تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
گفت و گو با فریبا داوودی مهاجر و مهناز افخمی:

ایران، دومین «وزیر امور زنان» را در جهان داشت

ماهمنیر رحیمی

هشتم مارس، روز جهانی زنان نزدیک است و بار دیگر وضعیت زنان ایران نیز، به‌ویژه، توجه اشخاص و گروه‌های سیاسی و فعالان امور اجتماعی را در آمریکا هم جلب کرده است. در جلسه‌ای که مجمع مطالعات دموکراسی، روز پنج‌شنبه در واشینگتن دی سی برگزار کرد، فریبا داوودی مهاجر، روزنامه‌نگار و از سرشناسان "کمپین یک میلیون امضا"ی زنان، که اکنون از آمریکا فعالیت‌های خود را دنبال می‌کند، تازه‌ترین مطالبات و مشخصات رسمی و غیر رسمی جنبش زنان ایران را مرور کرد:

Download it Here!

«شما زنان غیر سیاسی را می‌بینید که مایل هستند سبک زندگی خودشان را خودشان انتخاب کنند، یک شکلی از نافرمانی مدنی را در ایران شکل داده‌اند، آن‌ها می‌خواهند که از آزادی‌های معمولی برخوردار باشند، حجاب اجباری را قبول ندارند و علی‌رغم برخورد هر روز یا دوره‌ای پلیس با آن‌ها، که بازداشت می‌شوند یا تذکر می‌گیرند، به کار خودشان ادامه می‌دهند».

خانم داوودی در سخنرانی خود چند نمونه از اظهار نظرهای اخیر مقامات جمهوری اسلامی را در مورد زنان ِ به اصطلاح کم یا "بد حجاب" آورد:
«مثلاً رییس پلیس تهران یک بار این مساله را گفت که در صورت تکرار بدحجابی، آن‌ها را تبعید می‌کند و در مقابل شورای شهر تهران در مصاحبه‌ای آن‌ها را "طاعون" خطاب کرد. در اظهار نظر دیگری گفته شد که این زنان، عده‌ای مزدبگیر هستند و پول می‌گیرند تا به شکل سازمان‌یافته در خیابان راه بروند و مردها را منحرف کنند. و در حال حاضر تعدادی از زنان، به دلایل مختلف، با احکام مختلف و زندان روبه‌رو هستند. در بیانیه‌ی دیگری که پلیس داده بود، مثلاً مانتوهای تنگ و رنگی، از مصادیق جرم تلقی می‌شود.»

وی که سخنان خود را به تصاویر زیادی مستند کرده بود، از برخورد نیروهای انتظامی و امنیتی با زنان، و مواجهه‌ی زنان با آن‌ها هم نمونه‌هایی آورد:
«مثلاً در این عکس شما دختری را می‌بینید که صرفاً به دلیل پوشیدن چکمه، دارد بازداشت می‌شود. و یا در آن عکس شما می‌بینید که زن به چنان گفت‌وگویی با پلیس مشغول است که حتی مردهای خبرنگار از شدت این گفت‌وگو، به خنده افتاده‌اند چون باورشان نمی‌شود که در چنین شرایط پلیسی و امنیتی، یک زن بتواند، رودرروی پلیس، این‌طور برخورد کند. و بعضا به خاطر حجاب، مورد ضرب و شتم پلیس قرار می‌گیرند.»


فریبا داوودی مهاجر، روزنامه‌نگار - عکس از رادیو زمانه

توضیحات داوودی مهاجر که برای شنوندگان انگلیسی زبان، همزمان ترجمه هم می‌شد؛ با برشمردن "سهم فعالیت زنان در ارتقای وضعیت کلی حقوق بشر در ایران" ادامه یافت. همچون:
«از آن‌جا که خواسته‌های زنان در زندگی روزمره‌ی مردم جریان دارد، عینی است، در خانه‌ها و در جامعه قابل مشاهده و قابل لمس است؛ واقعی‌ترین جلوه‌ی حقوق بشر را به مردم ارائه می‌دهد. مشخصه‌های غیر ایدئولوژیک جنبش زنان می‌تواند همه‌ی مردم را با خودش همراه کند. از آن‌جا که موفقیت زنان و پیشرفت و بهبود وضعیت آن‌ها، موجب رفع تبعیض، رفع خشونت، رفع نابرابری و رفع سلطه از آن‌ها می‌شود؛ می‌تواند دیدگاه‌های ضد حقوق بشر را تضعیف کند. تشویق زنان به داشتن مشارکت در کسب حقوق آن‌ها، سرمایه‌ی اجتماعی را تقویت می‌کند و درنهایت موجب توانمندی جامعه‌ی مدنی می‌شود و توجه به آزادی و حقوق شهروندی را بین مردم، رواج می‌دهد.»

وی در جمع‌بندی صحبت‌هایش، خطاب به مجامع بین‌المللی، به برخی راهبردها درمورد مسائل زنان و حقوق بشر در ایران پرداخت؛ مثل:
«کمک به رسانه‌ای کردن فعالیت زنان در ایران. توان‌مندسازی زنان ایرانی به شکل‌های مختلف. برقراری و تاسیس شبکه‌هایی میان سازمان‌های بین‌المللی و نهادهای حقوق بشر برای حمایت از فعالان حقوق زن که در خطر قرار می‌گیرند. در اولویت قرار دادن مسأله‌‌ی حقوق بشر بر سایر معادلات سیاسی، تا تمام مردم، به‌خصوص در ایران، باور کنند که خارجی‌ها واقعا مدافع حقوق بشر هستند و به دنبال منافع اقتصادی و سیاسی نیستند. نظارت مستقیم بر ارتقای کیفی مدیاهایی که مخصوصاً درمورد ایران کار می‌کنند.»

فریبا داوودی، همچنین، از پیش‌گامان ترقی حقوق زنان در ایران، خواست که در پاسخ به پرسش حاضران شرکت کنند. من‌جمله از چهره‌ی علمی و پرپیشینه‌ی فعالیت در امور بین‌المللی زنان، دکتر مهناز افخمی، محقق ایرانی مقیم آمریکا.

***

در این فرصت، طی یک مصاحبه‌ی اختصاصی که با خانم افخمی برای رادیو زمانه داشتم، از او که رئیس سازمان زنان پیش از انقلاب، و وزیر امور زنان در سه سال آخر حکومت محمدرضا شاه پهلوی بوده، و هنوز هم از رهبران فرامرزی جنبش زنان شناخته می‌شود، خواستم قیاسی اجمالی از مطالبات زنان ایران و خواست زنان کشورهای پیشرفته به‌دست ما دهد. وی ابتدا اما، شرایط زنان ایران را به کلی متفاوت از وضعیت هم‌نوعان‌شان در غرب توصیف کرد:


مهناز افخمی، وزیر امور زنان در سه سال آخر حکومت محمدرضا شاه

«برای این‌که در غرب آزادی‌ هست؛ مثل آزادی تجمع، آزادی رفت و آمد و آزادی فکری. در ایران متأسفانه همه‌ی این‌ها موجب خطر می‌شود. و در نتیجه، تلاش‌هایی که زنان ایران می‌کنند در ارتباط با شرایط کنونی زندگی آن‌هاست. آن‌چه خیلی مثبت است در حرکت زنان، باید در همان قالب دیده بشود. یعنی با همه‌ی مسائلی که هست، با همه‌ی خطراتی که آن‌ها با آن روبه‌رو هستند، واقعا با شجاعت و دانایی و هم‌کاری مداوم، هدف‌های خود را پیش می‌برند و نوع تشکل آن‌ها، از انواع خیلی پیشرفته‌ی تشکل‌ها است. مثلا همین حرکت یک میلیون امضا، واقعا قابل تحسین است. برای این‌که هم مسائل زمان و مکان را در نظر دارد و هم این‌که براساس آگاه‌سازی مردم و تجهیز مردم برای مشارکت درست شده.

از یک طرف، در تماس‌های رویاروی در همسایگی، در همه‌ی جاهایی که زنان دور هم جمع می‌شوند، این آگاه‌سازی و تجهیز انجام می‌شود و همین‌طور از بهترین وسایل ارتباط جمعی و تکنولوژی مدرن در سطح بین‌المللی استفاده می‌شود که حمایت بین‌المللی را برای زنان در پی‌داشته باشد.

در نتیجه می‌شود گفت که جنبش زنان ایران، هم واقعا شرایط‌ش با بقیه‌ی ممالک تفاوت دارد و هم نحوه‌ی روبه‌روشدن‌ش از بهترین نحوه‌های روبه‌روشدن و کارکردن در سطح بین‌المللی بهره‌مند است؛ هر دو جنبه را دارد.


روی جلدِ کتابِ زنان در تبعید، نوشته‌ی مهناز افخمی

کدام ویژگی شرایط زنان ایران را اکنون برجسته‌تر می‌بیند؟
زنان پر قدرت و با دانش بالا هستند؛ همان‌طوری که گفته شده، ۶۰ درصد دانشجویان دانشگاه‌ها دختر هستند و در زمینه‌های مختلف، درجه‌ی کارایی آن‌ها فوق‌العاده بالاست. هم، این طور است؛ یعنی یک جامعه‌ی مدنی آگاه است؛ یک جامعه‌ی مدنی که صد سال سابقه‌ی تجهیز پشت سر دارد در تماس با دنیا. ولی یک سلسله قوانینی که ابتدایی‌ترین قوانینی است که در سطح جهانی وجود دارد. یعنی تقریباً هیچ‌جا، به‌جز مثلا عربستان سعودی و سودان، یک چنین قوانینی برای زنان ندارد. یعنی عقب‌افتاده‌ترین قوانینی که در دنیا برای زنان وجود دارد، در یک همچین مملکتی حاکم است که جامعه‌ی مدنی فوق‌العاده پیشرفته، فعال، پویا و باسابقه‌ای طولانی و تجهیز شده دارد. در نتیجه یک وضع بغرنجی است و این، همیشه تنش و مشکل و زمینه‌هایی برای رویارویی با حکومت را پیش‌آورده و می‌آورد. و کسانی که از خارج به این نهضت می‌نگرند، مطمئنا آرزوی موفقیت این زنان را دارند.

از مهناز افخمی می‌پرسم، آیا به این‌گونه فعالیت‌های غیر سازمان‌یافته‌ی داخلی امیدوار است؟
صد در صد. یعنی اگر قرار باشد که چیزی کارگر باشد، اگر قرار باشد که چیزی در دنیا باشد و کشور را کمک کند تا به چیزی برسد که مردم‌ش واقعا استحقاق آن را دارند؛ حرکت زنان در داخل است.

دکتر مهناز افخمی شاید از مناسب‌ترین کسانی باشد که می‌تواند، آن‌چه را اکنون در ایران جنبش زنان خوانده می‌شود، با آن‌چه پیش از انقلاب به‌راه‌افتاده بود، مقایسه کند؛ که چه ترقی یا تغییری کرده؟ وی چون از نخستین، یا به عبارتی، از بنیان‌گذاران حرکت زنان معاصر ایران به سمت حقوق مدرن، شمرده می‌شود که در عین حال با فعالان امروزی آن هم در ارتباط است، می‌پرسم که آیا پیوسته‌گی یا فاصله‌ای بین نسل خود و نسل پس از انقلاب می‌بیند؟
طبیعی است. افرادی که الان در جنبش زنان ایران فعال هستند، تعدادی از آن‌ها، از کسانی هستند که در گذشته هم فعال بودند و خدمت می‌کردند؛ از جمله خانم عبادی که همه به وجودش افتخار می‌کنیم، یا دیگران، مثل مهرانگیز کار و بعضی از هم‌کاران دیگر ما که در خارج هستند. ولی عده‌ی زیادی از جوانان هستند که سابقه و تاریخ را نمی‌دانند و بسیار تحت تاثیر تبلیغات و دور بودن از واقعیت هستند، راجع به گذشته، که در وسایل ارتباط جمعی، در نوشته‌ها و کتاب‌ها در جمهوری اسلامی به شکل دیگری مطرح شده.


مهناز افخمی، رئیس سازمان زنان در پیش از انقلاب

مثلاً من بعضی وقت‌ها تعجب می‌کنم که زنان جوان اصلاً اطلاعی ندارند از این‌که درست قبل از انقلاب، ایران یکی از پیشرفته‌ترین ممالک درحال توسعه بود و حتی در بعضی زمینه‌ها، در جهان توسعه‌یافته بود؛ در ارتباط با حرکت زنان.

بعضی از قوانینی که ما داشتیم از پیشرفته‌ترین قوانین بود. همین قانون حمایت خانواده، درست است که اشکالاتی هم هنوز داشت، ولی سی سال بعد از انقلاب، یعنی نزدیک به چهل سال بعد از تصویب آن قانون در ایران، هنوز هم یکی از قوانینی است که زنان اکثر ممالک اسلامی، امیدوارند که بتوانند به‌دست بیاورند. و قوانین دیگر.

ما باید به خاطر داشته باشیم که با جمعیتی نصف جمعیت امروز و تعداد نمایندگان مجلس، به همان نسبت کمتر، ما ۲۲ نماینده‌ی زن در مجلس داشتیم. سفیر داشتیم. وزیر داشتیم. من خودم دومین وزیر زن در دنیا بودم. البته الان صد تا وزیر زن در دنیا هست ولی، آن زمان، ایران بعد از فرانسه دومین کشوری بود که وزیر زن داشت. و در خیلی از زمینه‌ها. مردم درگیر این حرکت بودند. یک میلیون نفر در سال با سازمان زنان هم‌کاری می‌کردند؛ از طبقات مختلف؛ از نقاط کم‌درآمد و کم‌سواد و با شرایط مشکل در شهرها تا همه‌جای تهران، از نازی آباد و یاخچی آباد.

همه‌ی این واقعیت‌ها الان به نحوی خنثی شد و این ارتباط تا حدی قطع شد، ولی من خیلی خوشحال هستم که می‌بینم یک حرکت واقعا صادقانه‌ای بین زنان جوان وجود دارد که می‌خواهند بدانند؛ می‌خواهند تاریخ و گذشته‌ی خودشان را بدانند. مسأله‌‌، ایدئولوژی نیست؛ مسأله‌ این است که زنان چه کرده‌اند، با چه مشکلاتی روبه‌رو بودند، چه تلاش‌هایی کردند، چه دست‌آوردهایی داشتند، چه چیزی را از دست داده‌اند و حالا دوباره دارند همان تلاش‌ها را دنبال می‌کنند. این بازبودن و علاقه به گرفتن اطلاعات درباره‌ی تاریخ خودشان، تاریخ زنان، خیلی امیدوار کننده است.

به هر حال، تفاوت اصلی، که شما پرسیدید، بین گذشته و حال، در ارتباط با وضع زنان، این است که در گذشته، با این‌که پدرسالاری بود، با این‌که حتی حکومت یا خیلی از مردانی که برسر کار بودند، همان سنت‌ها و همان فرهنگی را داشتند که در خیلی جاهای دیگر دنیا هم حکمفرما بود و فرهنگ بد پدرسالاری آن‌ها را هم تحت تاثیر قرار داده بود؛ ولی یک چیز مهم این بود که حکومت می‌خواست مدرن باشد؛ می‌خواست جامعه مدرن باشد؛ می‌خواست جامعه با علم و صنعت همگن باشد؛ می‌خواست پیشرفت کند و این را متوجه بود که بدون مشارکت کامل زنان، این هدف‌ها امکان پذیر نیست.
اما حکومت بعد از انقلاب، در واقع، علاقه‌ی خاصی که به مدرنیته ندارد، هیچ؛ ضد مدرن، ضد نو‌گرایی، ضد تماس با دنیا به‌طور سازنده، ضد یادگیری از بقیه دنیا در زمینه‌هایی که به فرهنگ و نهضت‌های مختلف آن است. و در نتیجه، تلاش خیلی مشکل‌تر است. آن زمان، فقط کافی بود ما بتوانیم تصمیم‌گیران را متقاعد کنیم که مشارکت زنان در زمینه‌های مختلف، مثلا در امر بهداشت یا در آموزش، به آموزش کامل و کلی و سواد کلی جمعیت خدمت می‌کند و بدون آن، امکان پذیر نیست. الان درواقع این مسأله‌ به آن صورت مطرح نیست.

پس نوشت:
1. وزیر زن- آنچه قصد داشتم بگویم،که شاید به روشنی بیان نشد، آن بود که، پس از خانم فرانسواز ژیرو که برای نخستین بار در دنیا در فرانسه به مقام وزارت در امور زنان رسیده بود، من اولین زن در ایران و دومین زن در جهان بودم که این افتخار نصیبم شد. البته نخستین زن وزیر در ایران، خانم فرخ رو پارسای، وزیر آموزش و پرورش بود که سال ها از راهنمائی ها و رایزنی هایش و همینطور از لطف و حمایت های بی دریغش برخوردار بودم. ناگفته نماند که شمار وزرای امور زنان در جهان امروز بیش از صد است. نکته اصلی مورد نظر من پیشگامی ایران در این زمینه بود.

2. شمار زنان نماینده در مجلس- در پاسخ به بینندۀ عزیزی که مرا به بزرگ نمائی و تحریف تاریخ متهم کرده اند باید عرض کنم که اشاره به دست آوردهای تاریخی زنان ایران، به ویژه در مقایسه با محرومیت ها، تبعیض ها و فشارهای بی سابقه ای که در دوران جمهوری اسلامی بر آن ها تحمیل شده، نه به قصد بزرگ نمائی، که برای ادای احترام و بزرگداشت هزاران هزار از زنان و مردان ایرانی است که سال هاست برای نیل به آزادی ها و حقوق مسلم خود فداکارانه کوشیده اند و هنوز هم در برابر بی رحمانه ترین حملات حاکمین از پای نایستاده اند.

در مورد شمار نمایندگان زن در آخرین دورۀ مجلس شورای ملی پیش از انقلاب، اگر بینندۀ محترم به روزنامه رسمی دولت و مشروح مذاکرات آن مجلس رجوع کنند به صحّت عرض بنده پی خواهند برد.

- مهناز افخمی

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

خانم ماه منیر رحیمی، با احترام عرض می کنم: شما در مصاحبه با آقای داریوش آشوری هر چه سعی کردید از ایشان تأیید بگیرید که در دوران پهلوی ها ما پارلمان و انتخابات داشتیم، موفق نشدید. ایشان فرهیخته تر از آن بودند..
اما دراین مصاحبه معلوم نیست با چه مجوزی خانم مهناز افخمی را "از رهبران فرامرزی جنبش زنان" خوانده اید. آیا این رسم "زمانه "است که خبرنگار به مصاحبه شونده لقب اعطا کند؟ یا اصلاً رسم زمانه است؟

-- یک خواننده ، Mar 6, 2008

خواننده ی عزیز
عبارتهایی چون "گفته می شود، دانسته می شود، شناخته می شود" و از این دست، در رسانه ها بسیار به چشم می خورد. که الزاما به این معنا نیست که "همه می گویند، همه می دانند، همه می شناسند"...
من نیز در این گزارش گفته ام «از رهبران فرامرزی جنبش زنان شناخته می‌شود» یعنی "یکی از "... "شناخته می شود". به عبارتی، "عده ای" ایشان را در حرکت زنان، پیشرو می دانند"گرچه ممکن است من و شما، ایشان و هیچ کس را رهبر به معنای امام نشناسیم.
فرامرزی، هم یعنی، حوزه ی فعالیت و تحقیق ایشان محدود به زنان داخل مرزهای ایران نیست. و این نه لقب است، و نه من به ایشان داده ام. توصیفی است مستند بر سابقه ی تاریخی و تاکنون وی.
ممنون که نظر دادید هرچند این نظر اندکی بوی اتهام می دهد. در پاسخ به پرسشتان نیز عرض کنم که این مجوز را شغل و حرفه ی ژورنالیسم به من داده و بلکه حکم کرده تا نظرهای مختلف را بپرسم و به دیگران هم برسانم.
با احترام

-- ماهمنیر رحیمی ، Mar 7, 2008

ببخشید، اما خانم فرخ رو پارسا وزیر آموزش و پرورش دوران پیش از انقلاب،پیش از ایشان وزیر بوده اند، چگونه ایشان خود را دومین وزیر زن میدانند. و آیا نخست وزیران زن مانند خانم گاندی و گدامایر و امثالهم مورد نظر ایشان نبوده اند؟

-- بهرام ، Mar 7, 2008

من همیشه برای خانم افخمی احترام داشتم چون خودم از نزدیک دیده بودم فعالیت و پشتکار ایشان را. اما با این مصاحبه که نشان دهنده بی اطلاعی مصاحبه کننده هم بود خیلی نگران شدم. چرا تمایلات سیاسی ما را از حقیقت دور می کند. برای اطلاع کاربران عرض می شود که در زمان شاه هیچ گاه نمایندگان زن مجلس 22 نفر نبودند. در ضمن خانم افخمی که در دولت آموزگار وزیر مشاور شد دومین زن دنیا حتما نبود یادمان باشد به خانم گاندی و گلدامایر و تاچر و خیلی پیش از این ها در آمریکا. بابا کمی رحم کنید به تاریخ . عجب گرفتاری داریم نه از آن حکومت آخوندی که منکر همه چیزست و نه به این خانم محترم که ایشان هم در گذر عمر دچار چنان بزرگ نمائی شده اند که باور کردنی نیست.

-- leila ، Mar 7, 2008

واقعا که. این خانم به سهو یا عمد حرفی را زده. مصاحبه کننده و ادیتور می بایستی آنقدر اطلاع می داشتند که حداقل این جمله اشتباه را تیتر نکنند.

-- پروانه ، Mar 7, 2008

بعضی از افراد به صرف کینه بی پایه و با پایه به خاندان پهلوی منکر همه چیز خوب هستند . از خانم رحیمی برای این مصاحبه ممنونم .

-- منوچهر ، Mar 7, 2008

منوچهر گرامی
تشویق شما را غنیمت می شمارم

بهرام گرامی
لیلا و پروانه ی عزیز
1. ممنون از نظر و دقت شما
2. چنان که خود اشاره کرده اید، خانم ها گاندی و تاچر و ... نخست وزیر بوده اند و نه وزیر
3. در رسانه ها بارها بر این نکته تاکید می شود که "مصاحبه کننده" مسئول همه ی گفته های "مصاحبه شونده" نیست؛ مگر انکه توهین یا تضییع حقوق در آن ثابت شود.
3. در دفاع از ادیتور هم عرض کنم که از قضا این بار، تیتر این گزارش، به پیشنهاد شخص من است که مستقیم از جمله ی خود خانم افخمی برگرفته شده؛ گزارش همراه است با صدای ایشان.
3. صحت سخن خانم افخمی، از نظر پس و پیش دقیق تاریخی را از خود ایشان خواسته ام و توضیح شان را تقدیر خواهم کرد.
4. این گفت و گوی ایستاده در حاشیه ی یک مراسم انجام شد و فضا مناسبتی با مصاحبه ی چالشی نداشت (نمونه ای از مصاحبه ی چالشی، به گمانم گفت و گو با استاد آشوری و مورد اشاره ی خواننده و کامنت گذار اول است)http://radiozamaaneh.com/analysis/2008/03/post_565.html
در این گزارش اما، اگر ملاحظه کنید، در واقع، در دو بند اصلی، مقایسه ای از خانم افخمی خواستم، اجمالی و در یک نگاه، بین مطالبات زنان ایران کنونی با جنبش فمینیستی غرب و حرکت زنان پیش و پس از انقلاب.
5. تا کنون، طی تقریبا پانزده سال عمر مطبوعاتی ام، چه داخل و چه خارج ایران، این اتهام را جز از روزنامه ی فخیمه ی کیهان نشنیده بودم که به گروه سیاسی خاصی وابسته باشم. حتی در وب-سایت شخصی ام
mahmonir.com
آشکارا و بی قید و شرط از حقوق بشر دفاع می کنم ولی نظر سیاسی نمی دهم ؛ چون سیاست مدار یا فعال سیاسی نیستم؛ من فقط می کوشم به مقرارت شغلم پایند باشم.
با احترام

-- ماهمنیر رحیمی ، Mar 8, 2008

خانم فرخ رو پارسای فراموش شده است.

-- مریم ، Mar 8, 2008

I am not sure if this information is correct, but here it is. you can check this site for more information.

http://www.guide2womenleaders.com/First-female-ministers.htm

919-21 Minister of Labour in Cabinet of the Provisoric Government Countess Constance Markieviz, Ireland
1921-22 Minister of Labour
The next woman in the government was Maire Geoghegan-Quinn, who was appointed Minister of State of Industry and Energy in 1977.

1924-25 Minister of Education Nina Bang, Denmark
She lived (1866-1928)

1927-28 Second Minister of Social Affairs for Health Miina Sillanpää, Finland
In 1936-47 she was President-by-age of the Riksdag/ Edskunan. She lived (1866-1952).

1929-31 Minister of Employment Margaret Bondsfield, United Kingdom of Great Britain
Parliamentary Secretary of State of Labour 1924. Chairperson of the Trade Union Conference 1923, MP 1923-31. She lived (1873-1953).

1930-40 People's Commissar of Fishery Economy Polina Semenovna Zemcuzina, USSR
Before her Vavara Nikoleavna Iakovleva was Deputy People's Commissar of Education Ca. 1920-29 and Minister of Finance in Russia 1929-36. Polina was Soviet Deputy People's Commissar of Food Industry in

1930-? Minister of Heath D. Puntsag, Mongolia
There might have been two female Deputy Ministers in the 1920s

-- kamran ، Mar 8, 2008

کامران گرامی
بسیار ممنونم از اطلاعات مفیدتان

-- ماهمنیر رحیمی ، Mar 9, 2008

سلام. می بخشید این جا این نظر رو میدم. ولی نصفه مطالبه سایت فیلتر شده و باز نمی شه...

-- بی نام ، Apr 4, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)