تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
وضعیت تنیس در ایران در گفت وگو با انوشا شاهقلی و عیسی خدایی

فقر تنیس در ایران

فرنگیس محبی

ماریا شاراپووا، بازیکن روس، قهرمان زنان جام آزاد تنیس استرالیا، یکی از چهار تورنمنت عمده‌ی جهان یا «گراند اسلم» شد. او در فینال آنا ایوانوویچ از صربستان را شکست داد. شاراپوا قهرمان پیشین جهان که در یک‌چهارم نهایی ژوستین انن، نفر اول رده‌بندی جهانی ازبلژیک را شکست داده بود، در نیمه‌نهایی از سد یلنا یانکوویچ، نفر چهارم جهان از صربستان گذشت. ایوانوویچ هم در نیمه‌نهایی دانیلا هانتیکوا از اسلواکی را شکست داده بود.
در این دوره از مسابقات جام آزاد استرالیا از شانزده بازیکنی که در قسمت زنان به مرحله‌ی یک‌چهارم نهایی رسیدند، ده بازیکن از اروپای شرقی بودند، که چهار نفر آنان با شکست‌ دادن قهرمانانی چون ژوستین انن و خواهران آمریکایی ویلیامز به نیمه‌‌نهایی رسیدند.


ماریا شاراپووا، قهرمان زنان جام آزاد تنیس استرالیا

در قسمت مردان هم نوواک جوکوویچ، نفر سوم جهان از صربستان، راجر فدرر، قهرمان سوییسی جهان را در نیمه‌نهایی شکست داد و در فینال با ویلفرید سونگا از فرانسه روبرو می‌شود که در نیمه‌نهایی بطرز غیرمنتظره‌ای رافائل نادال، نایب قهرمان جهان از اسپانیا را حذف کرد.

در همین مسابقات ارغوان رضایی، تنها بازیکن ایرانی تور بین‌المللی که به عنوان یک فرانسوی در مسابقات شرکت می‌کند، در دور سوم شکست خورد و از دورمسابقات کنار رفت. از داخل ایران نیز صدایی از تنیس شنیده نمی‌شود. انوشا شاهقلی، بازیکن تیم ملی تنیس ایران درباره‌ی فقر تنیس در ایران چنین می‌گوید:

در تنیس ایران اصلاً رقابت وجود ندارد، به نظر من در کشوری مثل اسپانیا آنقدر تنیس‌باز هست که بین خودشان رقابت کنند و چندین تنیس‌باز خوب بیاید بیرون. ولی در ایران من نمی‌دانم چرا اینجوری است، کلاً در تنیس هفت هشت ده نفر هستنند که همه‌ش این ده نفر باهم رقابت می‌کنند و پیشرفت نمی‌کنند. در مسابقات خارجی کم شرکت می‌کنند. مسافرت از ایران برای این بازیکنان خیلی سخت است. داخل کشورمان هم فکر می‌کنم چهار پنج‌تا مسابقه «فیوچرز» بیشتر نداریم، آن هم در رده‌های خیلی پایین. بازیکنان رده مثلاً سیصد دنیا، چهارصد دنیا بعضی وقتها در این بازیها شرکت می‌کنند.

من فکر می‌کنم دلیل اصلی‌اش عدم رقابت بازیکن‌‌ها با بازیکن‌های مختلف است. تنیس، ورزشی‌ است که شما باید با بازیکن‌های مختلف تمرین کنید و در عین حال ورزشی است که در ایران پول زیادی نمی‌توان از آن درآورد. این را همه می‌دانند. فکر می‌کنم ورزشی که در آن پول حرفه‌ای نباشد، هیچ ورزشکاری بطور جدی دل به کار نمی‌دهد. من فکر می‌کنم یکی از دلایلش هم می‌تواند این باشد. فدراسیون هم به نظرم دارد یک مقدار ضعیف عمل می‌کند. چون تنیس، ورزش خیلی پولسازی است، خیلی می‌شود از این ورزش پول درآورد، ولی در ایران این کار را نمی‌کنند.


ماریا شاراپووا

با وجود اینکه این طور به نظر می‌آید که سازمان تربیت بدنی، به غیر از فوتبال به ورزشهای دیگر تا حدودی دارد توجه می‌کند و سعی در تقویت‌شان دارد، چرا فکر می‌کنید این توجه به تنیس نمی‌شود؟
برای من هم این سوال وجود دارد. چون اینجا کشوری است که کلاً بین هر چیزی اختلاف خیلی زیاد می‌گذارند. هم بین ورزشها و هم بین آدمها. همه چیز خیلی طبقه‌بندی شده است.

من فکر نمی‌کنم در فوتبال، تا حالا خیلی کار عجیب و غریبی کرده باشند. با اینکه این همه پول در فوتبال هست، ما هنوز با تیم‌های آسیایی، بعضی‌ وقتها با تیم‌های ساده‌ی آسیایی مشکل داریم. هر بازیکنی سیصد میلیون، چهارصد میلیون‌ تومان پول می‌گیرد، ولی فوتبال ما خیلی معمولی است. من دیشب داشتم فوتبال را نگاه می‌کردم، خنده‌ام گرفته بود. فوتبالیست‌های ما هنوز استپ کردن بلد نیستند، نمی‌دانم چرا باید اینقدر پول در این ورزش باشد، ولی در تنیس نباید باشد.

برای ارزیابی موقعیت فعلی تنیس ایران در عرصه‌ی بین‌المللی، گفت‌وگویی هم داشتم با عیسی خدایی، از پیشکسوتان تنیس ایران و مربی پیشین تیم ملی، و ابتدا از او پرسیدم که فکر می‌کند چرا ورزشکاران اروپای شرقی پیشرفت فوق‌العاده‌ای در تنیس دارند؟
راستش به عقیده‌ی من از همه بیشتر انگیزه‌های مالی است که باعث می‌شود اروپای شرقی‌ها خوب کار ‌کنند. البته سختکوش هم هستند. این سیستم را قدیم هم داشتند، منتهی اینقدر منسجم نبود. یکسری بازیکن‌های معروفی بودند مال کشورهای اروپای شرقی، مثل ایوانوویچ. منتها به این شکل نبود که الان آکادمیک دارند و ایمهمه بازیکن بدهند بیرون.

به نظر من آخرین انگیزه، همین جوایز بزرگ نقدی است. و بعد البته مدیریت بوده. دارند کار می‌کنند، واقعا کار می‌کنند و نتیجه‌اش را هم گرفته‌اند.

شما مشکلات تنیس ایران را در چه می‌بینید، که نمی‌تواند حداقل پیشرفت را بکند؟
بی‌برنامگی‌ است، به‌طور کلی بی‌برنامگی‌ست. حالا من اگر بخواهم جزییات را بگویم، تا حرف می‌زنی، اینور انقلاب را به آنور انقلاب وصل می‌کنند. ولی واقعیت ‌این است که آنور انقلاب هم برنامه خاصی برای تنیس نبود، ولی امکانات بود. و این موانعی که الان هست، مساله سربازی که بچه‌های جوان نمی‌توانند بروند حارج از کشور هم دردسرساز است. چون می‌دانید به هرحال تنیسِ جوانان است که زیربنای تنیس در مملکت خواهد بود. بطور کلی ورزش اینطور است و تنیس هم ورزشی است که هر هفته باید تورنمنت باشد.

وقتی یکی از بچه‌ها در سن سربازی باشد، دو سه‌ ماه فقط باید بدود دنبال کارهای سربازی‌اش، باید وثیقه بگذارد، پدرش بیاید پول به فدراسیون بدهد، تازه اگر هزینه‌اش را خودش بدهد؛ فدراسیون که پول ندارد. فدراسیون می‌گوید ما بودجه‌ای نداریم. من می‌دانم که بیشتر پرسنل آنجا حقوق‌هایشان شش‌ماه یکسال عقب می‌افتد.

فدراسیون امکانات کمی دارد و بین فدراسیون و باشگاه‌ها هم هماهنگی وجود ندارد. باشگاه‌ها امکانات خودشان را دارند اما ساز خودشان را می زنند. باشگاه‌هایی هستند که در جهت اهداف فدراسیون حرکت نمی‌کنند. شما ببینید در ۲۸ساله‌ی انقلاب آن کسانی که خوب کار کردند سریع عوض شدند، آنهایی که بد کار کردند ماندنی شدند. سی سال است گذشته. واقعاً اگر فدراسیون نداشته باشیم، بچه‌ها بیشتر پیشرفت می‌کنند. درایران اینجوری‌ست. تیم ملی ما هم تیمی نیست که فعلاً بخواهد به آن سطح برسد. امثال آنوشا و اشکان و اینها دیگرنیستند، ولی به هرحال می‌شود خیلی بالاتر بروند و در آسیا مطرح بشوند. امکاناتش را تا حدودی دارند ولی فدراسیون برای تیم ملی هزینه نکرد. تیم ملی قبل از مسابقات دیویس کاپ، چهار پنج ماهی رها شد. یک ماه و نیم آخر با دعوا تیم را تارومار کردند.

البته مشکل ما فقط تیم ملی نیست. اما متاسفانه چون مدیریت و برنامه‌ریزی در فدراسیون نیست، از هیچ چیز نتیجه گرفته نمی‌شود. مثلاً بازیکن جوان یا نوجوان تربیت نمی‌شود. چون در هیج جای دنیا نیست که خرج یک ورزشکار را تا آخر پدرش بدهد. هدف فدراسیون باید تربیت جوانان و نوجوانان باشد. یا باید مسابفاتی در باشگاهها باشد که بچه‌ها مطرح شوند اما ما اصلاً چنین مسابقاتی نداریم و انگیزه‌ای ایجاد نمی شود. انگیزه هم که نباشد تنیس پیشرفت نمی‌کند. فدراسیون فقط این نیست که اتاقی باشد و پنج نفر دور هم بنشینند و هفته‌ای یک بار جلسه بگدارند و مدیریت و هماهنگی با باشگاه‌ها هم نباشد تا باشگاهها سیاست‌های فدراسیون را هم اعمال نکنند.

من حالا این حرفها را نمی‌زنم. زمانی که دبیر فدراسیون بودم هم گفتم، چهار سال، قبول شد. همه گفتند حرفهای خوبی است. حرفها تکرار می‌شود اما اجرا صفر.

فکر می کنید این بی‌توجهی به مدیریت چه دلیلی دارد و از کجا سرچشمه می‌گیرد؟
فکر می‌کنم شاید زور رئیس فدراسیون باشد یا رابطه رئیس فدراسیون با سازمان تربیت بدنی. اما فکر نمی‌کنم ضابطه‌ای وجود داشته باشد. چون اگر بگویند به هر فدراسیونی که مدال بیاورد پول می‌دهیم، فدراسیون‌هایی که ضعیفند روز به روز ضعیفتر می‌شوند.

باید از این آقایان سوال کرد که چرا در همین تنیس در قبل از انقلاب ما بازیکنانی داشتیم که در مسابقات بزرگ بین‌المللی مثل ویمبلدون و جام‌های آزاد فرانسه و آمریکا شرکت داشتند، مثل منصور بهرامی و تفی اکبری و خود من. در آسیا هم که تنیس ما همیشه اول یا دوم بود. چه اتفاقی افتاد؟
آنهایی که اول آمدند گفتند تنیس طاغوتی است و هرچه مربی و قهرمان پیشکسوت بود از ایران راندند چرا جواب نمی‌دهند؟ چرا تقی اکبری باید در آلمان توپ بزند؟ همینطور علی و حسین مدنی و عزت‌الله نعمتی و منصور بهرامی چرا باید در خارج توپ بزنند؟ خود من اوایل انقلاب یک سال و نیم ممنوع‌التدریس بودم. همین شد که بچه‌ها رفتند. آنها فکر داشتند و می‌توانستند تنیس را متحول کنند، متاسفانه ازشان استفاده نشد. من نمی‌دانم چه کسی باید پاسخگو باشد.

Farangis Mohebbi
Australian Open & Iran tennis

نظرهای خوانندگان

خوشحال میشم اگه باز هم از این مصاحبه ها انجام بدین در مورد تنیس.
از تهیه کننده نهایت تشکر را دارم :)

-- بدون نام ، Feb 5, 2008 در ساعت 08:07 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)