امنيت فردی و اجتماعی


«این‌بار من با مرتضوی موافق هستم»

محمدرضا اسکندری: سال‌ها‌ست که‌ مافیای پرنوگرافی ایرانی به تبلیغ سکس با کودکان و جوانان و سکس خانوادگی در ایران‌ دست زده، ولی تازه آقای دادستان تهران، سعید مرتضوی ‌بیدار شده است و در این رابطه به خبرگزاری فارس گفت که برای برخورد با فعالیت سایت‌های «الحادی و غیر‌اخلاقی» مجموعه‌ای در دادستانی تشکیل شده است که این سایت‌ها را ردیابی و با آن‌ها برخورد قانونی می‌کنند. وی گفته است: «برخورد با سایت‌های ضد دین و سایت‌های غیر‌اخلاقی در اولویت قرار دارد و قاطعانه با این سایت‌ها برخورد می‌کنیم.»



مذهب و هم‌جنس‌گرایی در هلند

فروغ. ن. تمیمی: ‌در یک سال گذشته آزار و تبعیض هم‌جنس‌گرایان در هلند افزایش یافته است. از جمله در‌گیری و اعمال خشونت افراد متعصب نسبت به هم‌جنس‌گرایان، امتناع بعضی از کارمندان شهرداری از اجرای مراسم ازدواج دو مرد یا دو زن (‌که از سال ۲۰۰۱ در هلند آزاد و قانونی است) و مزاحمت‌های خیابانی برای هم‌جنس‌گرایان را می‌توان نام برد. در ضمن، در بعضی از مناطق ‌هلند بحث «اجازه شرکت هم‌جنس‌گرایان در مراسم مذهبی» شدت یافته است.



گفت و گو با علی‌رضا فیروزی، سخنگوی انجمن اسلامی دانشگاه زنجان:
«شاکی پرونده دانشگاه زنجان ما هستیم، نه آن‌ها»

کوهیار گودرزی: بعد از تحصن خردادماه دانشگاه زنجان که درپی اقدام معاون دانشجویی برای تعرض به یکی از دانشجویان دختر رخ داد، تاکنون پنج تن از دانشجویان این دانشگاه بازداشت شدند. علی‌رضا فیروزی، سخنگوی انجمن اسلامی دانشگاه زنجان می‌گوید: «‌کلیه‌ی دانشجوها به عنوان شاکی محسوب می‌شوند. ولی شکایت‌نامه‌ی کتبی ندادند. احتمالاً اگر قرار باشد شاکی خصوصی هم مطرح بشود، هیات علمی دانشگاه و خانواده دختر هستند. ولی می‌گویم ما از این موضوع هیچ اطلاعی نداریم و در این رابطه هیچ مسوولی به ما پاسخ نمی‌دهد.»



گزارشی درباره‌ی شیوع کودک‌آزاری در ایران:
کودکانِ قربانی خشم پدر و مادر

مریم محمدی: حقوق کودکان شاید یکی از آخرین عرصه‌های مبارزات فعالان حقوق بشر در ایران است که به علت محدودیت‌های سنتی و فرهنگی امکان کار در این زمینه را آن‌چنان که باید، فراهم نمی‌کند. افشای موارد کودک‌آزاری در ایران، گاهی فقط به شانس و تصادف بستگی دارد. خبر بستری شدن ابوالفضل احکامی، کودک ۵ ساله در بیمارستان کودکان بهرامی در تهران از جلوه‌های این فاجعه‌ی بشری است. ابوالفضل به علت آزار و شکنجه‌ی ناپدری در اغما به‌سر می‌برد در حالی که فعالان حقوق بشر نگران تحویل این کودک به خانواده‌ی خود در واقع همین ناپدری هستند. توضیح بیشتر این مساله را در گزارشی که تهیه کرده‌ام، می‌خوانید.



گزارشی از نشست خبری «امنیت و حریم شخصی»
دولت پدرسالار و سایه‌ی ایدئولوژی حکومت بر بدن‌ها

کوهیار گودرزی: در نشست «امنیت و حریم شخصی» که در محل دفتر سازمان دانش‌آموختگان ایران برگزار شد، دکتر محمد شریف، حقوق‌دان گفت: چرا هر وقت اسم گشت ارشاد می‌آید، پدیده‌ای به نام امنیت که این‌ها متولی آن هستند، در ذهن به‌وجود نمی‌آید؟ پروین اردلان، فعال حوزه زنان نیز در صحبت‌های خود به «همبستگی» مردم ایران مقابل چنین طرح‌هایی اشاره کرد. شیوا نظرآهاری، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر نیز درباره وضعیت سوله‌ی کهریزک و زندانیان آن سخن گفت. در پایان مراسم مادر هانی خواندار، یکی از بازداشت‌شدگان طرح مقابله با اراذل و اوباش در مورد وضعیت فرزندش صحبت کرد.



وقایع اتفاقیه نوروزی

منیره برادران: خانواده چند تن از دانشجويان زندانی تحويل سال را در کنار ديوارهای زندان اوين گذراندند. آنها سفره‌های هفت سين خود را در آنجا چيدند و عکس‌های دانشجويان زندانی را بالای سفره گذاشتند. دکتر محمد ملکی هم در جمع خانواده‌ها حضور داشت. مادران در نامه‌شان شعری نوشتند که آخرین بیتش این بود:
گر نکوبی شيشه «ظلم» را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ!



گفت‌وگو با محسن حکیمی درباره‌ی آخرین وضعیت محمود صالحی، فعال کارگری:
دو دادگاه برای یک پرونده

محمود صالحی، فعال کارگری در پی تلاش برای برگزاری مراسم اول ماه می، روز جهانی کارگر، از فروردین ماه امسال در زندان سنندج به سر می‌برد. سیامک فرهی با محسن حکیمی درباره آخرین وضعیت و دیگر فعالان دستگیر شده کارگری گفت‌وگو کرده است.



زندگی نابسامان پناهجویان ایرانی در ترکیه- قسمت آخر
ایرانیان، بی پناه ترین پناهجویان در ترکیه

سامناک آقایی: شمار پناهجویانی که قربانی زندگی سخت و پرمخاطره پناهجوئیی در ترکیه هستند، کم نیست. ساده‌ترین مشکلات در زندگی پناهجویان منجر به اتفاقات ناخوشایندی می‌شود که به دور از چشم هر سازمان و نهادی مرتب در حال تکرار است و مرتب قربانی می‌گیرد، بدون آنکه چاره‌ای اندیشیده شود.



گزارشی از وضعیت زندگی زنان و کودکان پناهجو در ترکیه- قسمت سوم
یک پناهجو: فقط خدا می‌داند ما چه می‌کِشیم

سامناک آقایی: قبلاً در تركيه یک بنیاد ایرانی به نام «بنیاد نوروز» فعالیت می‌کرد و هر چند ماه یک بار به پناهجویانی که درخواست کمک می‌کردند، کمک می کرد. کمک‌های این بنیاد بیشتر مواد غذایی و بهداشتی بود. اما اکنون بیشتر از یک سال است که دفترش در وان تعطیل شده است.



کمی تا قسمتی از زندگی نابسامان پناهجویان ایرانی در ترکیه- قسمت دوم
زندگی ما پناهجویان فقط زنده ماندن است و بس

سامناک آقایی: در قسمت دوم نگاهی به زندگی نابسامان پناهجویانِ ایرانی در ترکیه، رحیم مولود‌زاده، پناهجوی سی و سه ساله‌ای که دو سال است در شهر وان اقامت دارد می‌گوید: «تاکنون هیچ نهاد و سازمان حقوق بشری به ما کمک و یا حتا از ما حمایت هم نکرده است. هیچ‌جا و هیچکس در قبال ما احساس مسوولیت نمی‌کند.»



زندگی نابسامان پناهجویان ایرانی در ترکیه

سامناک آقایی: غیبت پرسش‌برانگیز نهادها و سازمان‌های بین‌المللی دفاع از حقوق بشر، و دفاع از حقوق پناهجویانی که میان انبوهی از مشکلات و مصائبی تاسف‌بار به‌حال خود رها شدهاند؛ به‌خودی خود در کنار وضعیت نابسامان و سرنوشت نامشخص هزاران پناهجو در ترکیه می‌تواند میزان مشکلات و گرفتاری‌های موجود برای پناهجویان در حوزه عمومی را کم‌اهمیت جلوه دهد.



مهاجرت یهودیان ایرانی: حق مهاجرت یا ابزار سیاسی؟

۴۰ نفر از یهودیان ایرانی، که به طور دسته جمعی و مخفیانه ایران را ترک کرده بودند، روز ۲۵ دسامبر وارد فرودگاه بین‌المللی بن گوریون در اسراییل شدند و به طور رسمی مورد استقبال قرار گرفتند. ترک خانه و کاشانه و مهاجرت وابستگان به اقلیت‌های دینی، ناشی از وضعیت تلخی است که آن‌ها در ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی با آن روبه‌رو هستند.



گفتگو با یکی از دانشجویان اعتصاب‌کننده در دانشگاه اصفهان
«گفته‌اند به محض خاتمه اعتصاب غذا بازداشت می‌شوید»

با گذشت چهار روز از اعتصاب غذای دانشجویان دانشگاه اصفهان، تا کنون پاسخی از سوی مسئولین دانشگاه به خواسته‌های آنان داده نشده است. یکی از دانشجویان اعتصاب‌کننده در مورد این اعتصاب، به زمانه چنين می‌گوید: «تماس‌های بسیار توهین‌آمیزی از سوی مسئولین دانشگاه با خانوده‌ها گرفته شده و با این لحن صحبت کرده بودند که ما بچه‌تان را نمی‌توانیم جمع کنیم و شما خودتان بیایید و جمع کنید. اگر جمع نکنید، نیروهای امنیتی از بیرون دانشگاه می‌ریزند و می‌برندش»



گفتگو با علی اجاقی، سخنگوی دانشجویان اعتصاب‌کننده در دانشگاه اصفهان
اعتصاب غذای دانشجویان در دانشگاه اصفهان

گروهی از فعالین دانشجویی در دانشگاه اصفهان دست به اعتصاب غذا زده‌اند. علی اجاقی، سخنگوی اعتصاب‌کنندگان در مورد علت اعتصاب غذا می‌گوید: «اعتصاب غذا در اعتراض به احضار بیش از ۴۰ تن از دانشجویان به کمیته انضباطی انجام شده است.»



گزارشی پیرامون دانشجویان بازداشت‌شده طیف چپ
«آشوب‌گران» یا «شریف‌ترین فرزندان این آب و خاک»؟

دانشجویان بازداشت‌شده در هفته‌های اخیر در بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین در سلول‌های انفرادی به سر می‌برند. بازداشت‌شدگان که تعداد آنان به بیش از ۴۰ تن رسیده است، عمدتاً از طیف چپ هستند. بازداشت‌ها که از روز یکشنبه یازدهم آذرماه با دستگیری شش نفر از فعالان دانشجویی آغاز شده و تا روزهای اخیر ادامه داشته است.



فهرست جدید قدغن-ممنوع

در ادامه اجراي "طرح ارتقاي امنيت اخلاقي"، عروسی مرکز فساد شناخته شد؛ موسیقی زنده در رستوران ها ممنوع شد؛ فضای گيم‌نت‌ها و كافي‌نت‌ها نگران کننده اعلام شد؛ قهوه خانه مرکز فساد دانسته شد؛ استخرهای زنانه دارای مامور مراقب شد؛ ارائه آلبوم مدل مو به مشتریان ممنوع شد؛ چکمه هم به لیست ممنوعه های زمستانی اضافه شد.



در فرانسه هر سه روز، یک زن بر اثر خشونت خانگی می‌میرد

به گفته مقامات مسئول در فرانسه، هر سه روز یک زن و هر پانزده روز یک مرد بر اثر خشونت خانگی جان خود را از دست می‌دهند. تحقیقی که توسط دیدبان ملی بزهکاری در فرانسه صورت گرفته و نتیجه آن به تازگی منتشر شده، قربانیان خشونت های جسمی را ۸۲۰ هزار نفر برآورد میکند.



گناه دوجنسیتی بودن

«مهدی» جوانی دوجنسیتی به خاطر «گناه» دوجنسیتی بودن از سوی خانواده‌اش طرد می‌شود. دوستانش به قصد تجاوز جنسی به وی حمله‌ور می‌شوند. او از خود دفاع می‌کند و در این گیر و دار، یکی از دوستانش دچار نقص عضو می‌شود. مأمورین انتظامی «مهدی» را دستگیر و دادگاه او را به دو سال زندان و نیز پرداخت دیه محکوم می‌کند.



من به عنوان مطلع احضار شدم

گفت‌وگوی زمانه با فرزانه طاهری: «در برگه‌ی احضاریه علت ذکر نشده بود. آنجا که رفتم متوجه شدم که در مورد پرونده‌ی آقای یادعلی است. ظاهرا به اشتباه من را به عنوان ناشر یا دخیل در نشر کتاب ایشان قلمداد کرده بودند. من آنجا رسما برگه‌ی بازپرسی را با این مضمون که ما در بنیاد گلشیری فعالیت نشر نداریم پر کردم...»



این طایفه را تقدیر همین است

سنگین و کرخت رفتم به اتاقی و کاش نمی‌رفتم. مردی بریده خفته بود. مردی خلاصه خفته بود. مردی بود هر دو دستش از کتف بریده، هر دو پایش از نشیمنگاه کنده، عفونت، انگار کرم، به کمرش لولیده، از صلبش به قدر یک پیاله ماست گوشت درآورده بودند. به تندیس داوود نبی ماننده، به سرگرد می‌گفت: چرا این فلاسک آبی است؟ من زرد می‌خواستم باشد...