خانه > کافه زمانه > میز کنار پنجره > انقراض حوض و ترانههای روحوضی | |||
انقراض حوض و ترانههای روحوضیمینو صابری[email protected]شاید خیلی از کسانی که از خیابان پاسداران گذر میکنند نمیدانند که در یکی از کوچه پس کوچههای آن یکی از میراث داران گنجینه هنر فراموش شدهی تهرانی، نمایش روحوضی، در خانهای در کنار سماور عتیقهای که از مادرش به یادگار مانده نشسته و مجدانه برای ثبت این هنر برای آیندگان که آنرا به خاطر نخواهند آورد قلم میزند. مرتضی احمدی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون گوینده رادیو دوبلور خواننده، محقق و نویسنده متولد تهران هشتاد و چهارساله است.
شما به عنوان یکی از پیشکسوتان هنر روحوضی این هنررا برای نسلی که آنرا ندیده چطور تعریف میکنید؟ پیشترها نمایشها گوشه اطاق گوشه حیاط اجرا میشد تماشاچیان کاملا" مسلط نبودند به نمایش، باشی آمد و نمایش را روی حوض کشاند بدین صورت که روی حوض وسط حیاط را با تختههای بزرگ میپوشاندند و روی آن فرش پهن میکردند بدینگونه مردم دور حیاط که مینشستند کاملا" به مرکز حیاط (حوض) مسلط بودند. و نوازندهها هم در کنار حوض مینشستند یک اطاق هم به آنها میدادند به نام صورتخانه که برای چهرهپردازی و تعویض لباس بکار میرفت از آن تاریخ این نمایشها به نام هنرهای روحوضی یا تخته حوضی شهرت پیدا کرد. این مرد خیلی با سلیقه و با ذوق بود برای لباسها فکری کرد صندوقهای مخصوص برای قرار دادن لباسها در نظر گرفت. نظم و ترتیبی به کارهاشان داد بعد دسته جات روحوضی را درست کرد که شامل سیاه بود سیاه درنمایش رو حوضی از اهمیت خاصی برخوردار بود یک عده بودند شل پوش یک عده شاه پوش یک عده وزیر پوش... اینها اصطلاحاتی بود که برایشان در نظر گرفت. تمام کارهای گروه بدیههسازی بود اینها نمایشنامهای نداشتند که بخوانند تمرین کنند و اجرا کنند و عجیب اینجا بود که درست همان آغاز برنامه سردسته به آنها میگفت که مثلا" امشب یوسف و زلیخا را اجرا میکنیم تمام با بدیهسازی کار میکردند و شگفتآور اینکه حتی یک نفر از اینها یک بار تپق نمیزدند یا اشتباه نمیگفتند. در کارهای رو حوضی ارکستر بود رقص بود خواندن بود نوازندگی بود یواش یواش طوری شد که مردم خیلی به اینها علاقمند شدند و روز به روز دستهجات روحوضی اضافه میشد. در ابتدا چند گروه معروف داشتیم یکی گروهی که سر دسته آن اکبر سرشار بود. دسته دیگر گروه نصرالله سیبیل، دسته دیگر گروه عباس موسس بود. اینها گروههای گردن کلفتی بودند فعال بودند و هنرمندان به نامی در گروهشان فعالیت میکردند بطوری که هنر روحوضی به اوج خودش رسید. ولی با کمال تاسف میتوانم بگویم وزارت فرهنگ و هنر نسبت به این هنر بیتوجهی کرد حتی صدمه زد. من میتوانم بگویم کودتای بیست و هشت مرداد کودتای نظامی سیاسی نبود کودتای فرهنگی بود از آن تاریخ به بعد به دستههای رو حوضی بیتوجهی شد بخصوص وزارت فرهنگ و هنر صدمه زیادی به آنها زد، گروهها را منزوی کرد خانهنشین کرد، برای بعضی هم حقوق ماهانه ناچیزی تنظیم کرد و خانه نشینشان کرد و کارهای رو حوضی ما به اینصورت ضغیف و فقیرانه درآمد که میتوان گفت تقریبا" اثری از آن نمانده و اگر باز هم بیتوجهی شود خواه ناخواه از بین خواهد رفت. من تنها کاری که توانستم برای این هنر بکنم کلیه ترانههای روحوضی را جمعآوری کردم در کتابی با نام "کهنههای همیشه نو" نزدیک هفتاد ترانه است همانجا هم تاریخچهای از روحوضی نوشتم تا آنجا که توانستم این کار را کردم. الآن هم دارم مینویسم تاریخچه پیش پرده خوانی را مردم ندارند تاریخچه ضربی خوانی را مردم ندارند تاریخچه کوچه باغی را مردم نمیدانند چه بوده و چرا این اسم را روی آن گذاشتند. متاسفانه نسل گذشته چیزی برای ما نگذاشتند و ما داریم نفرینشان میکنیم و من به رفقای خودم میگویم هر چه دارید روی کاغذ بیاورید حالا مطبوعات چاپ نکنند یا اجرا نشود ولی اینها باید بماند چون با مرگ هر کدام از ما مقدار زیادی از این هنرها از بین خواهد رفت. من تا آنجا که توانستم این کارها را کردم چیزی هم نمانده نوشتن تایخچهها تمام شود خدمت کوچکی کردم، ولی متاسفانه هر وقت یادم میافتد که هنر روحوضی تا این حد مظلوم واقع شده و تا این حد ضعیف شده و به گوشهای پرت شده واقعا" متاثر میشوم.
نمیخواهید اقدامی کنید برای زنده نگاه داشتن این آثار که علاوه بر مکتوب کردن این آثار که جمعآوری کردید با ارکستر هم اجرا و ضبط شود و در اختیار مردم قرار گیرد، چون اینها با شنیدن حسشان القا میشود. شما با موزهای کردن این هنر موافق هستید؟ ماندگارتر نمیشد اگر به همان شکل مردمی هر کسی در خانهها اجرا میکرد؟ چه کسانی از نمایش سنتی روحوضی به تئاتر راه پیدا کردند؟
شما خودتان کار رو حوضی را از کی شروع کردید و شروع آن به چه شکل بود؟ هر جا در محلهمان عروسی بود و مطرب دعوت میکردند من به هر طریقی بود میرفتم و تماشا میکردم. آن موقع هم رسم بود وقتی مهمانها و مطربها میآمدند، همسایهها میرفتند روی پشت بامها من هم یکی از آنها بودم. اگر در محله خودمان بود که خب خانواده ما هم قدیمی بودند و مورد احترام بودند، من را دعوت میکردند ومیبردند پیش مهمانها. از همان موقع من دنبال اینها بودم و تقریبا" میتوانم بگویم که حدود سی و چهار سال پیش به این فکر افتادم که این ترانهها را جمع آوری کنم. از همان موقع شروع کردم به مرور توانستم اینها را جمع آوری کنم بروم سراغ تاریخچه هنر روحوضی و متاسفانه بیشتر مطربهایی که روحوضی کار میکردند فوت کردند چند تا از آنان به شهرستانها رفته بودند که رفتم پیداشان کردم با آنها مصاحبه کردم، جمع آوری کردم با خودم آوردم. همه ما تئاتریها به این هنرمندان روحوضی بخاطر تسلط کاریشان خیلی احترام میگذاشتیم خب آنها هم ما را دوست داشتند و به ما احترام میگذاشتند. مطربهایی که رو حوضی کار میکردند چه سازهایی مینواختند؟ آیا نمایش رو حوضی در ایام نوروز به اوج خودش میرسید؟ ایام نوروز چه تفاوتی داشت با دیگر ماههای سال؟ ادامه دارد...
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|