رادیو زمانه

تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۸۷

گفتگو با منیژه حکمت کارگردان فیلم سه زن

مهدی عبدالله‌زاده
[email protected]

اکران "سه زن" در هر سه نوبت نمایش در برلیناله، واکنش‌های فراوانی را برانگیخت. برخی این فیلم را اثری آوانگارد به حساب آوردند و برخی نیز آن را فیلمی با روایت مغشوش لقب دادند. به هر روی، قابل پیش بینی بود که تلاش منیژه حکمت برای خلق یک اثر ساختارشکن چالش‌های فراوانی را در عرصه‌ی ارزیابی و داوری برانگیزد. پای صحبت‌های او نشسته‌ایم.

خلاصه داستان:
"سه زن" حکایت سه نسل است. مادر بزرگ، مادر و دختر. مینو سرگردان در پی یافتن دختر گم شده‌اش است که درمی‌یابد عده‌ای قصد به تاراج بردن فرشی عتیقه - که جزو میراث کهن ایران زمین است- را دارند. او به ناچار همزمان با جستجوی دخترش پگاه وارد ماجرای نجات فرش می‌شود. کمی بعد مادرش که دچار فراموشی است هم فرار می‌کند و در زمان گم می‌شود. حالا سه زن دور از یکدیگر حرف‌ها، تردیدها و خیال‌های خود را در سفری بی‌انتها به تصویر می‌کشند.

***

چند سال پیش، "زندان زنان" را در شرایطی ساختید که سانسور در وزارت ارشاد دولت خاتمی روندی معقول و به سامان داشت. به تبع آن، نقد اجتماعی و سیاسی هم در آن به چشم می‌خورد. اما حالا و در شرایطی که وزارت ارشاد علنا به ضدیت با طرح اندیشه و نقد مستقل در سینما دارد به سراغ ساخت "سه زن" رفتید که از وجه انتقادی زیادی برخوردار نیست. اگر این شرایط نبود باز هم همین فیلم را می‌ساختید؟
به نظرم سینماگر نباید خیلی درگیر سیاست شود. حرف سینماگر عمیق تر و دنیایش بزرگتر است. من فکر می‌کنم زندان زنان در سطح به سر می‌برد، اما "سه زن" عمق بیشتری دارد. من این نوع نگاهی که در "سه زن" جاریست را بیشتر ترجیح می‌دهم. گذشته از این باید بگویم که فیلمسازان ما انسانهای شریفی‌اند که در این سی سال پرچم ایران را سرپا نگه داشته‌اند. به نظرم این مهمترین نقش فرهنگی هنرمندان ایران است. با این همه مشکلی که سر راه سینما وجود دارد در سخت‌ترین شرایط، هم سینما را با تلاش‌هایشان زنده نگه می‌دارند هم ایران را.


منیژه حکت، کارگردان فیلمِ سه زن

ولی به هر حال در زندان زنان نقد شدیدتر و تحلیل عمیقتری نسبت به موقعیت اجتماعی و حقوقی زنان داشتید. این را خود فیلم می‌گوید.
درست است. اما من فکر می‌کنم ما مشکلات ریشه‌ای داریم که همه‌ی نقد‌های اجتماعی باید به آن‌ها برگردد نه به مشکلات فرا روی ما در حال حاضر. من ترجیح دادم به ریشه‌ها بپردازم. به همین خاطر عقیده دارم "سه زن" اثر عمیق‌تری است. در واقع حرف این فیلم این است که اگر این سه نسل زن ایرانی به فرهنگ و به پیرامون خود نگاه درستی داشتند زندان زنانی به این گونه در کار نبود.

یعنی فکر می‌کنید نقد اجتماعی در سینمای ایران تاثیرش را از دست داده؟
نه، بحث بر سر دیدگاه است. نقد من به تفکری بوده که در بستر تاریخ معاصر، این شرایط فعلی را برای ما رقم زده. اگر مدام به نقد آن چه در جریان است بپردازیم به جایی نمی‌رسیم. ندانستن، نشناختن، عدم آگاهی و نگاه درست به گذشته نکردن- به خصوص در میان روشنفکرها - طوری فرهنگ و زندگی‌مان را تحت تاثیر قرار داده که نتیجه‌اش شده ناهنجاری‌هایی که مثلا در زندان زنان می‌بینیم. بنا براین برای نقد و تحلیل باید نگاهی ریشه ای‌تر به تاریخ داشت.

در شرایطی که فرد گرایی در سینمای ایران پدیده‌ای فراگیر است، نگارش فیلمنامه‌ی "سه زن" توسط یک گروه سه نفره - خانم ثمینی، آقای عیاری و خود شما- نوعی سنت‌شکنی و خرق عادت به شمار می‌آید که نشان از یک حرکت مثبت در سینما دارد. طرح اصلی از که بود و چه شد که به تشکیل گروه فیلمنامه‌نویسی روی آوردید؟

طرح اصلی از خودم بود. به جز این گروه سه نفره دوستان دیگری هم بودند که مشاوره‌ی زیادی به ما دادند. اما اصولا به کار جمعی اعتقاد زیادی دارم. همه‌ی افراد گروهم را وادار می‌کنم به سوژه فکر کنند و از همه آنها نظر می‌خواهم.

ساختار فیلمنامه در چارچوب روایت کلاسیک قرار ندارد. ظاهرا قصه هم در فیلم شما چندان اهمیتی ندارد. در عوض می‌شود حس کرد که روایت، روی یک جور ایجاد فضا برای بیان حرف‌های فرا قصه‌ای تمرکز یافته...
به نظرم سینمای مولف قواعد خودش را دارد. من به دنبال بهترین راه برای بیان حرف فیلم بودم و ساختار موجود، از نظر من بیشتر به سینما نزدیک بود. با سینمای دو دو تا چهار تا به نتیجه نمی‌رسیدیم. فیلم باید ساختمان داشته باشد. آنقدر بیان سینمایی و ارتباط با تماشاگر برایم مهم است که آقای خرقه‌پوش به عنوان مونتور از ب بسم الله در کنار من در حضور داشت. البته با همه‌ی این حرف‌ها کار، خیلی هم ساختار‌شکن از آب در نیامده.

چرا شخصیت‌های فیلم، همه از یک طبقه خاص‌اند. همه روشنفکر، تحصیل کرده، اهل هنر، و به لحاظ اقتصادی مرفه. درست مثل آدمهای طبقه متوسط فیلم‌های آقای مهرجویی. اگر قرار است نگاهی ریشه‌ای به گذشته بیاندازیم چرا فقط یک طبقه خاص در حوزه‌ی دیدمان باشد؟ نوعی حدیث نفس در کار است؟
یعنی فکر می‌کنی مشکلی که بین سه نسل از یک خانواده بالای شهر وجود دارد در یک خانواده‌ی پایین شهری نیست؟. شاید مقدارش کم‌تر یا بیشتر باشد. اما از یک جنس است. جدایی نسل‌ها از هم، همه جا وجود دارد. از این گذشته من یک مادر روشنفکر می‌خواستم که بار اصلی غفلت از گذشته را روی دوش او بیاندازم.

چقدر روی زیرنویس فیلم کار کرده بودید؟ چقدر به صحت و درستی زیر نویس‌ها اطمینان داشتید؟
سه نفر به طور همزمان درگیر تهیه زیرنویس بودند. یک نفر انگلیسی زبان، که فیلم را برایش توضیح دادیم، یک مترجم و یکی از مشاوران فیلمنامه مشترکاً به مدت یک ماه روی ترجمه‌ها کار می‌کردند.

ولی با این حال زیرنویس ایراداتی داشت که در مواردی کار را برای ارتباط با مخاطب فرنگ سخت می‌کرد.
من فکر می کنم با این وقت و دقتی که صرف شد مشکلی از این نظر وجود نداشت.

چرا، وجود داشت. در جایی از فیلم که روستاییان در حال تصمیم‌گیری در مورد سرنوشت دخترک فراری هستند، حتی یک جمله‌ی صریح و قابل اعتنا از زبان آنها نمی‌شنویم، اما در زیر نویس آمده "باید دختر را سنگسار کنیم". این را باید یک اشتباه به حساب آورد یا تنها به دلیل رهایی از تیغ سانسور به چنین عدم انطباقی تن دادید؟
نه این فقط یک اشتباه بود. یک اشتباه تایپی بود که فرصت نشد آن را رفع کنیم.

اشتباه تایپی که نمی‌شود! منظورتان اشتباه نگارشی‌ست؟
به هر حال ورسیون های مختلف بود و ما در لحظه کار می‌کردیم. این آن نسخه اولی ما بود که اشتباهی رفته بود به جشنواره.

خوب پس این طور که پیداست قائل به دوگانگی عامدانه‌ی دیالوگ‌ها و زیرنویس برای رهایی از سانسور در مقابل مخاطب فرنگی نیستید. راجع به وضعیت فعلی فیلمسازی در ایران و سخت گیری‌های روز افزون ارشاد چه نظری دارید؟ فکر می کنید با این حساب باز هم بشود این روزها فیلم مستقل و اندیشمند ساخت؟
بله، همیشه می‌شود کار کرد. ما اعتراض می‌کنیم و کارمان را هم می‌کنیم.

نظرهای خوانندگان

بعقيده يک فيلم شناس هموطن، بلاي جان سينماي ايران، وزارت ارشاد و سانسور و دخالتهاي بيجا (مثل آنچه بر سر مهرجويي آورده اند)نيست،مشکل اصلي دوربين هاي ويديوي ديجيتال و فستيوال هاي فيلم هستند که پاي هر آدم جاه طلب کم تجربه و بي صلاحيتي را به اين حيطه پر مسؤليت باز کرده است.فيلمسازي از درست کردن يک «نيمرو» آسانتر گرفته ميشود وهمه هم خود را سرآشپز مي انگارند.

-- کوشان ، Feb 27, 2008 در ساعت 05:43 PM

خیلی زیبا بود.فقط زمانشو زیاد کنن آقای عبدالله‌زاده .

-- سعید ، Feb 27, 2008 در ساعت 05:43 PM

فیلمسازی باید در زمان خودش تعریف بشه . لازم نیست که قواعد ، تابو بشن.
فقط یک نفر در کل دنیا هست که می تونه با درست کردن نیمرو فیلم بسازه که هیچ مشکلی هم تو کارش نیست.
مشکل مقلدینش هستن.

-- سوسن ادیبی ، Sep 10, 2008 در ساعت 05:43 PM

مسازی باید در زمان خودش تعریف بشه . لازم نیست که قواعد ، تابو بشن.
فقط یک نفر در کل دنیا هست که می تونه با درست کردن نیمرو فیلم بسازه که هیچ مشکلی هم تو کارش نیست.
مشکل مقلدینش هستن.

-- سوسن ادیبی ، Sep 10, 2008 در ساعت 05:43 PM