خانه > عباس معروفی > این سو و آن سوی متن | |
این سو و آن سوی متناينسو و آنسوی متن عناصر تهديدکننده رمان، پايانبندیپایان فیلم و رمان آنجایی است که خواننده یا بیننده در ذهن خود میسپارد و با آن به خانهاش برمیگردد. اينسو و آنسوی متن بدقوارگی رماناگر نویسنده اثر خود را به مثابهی پیکری ببیند که از سنگ یکپارچهای تراشیده شده با منطق حذف تیشه برمیدارد و اثر هنریاش را میتراشد و در تراشها و ریز تراشهاست که اثر او جاودانه میشود. اینسو و آنسوی متن عناصر تهديدکنندهی رمان ۲خاطرات شخصی را باید تبدیل به یک درد و خاطره و حافظهی جمعی کرد. بسیاری از رمانهای متوسط این روزها در ایران با تهمایهای از خاطرههای شخصی، هرگز نتوانسته به یک اثر خلاقه در قفسهی ادبیات داستانی ماندگار شود. شاید اگر این خاطرات با قدرت نوشته میشد تبدیل به حافظهی عمومی میگردید... این سو و آن سوی متن عناصر تهدیدکنندهی رمانزبان فارسی بهخاطر گسترهی عجیب مترادفها کار نویسنده را ظاهراً ساده میکند. اما این مترادفها سرابی بیش نیستند و معمولاً بار معنایی دقیق را القا نمیکنند. این مشکل البته در ترجمهی آثار خارجی بیشتر به چشم میخورد و بیدقتی مترجمان تازهکار یا مترجمانی که با زبان فارسی همنفس نیستند بیشتر توی ذوق میزند. اگر نویسنده به این باور و یقین برسد که هر واژه بار خاصی را حمل میکند از مترادف آن پرهیز میکند و هرگز به سراغ آن نمیرود. اینسو و آنسوی متن جريان سيال ذهنی - ۲گرچه بسیاری از آثار ادبی با شیوهی جریان سیال ذهنی ظاهراً به شکل تکگویی درونی مستقیم و غیر مستقیم روایت میشود اما این نوع ادبی به شخصیتهای اثر فرصت پرواز ذهنی میدهد، تا بیدخالت نویسنده هر چه میخواهند بگویند و هر جا که دوست دارند بروند، و ذائقه و میل خود را به محک تجربه بیازمایند. بنابراین شیوهی جریان سیال ذهنی فقط تکگویی درونی مستقیم یا غیر مستقیم نیست. این شگرد، خودکاوی درونی شخصیت را مانند بومرنگ به پرواز در میآورد تا مشاهدات و ذهنیات خود را در طول مسیر، ببیند و بگوید. اینسو و آنسوی متن و آن حيات کلمهدر سال جديد لازم میدانم از خوانندگانم و دوستان زمانه که تمام امسال برنامههای ادبی مرا خواندند و شنیدند تشکر کنم. امروز میخواهم با چند جملهی ارزشمند از نویسندگان معاصرمان فضای "اینسو و آنسوی متن" را رنگی کنم. جملههای دربارهی ادبيات خلاق، از: یداله رویایی، ابولحسن نجفی، محمدعلی سپانلو، فرشته ساری، احمد پوری، شمس لنگرودی، ابوتراب خسروی، ناهید طباطبایی، پدارم رضاییزاده، محمد بهارلو. اینسو و آنسوی متن جريان سيال ذهن ۱جریان سیال ذهن ویژگیهایی دارد که این نوع ادبی را از سایر انواع جدا میکند. در شیوهی جریان سیال ذهن، شیوههای روایت از فرم سنتی خارج شده و دلیل نقل یکی از پایههای اصلی آن است. یعنی نویسنده به خواننده القا میکند که چرا این داستان را نقل میکند، و دلیل نقل در اثر به خواننده نیز منتقل میشود و او را متقاعد میسازد که داستان بایستی گفته میشده است. همچنین نویسنده از دیدگاهی مدرنیستی به مقولهی روایت مینگرد که بیشترین نوع، نقل تکگویی درونی است که به صورت تکگویی مستقیم و تکگویی غیر مستقیم، داستان روایت میشود. اینسو و آنسوی متن فضای تنگ، و گریز از چنگال سانسورمسئولان رده بالای جمهوری اسلامی از تهاجم فرهنگی غرب فریادشان به آسمان رفته بود و با اینکه میبایست لااقل برای مقابله با این تهاجم فرهنگی و هجوم ماهوارهها، و بر اساس عقل سلیم دست به دامن تولیدکنندگان ادبیات خلاقه وطنی شوند، رسماً و علناً به سرکوب آنها دست آلودند، و حتا برخی از این تولیدکنندگان را به شکلهای فجیع و توهینآمیز به قتل رساندند. نوع قتلها تنها میتوانست ایجاد رعب و وحشت را به شدت و حدت ابلاغ کند وگرنه یک شاعر یا نویسنده به ضرب یک گلوله، به سادگی از پا درمیآید. اینسو و آنسوی متن کميت يا کيفيت؟ مسئله اين استشاید بد نباشد که نویسندگان، وبلاگنویسان و خوانندگان ما به این بحث بپیوندند و جایگاه ادبیات داستانی را در این سی سال مورد بررسی قرار دهند. آیا مسایل سیاسی سایهای سیاه داشته؟ آیا وبلاگنویسی و اینترنت موجب نزول کیفیت شده؟ آیا جای خالی نشریات جدی با سردبیران سختگیر باعث شده که ادبیات داستانی ایران در جا بزند؟ آیا «غم نان اگر بگذارد» ما باز ادبیات داستانی ماندگار خواهیم داشت؟ شما بگویید. این مسئله جدیست. اینسو و آنسوی متن ادبيات داستانی ايران متوسط شده؟من فکر کنم مشکل برمیگردد به متن. یعنی سینما وابسته است به متن. باور ندارم متن در تمام دنیا ضعیف است. متن در ایران ضعیف است. اين ادبیات ایران است که متوسط شده، و اين روزها مدام متوسط میخوانیم. رمانها عمر طولانی ندارند. در فوتبال و کشتی هم همینجوريم، در ساختار شهریمان هم همینجوريم، در اقتصاد و حتا در داشتن یک رییس جمهور هم همینجوريم. یعنی کل ماجرا کوتوله شده است... اينها گفت و شنودی بود بين من و کيا بهادری، نويسنده ساکن آلمان. مرز میان درون و بیرونحسين نوشآذر، نويسنده ساکن آلمان در تعريف داستان به انتشار کتاب «چریکهای فدایی خلق ایران» اشاره میکند و میگويد: «گمان نمیکنم هیچیک از سیاسیون به این نکات اشاره کرده باشند. این نکات را، اگر حمل بر خودستایی نکنند، شاید فقط ما داستاننویسها درک کنیم. چون کمالِ مطلوب در کار ما، آفریدن جهانی است که از جنس جهان ما، اما تابع قوانین دیگری باشد؛ جهانی که در آن صدای قربانی و صدای انسان شکستخورده و آسیبدیده هم شنیده شود...» اینسو و آنسوی متن تکنيک در "رمان نو"چنان که در برنامههای پیشین گفتهام "رمان نو"، رمان موقعیت است. رمانی که اشیا در آن شخصیتاند و هر نشانهای میتواند به عنوان یک تم تلقی شود. رمان نو قهرمان ندارد،شخصیتهاش،روانشناسی خاص نمیشوند. بلکه کنش آنها واکنشی است نسب به موقعیت. یعنی هر شخصیت نسبت به موقعیتی خاص تعریف مي شود. در انواع رمان مانند رمان مدرن، رمان کلاسیک مدرن، و رمان به شیوهی جریان سیال ذهنی،مکتبی هم در قرن بیستم ظهور کرد به نام "رمان نو". آلن رب گریه، ناتالی ساروت، و مارگریتدوراس مشهورترین نظریهپردازان و نویسندگان "رمان نو" به شمار میروند. ۱۳ آذر، روز جهانی مبارزه با سانسورروز سيزدهم آذر مصادف با دهمين سالروز قتلهای زنجيرهای، و بهخاطر کشته شدن توهينآميز چند شاعر و نويسنده، قرار است به پيشنهاد کانون نويسندگان ايران، از اين پس به عنوان روز جهانی مبارزه با سانسور خوانده شود، و رسانهها، نويسندگان، انجمنهای فرهنگی و هنری، و نيز پن جهانی اين ننگ تاريخی را به عنوان سند رسوايی نظام جمهوری اسلامی افشا کنند، و عليه فرهنگستيزی، همهی تلاش خود را به کار گيرند. اينسو و آنسوی متن داستان؛ اين شوکران عطرآگیندر باب تعریف داستان از سوی نویسندگان معاصر، "فارس باقری" نویسندهی مجموعه داستان "پشت سرت را نگاه نکن" و یکی از برندگان قلم زرین زمانه، داستان را اینگونه تعریف میکند: داستان یکنوع بیگانگی است؛ بیگانگی با جهان اطراف، و بیگانگی با قدرتهای اجتماعی که هر امری را مستعمل و بیمعنی میکنند. بیگانگی با جهانی انباشته از تاریکیها، معناهای مستعملشده، روشن و تهی که داستان آنها را دوباره در جهانی تازه، و با ساختمانی تازه نشان میدهد. این بیگانگی، شيرينترين موقعیت موجودی به نام داستان است. از اینرو داستاننویس به انسانی تبعیدی مبدل میشود که مدام با اطراف خود احساس بیگانگی میکند و احساس تبعیدشدگی...» نمادی از سه نسل ادبیات معاصردر اين برنامه که نويسندگان از نقاط گوناگون جهان برای اجرای این کتابخوانی گرد هم آمده بودند، نمادی از سه نسل ادبیات معاصر ایران محسوب میشدند. هر نویسنده بجز پرداختن به کارخود، قطعه کوتاهی هم از نویسنده یا شاعر معاصر دیگری معرفی میکرد و زمان خود را در اختیار نويسنده ديگر مینهاد. مراسم با سخنان دلگرم کننده ریيس بینالمللی پن، آقای "ژیری گروژا" افتتاح شد. ژيری گروژا با ابراز حمایت اصولی خود از "آزادی بیان" به شرح خاطرات خویش از دوران سیاه سانسور ادبیات و تعقیب نویسندگان چک پرداخت و پایان دشواریها را به نويسندگان ايرانی نوید داد. شهرنوش پارسیپور، حمید صدر، لعبت والا، رضا دانشور، و عباس معروفی در نشست وين حضور يافتند... آغاز حلقه ادبی در تبعيد، وينامروز جمعه بیست و چهارم اکتبر 2008 ادبیات داستانی تبعید گامی دیگر برای دیدن و دیدهشدن برمیدارد. قرار است در کتابخانه مرکزی وین ماراتن کتابخوانی و میزگردی درباره ادبیات فارسی قرن بیست و یکم برگزار شود. این برنامه به اهمیت و حضور ادبیات ایران در کشورهای آلمانی زبان میپردازد. برنامهی «آزادی بیان» که امروز با حضور شهرنوش پارسیپور، رضا دانشور، حمید صدر، عباس معروفی و لعبت والا آغاز میشود از دو سال پیش طراحی و برنامهریزی شده تا دربارهی ادبیات فارسی و مشکلات آن در راه جهانیشدن مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد. اينسو و آنسوی متن داستان يعنی ستايش انسانتئوریهای هنری و ادبی بر اساس دانش عمیق یک کارشناس ادبی، یا تجربهی یک نویسنده آنهم پس از گذشت سالیان حاصل میشود که بسیاری از نویسندگان آن را با خود به گور میبرند. بسیاری از تکنیکها را نویسندگان در آثار داستانی بهکار بردهاند و دیگرانی از قبیل منتقدان به کشف آن نایل آمدهاند. البته با تعریفها و کلاس داستاننویسی کسی داستاننویس نمیشود اما اگر داستاننویسان از این تجربهها استفاده کنند مسلماً از راههای نزدیکتری به قله خواهند رسید. در این برنامه «منیرو روانیپور» از آمریکا و «میترا الیاتی» از ایران داستان را تعریف کردهاند. اينسو و آنسوی متن لحن گفتار و نوشتارابوالفضل بیهقی با همان لحنی که سخن میگفته تاریخ بیهقی را نوشته. او با همین وقار حرف میزده وگرنه نمیتوانسته یک دستی آن اثر بینظیر را حفظ کند. بله همینطوری حرف میزده که نوشته. اما در نوشته آرایش زبان کمی مرتبتر از حرفزدن است. حتا ریتم و ضربآهنگ نوشته يا سخن گفتن را میتوان از هم تمييز داد. وقتی داستانهای همینگوی را میخوانیم، میبینیم همینگوی اینطوری حرف میزده: تصویری، و بدون صفت. سیمین دانشور همیشه مرا با حرفهایش زمانی طولانی در تعليق نگه میداشت. برای گفتن هر خبر یا ماجرایی از شهرزادش استفاده میکرد. گلشیری ذهنش دایره بود و اگر میخواست چیزی را تعریف کند اول آخرش را میگفت، و لایه لایه برمیگشت به مرکز ماجرا، اما چیزهای بسیاری در بین گفتنش حذف میشد و میریخت. اينسو و آنسوی متن داستان، چیزی مثل آدمیزاد استبرای من که تمام زندگیام وقف ادبیات و داستان شد، این تعریفها یک اتفاق است. اتفاقی که تنها حاصل یک چیز است؛ ایمان به کار نویسندگان معاصر. اينسو و آنسوی متن داستان، عالَمی که مادی نیستچقدر میتوان اصول داستاننویسی و تعریف نویسندگان بزرگ جهان را در رسانهها و کتابها تکرار کرد. این قشنگ نیست که سری به دور و بر خودمان بزنیم و ببینیم چه خبر است؟ آیا نباید نویسندگان هم عصر خود را باور کنیم و پای حرفشان بنشینیم تا ببینیم چه میگویند؟ من امروز به این باور رسیدهام که همین تعریفها که از زبان نویسندگان معاصر جاری شده، نشان میدهد چقدر در ادبیات توانا شده ایم. در برنامهی این سو و آن سوی متن، محمد ایوبی، نویسنده رمان «اندوه جنوبی»، تعریف دیگری از داستان برای من آورده است. او به ساختار تاریخی ایران مینگرد و از دو منظر یکی شیعی و دیگر دانش باستان و ادب پهلوانی به عمق تعریف میرود. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|