Jul 2008


روی تاریک ماه - بخش دوازدهم
پول، پول، پول

پول موضوع بسیاری از ترانه‌های دوران ماست. ترانه‌های جنبش عدالت‌خواهان مخالف هر نوع ثروت و ترانه‌های بچه‌های جوانی که می‌خواستند ثابت کنند پول همه چیز نیست. بچه‌هایی که می‌خواستند ثابت کنند همه خودشان را به پول نمی‌فروشند. آنها بزرگ شدند، ثروتمند شدند و به خاطر اختلافات مالی و پولی با همدیگر قهر کردند.



از این ستون به آن ستون - برنامه شصت و سوم
روز جهانی ریش‌تراش

شصت و سومین برنامه از این ستون به آن ستون توسط ابراهیم نبوی تقدیم می‌شود. در این برنامه نخست عل‌اصغر خبرهای پرتاب موشک سپاه، دست تکان دادن فرمانده آمریکایی برای محمود نفتالین، سکس ساحلی در دبی، مصاحبه باطبی با صدای آمریکا و شکستن مثلث شیشه‌ای را می‌گوید. آنگاه غلو امانپور گزارشی از کالبدشکافی ۱۸ تیر را تقدیم می‌کند و سپس خبرهای ۴۰ سال بعد را در مورد روز جهانی ریش‌تراش و تحریم انتخابات آمریکا توسط یک گنجی می‌خوانید و می‌شنوید. در این برنامه عل‌اکبر خوشحال گزارشی از اپرای کیارستمی می‌دهد و در آخرین بخش برنامه نازلی احساس شعری احساساتی را به زور تقدیم می‌کند.



از این ستون به آن ستون - برنامه شصت و دوم
همه‌ی دزدان رییس‌جمهور

با دو هفته تأخیر، شصت و دومین برنامه از این ستون به آن ستون توسط ابراهیم نبوی و خانواده تقدیم می‌شود. در این برنامه ابتدا خبرهای دزدی رییس‌جمهور در بغداد، تجاوز در زنجان، تنیس در ویمبلدون، محمود نفتی در صدا و سیما و سخنان جدید امام جمعه‌ی مشهد را از عل اصغر می‌خوانید. سپس خبرهای ۴۰ سال بعد به اطلاع می‌رسد. آن‌گاه ترانه‌ای به نام «آخ! مادر» اثر یک خواننده و با ترجمه یعقوب گولی‌زاده تقدیم می‌شود. در پایان گزارش تصویری ویژه‌ی از این ستون به آن ستون را به نام «همه‌ی دزدان رییس‌جمهور» را می‌خوانید.



روی تاریک ماه - بخش یازدهم
دنیای وحشی وحشی وحشی

دنیای مدرن وحشی است، در آن‌جا که چشمان تو را خیره می‌کند با برق‌های چرخان لامپ‌های زیرزمین پرهیجان و پر از صداهای سنگین و تو بلعیده می‌شوی به درون آن و دهان‌هایی باز می‌شود تا تو را ببلعند و بعد جای کبودی است که می‌ماند روی بازوها، پوست شکمت، ران‌هایت و صورتت و مرد چهارشانه خونسرد هر روز پول‌هایی را می‌شمارد و مشتری‌ها را راه می‌اندازد.



روی تاریک ماه - بخش دهم
در گوشه‌های خیابان

مات شده‌ها، رانده‌شدگان جامعه مدرن‌اند. آدم‌هایی که در خانه‌های مدرن جان گرفته‌اند. باسن‌های‌‌شان اندازه صندلی سازمان‌های اداری جامعه نو نیست، دانشگاه‌های مدرن پاسخ کافی به سووالات بی‌پایان آن‌ها ندارد، دوست ندارند روزی هشت ساعت کار کنند، از کار کردن و از دستور شنیدن نفرت دارند، آن‌ها از همه روسا متنفرند، از خانواده بیزارند.