تاریخ انتشار: ۱۱ فروردین ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفتگو با دکتر عطاءالله مهاجرانی پیرامون فیلم «فتنه»

«این دیگر اسمش آزادی بیان نیست»

آقای خیرت ویلدرس نماینده‌ی پارلمان هلند و در واقع یکی از بنیان‌گذاران «حزب آزادی» هلند، پس از ماه‌ها تبلیغات درباره‌ی فیلمی که در مورد اسلام خواهد ساخت، سرانجام این فیلم را ساخت و روز پنجشنبه این فیلم روی اینترنت قرار گرفت. فیلمی پانزده دقیقه‌ای درباره‌ی خشونت و اسلام و در واقع در نقد اسلام.

درباره‌ی این فیلم بلافاصله موضع‌گیری‌های متفاوتی در حمایت یا مخالفت آغاز شد؛ تا جایی که نخست‌وزیر و وزیر خارجه هلند آن را محکوم کردند. در این باره با آقای عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد در دولت اصلاحات و رییس سابق «سازمان گفت‌وگوی تمدن‌ها» در لندن گفت‌وگو کردم:

Download it Here!

من این فیلم را پنجشنبه‌شب دیدم. یعنی بعد از آن‌که منتشر شد، من همان ساعات نخست فیلم را دیدم.

آقای مهاجرانی در مورد این فیلم از جنبه‌های مختلف اجتماعی‌­ سیاسی برخوردهای متفاوتی می‌شود. نگاه شما به خود این فیلم به عنوان یک کار سینمایی چیست؟
به نظر می‌رسد که اساساً به عنوان یک فیلم نباید در موردش صحبت کرد. چون یک اثر هنری نیست که بشود به عنوان یک فیلم مطرح کرد و حتی یک فیلم مستند هم نیست که ما عنوان کنیم که یک فیلم مستند درجه اولی ساخته شده است. بیشتر همان تبلیغات ویژه‌ای است که علیه اسلام و قرآن دراین فیلم مطرح است.

چنان‌چه پیش از آن‌که این فیلم هم منتشر بشود، مصاحبه‌ای را من دیدم که سازنده فیلم با شبکه‌ی تلویزیون «Fox News» داشتند که در آن‌جا هم به صراحت می‌گوید، قرآن یک کتاب فاشیستی، یک کتاب تروریستی است و من فیلمی را دارم می‌سازم، (در همان زمانی بود که فیلم را داشت می‌ساخت) علیه قرآن و علیه اسلام. آن‌جا هم اشاره می‌کند که قرآن و اسلام قابل تفکیک نیستند و البته می‌گوید که من نمی‌خواهم به مسلمان‌ها اهانتی بکنم.

فیلمی که من دیدم، هفت بخشی که در این فیلم من دقت کردم، در واقع شش بخش‌اش، مستند است از برخی آیات قرآن مجید که در فیلم آیه‌ای خوانده می‌شود و بعد هم با استفاده از فیلم‌ها و عکس‌ها و به هر حال گزارش‌هایی که در اختیار بوده است، توضیح می‌دهد که در واقع آن‌چه پیش آمد، مثلاً حادثه‌ی ۱۱/۹ به قول اروپایی‌ها...

یازده سپتامبر.
بله. این مبتنی است بر آیه‌ قرآن مجید که آیه را هم ما می‌شنویم.

آقای مهاجرانی وقتی آیه‌ای از قرآن آن‌جا نقل می‌شود، این استنباط را آیا پیش نمی‌آورد که خب این مستند است و یک درک واقعی از قرآن؟
آیات را ایشان، مثل آیات هر کتاب مقدس دیگری، از ظرف زمانی و تفسیری و تعبیری آیه خارج کرده است. یعنی در واقع فرض بکنیم آیه‌ای که در یک مقطع خاصی در صدر اسلام در دوره‌ی مبارزه و جهاد مسلمان‌ها با دیگران، در مدینه مطرح بوده یا با مشرکین، آن‌ها را در ظرف زمانی امروز قرار داده و وقایعی را که پیش آمده، با همان‌ها تنظیم کرده است؛ درست مثل کاری که بن لادن و طالبان و دیگران می‌کنند.

اگر ما از این زاویه نگاه بکنیم، فرض بکنیم که اگر صحیفه یوشع را ما در کتاب مقدس بخوانیم، صحیفه یوشع خشن‌ترین متنی‌ است که در یک کتاب مقدس می‌شود پیدا کرد. در فصل‌های ششم و یازدهم صحیفه یوشع توضیح می‌دهد که چگونه یوشع شهرها را آتش می‌زد و یهوه خدای بزرگ به او می‌گفت که به هیچ جنبده‌ای رحم نکن. او حتی گاو، گوسفند، سگ و گربه و الاغ را هم می‌کشت، به خاطر این‌که دستور یهوه این بود که هیچ ذی‌حیاتی نباید زنده بماند. آیا اگر ما این را نقد بکنیم، معنایش این است که یهودیت و مسیحیت همین هستند؟ در واقع یک متنی را از کتاب مقدس ما برداریم و بدون توجه به مجموعه شرایط.

اجمالاً از این طرف هم به نظرم این کار قابل توجهی به لحاظ تحقیقی و پژوهشی نیست. البته امروز هم می‌دیدم که نخست‌وزیر هلند گفته بوده که او {خیرت} بین تروریسم و اسلام را مخلوط کرده است که این تفسیر درستی است. در واقع فیلم خواسته بگوید تروریسم همان اسلام است.


آقای مهاجرانی می‌دانید که این نظر هم وجود دارد که صرف نظر از این که محتوای این فیلم صحیح هست یا نیست، مخالفت با این نوع کارهای هنری در واقع نقض آزادی بیان و اندیشه است. نظر شما در مورد امکان ساختن این نوع کارها در ارتباط با آزادی بیان و اندیشه چه هست؟
به نظرم می‌رسد آزادی بیان که مطرح می‌شود، کاملاً تفسیرپذیراست. یعنی خب ما در غرب می‌بینیم؛ من در لندن زندگی می‌کنم؛ شرایط را می‌بینم. شما می‌بینید به محض این‌که یک تفسیری یا مطلبی نسبت به اسراییل یا نسبت به یهودیت مطرح می‌شود، چگونه واکنش‌های تندی صورت می‌گیرد. یعنی آن آزادی بیان در این حیطه‌ها وارد نمی‌شود.

اما نسبت به اسلام هست که این آزادی مطلق را ما قایل هستیم که مطرح می‌کنند. تا به حال ما ندیدیم در غرب کتابی منتشر شده باشد که نسبت به موسی یا نسبت به مسیح تعابیری که فرضاً در کتاب سلمان رشدی بود نسبت به پیامبراسلام یا خاندان او، مطرح شده باشد. از این جهت من نمی‌پذیرم که خیلی این مقوله را در حوزه‌ی آزادی بیان قرار بدهیم.

ضمن این‌که وقتی اعتقادی، اعتقاد میلیون‌ها نفر هست، ۱.۵ میلیارد مسلمان به پیامبرشان احترام می‌گذارند، به دین‌شان احترام می‌گذارند، در هر حال این زیر یک مجموعه‌ای است که به عنوان مسلمان هستند. اگر ما اهانت بکنیم به پیامبر یا آن‌چه برای این مجموعه امر مقدس است، اسمش آزادی بیان است؟ آزادی اندیشه است؟

یک وقتی هست که فردی پیامبر یا دین ما را نقد می‌کند؛ حتی ممکن است بگوید که می‌توان از بعضی آیات قرآن هم برداشت‌هایی کرد که مثلاً بن‌لادن و تروریست‌ها استفاده می‌کنند. اما نقد، به نظر من با اهانت، یا این‌که شما در همین فیلم «فتنه» هم دیدید که مقطعی صفحه سیاه می‌شود و شما صدای پاره شدن کاغذ را، یعنی برگ قرآن را می‌شنوید، (تفاوت دارد.)* این دیگر اسمش آزادی بیان نیست.

آقای مهاجرانی شما این کار را در نفس خودش یک حرکت سیاسی می‌بینید و یک پیام سیاسی، یا یک کار هنری و حالا به زعم شما بی‌مایه؟
البته من این را تولید هنری نمی‌دانم. جز آن صدایی که آیات قرآن را می‌خواند که یک هنر هست، و به غیر از موسیقی فیلم که در هر حال یک ارزش مشخصی دارد، آن‌چه در خود فیلم هست، آن را دیگر به عنوان یک اثر هنری نمی‌شود تلقی کرد.

البته وقتی برمی‌گردیم و سازنده‌ی فیلم را بررسی می‌کنیم، سازنده‌ی فیلم در ۲۵ سال گذشته ۴۰ بار به اسراییل سفر کرده و حتی وقتی گزارش سفرهای خودش را هم می‌دهد، شما می‌بینید که نسبت به اسراییل نوعی شیفتگی و دلدادگی دارد. با بسیاری از مقامات درجه اول اسراییل مثل نتانیاهو و اولمرت و دیگران ملاقات کرده است. حتی من چک می‌کردم، امروز در روزنامه‌های اسراییلی نوعی ذوق‌زدگی را شما در مطبوعات اسراییل می‌بینید.

فکر نمی‌کنم که چهره‌ی این سازنده‌ی فیلم را از سیاستی که درصدد نوعی مواجهه با مسلمان‌ها و قرآن مجید و اسلام است، جدا کرد. فرض کنید کتابی که نیچه علیه مسیح نوشت و بسیار تند هم هست؛ نیچه را نمی‌شود متهم کرد که او عامل سیاسی جایی بود. او یک فیلسوف است با شناسنامه‌ی مشخص و مستقل.

آقای مهاجرانی به نظر شما برخورد مناسب از جایگاه یک روشنفکردینی نسبت به ساختن این فیلم یا کارهایی نظیر آن چه باید باشد؟
من گمان نمی‌کنم که به عنوان روشنفکر دینی بشود در مورد این کار برخوردی صورت داد. چون این کار نه یک نقد است، نه یک کار پژوهشی و نه یک کار علمی است. در واقع چیزی نیست که به عنوان روشنفکر آن را به عنوان موضوع بررسی خودتان بتوانید قرار بدهید.

البته خب خوشبختانه ما در زمانی زندگی می‌کنیم که در کنار فرض بکنید این فیلمی که ایشان پخش کرده‌اند، کتابی هم در همین ماه‌های اخیر منتشر شد. جلد سوم مجموعه سه‌گانه‌ی «هانس کونگ» که من دیدم سراسقف سابق کانتر‌بری آقای «جرج کری» گفته بود که، «هانس کونگ» بزرگ‌ترین فیلسوف بزرگ الهی روزگار ماست.

شما می‌بینید که «هانس کونگ» در این کتابش که به نام «اسلام، گذشته، امروز و آینده» منتشر شده است، در تجلیل از اسلام است؛ در تجلیل از پیامبر ماست. حتا در این کتاب به صراحت می‌گوید، چرا ما مسیحیان برخی افرادی را به عنوان پیامبر قبول می‌کنیم، مثل «آموس» نبی و «ارمیا» نبی، ولی «محمد» را به عنوان پیامبر قبول نمی‌کنیم. شما می‌بینید که الهی‌دان درجه اول مسیحی که شخص بسیار بسیار شاخصی هم هست، درباره‌ی اسلام کتاب منتشر می‌کند؛ نسبت به پیامبر اسلام احترام می‌گذارد.

آن سوی دیگر هم یک کسی که مطلقاً با اسلام آشنا نیست. حتی شما شاهد بودید که پاپ در همان سخنرانی معروفش در آلمان، وقتی که استناد می‌کرد به آیات قرآن مجید، آیه‌ی بسیار معروف ۲۵۶ سوریه بقره را ایشان به شکلی مطرح کرد که این آیه مکی بود. یعنی پیدا بود که الفبای آشنایی با قرآن را هم ایشان نمی‌دانند.

آن‌چه اهمیت دارد این است که حتی همین بحث و برخوردها موجب می‌شود که مردم بیشتر در مورد اسلام فکر بکنند، قرآن را بیشتر بخوانند و جست‌وجو و کشف بکنند. من گمان می‌کنم که این کف‌ها در هر حال فرو می‌نشیند و آن‌چه باقی می‌ماند، حقیقتی‌ست که در هر حال ما شاهدش خواهیم بود.

بخشی هم در مورد صحبت‌های مقامات ایرانی، آقای احمدی‌نژاد و آقای مشکینی، در این فیلم بود!
مطلبی که ایشان از آقای احمدی‌نژاد و آقای مشکینی در این فیلم نقل کرده است، همان روایتی ا‌ست که در مورد همه‌ی ادیان هست. شما وقتی یهودیت را هم می‌بینید، یهودیت هم در مورد یک آینده جهانی برای خودش صحبت می‌کند. مسیحیت هم همین حرف را می‌زند. «جرج بوش» هم می‌گوید من برای کارهایی که انجام می‌دهم یک رسالت تاریخی و الهی دارم. خب همین تعبیر در اسلام هم هست و در واقع هیچ دینی بدون آینده‌ نیست. معتقد است که چون این دین حقیقت است (از زاویه‌ی پیروان آن دین ما نگاه می‌کنیم) معتقد است که این حقیقت حاکم خواهد شد.

آقای مهاجرانی نگرانی‌هایی هم در مورد موضع‌گیرهای دولت ایران هست. شما فکر می‌کنید باید منتظر موضع‌گیری‌های تندتری از جانب دولت ایران باشیم؟
گمان نمی‌کنم که ایران، بیش از آن‌چه سخنگوی وزارت خارجه‌ی ما موضع گرفتند، این مطلب را بلندتر یا بالاتر از آن تلقی بکنند. من گمان می‌کنم همان موضعی که سخنگوی وزارت خارجه ایران در مورد محکومیت این فیلم گرفت، همان کفایت می‌کند.

*زمانه- در فیلم، بعد از سیاه شدن صفحه، میان-نویسی بر صفحه نقش می‌بندد که در آن اشاره شده که صدا، صدای پاره شدن یک صفحه از دفتر تلفن همگانی بوده است.

نظرهای خوانندگان

آقای مهاجرانی شما حتا يک کلمه هم در مورد خشونت ذاتی سلام که حتا خود شما هم قربانی آن بوه و هستید سخن نمی گوييد. شما در مورد صحیفه یوشع که همان کتاب بن نون است سخن می گویید و آنرا با خشونت ماهوی قرآن و اسلام مقایسه می کنيد. و بعد می گویید که اين روديداد ها برای عصر و مکانی ديگر بوده، ولی واقعيت اين است که شما و همفکرانتان در پی برپایی جمهوری اسلامی و در نوع جهانی آن و با استناد به همين کتاب یوشع بن نون که نوع اسلامی قرآن است و سراسر آن خون و خونريزی موج میزند هستيد. آخر برادر گيرم که عده ای با اين حرف فريفته شوند، ولی آخر شما در خلوت ودر جلو آينه با اينهمه خشونت ، با اين همه قتل و با اينهمه خونريزی ائمه، با سربريده ی حسین با حلقوم شکافته علی اصغر با سربريده ی علی اکبر با دست بريده ی حضرت عباس ، جگر تکه تکه ی امام حسن در آن لگن وبا ريخته شدن خون تمامی امامان و حتا امام آينده با امواج خونی که ولايت امر مسلمين در ايران بر پا کرده و می کند و با امواج خون امام زمان آينده و تا رکاب اسبش و اين همه منبر که صبح و شام اين موعظات لطيف و مهرورزانه را تکرار و تکرار و تکرار می کنند چه خواهيد کرد. به نظ بنده مشکل اساسی شما (بقول خودتان اصلاحطلبان) مشکل اعتقادی ست، شما بجای اينکه بگوييد اسلام هم مثل هر دين ديگری بايد رفورم شود و بايد خشونت ذدایی شود و بايد برسمیت شناخت که ائمه و پيامبر در عصر و زمان خود از خشن ترين و بیرحمترينها بوده اند و حتا بیرحمترين، و بايد از اين دين خشونت ذدایی کرد، مطرح می کنيد که اين کتاب با همهی خشونتش باز هم مقدس است و کريم است و مجيد است و مبارک است. شما اگر خواهان اسلام هم هستيد بايد برسمیت بشناسيد که اين دين دين خشونت و قتل و سربريدن و دست و پا بريدن و چشم درآوردن است. وقتی شما اين را برسمیت شناختيد تازه شروع کار است برای رفورم. و من به شما پيشنهاد می کنم که بخاطر جايگاهتان می توانيد دست به يک رفورم واقعی بزنيد. برای اينکار احتياج به صداقت و شجاعت است. شما هچنانکه در مصاحبه می گوييد اين قرآن و اين احاديث برای آن عهد است و نه اين عهد. بياييد يکبار برای هميشه اين غده ی چرکين و اين مشک بويناک خون را پاره کنيد بگذاريد آيندگان قضاوتی درخور برايتان داشته باشند. من با حضرت عالی موافقم که اين فيلم يک اثر هنری نيست، و حتا يک فيلم مستند هم نيست، ولی اين فيلم مستوره ی و نمونه ای الکن و جزءی از کل و مثقالی از بینهايت خشونت اسلام و مسلمانان است. امروز در ايران چند مذهبی تنها يک مذهب غالب داريم و آن اسلام است، و تنها يک فرقه غالبتر داريم و آن شيعه است. بياييد و راستش را بگوييد که در پشت ديوارهای اين حکومت اسلام ناب چه گذشته و چه می گذرد، بياييد راستش را بگوييد که حکومت بر پايه ی دين غير از فساد و تباهی حتا برای خود دين ثمری ببار نمی آورد، بياييد و راستش را بگوييد که ارتش اسلام به سرکردگی اميران مومنين و اميران غضب با مردم ايران زمين که صد در صد غير مسلمان بودند و صاحب بزرگترين کتابخانه ها و ساختمانها و گل سرسبد تمدن روزگار خود بودند چه کردند که اينان 99مميز 99 درصد مسلمان شدند. و اگر می گوييد آنها خودشان مسلمان شدند چرا حتا امروز هم کسی اجازه ی نامسلمانی ندارد و سرش را خواهند بريد. تاريخ اسلام و ايران بزور شمشير اسلاميز شده پر است از خفه شدنهای در زندان، پر است از سرهای بريده شده، پر است از تنابهای دار، پر است از ازله بکارت دخترکان خرد سال پيش از اعدام و خدای شکر که اين غربی برای شما مسلمانان و مصلحان وسايل جديد ساختند تا شما بتوانيد خصوصا در اين بيست و نه سال و به ويژه در سال 67-6 و 67 دهها هزار نفر را از دم رگبار مسلسل بگذرانيد و خم به ابرو نياوريد. آقای مهاجرانی خوب است اگر کسی اصلاحطلب شد از خود شروع کند، بفرماييد در پس پشت اين رژيم پاک و مقدس چه پنهان است که اين همها ش آشکار است. سال نوتان پر از اصلاحات باد.

-- پروانه از تهران ، Mar 30, 2008 در ساعت 11:29 PM

قای مهاجرانی
این که نمی‌شود هرجا از محمد دفاع شد همانطور که هانس کونک کرده بگوییم به به و چه چه و هر جا انتقاد شد بگوییم ارزشی ندارد. سازنده فیلم ادعای نقد یک جریان 1500 ساله را در 15 دقیقه ندارد. فقط می‌گوید ببیند آیات قران توجیه‌کننده یازده سپتامبر و سر بریدن و سنگسار کردن و خواست جهانگیر شدن ومانند آن و ازاین رو فاشیستی است. شما می‌گویید این آیات از متن خود جدا شده‌اند و در شرایط خاصی که پیامبر در آن قرار داشته معنی دارند. ولی این فقط برداشت شماست و شما و امثال شما هنوز نتوانسته و جرات نکرده‌اند یک گزارش جامع بدهند که کدام آیات برای همیشه و فارغ از زمینه تاریخی معتبرند و کدام تاریخ مصرفشان سررسیده. فقط وقتی کسی خشونت و خرافات درون قران را نشان می‌دهد از شما صدایی در ‌می‌آید. تازه آن وقت هم میگوید تورات هم خشن است. خوب این هم شد استدلال؟ قطع نظر از این شما چگونه می‌توانید ادعا کنید که فهم شما از قران دقیقتر و درستتر از فهم بن لادن و ملا عمر و مصباح یزدی و ... است؟ آیت‌الله نوری همدانی اخیرا بطور نه خیلی سربسته حکم قتل عبدالکریم سروش را داده است. آن آزادی را که شما برای نیچه می‌پسندید برازنده سروش نیست یا آیت الله نوری همدانی اسلام را نمی‌فهمد؟ آنجا که امت اسلام با خشونت و خونریزی و چپاول به مال و مکنت و قدرت می‌رسد شما بدون نقد آن سر سفره می‌نشیند و وزیر و کیل میشوید و آنجا که از قران انتقاد می‌کنند شما می‌خواهید حساب خود را جدا کنید. برادر اینجوری نمی‌شود. دوران شترسورای دولا دولا سر رسیده. وجدانتان کجاست؟

-- Shahin Rezai ، Mar 30, 2008 در ساعت 11:29 PM

ترجمه دو مقاله انتقادی در باره این فیلم را در وبلاگ خود آورده ام. اگر مایل بودید مطالعه کنید: roushangari.blogfa.com

-- علی محمد طباطبایی ، Mar 30, 2008 در ساعت 11:29 PM

نقل از متن:
"آیات را ایشان، مثل آیات هر کتاب مقدس دیگری، از ظرف زمانی و تفسیری و تعبیری آیه خارج کرده است. یعنی در واقع فرض بکنیم آیه‌ای که در یک مقطع خاصی در صدر اسلام در دوره‌ی مبارزه و جهاد مسلمان‌ها با دیگران، در مدینه مطرح بوده یا با مشرکین، آن‌ها را در ظرف زمانی امروز قرار داده و وقایعی را که پیش آمده، با همان‌ها تنظیم کرده است؛ درست مثل کاری که بن لادن و طالبان و دیگران می‌کنند"
این همان کاری نیست که همه حاکمان مسلمان کرده و میکنند؟ بنظر میاد هنوز این به اصطلاح روشنفکران مرز بین خیال و واقعیت را درنیافته اند. تا کی باید در عالم خیال و روی کاغذ از خوبیهای اسلام و ... حرف بزنیم ولی در عمل کارهای دیگری بکنیم و باز مردم را بفریبیم که نه! اسلام واقعی چیز دیگریست و یه جایی توی کتابهاست! واقعیت عریان اسلام در ایران در سی سال گذشته - طی عمر من - همین بوده! چرا اینها نمیخوان بپذیرن واقعیت رو؟

-- احسان ، Mar 30, 2008 در ساعت 11:29 PM

یعنی چی این آزادی بیان نیست؟
این جمله بی معنیه و سفسطست .
آزادی بیان اگر هم مرزی داشته باشه اصلن اینجاها نیست .
آقای مهاجرانی اگه جایی قرار باشه، بین حفظ بیضه اسلام و حقوق انسان ها یکی رو انتخاب کنه، چه می کنه؟
آقای مهاجرانی همون اروپایی که شما شیفته اش هستی و به روی خودت نمی آری با آزادی به اینجا رسیده.

-- علی سرکاری ، Mar 30, 2008 در ساعت 11:29 PM

دوستان فکر می کنم خلط مبحث صورت گرفته است مخالفت با جمهوری اسلامی نباید به اهانت منجر شود بحث سذ این است که می شود از یک متن استنباطات مختلفی کرد در حدی که آن متن اجازه می دهد و این یک بحث علمی روشمند را می طلبد نه بحث سیاسی و ظاهرا نگاه سیاسی بسیار غلبه پیدا کرده است به لحاظ سیاسی اما کارنامه غربی ها خیلی هم مشعشع تر از کارنامه اینوری ها نیست اسرائیل دارد چه می کند بوش چطور اگر آزادی بیان است بگذارند راجع به هولوکاست تحقیق شود البته فکر میکنم ساخت این فیلم فقط کنجکاوی دیگران را برای فهم قران بالا می برد. شنیدم تا چند سال دیگر جمعیت مسلمان در بروکسل اکثریت می شود آیا این فقط نتیجه زاد و ولد است یا جای تحقیق دارد

-- بیتا ، Mar 31, 2008 در ساعت 11:29 PM

آقای مهاجرانی! چرا از پاسخ دادن به پرسش طفره می روید؟ قابل تفسیر بودن آزادی بیان همچون قابل تفسیر بودن قرآن نیست. آزادی بیان پدیده ای عقلی است و تفسیر آن هم عقلانی است و بنابراین از دایره ی درک انسان خارج نیست. ما همه درک می کنیم چرا آزادی بیان در مورد هولوکاست یا برخی موارد مربوط به قوم یهود محدود شده است چون کسانی تلاش می کنند تا تاریخ مستند را جعل کنند (همچنانکه پیشوانان شما سعی در عوض کردن تاریخ اسلام کرده اند).
این گونه تفسیر از آزادی بیان بر مبنای انتزاعات توهم آلود از کتب دینی نبوده بلکه مستقیما بر مبنای واقعیت شکل می گیرند، واقعیاتی مانند جنگ جهانی دوم، نژاد پرستی و ... .
شما انسان دینجویی هستید و نه روشنفکر، که اندیشه ی روشنفکر از قیودی مانند دین که شما در بند آن هستید، رهاست. اندیشه ی شما اندیشه ی دینی است و دنیا تنها با مرزبندی های دینی برایتان قابل درک است. صفت "روشنفکر دینی" را بر خودتان مپسندید که ترکیب محال ٍ روشنفکر دینی، بسیار مضحک می نماید.

-- مجید ، Mar 31, 2008 در ساعت 11:29 PM

پس از جریان کاریکاتورهای دانمارک یک جوان یهودی نمایشگاهی از صدها کاریکاتور از حضرت عیسی وموسی تشکیل داد . چند روز پیش یک نویسنده اسراییلی ادعا کرد موسی تحت تاثیر مواد مخدر ادعای صحبت با خدا در کوه تور را داشته .اقای مهاجرانی لطفا فقط مقایسه کنید.

-- behrooz ، Mar 31, 2008 در ساعت 11:29 PM

متاسفم که ماایرانی ها، به دلیل وضعیت فرهنگی/ تاریخی/ سنتی/ تابویی و نیز به دلیل هزاره های بسیار زیر سلطه تاریخی استبداد بودن شخصیت ویژه ای یافته ایم که به آن شخصیت افراطی/تفریطی می گویند.
وقتی ملتی هزاره ها هزاره زیر نفوذ استبداد قرار گرفت عملا منفعل گشته و اقتدار و توانایی دفاع از خویشتن خویش را هم ندارد.
این، متاسفانه، معضلی است که ما از سال 57 به بعد دچار آن و با آن مواجهه شده ایم. همان گونه که، پس از انقلاب همه وارد حوزه سیاست و نیز حوزه دین و به ویژه حوزه اسلام شدند. کسانی که یک عمر قرآن را سر طاقچه گذاشته بودند و از آن فقط استخاره را بلد بودند، کسانی که یک عمر اگر- مثلا - قرآن بر زمین می افتاد، بلافاصله هم وزن آن پول یا خرما فدیه می کردند و یا کسانی که حتی در طول عمرشان قرآن را به عنوان یک متن (TEXT) مکتوب مطالعه و بررسی و درک نکرده بودند، امروز داعیه تفسیر و ترجمه و تاویل قرآن را دارند.
ما از مردم عادی ایرانی که در روز تنها پنج ثانیه مطالعه می کنند ممکن است انتظاری نداشته باشیم اما، از جامعه روشنفکری ایران و جامعه روشنفکری مسلمان و نیز جامعه روشنفکری مسیحیت، یهودیت، زرتشتی گری و... جهان این انتظار را داریم که نخست به باورها و ارزش های یکدیگر احترام گذاشته و هیچ پدیده ای را با منافع خویش نسنجند و اگر می خواهند اندیشه ای یا دینی یا حرکتی یا انقلابی و یا هر پدیده دیگری را ارزیابی کنند از مولفه های پژوهشی و روشنفکری بی طرفانه (بی غرض و بی مرض) بهره گیرند.
برای این امر لازم است نخست مفهوم دین بررسی شود و سپس ادیان موجود در جهان، که هریک میلیون ها میلیون پیرو و خواهنده و باورمند دارند، با توجه به شرایط زمانی/مکانیٍ آن مورد بررسی و پژوهش قرار گیرند. بی شک و قطعا این برخوردهای غیر علمی/منطقی ریشه در کینه ای دارد که سردمداران امپریالیسم جهانی در رابطه با افشای نقشه های شوم شان از طریق بارخوانی و (re-interpratation) متن قرآن از سوی روشنفکرانی که دین را روزآمد (up to date) و (a la jour) تفسیر و تاویل می کنند. زیرا تفسیر روزآمد اسلام و قرآن آتش در خیمه تجاوزارت و تعدی ها و نسل کشی های آنان می افکند.
دین اسلام، که در 1400 سال پیش توسط شخصی به نام محمد اعلام موجودیت کرد (همان گونه که زنده یاد پروفسوز ژاک برک، استاد دانشگاه سوربن می گوید
که هرپدیده ای را باید با شرایط زمانی/مکانی آن پدیده بررسی کرد)، باید با فرهنگ تاریخی/جغرافیایی روزگار 1400 سال پیش تحلیل و بررسی شود و نه با ابزار سده 21 میلادی و هزاره سوم و آن هم برای سرکوب و نفی آن!
این نوع برخوردها نسبت به اسلام و یا مسلمانان، بی شک به دلیل به هم ریختگی و آشفته شدن قدرت گیری امپریالیسم جهانی امروز است که داعیه جهانی کردن به وسیله قدرت های استعمارگر را دارد و می خواهد به منطقه ای که سرشار از منابع غنی طبیعی و زیرزمینی است تجاوز و تعدی کرده و در این روند به جهت منافع سوداندوزی خود روزی صدها انسان بی گناه را در خاورمیانه و دیگر جاهای جهان برای حفظ منافع غیرانسانی خودبه کشتن دهد. مسلم است که این تجاوزگران و زیاده خواهان، باید بیش از هرچیز باورها و ارزش های این ملت ها را درهم بریزند و از ناآگاهی بخش عظیمی از توده مردمان آن (که آن هم پیش تر از سوی آنان موجب شده است)، آب را گٍل آلود کرده تا بتوانند ماهی های سرخ سرمایه های آنان را از کف آنان در آورند.
جای بسی تاسف است که مردم بی گناه در کشورهای مسلمان بایدخون شان ریخته شود تا در سوی دیگر جهان مردمانی دیگر (که حکومت های شان دموکراسی دروغین و غیر اخلاقی/انسانی را به آنان تحمیق و تحمیل کرده و به جای آزادی، لاابالی گری را به آنان ارمغان داده است) صدای شان در نیاید.
حقوق بشر، بهانه ای شده است تا نظام های استعمارگر و چپاول گر به بهانه آن وعده آوردن دموکراسی از سوی دیگر جهان به این سوی را (خاورمیانه) تحمیل و تحمیق مردم خاور میانه کند! این کدام حقوق بشر است که در آن 5 کشور غارت گر و چپاول گر حق وتو دارند! آیا خون مردمان این پنج کشور رنگین تر از خون دیگر شهروندان کشورهای - مثلا - خاورمیانه است؟ چگونه 5 کشور چنین حق نابرابرانه و ناعادلانه را بر خویش روا می دارند و نًفًس از کسی در جهان بر نمی آید که چرا؟
مگر جهان نمی داند که طالبان محصول و دست پخت امریکا است؟ مگر جهان نمی داند که طالبان را امریکا در برابر تجاوز کمونیستی شوروی سابق به افغانستان در پاکستان به وجود آورد _ساخت) تا مبادا تهدید توخال خروشجف که وعده داده بود کمونیسم همه جهان را تا سال های میلادی 5-84 خواهد گرفت صورت پذیرد؟
آیا اگر کسی با مسلمان نمایی و در قالب شکلی و محتوایی طالبان رفتن و در دست امپریالیسم گذاشتن، خود را نماینده اسلام و قرآن معرفی کرد، اسلام و مسلمین راستین باید چوب آن را بخورند و قربانی آن شوند؟
کدام نویسنده مسلمان به خود اجازه داده است که کتاب مقدسٍ کلیمیان و مسیحیان را به سُخره بگیرد و از پیامبران آنان که نزد باورمندان شان انقدر ارزش مندند که وقتی در میدان سن پیر رُم پاپ دست اش را کمی بالا می برد همه غش و ضعف می کنند و به گریه می افتند و از شادی از خود بی خود می شوند، کاریکاتور بکشد؟
چرا اگر کسی در امریکا عقاب را (که نمادی از امریکاست) شکار کند کار خلافی انجام داده و حرمی مرتکب شده است؟ اما وقتی به باورهای میلیون ها میلیون انسان اهانت می شود هیچ کجا در جهان مدرن و پست مدرن و الکترونیکی و دیجیتالی و.....صدایی از کسی بر نمی خیزد؟
مسئله مهم این است که نه اسلام، نه یهودیت، نه مسیحیت و نه زرتشتی گری و یا هر باور دیگری که پیروان خود را دارد، نباید با هیچ رفتاری که در جهان به نام اسلام یا یهودیت یا مسیحیت و یا زرتشتی گری صورت می گیرد ارزیابیِ مغرضانه شود.
جای بسی تاسف است که روشنفکران جهان نیز که بخش عظیمی از آنان باورمند به اعتقادات خود هستند در این میان سکوت اختیار کرده اند!
چرا مردم مسلمان ایران و جهان به جای اعتراض به اهانت هایی که به باورهای دینی/سنتی/بومی/ملی/و.... خود می شود هیچ گونه عکس العملی نشانی نمی دهند و دفاع نمی کنند؟ شهروندی که اجازه می دهد به مقدسات ملی و فرهنگ اش (فعلا بدون هیچ ارزش گذاری) توهین شود آیا خود فکر نمی کند چگونه در مقام اهانت و توهین قرارگرفته است؟
کاش انقدر هوشیار بودیم تا می توانستیم به خویشتنِ خویش بازگردیم!
در آخر لازم است بگویم که اساس و اصول اسلام توحید، نبوت، و عدل است. این سه مقوله از نوترین، مدرن ترین و حتی پست مدرن ترین نحوه بینش، منش و کنش است.
توحید می خواهد این انشقاق و دوآلیسم حاکم بر جهان را (سفید وسیاه، بلند و کوتاه، زیاد و کم و.... ازهمه مهم تر زن و مرد) به وحدت و یگانگی برساند و بگوید همه برابرند و بنابراین باید به نبی باید باورمند بود (که کتاب دارد: قرآن) و قرآن را باید خواند، ترجمه کرد، تفسیر روزآمد کرد و به کار گرفت. در پی این روند عدل (عدالت) است که به دست خواهد آمد. آن چه بیش از برابری در اسلام بر آن تکیه شده است عدل است زیرا (لانکف نفسا الا وسعها) هیچ کس بیش از آن چه در قدرت دارد نمی تواند انجام دهد و بر او تکلیفی نیست.
به امید وحدانیت بشری و به دست آوردن عدل که قرآن وعده اش را داده است.

ناهید توسلی
(فعال جنبش زنان و مدیر مسئول نشریه ادبی فرهنگی هنری نافه)

-- دکتر ناهید توسلی ، Mar 31, 2008 در ساعت 11:29 PM

Aghae Mohajerani joz maghlateh va safsateh kari nakard!
Digeh tashte in charandiati keh vaseh towjih migin az baam oftadeh va khdetun ham midunid keh darid maleh keshi mikonid
SHahamate pazireshe haghighat ra nadarid.
hala hey ty gharne 21, maleh keshi kon!
Mantegh shoma 30 saleh beh mellate badbakhte Iran roshan shodeh

-- Irani ، Mar 31, 2008 در ساعت 11:29 PM

حضور محترم گردانندگان سایت و جواز صادر کنندگان عزیز و آزادهء آراء و نظرات
من( ایرج) دیشب دو تا کلام محترمانه در این ستون خطاب به جناب استاد دکتر مهاجرانی نوشتم.
نمی دانم چرا انعکاس نداده اید. این یادداشت را برسری و مایه درد سری می فرستم تا چنانچه به هر دلیل قصد ندارید آن چند تا کلام رادرج کنید ، لطفا به آدرس ایمیل من بازگردانید. چون حقیقتاً دقیقاً یادم نیست چه نوشتم اما یادم هست که حرف را از روی صداقت زده بودم و می خواستم یادگاری نگه دارم برای روز قیامت تا پیش جدم سرافکنده نباشم.
در انتظار
ایرج
----------------
زمانه: با نام شما یا حتی آی پی شما نظر دیگری در پای این مطلب دریافت نشده است

-- ایرج ، Mar 31, 2008 در ساعت 11:29 PM

عزیز من معنایش همان پاره کردن کاغذ قران است دیگر

-- امین ، Mar 31, 2008 در ساعت 11:29 PM

My problem isnot Mr.Mohjerani said it's not good or bad my question is in some of the sences you can see some guys(Leader) told to people we have a special mession and we should achieved that in the best way and these speeches were very serious and they are very awful .Let's ask mr.Mohajernai about this part of film what's your idea about those guys.
We should accept this part of Islam is real Mr. Benladan or other guys have own view of Islam that is very true.

-- Mehran ، Mar 31, 2008 در ساعت 11:29 PM

می خواهم این پرسش را مطرح کنم در کشوری که زنان و مردان را به جرم حقوق زن و حقوق بشر و آزادی بیشتر سیاسی به زندان می اندازند و می کشند می شود با حماقت تمام گفت که بعضی از آیه ها منسوخ هستند؟ براستی می شود در جامعه مانند ایران با این حرفا شوخی کرد؟ اگر همین آقای سروش با آن نظرش در باره ی قران در تهران می بود پوست سرش را نمی کندند؟ این جا کسی سوپرمن نیست آقای عزیز. راستی به نظر من نظرات آقای مهاجرانی بسیار منطقی به نظر می رسد. اگر شما بیاید هلوکاست را انکار کنید این را در همان اروپا می پذیرند؟ این ارزش های مطلق و انتزاعی را شما چگونه می خواهید به دیگران بقبولانید؟

-- آرش، اوتاوا ، Apr 1, 2008 در ساعت 11:29 PM

از چناب آقای دکتر مهاجرانی تشکر میکنم که همه دلایل و انگیزه های انتشار این فیلم را بصورت حکیمانه مطرح کرده اند .ناشر این فیلم که به گغته آقای که دکتر مهاجری تا کنون بیست بار به اسرائیل مسافرت کره است . نمیداند که به اعتقاد سردمداران این رژیم صهیونیستی هیچکس غیر از یهودیان حق حیات در سر زمین موعود خود یعنی از نیل تا فرات ندارد ؟ و همانطوریه تاکنون هزاران فلسطسنی را قتل عام و نابود کرده اند در آینده میخواهند وقتی بر این سززمین ن نیل تا فرات مسلط شوند قتل عام میلیونی خود را نسبت به مسلمانان این سر زمینها انچام دهند همانگونه که در حال حاضر مشغول از بین بردن نسل ملت مظلوم فلسطین هستند . پس معلوم است که چه کسی بودجه و پشتیبانی خود را برای انجام این کار برای خیرت ویلدرس میکند . اسرائیل برای تسلظ بر جهان اسلام و بد نام کردن این دین رحمت و مدارا نزد ملل غربی. ولی رژیم صهیونیستی و حامیان او بدانند که کور خوانده اند همین دیروز مقامات کاتولیک در رم اعلام کردند که برای اولین بار چمعیت مسلمانها بیشر از جمعیت کاتولیکها شده است. و فراموش نکنیم که هر ساله گروندگان به دین مبین اسلام از هر دین و یا مکتب دیگردر کل جهان بیشتر اند . احمد

-- احمد ، Apr 1, 2008 در ساعت 11:29 PM

آقای مهاجرانی
مگر با همین آیه ها زنان و دختران را در ایران سنگسار و اعدام نمی کنند؟ مگر شلاق ها و اعدام های و حشیانه و عصر هجری و قرون وسطایی در ایران با همین آیه ها نیست؟ مگر با استناد به همین آیه ها نبود که صدها هزار جوان ایرانی را به نام منافق و مفسد و مرتد اعدام کردند؟ همین الان در ایران با دختران و زنان به خاطر حجاب چه ها که نمی کنند؟ این ها از کجا الهام گرفتند و قانون گذاشتند؟ به جز از قرانی که شما الان می گید این مربوط به آن زمان بوده و شرایط قبل و بعد را سازنده فیلم ندیده! این ها که همین الان در ایران اجرا می شود! واقعا چه رویی دارید شماها؟ به قول خودتون این کف ها می نشینه و روی سیاهی برای شما و امثال شما می مونه که باید در مقابل مردم پاسخگو باشید.

-- آسیا ، Apr 1, 2008 در ساعت 11:29 PM

بگو آيا خدا را از دين[دارى] خود خبر مى‏دهيد و حال آنكه خدا آنچه را كه در زمين است مى‏داند و خدا به همه چيز داناست. از اينكه اسلام آورده‏اند بر تو منت مى‏نهند بگو بر من از اسلام‏آوردنتان منت مگذاريد بلكه [اين] خداست كه با هدايت‏كردن شما به ايمان بر شما منت مى‏گذارد اگر راستگو باشيد. (ایه های ۱۶ و ۱۷ از سوره ۴۹ در قران) نکته ای که مهاجرانی از ذکر ان خودداری می کند خطر فتنه داخلی دین وتفرقه ای است که بنام مذاهب وفرقه های گوناگون توسط علمای دینی چه از یهود و نصاری واسلام در بطون ادیان خالص وپاک الهی ایجاد شده اند. پیام کلیه پیامبران بشارت به توحید بوده وتورات و انجیل و قران هر سه دین خدا را خالص می دانند. اختلافات همه و همه ناشی ازخود بزرگ بینی وغروربیش ازحد این اقایان بوده است وهست که به پاک نمایی واختراع دردین بعد از اینکه پی به ساده بودن پیام که همانا معبودی جز ازیکتای خالق وجود ندارد پرداخته و می پردازند. براین اساس اگر راه دورنرویم باید از اقای مهاجرانی پرسید که عناوین گوناگون دینی از قبیل حجت الاسلام و ایت الله وعظما و غیره از کجا سبزشده اند وایا در ان روزکه بقول ایشان حقایق روشن می شود انوقت چگونه می توان عذری اورد که قران به صراحت در ایه ۱۳۲ سوره انعام می گوید درجه هر کس به اعمال او بستگی دارد و بس. وظیفه علمای دین تدریس ایات الهی است و بس (سوره ۳ ایه ۷۹)

-- بدون نام ، Apr 1, 2008 در ساعت 11:29 PM

همه دینها به موقع خود دست به اعمال خلاف قانون و انسانیت زده اند. نگاه کنید ببینید مسیحیت چگونه برده داری را در مستعمرات انگلیس یا بعدا امریکا توچیه کرده و چگونه ربودن آدمها از آفریقا و بردنشان را به قاره جدید توجیه کرده. یا چگونه مسیحیت برای قرنها یهودیان را در اروپای قرون وسطی و مدرن کشت و کشتار کرده و هنوز هم در اپرای سنت جان از عداوت خود با یهودیان سخن میگوید. عاقبت هم زمینه ای درست کرد که شش میلیون یهودی در قلب اروپای متمدن و دمکرات قتل عام شوند. جالب است که دمکراسی هم تاکنون نتوانسته مانع از چنین رفتاری بشود. مگر غیر از این است که بوش با دروغ و به بهانه بردن دمکراسی به عراق به آنجا حمله کرد و آتش جنگی را افروخت که تاکنون هزاران هزاران انسان بیگناه را در خود سوزانده. یا مگر غیر از این است که اسراییلیها به نام دین شصت سال است که دارند فلسطینیان و دیگر اعراب را میکشند و کشور و خانه و شهرشان را اشغال میکنند.

فردوسی در داستان اسکندر داستانی دارد درباره پادشاه هند. پادشاه خواب میبیند که چهار نفر یک پارچه را از چهار طرف میکشند، اما نه پارچه پاره میشود و نه اینان خسته. خوابگزار فردا برای او خواب را چنین تعبیر میکند: آن پارچه دین خدا است و آن چهار مرد چهار دین یهود، مسیحیت، اسلام و زرتشتی. و چون هر کدام تنها خود را برحق میداند پارچه تنها سهم خود میداند. اما اگر پارچه پاره نمیشود برای این است که دین است و هر دینی بخشی از حق را با خود دارد. بعد به پادشاه نصیحت میکند و میگوید خود را کنار بکش و بگذار اینان یکدیگر را بکشند، چون در آن صورت تو و ملتت از آن میان جان سالم بدر میبرید. میبینید حتی در دوره فردوسی که آغاز جنگهای صلیبی اول بوده این دینها به جان هم افتاده بودند و همدیگر را میکشتند. زرتشتی که از میان برخاست و اینک تعداد اندکی را گرد جهان دارد، حالا مانده این سه دین.

اما جالب است که ناصر خسرو در یک دو بیتی به پیروان این دینها میگوید که شما در حال نفی یکدیگر هستید در حالیکه پیمبران شما در بهشت کنار هم نشسته سخن میگویند.

فیلمهایی از این دست بیشتر بر مبنای نفرت ساخته میشوند؛ برای همین هم در نهایت نفرت بیشتر تولید میکنند. چگونه میتوان جلوی این چرخه احمقانه را گرفت؟ بالاخره این سه دین نقاط مشترک و پیوندهای فراوانی دارند.

-- آذر ، Apr 1, 2008 در ساعت 11:29 PM

با توجه به گفته ی آقای مهاجرانی که این نوع فیلمها در مورد مسیحیت و یهودیت نیست از ایشان خواهشمندم فیلمهای بیشتری را ببینند

-- محمد ، Apr 1, 2008 در ساعت 11:29 PM

شما نطرات را قطره چكاني سانسور و حدف ميكنيد٠ امروز در دانشگاه اين بحث وجود داشت٠ خوب است بامردم همراه باشيد!!

-- بدون نام ، Apr 1, 2008 در ساعت 11:29 PM

*زمانه- البته در این مورد مصاحبه‌شونده دچار اشتباه شده است. چون در فیلم، بعد از سیاه شدن صفحه، میان-نویسی بر صفحه نقش می‌بندد که در آن اشاره شده که صدا، صدای پاره شدن یک صفحه از دفتر تلفن همگانی بوده است.
Bull shit!

-- Vahid ، Apr 1, 2008 در ساعت 11:29 PM

ذات دین از خشونت جدا نیست

-- بدون نام ، Apr 1, 2008 در ساعت 11:29 PM

چرا نظر مرا منتشر نمی کنید؟ ممنون
. . . . . . . . . . . . . . . .
زمانه: دلیل آن نوشتار بلندی است که بیشتر از ظرفیت بخش اظهار نظر است. متاسفانه آدرس ایمیلی از شما برای اطلاع دهی نداشتیم. با این وجود نظر شما منتشر شده است. پیشنهادمان به خوانندگان این است که نقد و نظراتی از ایندست بلند و طولانی را به شکل یادداشت یا مقاله ای مستقل به یکی از آدرس های سایت زمانه بفرستند
http://radiozamaneh.org/about/1654.html
. . . .

-- پروانه از تهران ، Apr 1, 2008 در ساعت 11:29 PM

Injaneb ba in nazare Aghaye Mohajerani dar morede enteghad as Israeil mowafegham.betore koli in azadi bayan ke niz ke ma as an sohbat mikonim faghat baraye soeestefade baraye mojrian an mibashad.dar hamin oropa shoma nemitawani as israeal enteghad koni,ya as yahodiat fori dahanat ra ba injomle ke shoma anti semit hasti mibandan.ya aslan nemigosaran shoma harfat ra besani.manande an 2 ostade daneshga dar USA ke har 2 niz Amrikaei hastand va as siasate khareji Amrika ke tahte tasire Loby yahodi ast ketabi neweshte bodan ke na tanha ketabeshan montasher nashod balke dar marase ekhraj gharar gereftan va be nachar yek moasese dar englis anra chap kard.dar gharb agar shoma mowafeghe anha bodi va baraye anha bahbah va chacha sadi tu dost anha hasti va hampeman.albate sohbate man na taeide eslame radikal ast va na taeide in no sabk azadi bayan dar gharb.as ghadim goftan ye sosan be khodet besan ya jowaldoz be digaran.omidwaram ke jenabe sardabir neweshte injaneb ra khande va montasher konad na sansor ya aslan montasher nokanod.sahar as manchester

-- بدون نام ، Apr 1, 2008 در ساعت 11:29 PM

Shoma ham faghat dam as Azadi misanid.va faghat nazare mokhalef ba aghaye Mohajerani ra montasher mikonid.nazare mowafegh ya enteghdi na.

-- بدون نام ، Apr 1, 2008 در ساعت 11:29 PM

به عنوان فردی که از ترس جان ظاهرا مسلمانم از دینی که نقد آن تا ابد ممنوع است گریزانم،

-- abbas ، Apr 3, 2008 در ساعت 11:29 PM

خانم ناهید توسلی برای اطلاعتان بايد بگويم در انقلاب فرانسه خود فرانسویها کليسا را تبدیل به طویله کردند و در آن اسب قاطر بستند و آخور ساختند، سر کشيشان را در آن حوضچه غسل تعمید آنقدر نگاه داشتند تا پيکرشان شل شد و افتادند و مردند، که البته در کشور ما هرگز چنین مباد و امیدوارم روحانیت شیعه تا دیر نشده بخود آيد... شما گويا فعاليد ولی از تاريخ و حوزه های آن چندان مطلع نيستيد کتاب بخوانيد کتاب تا بدانيد که پازولینی و بونوئل و گدار و ديگران به عنوان سينماگر و راسل و ويکتورهوگو و ولتر و نيچه مسيحيت را با تیپا بدرقه کردند، و البته مسیحیان هم مثل ديگر مقدسين بزرگوارانه سينماها را با بمب مفجر کردند و...کتاب بخوانيد کتاب کار خوبی ست.
قربان شما

-- بدون نام ، Apr 4, 2008 در ساعت 11:29 PM

چگونه اسلام دين خشنوت است درحاليكه همه سورهاي قران به ياد خدا ي رحمن رحيم اغار ميشودپيامبرش دشمنان كينه ورز خشن اش را در روز فتح واستيلاميبخشد چگونه ائمه اطهار خشنوت طلبند در حاليكه امام سجاد يزيد ملعونتاريخ رابعد از ان همه جنايت درقبال پدر وخانواده اش دعوت به توبه ميكند مسلم شان در يك لحظه مهم به امررسولش از ترور اجتناب ميكند

-- اميني ، Apr 6, 2008 در ساعت 11:29 PM

در سالهای گذشته برکتا ب سلمان رشدی توسط آقای مهاجرانی نقدی نوشته شده است. در ان سالها خیلی از افراد می خواستند از مفاد کتاب سلمان رشدی مطلع شوند ولی این آزادی مطلق دسترسی فقط برای آقای مهاجرانی بعنوان یک دولتمرد رده بالا وجود داشته است بنابر این به نظر میرسد نظرات ایشان کاملا شخصی ّ، سیاسی و به دور از واقعیات موجوددر جامعه است .

-- بدون نام ، Apr 8, 2008 در ساعت 11:29 PM

اگر این آزادی بیان نیست پس چیه ؟دنیا اگه بگه بالای چسم اسلام ابرو هست،به همه مسلمونا برمیخوره.هیچکس جرات نداره درباره اسلام حرف بزنه ؟اگه حرفی زده بشه باید سر گوینده رو برید و حکم ارتداد داد؟این چیزی که در فیلم فتنه دیدیم چهره ی واقعی اسلام هست و فکر میکنم اسلام خیلی خشن تر از این حرفا هم باشه!!!

-- آرش ، Apr 10, 2008 در ساعت 11:29 PM

آقایون خونتون رو کثیف نکنین! شما هم اگر از وقتی چشم باز کردین مغلطه و توجیه الکی رو دیده بودین و از این راه نون می خوردین همین حرف ها رو می زدین. اینها یک سنگی برداشتن که بد جوری توش موندن. هر کجای این دین رو که می گیرن می بینن از یک جای دیگش داره میره پس مجبورن خفغان ایجاد بکنن و ادای آدم های منطقی رو در بیارن. در این فیلم شما جز صحنه های مستند چیز دیگه ای نمی بینین! آنقدر مستند هست که این آخوند ها که قادرن ثابت کنن ماست سیاهه زبونشون بند اومده فقط میگن جهت داره نه که اخبار و و روزنامه خودشون جهتدار نیست! ! دوره ادیان بسر اومده و فقط عقل سلیم هست که حرف اصلی رو میزنه!

-- قلی ، Apr 12, 2008 در ساعت 11:29 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)