Oct 2007


گفت‌وگو با پرویز صیاد و هادی خرسندی- بخش نخست
هادی و صمد، ۱۰ سال بعد

به مناسبت نمایش «هادی و صمد، 10 سال بعد» این شانس را داشتیم که آقای پرویز صیاد و هادی خرسندی را یک‌جا و در کنار هم داشته باشیم و خواهش کنیم راجع به این برنامه جدیدشان برای ما توضیح دهند و بگویند که ماجرای این 10 سال بعد چیست و همکاری این دو هنرمند بر اساس چه چیزی به وجود آمده و چگونه کار شکل گرفته است؟



خاطره‌خوانی در راديو زمانه - بخش بيست و نهم
فرار، از کوهستان‌های غربی

"گرچه جسم من از آنجا کنده شده است اما ریشه‌های من هنوز در پشت همان تخته سنگ، آنجا که جیرجیرکها صدا می‌کنند مانده است. هوا کاملا تاریک شده بود. صدای دو سوت متوالی را شنیدیم و بیرون زدیم. سه مرد کرد با اسب‌هایشان منتظر ما بودند. روی زین‌ها سوار شدیم و به راه افتادیم." تبعید، مهاجرت یا فرار، هر چه که بنامیمش شرح سرگذشت جمع کثیری از هم‌وطنان ما در اروپا و آمریکا و جاهای دیگر این کره خاکی است. در این قسمت از برنامه خاطره‌خوانی همراه با رضا دانشور به خاطره ای از مرزهای غربی و کوه‌های کردستان می پردازیم.



خاطره‌خوانی در راديو زمانه - بخش بيست و هشتم
طرح چهره‌ای از یک دوست

«بنابه گفته‌ی روانشناسان فقط دو درصد مردم دنیا واقعا سالم هستند و بقیه کم‌وبیش معیوب می‌باشند. ثامن جزو این دو درصد بود و هیچگونه عقده‌ای این بشر نداشت. در راه مدرسه بیشتر با او آشنا شدم. از خانواده‌ی فقیری بود و پدرش فروشنده ای دوره‌گرد. مادرش مرده بود و شش خواهر و برادر داشت. همه زندگی خودشان را داشتند و فقط ثامن بود که با پدر و مادربزرگش زندگی می‌کرد.» در برنامه خاطره‌خوانی این هفته دو خاطره داریم از دو فضای متفاوت و از دو سرزمین متفاوت. یکی از ایران و آن یکی از انگلستان.



خاطره‌خوانی در راديو زمانه - بخش بيست و هفتم
بله‌برون

این هفته خاطره‌ای داریم از آقای حسین باقرزاده فعال سرشناس حقوق بشر که آن را به همسرش خانم فتحیه به مناسبت چهلمین سالگرد ازدواجشان تقدیم کرده است. در خاطره‌ی آقای باقرزاده ،ساز و کار یک سنت قبیله‌ای را می‌بینیم که چگونه حضور و موجودیت راوی و همسر آینده‌اش در سایه مراسمی پدرسالار نادیده گرفته می‌شود؛ در حالی که آن‌ها، خود موضوع اصلی ماجرا هستند.



خاطره‌خوانی در راديو زمانه - بخش بيست و ششم
مسیو تاکسی

این هفته خاطره‌ای را از حمید برادران برایتان می‌خوانم. حمید هنرپیشه و کارگردان تئاتر و بازیگر سینماست و کسانی که بازی او را در فیلم «نگاه» محصول ایران و فرانسه دیده باشند، او را به خاطر می‌آورند. خاطره‌ی حمید مربوط به زمانی است که مثل اغلب ایرانیان برای گذران روزگارش به کار گِل مشغول است و در پاریس رانندگی می‌کند.