تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
در حواشی طرحی برای امنیت اجتماعی

جوانی به سبک امروز؛ عبور از میدان "گیربازار"

لیلی نکونظر

رفیق قدیمی من، یک خبرنگار، از آن سوی آب ها تماس گرفته و از طرح حجاب می‌پرسد، از ترس...ببخشید از طرحی که قرار است برای ما شهرنشینان عاصی و ناراضی و به فغان آمده از ( نه از سهمیه بندی بنزین، از بالا رفتن قیمت مسکن، از گرانی، رنج و بی آبرویی و بی اعتباری بین المللی، از تحقیر جهانی و دیوانه خوانده شدن ) که از بدحجابی و رنگ (ما خواسته مان را بارها و بارها و در قالب نظرسنجی‌های گوناگون، رفراندوم و تظاهرات و تجمعات مختلف اعلام کرده ایم و آشکارا خواستار برخورد با بدحجاب شده ایم تا به این وسیله مشت محکمی به حق مسلم مان....ببخشید رضایت و آرامش به ارمغان آورد و امنیتمان را تامین کند!


عکس‌: خبرگزاری فارس

می پرسد مودبانه تذکر می دهند ؟
پاسخ می‌‌‌دهم تذکر حجاب که مودبانه نمی‌شود، ذات چنین تذکری بی‌ادبانه است. همین که نزدیکت می‌شوند ، زنانشان لمست می‌کنند ، به روسریت دست می‌کشند و در نهایت ادب حالیت می‌کنند نمی‌فهمی، شعورت نمی‌رسد، حقیری، فاسدی، بیمار و مطرودی، به اندازه کافی بی‌ادبانه و جاهلانه هست. حرفشان چیزی شبیه دیالوگ فیلم " هامون " است ، وکیل به " هامون" چه می‌گوید ؟!

-صغیری ، قیم می خواهی

می‌پرسد موفق شده‌اند ؟
یادم به دختران این روزهای میدان ونک می‌افتد، همه محتاط و سر به زیر و آشقته، مدام و مدام در حال تجربه اضطراب و نکوهش . به دختران ترس‌خورده و بی تاب، شاید شبیه من ، در چند قدمی بغض و خشم و همه کمی به گوش گرفته‌اند، همه آنها که حدودا پنج و شش عصر هر روز ، از میادین " گیر بازار " می‌گذرند.

هیچ کس دلش نمی خواهد دست‌های غریبه دست به روسریش ببرد یا مردهای بیگانه، هم فال و هم تماشا، دقیق و عمیق شوند در اندام و البسه‌ات که شهوت را پیدا کنند، هر جا و هر چه که شهوت انگیز است، با غریزه مردانه‌شان شهوت انگیزها را سانت بگیرند و اندازه کنند و تذکر بدهند :

- درست بایست ، ببینمت !

رفیقم از فیلم های موبایلی‌ای می گوید که در اینترنت دیده ، دخترانی که کتک می‌زنند و فریاد می‌کشند و سوار ماشین‌های پلیس و گشت ارشاد نمی‌شوند، برایش توضیح می‌دهم که نمی‌توانم قبول کنم همه این جنگ‌ها از روی شناخت و کلا " ایدئولوژیک "باشد . خیلی از دختران و زنان که به زعم این‌ها " بد‌حجاب "اند، دختران و زنان ساده‌ای هستند ، " زنانی معمولی " که از مد و رنگ و زیبایی خوششان می‌آید و حتی این روزها ترجیح می‌دهند از خانه بیرون نیایند تا اینکه زشت و و تیره وگشاد لباس بپوشند و بدریخت شوند . اما آن فیلم کوتاه را دیده‌ام ، ضجه آن دختر و جمله بریده‌ای که لابلای فریادهای هیستریکش به گوش می‌رساند ، نوید یک نبرد تن به تن جانانه ایدئولوژیک را دارد :

به کی می‌خواین گیر بدین؟

فرمانده نیروی انتظامی همین دو سه روز پیش ، از دختران و زنانی می‌گفت که با تذکر‌دهندگان رفتار تند و زننده‌ای دارند. از زنانی که به وقت تذکر حجاب، حجاب از سر می‌کشند. برای دوستم از پاساژها و خیابان‌های خلوت می‌گویم و گلایه مغازه‌دارها‌ که از این خلوت ضرر کرده‌اند .
می‌پرسد از مد این روزها ، پاسخ می‌دهم :

- مانتوهای کمر دار ساتن، روسری‌های ساتن با گل هایی به رنگ تند، همچنان شلوارهایی با پاچه‌های کوتاه و کفش‌های عروسکی که لختی روی پا پیداست .

می‌پرسد به نظرت دائمی‌ست ؟

پاسخ می‌دهم :

- نمی تواند باشد‌. مگر می‌شود هر روز پانزده بیست ماشین گشت رو‌به‌روی‌ "‌پارک ملت‌" باشند‌؟ تا ابد مگر می‌شود زنان و مردانشان حقوق بگیرند تا تذکر بدهند‌؟ مگر می‌شود این همه خرج چنین امکاناتی کنند‌؟ یا مدام و هر روز در کنفرانس‌های خبری، خبرنگاران و افکار عمومی را قانع کنند که "‌ما به در خواست خود مردم با بدحجابان مقابله می‌کنیم " و هر روز به دنیا پاسخ بدهند در جواب این که جهانی می‌پرسد :

- آی با زنان و دخترانتان چه کرده‌اید ؟

هم من و هم رفیقم ، هیچ کدام نمی توانیم به ماندگاری فصل‌های سرد ایمان داشته باشیم . ما به این نهیب تاریخی که هیچ زجر دست‌ساز انسانی‌ای ماندنی نیست‌، بی‌اعتنا نیستیم. همین است که نشسته‌ایم و با حواس نظاره می‌کنیم و هستیم و می‌نویسیم .

و از همین‌جا هم برای رفیق قدیمی‌مان، ساکن آن سوی آب‌ها و زمینی حوالی دلتنگی‌مان ، سلام و درودی ویژه می‌فرستیم !

نظرهای خوانندگان

اي تف به ذات پدرشون, بي همه چيزا...!

-- Alvar Hax ، May 3, 2007 در ساعت 01:37 AM

من خودم به عنوان يك زن دوست ندارم طوري لباس بپوشم كه نگاه همه روي من باشد ولي اين كاملا نظر شخصي من است و دوست هم ندارم به زور لباسي به تن كنم كه مال من و عقيده من نيست ،البته هيچ استكباري پايدار نيست.

-- negar ، May 3, 2007 در ساعت 01:37 AM

ma ham az an jahaniha soal mikonim ke ay shoma ba zanan va dokhtaranetan che kardid?aya zanha razi hastand ke be in karha vadar shavand va har rooz dar kavareha va kazinoha alate daste mardaye fased bashand?

-- sara ، May 3, 2007 در ساعت 01:37 AM

ربات فيلتر شكن را اد كنيد تا براي شما فيلتر شكن ارسال كند . ما فيلتر شدني نيستيم . اين آيدي را اد كنيد filter.robot

-- filter.robot ، May 3, 2007 در ساعت 01:37 AM

ربات فيلتر شكن را اد كنيد تا براي شما فيلتر شكن ارسال كند . ما فيلتر شدني نيستيم . اين آيدي را در یاهو مسنجر اد كنيد filter.robot

----------------------------------------------
دوست عزیز اگر امکان دارد این آیدی را در وبلاگتان معرفی کنید

-- filter.robot ، May 3, 2007 در ساعت 01:37 AM

man be onvane ye zan irani kamela'n ba in barkhordhay vahshiyaneh va door az farhang irani boodaneman mokhalefam va ey kash kasi be in aghayan va khanomha begooyad be che ghymati be khahar o barotheran khodetan intor bi hormati mikoneed,
motasefam

-- nooshin ، May 3, 2007 در ساعت 01:37 AM

با این چرندیات می خواستین بگین چی؟ حداقل می خواین از این طرح احمقانه ی امنیت اجتماعی بنویسید یه جوری بنویسید که به کار آدم بیاد و تاثیری داشته باشه. نه این که هر شر و وری رو منتشر کنید. من که نفهمیدم نویسنده این مطلب چی می خواست بگه. امیدوارم خودش فهمیده باشه
............
زمانه: راهنمای عبور مطمئن و امن از میدان ونک بنویسیم مفیده؟

-- عسل ، May 4, 2007 در ساعت 01:37 AM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)



آرشیو ماهانه


از دست ندهید


اصلاحات امتحانش را پس داد

نوستالژی گفتمان اصلاحات در ایران

«زندانی تهران» در کانادا

مستند «فوتبالِ سربسته»

یک کتک‌کاری ساده تا حد مرگ