تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
تبر تقسيم هويت پارسی، بخش نخست

فارسی، تاجیکی و دری؛ سه گانه‌ی پارسی‌گو

داریوش رجبیان

نشست اخیر وزیران خارجه تاجیکستان، ایران و افغانستان در شهر دوشنبه که با امضای قراردادهای همکاری در زمینه‌های علمی و فرهنگی و اقتصادی پایان یافت، بار دیگر موضوع هویت را در مطبوعات تاجیکستان مطرح کرده است.

هرچند تفاوت‌های منطقه‌ای زبان مشترک این سه کشور رسما شناسایی شده است (تاجیکی، فارسی، دری)، استناد به این سه‌گانه پارسی‌گو به عنوان «کشورهای فارسی‌زبان» یک امر معمولی است. دلیل آن به حد کافی روشن است: علی‌رغم تلاش‌های فراوان جنبش‌های سیاسی مشخص برای تقسیم پارسی‌زبانان به سه گروه جداگانه زبانی، زبان پارسی هر سه کشور همچنان در میان آنها قابل فهم است. بر خلاف همایش‌های کشورهای ترک‌تبار، در دیدارهای فارسی‌زبانان به مترجم نیازی نیست. نوشته‌ی زیر نگاهی است به دلیل‌های تقسیم مصنوعی سه گویش یک زبان واحد پارسی.

حتا در دهه‌ی 1920 میلادی نام رسمی رایج‌ترین زبان ورارود، افغانستان و ایران واحد بود: فارسی. تنها در سال 1928 بود که حکومت شوراها نام آن را به «تاجیکی» تغییر داد، در حالی که در ایران و افغانستان آن همچنان «فارسی» خوانده می‌شد. ظاهرشاه، پادشاه پشتون افغانستان، در سال 1964 پابه‌پای شوروی برای دوری جستن از پارسی ایران نام زبان اصلی کشورش را «دری» گذاشت.

زیان اکثریت بودن
بنا به درک استالین از مفهوم «ملت»، تنها آنانی که زبان و سرزمین مشترکی دارند، یک ملت واحد بوده می‌توانند. اما همین دیدگاه هم مبتنی بر یک نظریه‌ی پیچیده‌تر سیاسی بود. الیور روآ، خاورشناس مشهور فرانسوی، در توضیح این موضوع می‌نویسد:

«رقیبان بالقوه شوروی در قفقاز، ترکیه و در ارتباط با آذربایجان و تاجیکستان، ایران بودند. رهبران شوروی به آن دسته از گروه‌های قومی التفاط می‌کردند که در فراسوی مرزهای شوروی در اقلیت قرار داشتند و این رویکرد در پی استقرار دولت آتاتورک در ترکیه و شاه (رضاشاه پهلوی) در ایران قوت بیشتر یافت، چون سیاست‌های هر دو ناخوشنودی گروه‌های زبانی کوچک‌تر در آن کشورها را برانگیخته بود.

از این رو مقامات شوروی تصمیم گرفتند به آذری‌ها، ترکمن‌ها، کردها و لزها (لزگی‌ها) التفاط کنند و به پارس‌ها و ترک‌ها لطمه بزنند. و چون در بیرون از مرزهای اتحاد جمهوری‌های شوروی سوسیالیستی هیچ کشور آذری، ترکمنی یا ازبکی‌ای وجود نداشت، توسعه این هویت‌های ملی به منفعت مسکو بود.»1

مزیت داشتن اکثریت بزرگ پارسی‌گو در بیرون از مرزهای اتحاد شوروی به منشاء ناکامی‌های بعدی پارسی‌گویان آسیای میانه تبدیل شد. در نتیجه، تاجیکستان در سال 1924 به‌عنوان یک جمهوری خودمختار در ترکیب ازبکستان پدیدار شد و در سال 1929 به مقام جمهوری تمام‌عیار شوروی ارتقا یافت، اما بخش‌های مهم فارسی‌زبان منطقه بیرون از مرزهای آن ماند و مرکزهای تاریخی پارسیان آسیای میانه – سمرقند و بخارا – به ازبکستان تقدیم شد.

از جمهوری خودمختار تاجیکستان حتا یک شهر آباد را دریغ داشتند، به گونه‌ای که مرکز اداری آن در روستای دوشنبه شکل گرفت. توماس ام لئونارد در کتاب «دانشنامه جهان رو به توسعه» می‌نویسد:

«شهر منزوی دوشنبه که زمانی محل یک بازار خرد بود، به مذاق روشنفکران تاجیک نمی‌ساخت و نبود آنها در جمهوری نوپا توسعه تاجیکستان را بازداشت و برای سال‌های متمادی به تنش‌های میان تاجیک‌ها و ازبک‌ها دامن زد.»

همین تفسیر استالینی از مفهوم «ملت» زمینه‌ی شکوفایی پان ترکیسم را فراهم کرد که قبل از سیطره ارتش سرخ بر منطقه از ترکیه عثمانی صادر شده بود.

«برای نمونه، چون گویش فارسی‌زده تاشکند (یا ترکی شرقی) در مقام زبان معیار ازبکی قرار گرفته بود، ازبک‌ها (که به هر حال دست بالا داشتند)، به سادگی ادعا می‌کردند که زبان تاجیکان بخارا هم در واقع یک گویش ازبکی (ترکی تبار) است که عنصرهای پارسی بیشتری دارد.»2

«تاجیک»، به عنوان ملت
برخی از دانشوران بر این باوراند که تاسیس جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان می‌تواند با نبردهای تلخ قدرت میان تاجیک‌ها و پشتون‌های افغانستان در آن دوره پیوند داشته باشد. «بچه سقا» (حبیب‌الله غازی)، امیر تاجیک افغانستان پس از سلطنتی کوتاه در سال 1929 توسط پشتون‌ها سرنگون شد.

شاید همین رویداد مقامات شوروی را برانگیخت که در همان سال به تاجیکستان مقام جمهوری تمام‌عیار را اعطا کنند و بدین‌گونه به تاجیک‌های افغانستان یک راه دیگر داشتن کشور خود از طریق پیوستن به اتحاد شوروی را نشان دهند.

مقامات شوروی پس از اختراع «زبان ازبکی» (که قبلا با نام «ترکی چغتایی» شناخته می‌شد) دست به‌کار آفریدن «زبان نو»ی برای تاجیکستان شدند. اما در اینجا آنها با معمای سربسته‌ای روبه‌رو شدند، چون فرهنگ و زبان پارسی مانند فرهنگ و زبان‌های ترکی تبار نبود که روس‌ها آنها را «عقب مانده» توصیف می‌کردند و باور داشتند که برای «قبیله‌های واپس مانده» زبان و فرهنگ می‌سازند.

زبان و فرهنگ پارسی در منطقه، پیشرفته‌ترین و کهن‌ترین به‌شمار می‌آمد. روشنفکران پارسی زبان آسیای میانه به مانند صدرالدین عینی کامگار شدند که «فارسی» را با همین نام به‌عنوان زبان رسمی جمهوری خودمختار تاجیکستان بر کرسی بنشانند، اما این نام با هدف‌های روس‌ها سازگاری نداشت و این زبان در سال 1928 به «تاجیکی» تغییر نام کرد. یعنی بر مبنای سیاست ملت‌سازی استالین، به یکی از مترادف‌های واژه «پارس» یا «ایرانی» (یعنی «تاجیک») مقام رسمی داده شد.

ماهیت اصطلاح «تاجیک» تاکنون روشن نیست، چون تاجیک‌ها هم دارای ویژگی‌های فرهنگی و قومی‌ای هستند که پارسی‌زبانان ایران و افغانستان دارند. تنها اخیرا برخی از پژوهشگران روس و غربی پیشنهاد کرده‌اند که هویت تاجیکی بر مبنای ترکیبی از زبان و مذهب ساخته شود. این دیدگاه هر پارسی‌زبان مسلمان سنی را «تاجیک» می‌داند.

اما این نظریه هم نمی‌تواند هویت قومی تاجیکان را به‌طور روشن و دقیق مشخص کند، چون زبان مادری همه تاجیک‌ها پارسی نیست (یک عده به زبان‌های ایرانی شرقی پامیری و یغنابی یا سغدی تکلم می‌کنند) و برخی از تاجیک ها نه سنی‌اند و نه مسلمان. از سوی دیگر، همه پارس‌های مسلمان خود را «تاجیک» نمی‌نامند.

«در کل، مشکل تعیین هویت تاجیکی از موانع اصلی در راستای ایجاد حس قوی ملی‌گرایی در میان مردم تاجیکستان است. از بسیاری جهات، این نکته همچنین از دلیل‌های ماندگاری وفاداری قوی منطقه‌ای (محل‌گرایی) است که روند ملت‌سازی را در تاجیکستان پساشوروی بسیار دشوار کرده است.»3

این معما زاده‌ی ملت‌سازی مصنوعی شوروی است که یک واژه هم معنای «ایرانی» را به‌عنوان نام «ملت جدید» پارس‌های آسیای میانه برگزید.

زایش الفباهای «تاجیکی»
به منظور تعمیق «تفاوت تاجیک‌ها» از دیگر پارسی‌گویان در بیرون از مرزهای اتحاد شوروی یک سال پس از تغییر نام زبان، یعنی در سال 1929 میلادی، مسکو الفبای فارسی عربی را نیز منسوخ کرد.

مهدی مرعشی در کتاب «مطالعات پارسی در آمریکای شمالی» می‌نویسد:
«آنها نخست خط را به لاتین عوض کردند. با قطع آموزش به خط پارسی عربی در عمل دسترسی مردم به مطالب منتشره به زبان پارسی در بیرون از قلمرو شوروی محدود شد. این تغییر همچنین بنیادین ترین پیوند مردم با جهان اسلام را گسست و سوادآموزی مردم دیگر چون گذشته منوط به متن قرآن نبود. دیرتر، در سال 1940، الفبای تاجیکستان به سیریلیک دست‌کاری شده تغییر کرد و بدین‌گونه ارتباط سیاسی مردم این جمهوری با روسیه و دیگر بخش‌های شوروی تحکیم یافت.»

الیور روآ می‌گوید که طرح‌ریزی جدایی «تاجیکی» از پارسی از زشت‌ترین موارد سیاست زبانی اتحاد شوروی بود. وی می‌نویسد: «زبان نوشتاری تاجیک‌ها پارسی ادبی بود و امروز هم زبان‌های ادبی ایران، افغانستان و تاجیکستان برای هر سه کشور کاملا قابل فهم است. یک امر طبیعی و مسلم است که پارسی‌گویان آسیای میانه در زندگی روزمره خود از گویش‌هایی کار می‌گیرند که از هم خیلی متفاوت‌اند: زبان تاجیکان وادی فرغانه از ازبکی تاثیر پذیرفته است و این تاثیر با ترکیب واژگانی محدود نمی‌شود که با حضور بیشتر واژه‌های ترکی از پارسی ایران متمایز است، بلکه دستور آن هم به‌طور محسوس تغییر کرده است (کاربرد پسوند به جای پیشوند، به مانند «شهر به» به جای «به شهر»).»

روآ ادامه می‌دهد: «در مورد تلفظ باید گفت که این گویش (تاجیکی) به پارسی کلاسیک نزدیک‌تر است که از پارسی ایرانی بسیار فرق می‌کند. (تاجیک‌ها میان «ای» دراز و «ی» دراز و میان «ق» و «غ» تفاوت می‌گذارند و غیره). تفاوت میان پارسی ایران و تاجیکستان در حد تفاوت زبان فرانسوی پاریس و کوبک (کانادا) است.

زبان‌شناسان روس موظف بودند این تفاوت‌ها را رسمی و ثابت کنند و بر مبنای آن «زبان ادبی حاضره تاجیک» را اختراع کنند که اکنون «تاجیکی» خوانده می‌شود. آنها به جای این که یکی از گویش‌های موجود تاجیک‌ها را معیار زبان قرار دهند، ویژگی‌های گویش چندین منطقه را ترکیب کردند و یک زبان مصنوعی ساختند: آنها سامانه (سیستم) آوایی پارسی کهن را حفظ کردند، اما ساختار دستوری ناهم‌خوانی را پذیرفتند تا آن از پارسی ایران بیش از پیش فاصله بگیرد.»

این «سامانه ناهم‌خوان» تا حد زیادی گرته‌برداری از دستور زبان روسی بود.

بیشتر ماموران «تاجیکی سازی» پارسی هم تاجیک نبودند. و اما صدرالدین عینی که پایه‌ریزی الفبای سیریلیک تاجیکی را رسما به او نسبت می‌دهند ، هرگز از آن رسم‌الخط کار نگرفت و نسخه‌ی اصلی همه‌ی شعرها و داستان‌های وی به خط پارسی عربی نوشته شده است.

زبان‌سازان شوروی برای کشیدن خط مشخصی میان تاجیکی و پارسی، برای زبان «نوین» تاریخ هم جعل کردند و اسطوره‌ای ساختند که گویا جدایی میان تاجیکی و پارسی در سده 16 میلادی صورت گرفته بود و همه ادیبان پارسی از رودکی گرفته تا سعدی «فارس و تاجیک» نام گرفتند.

روآ می‌نویسد:
«در نتیجه‌ی این عملیات بر همه‌ی پارسی‌زبانان آسیای میانه، چه در گذشته و چه امروز، هویت تازه‌ای تحمیل شد و همه‌ی آنها به «گروه قومی تاجیک» منسوب و موسوم شدند. این در حالی است که هیچ پارسی‌گویی در آسیای میانه تا قبل از اشغال شوروی و سال‌ها بعد از آن نیز زبان مادری خود را «تاجیکی» ننامیده بود.»

دنباله دارد...


پانوشت:

1. Oliver Roy, The New Central Asia: The Creation of Nations
2. David I. Kertzer and Dominique Arel, Census and Identity
3. Thomas M. Leonard, Encyclopaedia of the Developing World

Share/Save/Bookmark

بخش دوم این مطلب:انترناسيوناليسم زبانی

برگرفته از: تاجیکستان‌وب
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

خیلی جالب بود. آیا راهی برای پیرایش زبان تاجیکی و یا بازگشت به الفبای فارسی وجود ندارد؟

-- مانی ، Apr 6, 2008

Mr.Darayush Rajabayan,
The mother language of all Tajik is Persian Language,but nobody will deny that a few thousand Tajik speak in Saghdi or Pamiri. They come not in percent to say :1% Tajik speak Saghdi. All informations ,that Iranian have about Persian Language in Khorasan-Country (Afghan=Pakhtun=Aughan+Stan ) from fifthy years ago ,that informations and statistics are incorrect. In Khorasan-Country 90% people can speak and understand Persian. Mother language of about 16 to 20 % of Khorasan-Country is Pakhtu=Pashtu. Pakhtu is a branch of Persian Language

-- Kudos Talash ، Apr 6, 2008

Mr.Darayush Rajabayan,
The mother language of all Tajik is Persian Language,but nobody will deny that a few thousand Tajik speak in Saghdi or Pamiri. They come not in percent to say :1% Tajik speak Saghdi. All informations ,that Iranian have about Persian Language in Khorasan-Country (Afghan=Pakhtun=Aughan+Stan ) from fifthy years ago ,that informations and statistics are incorrect. In Khorasan-Country 90% people can speak and understand Persian. Mother language of about 16 to 20 % of Khorasan-Country is Pakhtu=Pashtu. Pakhtu is a branch of Persian Language

-- Kudos Talash ، Apr 6, 2008

خیلی سعی می کنید ولی موفق نمی شید پنهانش کنید از زبانتان دفاع کنید متحد بشد ولی سعی نکنید ( دارید خودتونو میکشید ) به زبانهای دیگه یا ملت های دیگه توهین کنید لفظ عقب مانده الان به غیر از این سه کشور پارسی زبان به کجا داره اطلاق میشه
به عنوان یه آذربایجانی که حتی مدتها خارج از آذربایجان هستم زبان همه ملت هامونو ( ازبک و..) به خوبی درک میکنم مترجم هم نداشتم اینا که میگید حرف مفته !

-- جاواد ، Apr 6, 2008

sepas azداریوش رجبیان

-- datis ، Apr 7, 2008

خیلی ساده و آگاه کننده بود. سپاس

-- بابک ، Apr 7, 2008

Aya Amricaiha ham be zabanooshn mighan amricaiyi ?bejaye english?
ke shoma mighid tajiki?

-- Persian ، Apr 7, 2008

Pishnahade man in ast ke ye Ethadihe as Se keshware Iran,Afghanistan va Tajikestan tashkil shawad ke mananade Etehadihe eropa,daraye pole wahed va bazare wahedi bashad ke in amr be pishrafte eghtesady va siasiy in se keshwar komak ham khahad kard.be omide an Rooz.

-- sahel as Alman ، Apr 7, 2008

Thanks mr Rajabian.Persian (Farsi) is always a important language i n our area.

-- dara ، Apr 7, 2008

sepass: can you send this good information to my email?
I would like to collect them and follow up yo get a good formal reasult/. thanks.
koorosh

-- koorosh ، Apr 7, 2008

ممکنه لطفن اون نقشه گستره‌ء زبان فارسی رو که کوچکش در لینک صفحه‌ء homepage زمانه هست رو بزرگش رو اینجا
بگذارین؟؟ این اتفاق خیلی زیاد می‌افته در زمانه که همچین اذیت کننده ‌است. یعنی لینک homepage یه عکس جالب داره که آدم دوست داره درست ببینش اما خود مقاله اصل اون عکس رو در بر نداره .

-- یاشار ، Apr 7, 2008

مقاله از نظر بررسی سیاست زبانی روسها در منطقه قابل توجه بود، ولی در مورد موقعیت زبان ترکی کمی دور از واقعیت بود. بطور مثال مؤلف معتقد است که پان ترکیسم از ترکیه به آسیای میانه و قفقاز آمده است، در حالیکه برعکس از آسیای میانه و قفقاز به ترکیه نفوذ نموده و بنیان گذاران این ایدئولوژی هیچکدام ترکیه ای نبوده اند.

-- محمدرضا هیئت ، Apr 8, 2008

در نقشه چاب شده در قسمتهاي زيادي از ايران را كه اساسا فارس زبان نيستند به رنگ قرمز نشان داده شده است از جمله استانهاي قزوين، زنجان، مناطق وسيعي از لرستان در همدان تا اصفهان، مناطقي از استانهاي فارس و بوير احمد قسمتهاي عرب نشين استان بوشهر، حاشيه خليج، بندر عباس، جزاير خليج، قسمتهاي بلوج نشين در استان كرمان و سيستان، مناطق بلوچ نشين در مرز با افغانستان.
انتظار دارم به لحاظ رعايت اصول بيطرفي در روزنامه نگاري كه مدعي آن هستيد نظرات منتشر شود.

-- محسن ، Apr 8, 2008

could you please put the full size version of the map of the persian speaking regions here. Its small version is on the link to this article on the zamaneh homepage. this happens a lot in zamaneh btw. it's pretty annoying b/c the small picture gets you excited and you want to see the whole thing...

-- y.a. ، Apr 8, 2008

ایران کشوری فارسی زبان نیست گرچه فارسی بزور پول نفت و سیستم تمرکز گرای فارس گرا از زمان رضاشاه رسمی شده است .
در ایران ترکها با جمعیتی حدود 30 میلیون نفر ، کردها 5 میلیون نفر، عربها 4 میلیون نفر ، بلوچها ؟ نفر و فارسها 24 میلیون نفر زندگی می کنند .
و زبان همه غیر فارس زبانها به جبر از رسمیت و تدریس و آموزش در میان صحبت کنندگان آن زبان ممنوع اعلام شده است .

-- [email protected] ، Apr 9, 2008

من گیلک هستم اما مثل بسیاری از ایرانی ها پارسی رو زبان بومی خودم میدونم. استناد به آمار های جعلی تنها بیراهه رفتن هست مقایسه ایران با کشورهای همسایه بخوبی بطلان اظهارات مدعیان رو نشون میده. ترکیه کردها رو به عنوان یک قوم قبول نداره و اونا رو ترکهای کوهستانی اعلام کرده و سالهاست که آنها رو سرکوب میکنه آذربایجان در دهه 90 تالش ها رو با ارعاب و قتل عام سرکوب کرده عراق کردها و ایرانی نژادها رو با تبعید و کشتار سرکوب کرده و حالا نوبت پشتون هاست که در افغانستان و مهد زبان پارسی دست به ارعاب بزنن . حضرت آقا پارسی زبان بومی تمامی این گستره است چه خوشتون بیا و چه نیاد آمارهای خلق الساعه هم دردی از شما دوا نمی کنه با وجود همه دشمنی ها و شیطنت های امثال الهام علیف که اسمش نشون میده چقدر پان ترکیست هست!! پارسی زبان ایران و سپهر ایرانی باقی میمونه ایران و پارسی روح وتن هستن بدون هر یک اون یکی از بین میره پس چشاتونو وا کنید و شاهد نوزایی ایران و ایرانی باشین

-- فرزین ، Apr 10, 2008

in aamaari ra kah aghaayee [email protected] daer in jaa nawashtah ast ,shabahat wah ham -maanandi bah aamaari darad kah saazamaan haayee penhaani amrika CIA wah FBI daer baarah yee kashwaer haayee pas-maandah yaa pas nagah dashtah shodah gah gaahi chaap mi konand. baer rooye cha shamaari shama khaher wah brader haaye azeri ( bah goftah shamaa Turki ! ) am ra 30 million mi danid wah khaher haaye parsi am ra 24 million ? man nah azeri am wah nah am parsi ,shamaa feker nah koonid man janeb parsi haa ra garaftah am, nakheer aghaa. chand rooz pesh hamo rooz-naamah haaye afghoni mi dedam,nawashtah bood kah peshtu haa daer afghanistan 93% nafos and .baa khod goftam merhabaa ! khoob shod khabar shodam. az yek doost afghoni shanidah bodam ,amaa khayaal kaerdam shokhi mi konad, haal mi danam rast goftah bodah ast. yee baba hameha ma berder hastim in gap haaye chi ast ,aun turk ast aun afghoni ,aun fars wah aun beloch

-- Kawah ، Apr 11, 2008

خیلی خوشحالم که شما پارسها هم دنبال تشکیل اتحاد با پارسهای دیگر کشورها هستید.به امید اتحاد تورکهای جهان با یکدیگر و همینطور اتحاد پارسهای جهان با یکدیگر

-- علیرضا ابهری ، Sep 18, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)