خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «نظام آموزشی کشور، ما را به قهقرا میبرد» | |||
«نظام آموزشی کشور، ما را به قهقرا میبرد»ایرج ادیبزاده[email protected]
بار دیگر مهرماه از راه رسید و فصل تحصیلی دیگری آغاز شد. حیاط مدرسهها پر از هیاهوی بچهها شده است. ۱۴ میلیون و ۲۰۰ هزار دانشآموز از روز سهشنبه راهی کلاسهای درس شدهاند. طی ۱۰ سال گذشته، پنج میلیون نفر از تعداد دانشآموزان ایران کم شده است؛ اما این امر، کمکی به افزایش کیفیت تحصیلی نکرده است. در مورد چشمانداز سال تحصیلی جدید در ایران با دکتر سعید پیوندی، استاد دانشگاه و کارشناس آموزشی در پاریس گفت و گو کردم.
فکر میکنم سال تحصیلی جدید در ایران باز هم با مشکلاتی آغاز میشود که نظام آموزشی ایران در سالهای گذشته هم با آن دست به گریبان بود؛ یعنی همچنان کمبود امکانات و کمبود فضای آموزشی وجود دارد. همان طور که میدانید هنوز حدود یک سوم مدارس ما به صورت دو یا سه شیفته در روز استفاده میشوند. این به آن معنا است که دانشآموزان از زمان و فضای مناسب برای تحصیل برخوردار نیستند. از طرف دیگر تجهیزات این مدارس هم در سطح نازلی قرار دارد. به عنوان مثال در دو سه سال گذشته شاهد بودیم که به خاطر استاندارد نبودن بخاریها، مدارس آتش گرفته که باعث مجروح و کشته شدن دانشآموزان شده است. میتوان در این ارتباط به نارضایتی وسیع معلمان اشاره کرد. زیرا در تمام ۲۵ سال گذشته به حقوق آنها بیتوجهی شده است. در نتیجه معلمان دارای مطالبات صنفی و حقوقی بسیار زیادی هستند که به بخش بسیار کمی از آن پاسخ داده شده است و باعث شده است که در سال گذشته شاهد اعتراضات شدید باشیم. در سال گذشته حتی شاهد دستگیری معلمان به خاطر این مطالبات بودیم. میبینیم که سال تحصیلی جدید با مشکلات زیادی آغاز شده است. این مسأله را که سال به سال تعداد دانشآموزان ایران کمتر میشود، چگونه ارزیابی میکنید؟ همان طور که میدانید دانشآموزان ایران در ۱۰ سال اخیر، پنج میلیون نفر کمتر شدهاند؛ یعنی از حدود ۱۹ میلیون نفر به چیزی حدود ۱۴ میلیون نفر رسیدهایم. کاهش تعداد دانشآموز یک دلیل مثبت دارد و یک دلیل منفی. دلیل مثبت آن مهار شدن رشد جمعیت در ایران است؛ در نتیجه ورودی به نظام آموزشی به شدت کاهش داشته است. چند سال پیش، حدود ۱۰ میلیون دانشآموز دوره ابتدایی داشتیم. الان فقط حدود ۵.۵ میلیون دانشآموز در این مقطع تحصیلی داریم. این خبر مثبتی برای نظام آموزشی ایران است. برای اینکه رشد شدید حدود پنج درصدی جمعیت در ۴۰ - ۵۰ سال گذشته که هر سال امکانات زیادی را از ما میبلعید، با کاهش مواجه بوده است. این اتفاق به ما این امکان را میدهد که از امکانات و تجهیزاتمان بهتر استفاده کنیم. بخش منفی آن این است که انتظار میرفت در کنار کاهش ورود دانشآموز به مدارس به خاطر کاهش جمعیت، بتوانیم پوشش آموزشی خودمان را گستردهتر کنیم و به سطح کشورهای پیشرفته برسانیم که تقریباً تمام بچههای زیر ۱۵ سال میتوانند به مدرسه بروند. بتوانیم آن بخش از کودکانی که اصلاً به نظام آموزشی راه پیدا نمیکنند یا به خاطر مشکلات مختلف خیلی سریع نظام آموزشی را ترک میکنند، پوشش آموزشی خودمان را گستردهتر کنیم که آنها هم به تحصیل ادامه دهند. در حالی که هماکنون در ایران بیش از دو میلیون کودک زیر ۱۵ سال به مدرسه نمیروند یا خیلی زود مدرسه را ترک میکنند که این یک کمبود و مشکل بزرگ برای جامعهی ایران است. چون نظام اقتصادی، فرهنگی و ... هر روز به افراد جدیدی نیاز پیدا میکند و نظام آموزشی ما هنوز در پوشش کامل تحصیلی دانشآموزان موفق نیست. سال گذشته یک مقام رسمی اعلام کرد که ۱۱۰ هزار دانشآموز ترک تحصیل کردهاند. این عده در دسته افراد کمسواد قرار میگیرند یا بیسواد؟ مشکلی که در جامعهی ما وجود داشته و ادامه هم پیدا کرده است، مشکل بیسوادان است. ما حدود ۹ میلیون بیسواد داریم و این ۹ میلیون بیسواد، هیچگاه کاهش نداشته است. چون نظام آموزشی ایران قادر نیست هر سال تمام بچههایی را که به سن تحصیل میرسند، پوشش بدهد؛ یا بچههایی را که وارد مدرسه میشوند تا پایان آموزش اجباری در سیستم نگه دارد. این افراد بعد از ترک زودهنگام مدرسه به خاطر فراموشی آموختههای اندکشان، جزو جمعیت بیسواد محسوب میشوند؛ که این نقص بزرگی برای جامعهی ما است. این دسته بیش از بقیه گروهها در معرض بیکاری قرار دارد. کتابهای درسی در ایران مخصوصاً در مقطع ابتدایی هر چند سال یک بار تغییر میکند و مطالبی در آنها گنجانده میشود که شاید با اوضاع و احوال امروز جهان سازگار نباشد. کتابهای درسی ایران یکی از بستهترین و ایدئولوِِژیکترین کتابهای درسی در تمام دنیا هستند. اگر بخواهیم مقایسه کنیم، یمن، عربستان و یکی دو کشور دیگر کتابهایی شبیه ما دارند. بقیه کشورها کتابهایی دارند که به روح زمانه و نیازهای جوانان و بشری خیلی نزدیکترند. متأسفانه کتابهای درسی ما از دنیای امروز و دنیای جهانی شده فاصله دارند. نگاه درونگرا، به شدت ایدئولوژیک و تبعیضآمیز بین افراد مسلمان و غیر مسلمان، ایرانی و غیر ایرانی، و شیعه و سنی به وفور در این کتب وجود دارد. حتی بین زن و مرد. بله، به خصوص بین زن و مرد شاهد بیشترین تبعیض هستیم. تبعیض بین اقلیتهای محلی فرهنگی و قومی با اکثریت جامعه یعنی فارسها وجود دارد. اینها در کنار نگاه کاملاً بستهی ایدئولوژیک که میخواهد یک انسان تکبعدی غیر پرسشگر و غیر کنجکاو به جامعه تحویل بدهد، باعث میشود که بچهها در یک تناقض دائمی زندگی کنند. بدین ترتیب میتوان گفت که نظام آموزشی ما، نظامی نیست که بچهها را برای آینده آماده کند. آیندهای که در آن علوم و دانش و پرسشگری تمام حرفها را خواهد زد و این نکتهای بسیار منفی برای تحول جامعهی ایران است. تناقضاتی که آموزشهای ایدئولوژیک ایجاد میکنند، باعث تأثیرگذاری منفی روی بچهها میشود. بیدفاعی فرهنگ ما در مقابل فرهنگهای دیگر و عدم مشارکت ما در فرهنگ جهانی شدن، نشان میدهد که نظام آموزشی ما پیامآور هیچ فرهنگی که در سطح جهانی عرضه شود، نیست. چون متأسفانه نظام آموزشی به جای آنکه به توسعه ایران کمک کند، ما را به قهقرا میبرد. آیا آنها موفق شدهاند روی نسل جدید ایران تأثیر بگذارند؟ آنها موفق نشدهاند که نسل جدید ایران را آن طور که خودشان میخواستند تربیت بکنند. این موضوعی است که بارها از زبان مسئولان بیان شده است. اگر امروز جمهوری اسلامی ناچار است هزاران پلیس را به خیابانها بفرستد تا مواظب جوانان باشند، یکی از دلایلاش این است که نظام آموزشی در تربیت جوانان با آن ارزشها و هنجارهایی که میخواستند موفق نبوده است. در همین رابطه: • آغاز سال تحصیلی جدید در ایران |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
تمام این واقعیات را ما میدانیم اما باید از جایی (که نهفته در تحقیق و پژوهش )است این کار را شروع کرد و من و دوستانم که پایان نامه ارشد را شروع یا قصد شروع آن را داریم نیز در تلاش برای کار بر حیظه هایی هسنیم که مثمر ثمر قرار گیرد یکی از این حیطه ها شبیه سازی در آموزش است اما نمی دانم در چه قالبی ارائه دهم که مثمر ثمر باشد با تشکر از راهنمایی شما..
-- زینب قدیری ، Oct 23, 2008