رادیو زمانه > خارج از سیاست > تحولات رسانه ای > «در ایران روزنامه مستقل نداریم» | ||
«در ایران روزنامه مستقل نداریم»معصومه ناصری[email protected]روزنامهنگاران ایرانی در طول سالها خودشان را بخشی از جبهه مبارزه برای اصلاحطلبی در ایران میدیدهاند. برای همین همیشه در مقابل مشکلات صنفی سکوت کردهاند یا اعتراضاتشان در حد یک تحصن درون سازمانی باقی مانده است. در سالهای اخیر اما در مواردی این سکوت شکسته شده است. برخی از روزنامهنگاران در سالهای اخیر مشکلات صنفی خود را به دادگاههای کار کشیدهاند و تقاضای دادرسی کردهاند. نیلوفر محبعلی روزنامهنگاری است که همین راه را رفته و از کارفرمای خود به دادگاه کار شکایت کرده است. در رابطه با مشکلات روزنامهنگاران با خانم نیلوفر محبعلی گفت و گو کردم.
چه مشکلی شما را وادار کرد تا به دادگاه مراجعه کنید؟ در روزنامه اعتماد ملی بر سر بحث ساعتهای کسرِ کاری که برایمان میزدند، درگیر شدیم. از روز اول، توافقی با کارفرما صورت گرفته بود مبنی بر اینکه در مورد خبرنگارها، ساعت کار اعمال نشود. دلیل آن هم این بود ـ همانطور که در جریان هستید ـ کار خبری ساعت ندارد. خیلی وقتها پیش میآمد که ما در تحریریه حاضر نبودیم، ولی در منزل گزارش میگرفتم، گفت و گو میکردم یا مصاحبهای پیاده میکردم. به همین جهت از آغاز کارمان در اعتماد ملی توافق کرده بودیم که ساعت کار درمورد ما اعمال نشود. در عین حال، وقتی برای ما کسر کار زدند، کارفرما حتی به این نکته توجه نکرده بود که شغل ما ـ خبرنگاری و روزنامهنگاری ـ جزو مشاغل سخت و زیانآور محسوب میشود. بنابراین ساعات کاری ما روزی پنج تا شش ساعت است. در روزهایی که در روزنامه اعتماد ملی بودید، قرارداد کار داشتید؟ متاسفانه، با ما قراردادهای سه ماههی کاری میبستند که در پایان سه ماه، قرارداد به امضای ما میرسید. بارها هم پیش آمده بود که مثلاً خود من، گفته بودم از امضای چنین قراردادی امتناع میکنم. منتها کارفرما تهدید میکرد که «خُب امضا نمیکنید، سر کار نیایید». به کجا شکایت کردید؟ به انجمن صنفی روزنامهنگاران؟ نه. به ادارهی کار شکایت کردم. چون اخراج شده بودم، درخواست بازگشت به کار کردم. در دادگاه اول حکم «بازگشت به کار» گرفتم. کارفرما فرجامخواهی کرد و بر این حکم اعتراض گذاشت. با توجه به مسایلی که بهوجود آورده بودند، دادگاه دوم به سمتی پیش رفت که خود من هم بیمیل نبودم و تسویه کردم، ولی تمام حق و حقوقام به من تعلق گرفت. کارفرما هنگام اخراج برایام حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان سنوات حساب کرده بود، اما این مبلغ طبق محاسبه اداره کار حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان شد. این شرایط قراردادها در روزنامه اعتماد ملی کماکان ادامه دارد؟ بله. بچهها هنوز به همان شکل کار میکنند. قراردادهای سه ماهه دارند؟ بله، قراردادها آخر هر سه ماه امضا میشود. البته الان ما در روزنامه کارگزاران هم قرارداد نداریم. ویژگی این قراردادهای سه ماهه چیست که باعث میشود با شما فقط قرارداد سه ماه ببندند؟ کارفرما میخواهد تخلف کند و بچهها را بیمه نکند. همچنین اگر کارگر قرارداد یک ساله داشته باشد، کارفرما وقتی میخواهد او را اخراج کند یا با او تسویه کند، مجبور است ماههای باقیمانده از قراردادش را به وی بپردازد. به همین دلیل اینها قرارداد را کوتاه مدت میبندند. این نوع قراردادها بین مشاغل دیگر سابقه دارد؟ یا فقط در بین روزنامهنگارها است؟ به لحاظ روابط کار، در خیلی از مشاغل روابط کارفرما ـ کارگری بهتر از مطبوعات است. در ایران کارفرمای مطبوعاتی به نوعی از رانت برخوردار است. به پشتگرمی رانتها و روابطی که دارند در راستای منافع خودشان حرکت میکنند. مثلاً در روزنامه کارگزاران که متعلق به حزب کارگزاران است، آقایان از رانت دولتی برخوردار نیستند، ولی در هر حال به واسطه نزدیکیشان با سیستم دولتی و نظام، حقوق و مطالبات بچهها را به شکل قانونی رعایت نمیکنند. الان شرایط کاری در روزنامه کارگزاران برای شما چطور است؟ شرایط کاری که از نظر من، اصلاً خوب نیست. بچهها اینجا بدون قرارداد کار میکنند، حقوقها با تعویق تقریبا ً پنجاه روزه پرداخت میشود، بیمه ندارند و روابط کارفرمایی در چهارچوب قانون کار اعمال نمیشود. بعضی از دوستان روزنامهنگار میگویند: دلیل این تعویق در پرداخت حقوقها این است که سرمایهگذاری که در روزنامه سرمایهگذاری کرده، به دلیل منع دولتی، نمیتواند آگهی بگیرد. یعنی سازمانهای دولتی و وزارتخانهها از دادن آگهی به این روزنامهها منع شدهاند. اینها دلایلی است که کارفرما برای توجیه نقص مدیریتیاش عنوان میکند. بحث بر سر این است که یک تشکیلات و سیستم اقتصادی وقتی که تشکیل میشود و شروع به کار میکند، هر دلیلی ممکن است موانعی را بر سر راهاش بهوجود بیاورد که مانع از کسب درآمد کافی برایش شود. متاسفانه احساس من، بهعنوان کسی که ۱۰ سال است در مطبوعات ایران قلم میزند و فعالیت میکند، این است که وجهه بچههای ما بهعنوان روزنامهنگار زیر سوال رفته است. لابد دوستان اهم و فیالاهم میکنند که پرداخت حقوقهای ما گام آخر و اولویت آخر آنها است. کارفرمای من، اگر امکان مالی برای برخورداری از یک ارگان رسمی به عنوان روزنامه را ندارد، لزومی ندارد این کار را بکند. امروز در روزنامه کارگزاران در شرایطی کار میکنم که اعتقادی به مشی حزبی آنها ندارم. این شرایط سخت حرفهای است که من را وادار میکند به کارکردن در یک روزنامه حزبی تن بدهم. من سیاسی نیستم و سوابق سیاسی ندارم. ۱۰ سال است که دارم کار میکنم و از اول روزنامهنویس اقتصادی بودم. هیچوقت هم فعالیت حزبی نداشتم. شرایط سخت شغلی و موانعی که بر سر راه من ایجاد شده، موجب شده است که در یک روزنامه حزبی کار کنم. روزنامهای هم که قبلاً در آن کار میکردید یک روزنامه حزبی بود. روزنامه اعتماد ملی هم متعلق به حزب اعتماد ملی بود. بله. برای اینکه شرایط شغلیام اینطور ایجاب میکند. روزنامه مستقلی که متعلق به یکی از احزاب و یا یکی از جناحین نباشد، وجود دارد که شما بتوانید در آن قلم بزنید؟ نه. ما در ایران چنین چیزی نداریم، یا اگر هم داریم، لااقل من نمیشناسم که بخواهم در آنجا کار کنم. به رغم اینکه در دنیا، مطبوعات بهعنوان یک رکن از دمکراسی شناخته میشوند، در ایران روزنامه و مطبوعات متعلق به باندبازیهایی است که وجود دارد و من روزنامهنگار نمیتوانم فعالیت مستقل داشته باشم. مطالبی که در روزنامه اعتماد ملی یا کارگزاران نوشتید، در جهت منافع آن حزب بوده است یا خیر؟ قبول میکنم که مطالب انتقادی بوده است و به خیلی از سیاستها انتقاد کردهام. اگر قرار باشد درمورد کار خودم صحبت کنم، میتوانم بگویم که انتقادات من، انتقادات جناحی نبوده است. اگر در روزنامه اعتماد ملی و یا کارگزاران درمورد مسایلی که در دولت آقای احمدینژاد مورد انتقاد قرار دارد، مطالبی نوشتهام، زمان آقای خاتمی هم که در روزنامه حیات نو کار میکردم، مطالب زیادی در انتقاد به سیاستهای اقتصادی دولت ایشان مینوشتم. کارفرمای شما که حزب کارگزاران سازندگی است، یا حزب اعتماد ملی که کارفرمای سابق شما در روزنامه اعتماد ملی بود، شما را به نوشتن مطالبی در جهت خواستههای جناحیشان وادار میکردند یا خیر؟ در هر حال اینچنین نیست که وقتی یک حزب ارگان رسمیاش را منتشر میکند، چنین توقعاتی نداشته باشد، ولی من شخصاً سعی کردهام تا جایی که امکان دارم، مستقل برخورد کنم. بخشهای پیشین: • فریده غائب: به روزنامهنگاران منتقد سخت میگذرد • آرش حسننیا: حاکمیت، دشمن مشترک روزنامهنگار و کارفرماست • فرزانه روستایی: این در همیشه بر این پاشنه نخواهد چرخید • بدرالسادات مفیدی: مدیران روزنامهها، سرمایهگذاران زالوصفت نیستند |
نظرهای خوانندگان
سلام!
-- لعنتی ، Sep 27, 2008 در ساعت 07:00 PMلازم است یاد آوری کنم در ایران هیچ چیز مستقل نداریم.شورای صنفی مستقل نداریم.اتحادیه های مستقل نداریم کارمند مستقل نداریم مدیر مستقل نداریم کارگر مستقل نداریم سرمایه دار مستقل نداری اما عوش تا دلتان بخواهد نماینده مستقل و رییس جمهور مستقل و رهبر مستقل و خدای مستقل داریم.از این جهات استقلالمان خوب است هر چند که حتی تیم استقلالمان هم مستقل نیست.موفق باشید!