تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

گفتارهایی در باب میراث فرهنگی

بيژن روحانی

شنیدن فایل صوتی

پیش از این با هم از استفاده های تکنولوژی در زمینه مطالعه، حفاظت و معرفی آثار فرهنگی صحبت کردیم و همچنین به برخی از آثار منفی پیشرفت های صنعتی بر میراث فرهنگی اشاره و مثال های متعددی را در این مورد بررسی کردیم.
گفتیم که روند توسعه و مدرنیزاسیون در بسیاری از کشورها، خسارات و تلفات جبران ناپذیری به میراث فرهنگی وارد کرده است. مانند از بین رفتن محلات و بافت تاریخی شهرها. اما تنها شهرهای تاریخی نیستند که در معرض خطرات توسعه هستند بلکه مناطق و محوطه های باستانی نیز که خارج از شهرها و به ظاهر دور از عوارض شهرنشینی و صنعت قرار دارند هم بسیاری اوقات قربانیان طرح های مطالعه نشده هستند.

با ذکر مثال هایی از ایران بحث را در این زمینه ادامه می دهیم:

اگر بخواهیم در حال حاضر به مهم ترین خطراتی که از جانب طرح های توسعه در خارج از شهرها، میراث فرهنگی ایران را تهدید می کند اشاره کنیم باید از سد سازی، راه سازی و جاده سازی، احداث کارخانه ها، استخراج معادن و غیره نام ببریم.

حتما با نام سد سیوند و جنجال های فراوانی که بر سر احداث و آبگیری آن به راه افتاده آشنا هستید. این تنها یکی از نمونه هاست که به دلیل نزدیک بودن به منطقه بسیار شناخته شده پاسارگاد و آرامگاه کوروش توانسته وجهه بین المللی پیدا کند و در مطبوعات در مورد آن نوشته و بحث شود. با این حال علاقه مندان و متخصصان میراث فرهنگی هنوز جواب قاطع و روشنی در این مورد نگرفته اند و مشخص نیست این سد چه زمانی آبگیری می شود و با آبگیری آن دقیقن چه مناطقی زیر آب رفته و رطوبت و بالا آمدن سطح آبهای زیرزمینی به سایر محوطه هایی که بیرون از آب می مانند چه خساراتی وارد خواهد کرد؟

اما کاش فقط سد سیوند بود. بسیاری از پروژه های سد سازی به دلیل آن که در مناطقی هستند که هنوز برای بسیاری از مردم ناشناخته اند، متاسفانه بدون کم ترین اطلاع رسانی فعالیت خود را آغاز می کنند و چندان حساسیتی هم در مورد آنها به وجود نمی آید و رسانه ها نیز معمولن در مورد آنها کنجکاوی به خرج نمی دهند.

در حال حاضر تعداد پروژه های سد سازی در ایران که تهدید مستقیمی برای مناطق باستانی هستند به یک فهرست طولانی تبدیل شده است. به عنوان مثال: سد کارون دو در دشت سوسن منطقه ایذه در خوزستان و تهدید آن برای آثار دوران ایلامی و هخامنشی ، سد جره در خوزستان، سد گلاب در زنجان و تهدید آثار تمدن پس از اسلام، سد ملاصدرا در استان فارس و زیر آب رفتن سکونتگاه های پیش از تاریخ انسان در تپه مهرعلی، سد گتوند در شوشتر و تهدید قلعه های دوران ساسانی، اشکانی و اسلامی، احداث سدی در جهرم و خطر تخریب سد قدیمی زمان ساسانی، سد چشمه عاشق نی ریز در استان فارس و خطر زیر آب رفتن عمارت صفوی قصر دختر، سد گالی پوش در شاهرود و تهدید شش محوطه باستانی. به این فهرست همچنان می توان اضافه کرد. در ضمن تعدادی از این سدها هم اکنون ساخته و آبگیری شده اند و دریاچه پشت آنها مناطق باستانی کاوش نشده ای را برای همیشه زیر آب غرق کرده است. مانند سد کارون سه و یا سد ساوه.

اما مشکل کجاست؟ بسیاری از کسانی که طرف دار طرح های توسعه هستند این طور استدلال می کنند که ایران کشور کم آبی است. آب برای مردم و برای بسیاری از شهرها و روستاها معنای توسعه و رونق کشاورزی و صنعت را دارد. آنها می گویند هر کجای زمین ایران را که دست بزنی بالاخره زیر آن چیزی از تمدن گذشته پیدا می شود بنابراین نمی شود به این بهانه مانع از توسعه و آبادانی کشور شد. اما این حرف تا چه حد صحیح است؟

در این که مساله مدیریت و استفاده از آب در ایران مساله ای بسیار حیاتی است تردیدی وجود ندارد. اما از طرف دیگر هستند متخصصانی که سد سازی را تنها راه علاج ذخیره آب نمی دانند و به راه های موثر دیگری برای کنترل و ذخیره آب اشاره می کنند. همچنین برخی دیگر با نشان دادن عدم کارآیی بسیاری از سدهای احداث شده در ایران، عجله و برنامه ریزی های بدون مطالعه را آفت مهم این رشته می دانند. بنابراین سئوال دیگری که مطرح می شود مکان یابی احداث سدها و کارآ بودن آنها در برابر ضرر و زیان هایی است که به محیط زیست، طبیعت و تاریخ وارد می کنند. آیا احداث یک سد در یک محوطه تاریخی، تنها راه حل و گزینه موجود برای جمع آوری آب های سطحی در یک منطقه است؟ یا آن که با مطالعات دقیق تر می توان خسارات کمتری به بار آورد؟

البته سد سازی تنها در ایران برای آثار تاریخی دردسر درست نکرده است. به عنوان مثال در دهه شصت میلادی در کشور مصر و به هنگام احداث سد عظیم اسوان بر روی رودخانه نیل این مشکل به طور گسترده ای بروز کرد. در این مورد یکی از معابد بسیار مهم مصر باستان یعنی معبد سه هزار و سیصد ساله ابوسمبل مربوط به رامسس دوم، برای آن که در دریاچه سد غرق نشود به صورت کامل به جای دیگری منتقل شد.

اما همیشه نمی توان چنین روش های سخت و پرهزینه ای را به کاربرد. از طرف دیگر چنین راه حل هایی زیاد مورد توجه متخصصان نیست چون شکل گرفتن یک معبد یا منطقه باستانی همراه با محیط و طبیعت اطراف آن معنی پیدا می کند و انتقال سنگ و ستون تنها انتقال بخشی از اهمیت ماجراست.

به نظر می رسد معقول ترین راه آن باشد که با صرف اندکی وقت و هزینه بیشتر و مطالعه همه جانبه در مورد تاثیر احداث سدها از چنین عوارض ناخوشایندی جلوگیری شود.

نظرهای خوانندگان

با نظر شما در مورد اینکه باید وقت بیشتری برای مطالعه در احداث سدها گذاشت موافقم ولی فکر میکنم که اشکال کار نه در مراحل طرح و اجرای سده بلکه در نحوه برخورد و روابط سازمان های مختلف با مسئولین حفاظت از میراث فرهنگی نهفته باشد.
نگاهی به تیتر اخبار مرتبط به میراث فرهنگی ایران مشخص میکند که اغلب سازمان ها (اعم از شهرداری ها، استانداری ها و وزارتخانه های و ادارات و مراکز دولتی دیگر) توجه ای به قانون حفاطت از میراث فرهنگی ندارند و سازمان میراث فرهنگی بجای انجام وظایف اصلی خودش، سعی در علاج بعد از واقعه و شکایت از ارگان های دولتی میکند که عملا در بین ملاحظات سیاسی از عهده این کار هم بر نمی آید.
موفق باشید.

-- علیرضا ، Jan 3, 2007 در ساعت 07:16 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)



موضوعات