خانه
>
بیژن روحانی
>
میراث فرهنگی
>
گفتارهایی در باب میراث فرهنگی
|
گفتارهایی در باب میراث فرهنگی
بيژن روحانی
شنیدن فایل صوتی
در گفتارپیش به موضوع مرزهای جدید سیاسی و ارتباط آن با ثروت های تاریخی- فرهنگی ملت ها پرداختیم و به این نکته اشاره کردیم که با تغییر مرزها بسیاری اوقات آثار تاریخی- هنری متعلق به یک حوزه تمدنی یا فرهنگی در حوزه سیاسی دیگری واقع می شوند.
در این زمینه مثال هایی از شهر تیسفون پايتخت ساسانیان را مطرح کردیم که اکنون در کشور عراق و در نزدیکی بغداد واقع است. همین طور به شهر اشکانی یا پارتی هترا در شمال عراق اشاره کردیم.
همچنین گفتیم که سازمان های جهانی مانند یونسکو گرچه در پرونده یک اثر، پیشینه و سابقه تاریخی آن را ذکر می کنند اما آن را بی هیچ تردیدی جزو آثار و میراث فرهنگی کشوری می دانند که آن اثر در حال حاضر آنجا واقع شده است.
همان طور که پیش از این اشاره کردیم گاهی این تغییر مرزها مسائل جانبی را برای میراث فرهنگی نیز به وجود می آورد. برای نمونه به یکی دو مثال از حوزه فرهنگ و تمدن ایران اشاره و مسائل پیش آمده برای آن را ذکر می کنیم:
حدود صد سال پیش، یک هیئت باستان شناس فرانسوی به سرپرستی ژاک دمورگان، در نزدیکی شهر شوش در جنوب ایران بخشی از لوح حمورابی را یافتند و برای مرمت به موزه لوور پاریس منتقل کردند. لوح حمورابی در حقیقت یکی از قدیمی ترین قوانین مدون جهان است که تاکنون پیدا شده. این مجموعه قوانین به فرمان حمورابی یکی از پادشاهان بابل در حدود سه هزار و هشتصد سال پیش تدوین و روی الواح سنگی حک شد. در این لوح سنگی
282 ماده قانون از طرف این پادشاه وضع شده است.
همان طور که گفتیم محل فرمانروایی این پادشاه باستانی در بین النهرین و بابل بوده که امروز جزو سرزمین عراق است. لوح حمورابی بعد از مرگ او ظاهرن به عنوان غنیمت از بابل به شوش محل فرامانراویی ایلامی ها آورده شده و در آنجا باقی مانده است.
بعد از کشف این اثر و انتقال آن به موزه لوور، بین دولت ایران و حکام وقت سرزمین عراق بحث و جدل های فراوانی بر سر اثبات حقانیت طرفین نسبت به مالکیت آن به وجود آمد. اما در این میان فرانسوی ها که لوح را به پاریس منتقل کرده بودند، تصمیم گرفتند دو لوح بدلی از روی اصل آن بسازند و یکی را به ایران و دیگری را به عراق بفرستند و در عوض اصل لوح حمورابی را در موزه لوور پاریس نگهداری کنند. هم اکنون مراجعه کنندگان به موزه ملی ایران، تنها می توانند نسخه بدلی این لوح باستانی را از نزدیک مشاهده کنند.
این یکی از مواردی است که می تواند دشواری ها و پییچدگی های فرهنگی و حقوقی ناشی از تغییر مرزهای سیاسی را که در مورد آثار تاریخی- فرهنگی پیش می آید نشان دهد. چگونه می توان به این مساله پاسخ مناسب داد؟ لوح حمورابی متعلق به کدام حوزه فرهنگی است؟ حوزه پدید آمدن اثر، حوزه کشف آن و یا محل فعلی نگهداری آن ؟
اما این فقط بخشی از ماجراست. گاهی با جا به جایی مرزها و تغییراتی در حوزه فرهنگی و سیاسی، خطراتی جدی آثار فرهنگی را تهدید می کند.
در ماه گذشته میلادی یکی از معتبرترین باستان شناسان عراقی به نام دونی ژرژ که به سوریه رفته است در مصاحبه با مجله ایتالیایی "لا استامپا" نسبت به خطرات جدی که از سوی بعضی گروه های افراطی مذهبی آثار باستانی عراق را تهدید می کند سخن گفت. او در مصاحبه خود به بی علاقگی و گاه تعصب منفی از سوی این گروه ها نسبت به بعضی آثار تاریخی عراق اشاره کرده است.
به طور قطع در میان آثار باستانی که اکنون در سرزمین عراق واقع شده اند بخشی از میراث مشترک فرهنگ و تمدن ایرانی نیز نهفته است. حال سئوال اینجاست در این مورد یا موارد مشابه، زمانی که اثری از یک حوزه فرهنگی در کشوری دیگر واقع می شود، چگونه می توان نگرانی های ناشی از نحوه نگهداری یا حفاظت از آن را به حداقل رسانید؟
شاید تنها عاملی که بتواند تا حدودی از این تنش ها و مسائل جلوگیری کند، همکاری و همفکری میان اهل فرهنگ و اندیشمندان کشورهای همجواری باشد که با این قبیل مسائل رو به رو هستند. چندی پیش مرمت گران ایرانی اعلام آمادگی کردند تا در صورت مهیا شدن شرایط حاضرند در مرمت و حفاظت از طاق کسری در عراق که به شدت آسیب دیده است، مشارکت کنند.
البته این مشارکت ها و همکاری های فرهنگی بدون حمایت های دولتی معمولن سخت به نتیجه می رسند و حمایت های دولتی نیز در بسیاری مواقع به دلیل مسائلی که بین کشورها وجود دارد، دریغ می شود.
ثروت های فرهنگی نیز مانند بسیاری پدیده های دیگر در دنیای امروز، متاثر از دنیای سیاست و روابط بین دولت ها و کشورهاست.
|
|
نظرهای خوانندگان
باز هم مطلب بسیار مهم دیگری را مطرح کردید...
-- علیرضا ، Jan 25, 2007 در ساعت 06:37 PMبحث مالکیت و تعلق آثار فرهنگی، بحثی جدی و مهم است. بسیاری از اندیشمندان روز دنیا در مقالات متعدد نظرات خود را مطرح می کنند. بد نیست که در برنامه یا برنامه هایی به این اندیشه نیز پرداخته شود...
بسیار سپاسگزارم از زحمات شما...
واقعا خسته نباشید...