‌کنیم.

ولی کافی است که یک سابقه ذهنی کلی از ایران و آن‌چه که در آن می‌گذرد، داشته باشیم تا به‌خاطر بیاریم که چگونه در سال‌های گذشته همواره هر‌گونه صحبت خیلی کوچک‌تر از نزدیکی‌های از این نوع با آمریکایی‌ها، باعث واکنش‌های عظیمی شده است.

من شخصاً آقای خامنه‌ای را کسی نمی‌بینم که بتواند به لحاظ موقعیت سیاسی خودش، زیر بار چنین بحثی برود. البته تا زمانی‌که در حد شوخی باقی بماند می‌شود تحملش کرد، ولی اگر بخواهد جدی شود نزدیک شدن ایشان به برقراری رابطه رسمی با آمریکا، به لحاظ سیاسی بین نیروهایی‌که ایشان را حمایت می‌کنند برایش در حکم خودکشی خواهد بود. حداقل این تحلیل من است، شاید البته اشتباه باشد.

حالا فکر می‌کنید بعد از ۳۰ سال که دولت آمریکا چنین دفتری را در ایران نداشته، در صورتی‌که ایران همیشه دفترش باز بوده در آمریکا؛ در این ۳۰سال چرا در این زمینه چنین تمایلی را نشان ندادند؟

کار‌کرد این بحث‌ها بستگی دارد به مبارزات انتخاباتی آمریکا، که یک طرفش مشخصاً اعلام کرده با ایرانیان گفت و گو خواهد کرد.

تصور من این است که هر اتفاقی که بین آمریکا و ایران اگر هم بخواهد بیفتد، آن اتفاق قطعاً به این‌صورت شفاف نخواهد بود.

یعنی این دو کشور اگر بخواهند به هم نزدیک بشوند که زمینه‌های نزدیکی هم به‌نظر می‌آید که وجود داشته باشد در مورد عراق، از نوع مذاکراتِ در‌بسته خواهد بود و خیلی فاصله خواهیم داشت تا این‌که یک دفتری داشته باشیم با‌ پرچم آمریکا و به آنجا حمله نشود و اشغال نشود.

در حالی‌که مثلاً فرض کنیم در زمینه‌ی ایجاد رابطه با مصر یا عوض کردن نام خیابانی که اسم قاتل رئیس جمهور مصر رویش است، چه در زمان اصلاح‌طلبان چه در زمان محافظه‌کاران، هر وقت که دولت ایران خواسته به مصر نزدیک بشود، با واکنش های عظیم رو به رو شده است. در حد این‌که بر‌خورد میکنیم و از جا می کنیمش.

بنابراین من فضای ایران را چنان نمی‌ببینم که در آن یک چنین کاری‌ به‌طور علنی ممکن باشه.

حالا با اعلام استقبال آقای احمدی‌نژاد، فکر می‌کنید عکس‌العمل آمریکا چه خواهد بود، چون مایل هستند که دیپلمات هم به ایران بفرستند؟

من تصورم این است که این بحث در آمریکا هم با واکنش روبرو خواهد شد و اصولاً در حد بحث باقی بماند، حداقل تا مدتی که به‌پایان دوره آقای بوش باقی مانده است.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)