رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش یک زندگی > از حکومت سلطنتی تا خاطرات یک گیشا | ||
از حکومت سلطنتی تا خاطرات یک گیشاشهرنوش پارسیپوردوستانى که به برنامههاى من در رادیو زمانه گوش مىدهند و یا آنها را مىخوانند پرسشهایى مطرح مىکنند. باید عرض کنم که چون برنامه من خبرى نیست بسیار پیش مىآید که من چندین برنامه را براى پخش آماده مىکنم، در نتیجه هنگامى که شما پرسشى مطرح مىکنید چند هفتهاى طول مىکشد تا به شما پاسخ بدهم.
جالب است که بعضى از افراد، صرف نظر از آن که من چه بگویم یا بنویسم، حالت پرخاش جویى به خودشان مىگیرند. مثلا شخصى نوشته بود که من از هر فرصتى استفاده مىکنم که به حکومت سلطنتى توهین کنم. این حرف درستى نیست. من هیچگونه مخالفتى با حکومت سلطنتى ندارم. در این جا از فرصت استفاده و به این نکته اشاره مىکنم که شکل و طرز حکومتها براى کسانى اهمیت دارد که کاندیداى قدرت هستند، یا فکر مىکنند کاندیداى قدرت هستند. به طور مثال روشن است که هنگامى که شخصى خود را کاندیداى ریاست جمهورى مىکند از حکومت سلطنتى متنفر باشد. یا فلان شبکه بازارى یا سرمایهگذار که در شکل حکومت نفع دارد مىتواند طرفدار سلطنت و یا جمهورى باشد. اما براى انسانهایى همانند من که کاندیداى قدرت نیستند ابداً فرقى نمىکند که حکومت، چه شکلى داشته باشد. مساله فقط این است که به نظر من هر حکومتى که بتواند حداقل آزادى را براى شهروندان تضمین کند حکومت خوبىست، و مىتواند سلطنتى یا جمهورى باشد. سوئد، نروژ، دانمارک، هلند، بلژیک، اسپانیا و ژاپن و انگلستان، حکومتهاى سلطنتى هستند. تمامى این حکومتها حداقل آزادى را براى افراد جامعه خود تضمین کردهاند. فرانسه، آلمان و امریکا حکومتهاى جمهورى هستند و آنها هم موفق شدهاند حداقل آزادى را براى شهروندان خود تضمین کنند. به طورى که مىبینید شکل حکومت نقش چندانى در حفظ آزادى شهروندان ندارد. در این میان ما با حکومتهایى نیز روبهرو هستیم که مىشود نام آنها را «حکومتهاى سلطنتى خجول» گذاشت. این نوع حکومتها ظاهراً جمهورى هستند، اما رئیس جمهور گاهى براى بیست و پنج سال رئیس جمهور باقى مىماند و بعد هم پسرش جانشین او مىشود. هند در این زمینه نمونه بسیار جالبىست. از زمان استقلال هند تا امروز خانواده نهرو نقش اصلى را در سرنوشت این کشور بازى مىکند. پس از نهرو که نخست وزیر بود دخترش، خانم گاندى به قدرت رسید. پس از ترور خانم گاندى و مرگ پسر بزرگش که علاقمند به فعالیت سیاسى بود، پسر دوم او که خلبان بود قدرت را به دست گرفت. این پسر نیز ترور شد. نوههاى خانم گاندى کوچک بودند. تا جایی که مىدانم عروسِ خانم گاندى که ایتالیایىالاصل است، امروز در هند صاحب قدرت قابل تاملىست. در حقیقت هند به عنوان جامعهاى سنتگرا نشان مىدهد که هرچند به مناسبت مد روز شکل حکومت خود را عوض کرده است، اما در اصل یک نظام سلطنتى خجول است. به هرحال همه اینها را گفتم که روشن شود من ضدِ حکومتِ سلطنتى نیستم و براى این نظم هم احترام قائل هستم. اما برنامه بررسى کتاب «خاطرات یک گیشا» نیز در دو وجه مشکل آفرین شد. وجه نخست این که من نوشته بودم در زمان حملهی اسکندر به ایران یک شاهزاده هخامنشى تا ژاپن رفته است و در آنجا با حکومت سلطنتى ژاپن وصلت کرده است. شخص محترمى که صاحب دانش بودند توضیح دادند که این حادثه در صدر اسلام رخ داده و یک شاهزاده ساسانى به ژاپن رفته. ممکن است این حرف درست باشد، اما منبع خبرى من خاطرات سفر اتابک اعظم به روایت مهدى قلیخان هدایت بود. این سفرنامه یا در اواخر قرن نوزدهم و یا در اوایل قرن بیستم نوشته شده و در آنجا صحبت از یک شاهزاده هخامنشى و یورش اسکندر است. در نتیجه اگر اشتباهى رخ داده نه تقصیر من یا مرحوم هدایت، بلکه تقصیر ژاپنى هاییست که در آن مقطع چنین گزارش دادهاند. داستان خسرو و شیرین به روایت نظامى را مىتوانیم یک داستان بدانیم. اما یک اصل واقعیت دارد و آن نظم ایلاتىست که همیشه در ایران وجود داشته. در نظم ایلاتى بهطور معمول یک حرمسرا نیز بهوجود مىآید. چون ایلاتى که قیمومیت حکومت مرکزى را مىپذیرفتند معمولاً دخترانى را به دربار پادشاهى مىفرستادند تا هم ابراز اطاعت کرده و هم دختر را به عنوان «نماینده زمین خود» به عنوان ابزار قدرت در دربار داشته باشند. از سوى دیگر دربار ساسانى به طور دائم در حال جنگ و زد و خورد با روم بوده است. زنانى که به اسارت گرفته مىشدند چه برسرشان مىآمد؟ کمى عجیب است که باور کنیم فقط یک زن به عنوان همسر پادشاه در دربار زندگى مىکرده، که اگر چنین باشد نقش این به اصطلاح ملکهها بسیار مهم مىشود و على الاصول باید نام آنها در تاریخ ذکر شده باشد. اما مىدانیم که بسیار به ندرت نامى از یک ملکه در تاریخ برده شده. یکى از ملکههاى نادرى که نام او برده شده «وشتى ملکه»، همسر خشایار شاه است که نام او هم نه در تاریخهاى ایرانى، بلکه در تورات ذکر شده و جالب است که خشایارشاه به سادگى جاى او را با «استر» یهودى عوض مىکند. از دوست گرامى، تورج پارسى درخواست دارم شرح دهند که ملکه را چگونه انتخاب مىکردند. او به طور معمول از چه طایفهاى بوده؟ مثلا فرض کنیم اگر ملکه را از طوایف لُر انتخاب مىکردند واکنش طوایف کرد چه بوده؟ اما در متن یکى از برنامههاى ادبى که من اجرا کردم اصطلاح «ذهن بودایی» ظاهر مىشود، که منظورم «ذنِ بودایی» بود. علتِ بخشى از اشتباهاتى که باعث بحث مىشود این نکته است که من حرف مىزنم و دوست عزیزى در رادیو زمانه که از دانش خوبى هم برخوردار است آنها را مىنویسد و گاهى اشتباهى به چشم مىخورد. اخیراً دوستانى هم از طریق سایت شهرنوش پارسىپور با من تماس مىگیرند. یکى از آنها در چند هفته پیش مقاله مفصلى به زبان فارسى در این سایت نوشته بودند. بدبختانه این متن فارسى به حروف غیر قابل خواندنى تبدیل شده بود و چون امکان تبدیل کردن این حروف هم براى من ممکن نبود نتوانستم متن نوشته را بخوانم. لطف فرموده هنگامى که براى سایت من مىنویسید یا نوشته خود را به انگلیسى بفرستید و یا فارسى را با خط لاتین بنویسید. این تنها راهىست که من بتوانم نامه شما را بخوانم. ایشان در عین حال ایمیل خود را هم ننوشته بودند. ابداً براى من امکان ندارد که به کسانى که ایمیل خود را نمىنویسند، پاسخ بدهم. این درست مثل این است که نامهاى بفرستید اما آدرس خود را قید نکنید، روشن است که گیرنده نامه نمىتواند به شما پاسخ بدهد. پس لطفاً همیشه ایمیل خود را قید بفرمایید. یک پیشنهاد ممکن است سرگذشت یا خاطره جالبى داشته باشید، و یا مسالهاى باعث ناراحتى روحى یا روانى شماست که مایلید آن را با دیگران در میان بگذارید یا مایل باشید از رادیو پخش شود. مى توانید آنچه را که مىخواهید ارسال کنید، به آدرسى که در سایت رادیو زمانه قید شده؛ بفرستید. ما با کمک یکدیگر مىتوانیم آن بخش از مسایل اجتماعى را که باعث اذیت و آزارمان مىشود براى یکدیگر شرح دهیم و به کمک هم بشتابیم. این طرح جدیدىست که من به آن فکر مىکنم. پس یا نامه بنویسید به نشانى پایین و یا با قید ایمیل خود و به خط لاتین براى من بنویسید. ناشران و نویسندگانی که مایل هستند برای برنامه خانم پارسیپور، کتابی بفرستند یا نامه ارسال کنند، میتوانند کتاب یا نامه خود را به صندوق پستی زیر با این نشانی ارسال کنند: Shahrnush parsipur |
نظرهای خوانندگان
Barnameh ye 48 chera mojood nist?
-- بدون نام ، Jan 27, 2008 در ساعت 04:38 PM