خانه > آزاده اسدی > گفتوگو > «وبلاگنویسی دوی استقامت است، نه دوی سرعت» | |||
«وبلاگنویسی دوی استقامت است، نه دوی سرعت»آزاده اسدی[email protected]۱۶ شهریور ماه هفت سال پیش، وبلاگنویسی فارسی شروع شد. سلمان جریری نخستین پست وبلاگ ایرانی را نوشت. در این پست او دربارهی وبلاگ توضیح داد. جریری؛ متخصص IT و مدیر پروژه در یک شرکت کامپیوتری و اینترنتی در دوبی است و از چهار سال پیش درامارات متحده عربی زندگی میکند. با او به مناسبت هفتمین سالگرد شروع وبلاگ نویسی فارسی گفت و گو کردم.
«در آن تابستان من در تهرن دانشجو بودم و سرم خلوتتر بود. یادم است که کتابی به انگلیسی راجع به جهانی شدن بود و من e-book (کتاب الکترونیکی) آن را خریده بودم. خیلی ذوق زده بودم و هر شب آن را میخواندم و واقعا تا یکی دو ماه درگیر آن بودم. احساس کردم دوست دارم هر چقدر که از آن را میخوانم با دیگران در میان بگذارم. آن موقع قالب home page های شخصی (سایتهای ساده شخصی) بود ولی وبلاگ هم تازه بین غربیها بهوجود آمده بود، البته نه به وسعت امروز. ولی احساس کردم که وبلاگ قالب خوبی است برای اینکه ایدههایی را که راجع به جهانی شدن دارم مطرح کنم.
در ده بیست روز اول اگر نگاه کنید، جهانی شدن برای من به عنوان یک دانشجوی ۲۲ ساله چیز مهمی بود و خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بودم، گرچه خب به همان سمت ادامه پیدا نکرد.» کمی بعد دفترچه راهنمای وبلاگنویسی هم منتشر شد و حسین درخشان در وبلاگ خودش ایرانیها را تشویق کرد که برای خودشان وبلاگ بسازند. سلمان جریری در هفتمین سالگرد تولد وبلاگنویسی فارسی، بعد از نوشتن در مورد جهانی شدن، حالا دیگر درگیر مسائل تئوری نیست و در مورد رشد اقتصادی و رشد شرکتها در وبلاگ خودش مینویسد. او در مورد تغییر نگاه و حتی نگرش وبلاگ نویسهای ایرانی بعد از هفت سال میگوید: «فکر میکنم این تغییر را باید با توجه به رسانه وبلاگ نگاه کرد. یعنی باید ببینیم آن نویسندهای که بدون هیچ مزدی هر روز راجع به خودش و یا یک موضوعی میخواهد بنویسد و آن رسانه، در اثر زمان دچار چه تغییری شده است؟ در اینها من دو تغییر مهم میبینم. یکی آن بدون مرکز بودنی که همه از اول میدانیم و خیلی ادعایش را میکنیم، و وقتی وارد نوشتن میشویم، اول خیلی جو ما را میگیرد و احساس میکنیم که ما مرکز همه چیز هستیم و همه چیز در دور و بر ما هست. این را در خیلی از موجهای وبلاگی که بوجود آمده میتوانیم ببینیم.» «موجهای وبلاگی مثل وبلاگهای زنان، خیلی برای ما مهم بودند، یک موجی بود و تمام شد؛ وبلاگهایی که از ممنوعهها مینوشتند، یک موجی بود، یک سال، دو سال، و تمام شد. یک موج وبلاگنویسی نویسندهها را داشتیم؛ ژورنالیستها خیلی وارد شدند به عنوان کسانی که قدیم در روزنامهها مینوشتند؛ موج ITنویسها را داریم. یعنی در هر موجی میآمدند که آن مرکزیتی را که دوست دارند، بدست آورند. که هر نویسنده آن مرکز توجه بودن را بدست بیاورد، ولی خب اینترنت جایی است که مرکز ندارد، برای همین بعد از یکی دو سال وقتی یک نویسنده آن عدم مرکزیت را میبیند در نوشته هایش، ممکن است سرخورده شود و کمتر بنویسد. یا اینکه بعضیها متوجه شوند که نوشته هایشان را در همان سطح چندصد خوانندهای که دارند (که البته رسانه بزرگی است)، در همان سطح محدود میتوانند بنویسند.» سلمان، نویسنده وبلاگ Salman’s Weblog، که الان در سایت شخصی خود Global Persian قرار دارد، معتقد است که یکی از دلایل اصلی کم نوشتن تعدادی از وبلاگنویسهای قدیمی و یا حتی ننوشتن آنها دلیل اقتصادی دارد.
«روند نوشتن به سمتی میرود که با مکانیزم اقتصادی قضیه بیشتر سازگار باشد، به این ترتیب که یک نویسنده به طور رایگان نوشتههایش را برای شما میگذارد. او باید با کمترین هزینه بتواند بنویسد. الان مثلا Twitter که یک چیزی است که شما فقط با اس ام اس آن را آپدیت میکنید یا فقط با ۱۶۰ کاراکتر کوتاه وبلاگ خود را آپدیت میکنید، این چیزی هست که نویسنده میتواند (از طریق آن) با هزینه خیلی کمی مخاطب خود را راضی نگاه دارد. الان می بینید خیلی از آن وبلاگها در مدیومهایی مثل twitter و ... فعال هستند و هر روز آپدیت می کنند ولی چون نوشتن وبلاگ (اگر بخواهید مطلب عمیقی بنویسید) ممکن است که ۴ ساعت وقتتان را بگیرد، دیگر نمیتوانید مثل قبل برای آن زمان بگذارید. به نظر من دو قضیه هست. بحث مخاطب که نویسنده دیگر احساس نمیکند آن مرکزیت را دارد و دیگری بحث اقتصادی نوشتن رایگان.» «وقتی فقط ۱۰۰ وبلاگ وجود داشت، همه خوانندگان مجموعه وبلاگهای فارسی همان صد تا را میخواندند. ولی هر چه تعداد وبلاگها بیشتر شد، این پراکندگی خوانندهها هم بیشتر شد. فکر میکنم که اینجا مجموعههای بزرگتر هستند که میتوانند از وبلاگهایی که احساس میکنند محتوای بهتری دارند، حمایت کنند. این اتفاق هم کم و بیش افتاده، ولی تا آنجایی که خواننده درگیر این قضیه هست فکر میکنم این پراکندگی خواننده حتما وجود خواهد داشت." او می گوید:"این در همه رسانهها هست. من خیلی دیدم اشاره میکنند به اینکه این وبلاگ چه رسانهای است که هر کسی میتواند در عرض یک دقیقه برای خودش درست کند. من فکر کنم الان در آن حدی هستیم که هر رسانهای را میتوان ایجاد کرد، مثلا در چند دقیقه میتوان یک ایستگاه رادیویی آنلاین راه انداخت. بنابراین اینکه یک رسانهای را یک نویسنده میتواند در عرض یک یا دو دقیقه ایجاد کند، نمیتواند باعث آن شود که بگوییم پس کیفیت آن رسانه پایین خواهد آمد. فکر میکنم که باید این دید را داشته باشیم که آن کسانی که واقعا میمانند و آن کسانی که با دید بلند مدت و محتوای زیاد وارد این رسانه شدند، خودشان را شخصی کنند.» اما موج جدید وبلاگهای تکنولوژی و IT چطور؟ آیا این تعداد وبلاگ فنینویس و اطلاعرسان دربارهی تازههای اینترنت و کامپیوتر هم به سرگذشت بقیه موجها مبتلا میشوند؟ چون این ها با تکنولوژی نوشتن بیشتر آشنا هستند، مثلا همان فید یا خوراک - که الان خیلی در وبلاگ ها باب شده است و همه تلاش میکنند که تعداد بیشتری خواننده در فیدشان داشته باشند - اول یک چیزی بود که وبلاگهای تکنولوژی آی تی بیشتر میدانستند (و در نتیجه از این طریق خوانندههای بیشتر جذب کرده بودند.) مثلا سیستم وبلاگ من در سه سال گذشته خوراک منتشر میکرد و خود من که در آی تی هستم اطلاعی نداشتم ولی خیلیها از آن طریق خوانندهاش بودند. این وبلاگهای تکنولوژی هستند که (اول متوجه میشوند که) مثلا میتوانند با مدیومی مثل Google Reader بتوانند از طریق فید وبلاگ یکدیگر را بخوانند. این یک موجی هست که اول وبلاگ های IT میتوانند موج را ایجاد کنند و بین همدیگر این خوراکها را به اشتراک بگذارند و اینجور چیزها را داشته باشند. اما بقیه وبلاگها هم به تدریج با این فن آشنا شده و آن مزیت از انحصار وبلاگهای IT خارج میشود.» سلمان جریری درباره این موجها که در فضای وبلاگهای ایرانی آمده و رفته است، در مقایسه با وبلاگهای انگلیسیزبان میگوید: موجهای آنها مختلف بوده و نمیتوان با موجهای وبلاگنویسی ما خیلی مقایسهاشان کرد.اما شبیه موجهای ما را هم داشتهاند.» «راستش من برای یکی از بچههایی که برای سالگرد وبلاگنویسی نوشتهها را جمع میکرد، نوشتم که نویسنده اولین وبلاگ فارسی بودن آنقدر مهم نیست. من دوست دارم نویسندهی آخرین وبلاگ فارسی باشم. به نظر من این بازی، بازی طولانیای است. قرار نیست که با مثلا چندصدتا خواننده بیشتر و کمتر شدن مثلا آن را کنار بگذاریم ومحتوا تولید نکنیم. من احساس میکنم سالهای سال قرار است بنویسیم و این یک دوی استقامت است نه دوی سرعت، و باید آرام آرام با یک خواننده و دو خواننده در روز همینطور ادامه پیدا کند. من همهی این موضوعاتی را که میگویم خودم تجربه کردهام واگر در نوشتههای خودم نگاه کنید، آن اوایل شبیه لینکدونی و لینک دادن به سایتهای مختلف بود، ولی وقتی شما الان بالاترین را دارید که بهترین لینکهای وب را توسط خوانندههای وب جمع میکند، اگر شما بخواهید فقط لینک به جایی بدهید، دیگر نمیتوانید آن میزان خواننده را داشته باشید. برای خود من مسالهی مهاجرتم خیلی مهم بود و در نوشتههای من و در وبلاگم هم با نوشتههایی که بیشتر تم مهاجرت داشت منعکس میشد. فکر میکنم (وبلاگ نویسی) خیلی پویا هست. وبلاگ دقیقا به شخصیت و وضع شخصی نویسندهاش ربط دارد و آن پویایی را در طول زمان به همراه نویسندهاش تجربه میکند. بعضی از دوستان بعد از آن نوشته گفتند که این «آخرین وبلاگ» هم خیلی حس امیدواری ایجاد نمیکند؛ ولی بیشتر منظورم این بود که این بازی خیلی زیاد ادامه خواهد داشت، یعنی طولانیتر از آن است که بخواهیم فکر کنیم در یکی دوسال، سه چهارسال، خوانندهی من یا او بیشتر است. به نوعی ما با نوشتههایمان در طول زمان تعریف میشویم. من آن زمان ۲۲ ساله بودم که شروع کردم والان ۲۹ ساله هستم. نوشتههای ما هستند که در طول زمان ما را تعریف میکنند و ما میلیونها نفر هستیم. رسانهی عجیبی است این وبلاگ.» • وبلاگ سلمان جریری |
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
مصاحبه خوبی بود
-- rezar ، Sep 13, 2008 در ساعت 08:23 PMعنوانِ انتخاب شده برایِ مصاحبه واقعاً محشر بود!
-- مخلوق Creature ، Sep 14, 2008 در ساعت 08:23 PM