تاریخ انتشار: ۸ شهریور ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گزارشی از برگزاری بیستمین سالگرد کشتار سال ٦٧، در گورستان خاوران

«خاوران» را نگذاشتند گلباران کنند

منیره برادران

امسال در بیستمین سالگرد کشتار سال ۶۷، خانواده ها قرارشان را برای روز آدینه، ٨ شهریور گذاشته بودند، طبق معمول هر سال در خاوران، واقع در ۱۴ کیلومتری میدان خراسان. این گورستان بی نام و نشان در جنب گورستان ارامنه و بهائی‌ها، از ٢٧ سال پیش که اولین دسته از تیرباران‌شدگان چپ را در آنجا دفن کردند، میعادگاه خانواده‌ها شده است.


اینجا مرده‌ها بی‌نام و نشان هستند. خاک خالی از سنگ مزار یا هرگونه علامتی است. گاه سنگچینی، روبان و گلی خاک را آذین می‌کنند. اما این علامت‌ها گذرا هستند در بیم یورش مامورین. حتی پیش‌ترها برای از بین بردن این علامت‌ها پای بولدوزر هم به خاوران رسید.

هر سال در یکی از آدینه‌های دهه اول شهریور، که بطور سمبلیک یادروز جان باختگان سال ۶۷ نام گذاری شده، خانواده‌ها با دسته‌های گل در این خاک خشک و خالی که با دیوارهای سیمانی از پیرامونش جدا شده، گرد هم می‌آیند تا خشم و درد خود را با یکدیگر قسمت کنند و برای هم از عزیزانشان سخن بگویند.

صبح امروز ٨ شهریور مامورین جاده منتهی به خاوران را مسدود کردند و از ورود خانواده‌ها و کسانی که برای همدردی با آنها قصد حضور درآنجا را داشتند، جلو گیری به‌عمل آورند.

بار اول نیست. در سال‌های گذشته هم پیش آمده بود که به این گورستان حمله کنند، کسانی را بازداشت کنند، دوربین‌ها را ضبط کنند. خوب می‌دانند که عکس و فیلم سند است.

از گذاشتن سنگ قبر جلوگیری به‌عمل می‌آوردند تا نشان جنایت را پاک کنند؛ برگزاری مراسم یادمان در خانه‌ها و گورستان‌های کشور را مانع می شوند تا یادی نماند بر خاطره‌ها. دستور فراموشی مدت‌ها است که صادر شده است.

فراموش نمی‌شود، درد و سوزش زخمی که باز است. در هیج جای دنیا هم چنین نشده است. گردهم‌آئی‌های خانواده‌های بی‌پناه ما تعطیل‌بردار نبود. گاه حتی ناچار شدند مراسم ختم و سالگرد را در زیرزمین‌ها برگزار کنند.

جمع شدند تا خاوران را به ما نشان دهند. کتک خوردند و فحش شنیدند تا ساکنین بی‌صدای مزار خاوران فراموش نشوند. تا فراموش نکنیم که در آن‌جا و در بسیاری از گورهای بهشت زهرا و گورستان‌های شهرهای دیگر کسانی آرمیده‌اند که در دهه ۶۰ و در سال ۶۷ به جرم اعتقاداتشان در پشت درهای بسته، بدون کوچک‌ترین حق دفاع به قتل رسیدند.


این خانواده‌ها نخواستند آمار هولناک اعدامی‌ها را به عدد و رقم تنزل دهند. آن اعدام شده، ضمن این‌که یکی بود از هزاران، یک فرد بود: فرزند، همسر، خواهر یا برادر بود. زمانی حیات داشت چه بسا حیاتی پرشور. عاشق زندگی و دیگر انسان‌ها بود و آزادی و عدالت را حرمت می‌گذاشت. زمانی جان او را گرفتند. حال می‌خواهند یاد و اثرش را از بین ببرند.

در کشور ما فرد را دو بار اعدام می‌کنند. اما یاد آن عزیز رفته می‌ماند: در خاطره کسانی که روزی سهمی از زندگی را با او شریک بودند. در کلاس درس، در محیط کار، در همسایگی، در رفاقت سیاسی و در دیگر لحظه‌های زندگی گذشته. برای خانواده و به ویژه مادر، اما، این یاد و خاطره تمامی لحظه‌های زندگی است و هیچ دستگاه قدرتی نمی‌تواند آن را از وی بگیرد.


خانواده‌ها چند بار به‌طور فردی و جمعی به مسئولین و نهادهای بین‌المللی نامه نوشته‌اند. آن‌ها در شهریور پنج سال پیش نامه‌ای به رئیس‌جمهور، آقای خاتمی نوشتند و خواستار شدند که:

١- اسامی، زمان فوت و محل دفن عزیزان ما را اعلام کنید.
٢- از دفن اموات دیگر بر خاک جان‌باختگان ما جلوگیری کنید. چرا که این مکان‌ها ناخواسته بر ما تحمیل گردیده و ما را از آن گریزی نیست. ولی برای تازه درگذشته‌گان بهایی می‌توان چاره‌ای اندیشید و محلی دیگر در اختیارشان گذاشت.

٣- مانع نشانه‌گذاری و گل‌کاری در مزار و محل خاک عزیزان ما نشوند.

صدای این مادران را هیچ رسانه‌ای در ایران پخش نکرد اما آن‌ها با حضورشان در این خاک گواهی هستند بر این‌که فرزندان‌شان زمانی وجود داشته‌اند، روزگاری بر این خاک زیسته‌اند و می‌توانستند زنده بمانند اگر زمانشان را از آن‌ها نربوده بوند.

سخن مادر ریاحی، یکی از مادران خاوران، که در آستانه نوروز چهار سال پیش چشم از جهان فروبست، در هیچ جریده‌ای چاپ نشد. او با آن لبخند صبور و پراندوهش می‌خواست عاملین آن قتل عام در برابر مردم پاسخگو باشند. می‌خواست بداند و همه بدانند چرا و چه کسانی به راحتی آب خوردن فرمان قتل سه پسرش را صادر کردند.

«فراموش نکنیم» شعاری بود که در سرزمین‌های دیگرهم مادران را به خیابان‌ها کشاند. در آرژانتین مادران «مفقود شدگان» هر هفته در میدان مایو در حالی‌که عکس فرزندانشان را بر سینه نصب کرده بودند، تجمع می‌کردند و خواستار روشن شدن سرنوشت فرزندانشان بودند.

این سنت را مادران مکزیک پایه گذاشتند و بعدها مادران «مفقود شده‌ها» در آرژانتین، گواتمالا، شیلی و ترکیه و ... تجمع‌های مشابه ترتیب دادند. این مادران هزاران کیلومتر دور از هم زندگی می‌کنند و شاید هیچوقت همدیگر را ملاقات نکرده باشند.

هر کدام به زبان دیگری صحبت می‌کنند. اما دردی که احساس می‌کنند یکی است. آن‌ها خواست مشترکی دارند و همدیگر را خوب می‌فهمند. وقتی در پنجاهمین سالگرد انتشار اعلامیه حقوق بشر، مادران فرصتی یافتند تا از چند گوشه جهان در پاریس گرد هم آیند، بادکنک‌هایی را که نام‌های مفقود شدگان از ملیت‌های مختلف بر آن نوشته شده بود، بر آسمان پرواز دادند. یکی از مادران در این مراسم گفت «برای ما همه مفقودشدگان جهان مثل هم هستند.»

اگر در این کشورها تا حدودی خواست و آرزوی مادران، که روشن شدن حقیقت بود، تحقق یافته است، در ایران هنوز راه درازی پیش پای مادران ما قرار دارد. به جمع آن‌ها نسل دیگری هم اضافه شده است. جوانانی هم، که مادر یا پدرشان را از آن‌ها گرفته‌اند، به این کارزار وارد شده‌اند.

می‌شود حقیقت را برای همیشه پوشیده نگه داشت؟

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

مستیم و هوشیار
شهیدای شهر
خوابیم و بیدار
شهیدای شهر
آخرش یه شب
ماه میاد بیرون
از سر اون کوه
بالای دره
روی این میدون
رد میشه خندون

یه شب ماه میاد

-- گلباران‌اش خواهیم کرد ، Aug 29, 2008

yaad wa khatereye in azizaan payande baad. yade anan hamware dar ghalbhaye ma khahad bud. wa maa in ra hamware be nasle baadi wa jawanan ham enteghal khahim dad. bayad bad az raftane in regim, be yade anann yek banaye yadegari sakht. dorost mesle inke dar Berlin -Gemany baraye yahudiyane ke dar zamane Hitler suzande shode budand shakhte shode ast. wa hame afradi ke az anja migozarand ba ehdaye shakhe goli adaye ehteram konand. yadeshan gerami wa rooheshan gharine aramesh bad

-- jasamin ، Aug 29, 2008

قلبم را به درد آوردي ...
و شايد دردناكتر از آن كاري كه در 67 كردند، بي تفاوتي و (بي مهري) مردممان است با بازماندگان!

-- J.O. ، Aug 29, 2008

فرامرز خاجیان ، حمید منتظری ، سعید آزرنک، ثقلینی ، هیبت معینی و ده ها تن دیگر با اندیشه های متفاوت بهترین های این مملکت بودند برای دفاع بی قید و شرط از هر یک از این عزیران حاضرم در هر دادگاه صلاحیتدار حضور یافته تا نشان دهم مرگ کثیفترین کاری بود که حکومت در حق این انسانها روا داشتند. مگر آنها چه کردند ؟ اندیشه ی مخالف مستحق مرگ نیست . مرگ در هر صورت تلخ ست و نباید حتی در حق هیچ گناهکار و تبهکاری روا داشت .از حقوق تضییع شده ی این روشنفکران که در بین حقوق دانان و متخصصین سرشناس بودند تا آنجا که برایم ممکن ست تلاش خواهم کرد تا بلکه برای جلوگیری از تکرار این فجائع تاثیر بگذاریم
روانشان شاد یاد

-- هومن دبیری ، Aug 29, 2008

یاد و خاطره این عزیزان گرامی باد.

من خود در چند نوبت در سالهای دهه 60 در اوین و رجائی شهر بودم. نمی خواهم بازجوها و قاضی ها را تبرئه کنم ولی باید بدانید که همه آنها تنها می خواستند احکام اسلام را اجراء نمایند. متاسفانه همه آنها نسبت به علم حقوق و مبانی عدالت و انصاف بی سواد بودند.

وقتی ما ملت ایران اسم حوزه های قم را که منبع بی سوادی و جهالت است می گذاریم حوزه علمیه و نام کسانی را که کوچکترین علم و اطلاعی ندارند می گذاریم عالم ، کمترین نتیجه آن همین است که روزی همین آقایان عالم و دانشمند از حوزه های علمیه بلند شوند و جگر گوشگان ما را به جرم اندیشیدن و تفکر به پای جوخه های اعدام ببرند.

اگر می خواهید ریشه این جهالت و دیوانگی خشک شود به داد نوجوانان بی گناه ایران زمین برسید که در گوشه این حوزه های علمیه جوانی خود را بباد می دهند و تبدیل به نسل جدید قاتلان و جانیان و ستم پیشگان این مرز و بوم می گردند. خوبست بدانید که بیش از دویست هزار نفر در این حوزه های علمیه مشغول کسب جهل و جنون هستند .

-- پویان ، Aug 30, 2008

فراموش نميكنيم ،هرگز ،هركز
ماكياوليستهاي حاكم رحمانيت خود را با كشتار به جهانيان اعلام كردند.
يادشان گرامي باد

-- mahmmod ، Aug 30, 2008

من اون موقع یعنی تابستون 67 یادمه یکی از آشناهامون
با صدای بغض آلودی اومد و از اعدام دختری که می شناخت خبر داد دختری به نام شکر

-- بدون نام ، Aug 30, 2008

اين اساتيد چپ خيلي پر مدعا مثل آقاي زرافشان يا معصو بيگي كه انتهاي راديكاليسم هستند، خوب چرا نگذاشتند كه دستگيرشان كنند؟ براي اعتراض بايد هزينه داد
چرا سد نظامي را با نافرماني و دستگير شدن نشكستند؟
به جاي اين همه هزينه فيزيكي بر ماشين، مي شد كه برن و بگن بيا ما را داستگير كن
بايد از درگيري نظامي و امنيتي بحث را حقوقي كرد
متاسفانه چپ ها فقط ادعا دارند و در عمل هيچ

-- ... ، Aug 30, 2008

خاوران، خاوران، دشت عاشقان

خفته در دامنت طوفان زمان

رفته از خاطرت شادمانیها

داری در یاد خود درد و تلخی ها

خسته ای خاوران، خسته خاوران

خار ستم به دل بسته خاوران

زنگ غم از رخت ما می زداییم

خاک پاک تو را ما می ستاییم

گلگون نام تو در یار دورانها

رسته جان تو از قید طوفانها

آب صد چشمه در چشم پاک تو

آب صد برکه در زیر خاک تو

قهرمان،قهرمان دشت خاوران

رسته از نام تو یاد ارغوان

لاله در لاله ای دشت خاوران

روح آلاله ای دشت خاوران

-- پویان ، Aug 30, 2008

یادشان زنده باد.

-- ,pdn ، Aug 31, 2008

نسل های آینده در کتاب تاریخ این جنایات ضد بشری خمینی را میخوانند . این حکومت تا کی میتونه خودش رو با سرکوب حفظ کنه ؟
این قصه هم به آخر میرسه و ناچار همه تسلیم مرگ باید شوند . پس خوشا به حال کسانی که اسیر این ذلت ها نشدند . خوشا به حال آزاده ها و لعنت به ظالمین

-- mohammad ، Aug 31, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)