تاریخ انتشار: ۹ اردیبهشت ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

خاتمی بازنشسته می‌شود، خاتمی بازنشسته نمی‌شود...

Download it Here!

سيد محمد خاتمی اعلام بازنشستگی کرد. البته تحليل​گران معتقدند که وی عملا از سال ۱۳۷۸ بعد از ۱۸ تير که زورش به سپاه پاسداران و بسيج نرسيد و نتوانست پرونده قتل​های زنجيره​ای را به جايی برساند و يواش يواش باعث قدرت گيری آبادگران شد و مجلس هفتم هم به دست اين گروه افتاد، بازنشسته بوده است.

فعلا طرفداران ايشان از پذيرش اين واقعيت ۹ ساله طفره رفته اند و هنوز هم می​روند و بعد از انتشار سخنان اخير ايشان، دارند توی سر خود می​زنند که آسيد ممد را برگردانند!

اصولا وای به حال يک گروه سياسی که نه جانشينی برای رهبرش دارد، نه رويش می شود جانشين پيدا کند، و اگر طرف بخواهد خودش هم کنار بکشد، به او بگويند بيخود کرده برود کنار! چند سال پيش اصلاحات حرفش اين بود که يک جا ترمز نکنيم، ظاهرا خود اصلاح​طلبان سال​های سال است در خاتمی ترمز کرده​اند و اصلا امکان اصلاح ندارند!

تکليف وزارت کشور هنوز معلوم نيست. بعد از خبر برکناری وزير کشور، قرار بود استاندار اسبق کردستان که متخصص تقلب در انتخابات است وزير کشور شود تا خيال احمدی​نژاد در انتخابات رياست جمهوری سال آينده راحت شود، اما چون پورمحمدی وزير فعلی از رفقای قديمی سعيد امامی و فلاحيان و غيره است، کسی به اين راحتي​ها جرات نمی​کند پايش را در اتاق وزارت بگذارد چون ممکن است مجبور به نوشيدن جام "داروی نظافت" شود.

تقلب در مرحله دوم انتخابات هم گزارش شد. به گزارش خبرنگار ما، خوش چهره، يکی از منتقدين جناح راستی رياست جمهوری اعلام کرد در صندوقی که خودش و خانواده​اش به او رای داده اند، رای او صفر اعلام شده. البته اين بلا قرار بود سر عماد افروغ هم بيايد که البته او عاقل​تر بود اين دور نامزد نشد. به طور کلی سيستم شمارس رای بر اساس هاله نور دور آرا استوار است و رای کسانی خوانده می​شود که نور سنج صندوق تاييدشان کند. اگر به طرفداران احمدی​نژاد رای داده باشيد، حتما شمارش خواهند شد و رای منتقدين احمدی​نژاد البته فاقد هاله است!

در پی ابراز ارادت شديد اخير احمدی​نژاد به دکتر فاطمی که زمانی توسط دوستان آيت​الله کاشانی و پدربزرگ​های موتلفه​ای​ها ترور شده بود، جمعی از اهالی اصفهان خواستار بازگرداندن نام خيابان فاطمی شدند که بعدا به شيد باهنر تغيير يافته. همچنين جمعی از اهالی تهران نيز از دولت خواستند حال که رئيس جمهوری خودش را با مصدق مقايسه می​کند و مصدق آدم بزرگی شده، بی زحمت اين خيابان پهلوی سابق که اول انقلاب نامش مصدق بود و بعد طرفداران ظهور اسمش را کردند ولی عصر، برگرداند سرجای اولش، و اواخر اسفند هر سال هم کسانی که می​روند سر قبر مصدق را اذيت نکنند.

تجمع اعتراض آمیز دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز نسبت به رفتار وقیحانه ی معاون فرهنگی و دانشجویی، دکتر زاهد و رییس حراست، حسینی، با دختران و وضعیت اسفناک اخلاقی برخی از کارمندان در صحن دانشگاه برگزار شد و به روز سوم چهارم رسيد و بعضی دانشجويان هم اعتصاب غذا کرده​اند. وزارت اطلاعات به اين دانشجويان پيشنهاد کرد بعد از دستگيری اعتصاب غذا کنند چون اين روزها غذای زندان خيلی بد شده. اصولا اعتراض دانشجويان به رفتار زشت جنسی جماعت حراست و بسيج دانشجويی دانشگاه سهند اصلا صحت ندارد. مگر ممکن است کسانی که وظيفه امر به معروف و نهی از منکر دارند خودشان کار بدبد بکنند؟ البته شايد...! مثل سردار زارعی که ۶ تا ۶ تا و رئيس دادگها انقلاب سابق کرج که خانه فساد داشت و دختر صادر می​کرد حاشيه خليج فارس و خيلی​های ديگر...

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

من هم موندم !!!!!

-- aminalg ، Apr 29, 2008

آقای نیک آهنگ طرفدار مطالبه کلاغستونت هستم خفن. هر روز بهتر از دیروز.

-- حسام ، Apr 29, 2008

shirazi lurishu ziyud kun valu

-- hossein ، Apr 29, 2008


پیام برای رادیو تاکسی شما
آقا اگه راه رو اشتباه نرفقه باشم.
با سیاس از شما و فریبا خانم که زمانی با ورود به دنیا برایم شادی آورد.
از پشت لباس و پوست و رحِم و سایر مخلفات مادر، ارتباط دست من با او شروع شد. بعدها بدنش مثل پر دست هایم را پر میکرد. شستشوی روزانه، با اصرار من و مطابعت بی چون و چرای آن لطیف نازنین.
بدلایل گوناگونِ محیطی یکبار «شاش بند» شد. ساعت ها طول کشید تا بوسیله ی دکتر آ. و من «نم»ی زد.
مثل یک دیوانه به همه ی اطاق ها میدویدم و واقعه ی فرخنده را با شادمانی جااار میزدم. البته جوابم نگاه های مات و خیره اکثریت و لبخند تمسخر دیگران به هیجانم بود. دیواری بنام «ارزش شاش»، بین دکتر و من و مادر که با توضیحات من متوجه اهمیت «خشک ماندن» یک شبانه روزه شده بود از طرفی و دیگران از طرف دیگر معنای آن نگاه ها و لبخند ها بود. آن شاش، اما شاش دیگری بود. ارزش زندگی.
نمیدانم شاید رفتن او، بعد از مادرش فقط مرا حرمان زده کرده بود. بعد ها تجربه ی بی پدر زیستن اش از دور مرا هم لرزاند.
امروز هم با تاکسی سواری فریبنده خود شادم کرد (گرچه مدت هاست که حضورش را بو میکشم - بقول شما مثل لاشخور- اما نه چندان بی چشم و رو).
شادم که او علارغم غلبه ی خود باختگیِ مرسوم، آگاهانه زندگی خودش را میزید.
آن زمان برای محافظت اش خود و دیگران را از بوسیدن اش منع میکردم. اکنون او را از دور می بوسم.

-- بدون نام ، May 3, 2008

آقای کوثر یادمون باشه این دفعه شما رو رییس جمهور کنیم!!!!!!!!!!!!واقعا فکر می کنید کی هستید که اینقدر حرفای گنده تر از دهنتون می زنید؟خیلی جو گیر شدیدا!من عاشق خاتمی هستم و اگه فکر می کنید با این حرفا می تونید ایشون رو تخریب کنید باید بگم سخت در اشتباهید!ببینم خودتون رو چقدر فروختید؟ مطمئنم خیلی ارزون !به هر حال به امید رییس جمهوری دوباره عزیز دل خاتمی البته به کوری چشم بعضی ها!
--------------
کلاغستون: آقوی کوثر سلام رسوندن، گفتن اولا، روزنامه‌نگاری که خودشو به سیاستمدارای راست و چپ بفروشه، روزنامه‌نگار نیست! در ثانی، خدا هر دو طرف رو نگه داره که بهترین سوژه‌ها برای ما هستن. ثالثا، نه قم خوبه نه کاشون...

-- مینا ، May 20, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)