تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
گفتگو با دکتر جلال ایجادی استاد دانشگاه درباره اعتصاب‌ها در فرانسه

«این‌ها قادرند سیاست‌های دولت را تغییر دهند»

گفتگو با دکتر جلال ایجادی را از اینجا بشنوید.

دیروز، چهارشنبه سیاه فرانسه بود. زمانی که متروها، قطارهای مسافربری و اتوبوس‌ها متوقف شدند. اعتصاب کارکنان حمل و نقل به دستور سندیکاهای قدرتمندشان، زندگی عادی را در این کشور فلج کردند. دیروز تقریباً حمل و نقل شهری و بین‌شهری مرده بود. به این‌ها باید اعتصاب دانشجویان دانشگاه فرانسه، کارکنان برق و گاز و پست را نیز اضافه کرد.

تیتر نخست همه روزنامه‌های سه‌شنبه فرانسه، به این موضوع سراسری مربوط می‌شود. فیگارو، عکس نیکولا سارکوزی را چاپ کرده بود که در حال گفتگو با شبکه راه‌آهن فرانسه بود. لیبراسیون به استقبال تظاهرات دیروز سندیکاها رفته و تیتر زده بود: «سارکوزی در راه غلط» و پاریزین روی آشفتگی و درهم‌ریختگی کارها که دیروز در فرانسه رخ داد، انگشت گذاشته بود.

هفته سیاه آغاز شده است. دومین اعتصاب، اعتراضی به رفرم‌ها و اصلاحات نیکلا سارکوزی است. اما به راستی چه تضادی بین آن چه نیکلا سارکوزی و دولتش می‌خواهد با خواسته‌های سندیکاهای کارگران در فرانسه وجود دارد؟ پاسخ این پرسش را جلال ایجادی استاد دانشگاه، معاون شهردار بانیوله در حومه شرق پاریس و عضو حزب سبزها، این گونه بیان می‌کند:

آقای سارکوزی زمان ریاست جمهوری، این مسأله را مطرح کرد که جامعه به این احتیاج دارد که به سمت پول بیشتر و امر کار حرکت کند و مکانیزم‌های جامعه باید به نحوی به شکل دیدگاهی شدن و باز شدن حرکت کند.

او این طور مطرح کرد که امتیازاتی که برای یک قسمت جامعه هست، باید حذف شود و در امر اجتماعی باید یگانگی به وجود بیاید. به این معنا که اگر به طور مثال بازنشستگی تا 40 سالگی صورت می‌گیرد، برای بخش‌هایی از جامعه روی 37 سال صورت می‌گیرد. او می‌گفت که این‌ها بیان امتیازاتی است که به نوعی تبعیض در آن هست و بنابراین این‌ها را باید کنار بگذاریم و جامعه رابه سمت جامعه‌ای که ارزش پول و کار را افزایش می‌دهد، باز کنیم.

از جلال ایجادی که خود استاد دانشگاه نیز هست، از خواسته‌های دانشجویان معترض می‌پرسم:

یکی از رفرم‌هایی که آقای سارکوزی ایجاد کرده در رابطه با مسأله دانشگاه است. به این معنا که بودجه دانشگاه باید در یک روندی با کمک شرکت‌های خصوصی در جامعه ارتباط پیدا کند که به این ترتیب، بتوان بودجه دولتی را در ارتباط با بودجه دانشگاهی به نحوی تخفیف دهند.

مخالفت دانشگاه بر این است که اگر بیش از پیش در چارچوب دانشگاه‌های دولتی و عمومی، دست شرکت‌های خصوصی باز شود، آن‌ها اعمال نفوذ خواهند کرد و از طریق پرداخت کمک مالی، سعی می‌کنند که جهت‌های درسی و سیاست‌‌های درسی را تابع نیازهای خاص اقتصادی خود کنند.

دانشگاه باید افرادی را تربیت کند که به عنوان شهروند قادر باشند برای آینده پروژه داشته باشند و برای دموکراسی عمل کنند و در عین حال که باید سیستم دانشگاهی به وضعیت بازار کار، شرکت‌ها و مناصب کاری، توجه کند؛ ولی سیستم دانشگاهی نباید تابع پول و کار باشد.

سرانجام، مردم ایران از این اعتصاب‌های فرانسه چه درسی می‌توانند بگیرند؟ به ویژه آن که دولت در تهران به سرکوب دانشجویان، سندیکاهای شرکت واحد و معلمین و بازداشت زنان و فعالین حقوق بشر دست زده است.

مسأله اساسی که وجود دارد، تضاد بین دموکراسی و دیکتاتوری است. در یک کشور دموکراتیک هم، همه مسائل به شکل کامل و بدون عیب نیست. یک جنبه بارز این است که در این جامعه احزاب، گروه‌‌ها، سازمان‌ها و سندیکاها می‌توانند به شکل آشکار نزدیک‌تر شوند و به وسط میدان بیایند و کسی این‌ها را به زندان نیندازد و به دادگاه نکشاند. این‌ها قادر هستند که سیاست‌های دولت را تغییر دهند.

گو این که طبعاً در انتخابات، دموکراسی هست؛ در عین حال هر رفورم اجتماعی در هر جامعه‌ای نمی‌تواند پیاده شود. به این خاطر که از نظر جامعه‌شناسی مقاومت‌هایی در دل جامعه صورت می‌گیرد که همیشه مسأله رفرم و اصلاحات به شکل ساده و آسان نمی‌تواند باشد.

در جامعه‌ی ما این مسأله است که زنان و کارکنان و کارگران و روشنفکران در ارتباط با مسائل خیلی حیاتی که مربوط به زندگی روزمره‌شان می‌شود، از حقوق خودشان دور هستند. اگر کسی در آن جا بخواهد اعتصاب کند، حتماً این خطر برایش وجود دارد که دستگیر شود و به زندان بیفتد و از حقوق اولیه خودش محروم شود.

نظرهای خوانندگان

به راستی چرا روز اعتصاب و قدرت نمائی کارگران و دانشجویان فرانسه را به عنوان "چهارشنبه سیاه و هفته سیاه" جلوه می دهید؟آیا آقای ادیب زاده این "سیاه نمائی ناشی از حمایتی است که به هنگام انتخابات ریاست جمهوری از سارکوزی داشتید؟

-- کویر ، Nov 15, 2007 در ساعت 04:42 PM

مطلب خوب شروع شده و اطلاعات خوبی از قضیۀ اعتصابات دانشجویی فرانسه داده است. ولی وسط کار یکدفعه همه چیز را بی هیچ ارتباطی به کوبیدن جمهوری اسلامی ربط داده شده و موضوع مهمی هم مسکوت مانده است.
1- در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حق اعتصاب به رسمیت شناخته شده است و همیشه نیز در ایران اعتصاباتی صورت می گیرد. اگر عده ای از آنها روانۀ زندان می شوند به علت خشونت یا عدول از خط قرمز هرج و مرج است. در اروپا هم این نوع مجرمین اعتصابی را مدتی زندانی می کنند. این عمل چرا فقط در جمهوری اسلامی نامش سرکوب است؟
2- آری، خصوصی سازی دانشگاه بد است. دلیلش هم همان است که از قول دانشگاهیان فرانسه نوشته شده. ولی کاش این هم اضافه می شد که جمهوری اسلامی نیز با آن کاملاً مخالف است! به هر حال جمهوری اسلامی ایران هم نظام ارزشهای خود را دارد و بخصوص در حوزه های فرهنگی و علمی این نظام را از نظام مادی غرب، که سودجویی بر آن حاکم است، برتر می داند. داوری و قضاوت در این مورد خود موضوع دیگری است و ربطی به اصل قضیه ندارد، چون اینجا موضوع بر سر پرنسیب است. اگر خصوصی سازی دانشگاه بد است پس چرا نباید حداقل اسمی از این سیاست جمهوری اسلامی ببریم؟
مطلب بالا به جای اینکه به شروع خوبش ادامه دهد و یا آن را در همان موضوع خودش کامل تر کند، یکدفعه به جمهوری اسلامی می چسبد و آن را به سرکوب متهم می کند (آن هم چیزی که خود غرب در آن با ابزارهای علنی و پنهان یدی چند صد ساله دارد). حساب اخلاق روزنامه نگاری از شعار سیاسی جداست، و رعایت این موضوع برای سایت شما اعتماد و اعتبار بیشتری می آورد. یک مطلب کوتاه از نوع بالا باید موضوع واحدی داشته باشد، جامعیتی از نوع خود داشته باشد و حداقل به عنوانش وفادار باشد.

-- منصور ، Nov 16, 2007 در ساعت 04:42 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)