تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

وقتی چرخ روزنامه‌های ایرانی نمی‌چرخد

معصومه ناصری
[email protected]

در روزهایی که تهران بودم، دو بار انتخابات انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران برگزار شد و در این دو بار فرصت پیدا کردم با ۶۰۰ - ۵۰۰ نفر از همکاران روزنامه‌نگار سلام و علیک کنم و با ۴۰ - ۳۰ نفرشان خوش و بش کنم و با ۲۰ - ۱۰ نفرشان بنشینم و گپ بزنم و وقت بگذرانم.

دوستان روزنامه‌نگاری که من دیدم، حقوق چند ماهشان را طلبکار بودند. بعضی‌شان حتی یک بخش از حقوق یک ماه‌شان را گرفته بودند؛ مثلاً ۱۰ روز از خرداد و حساب و کتاب حق و حقوق‌شان از دست‌شان در رفته بود.

از روزی که اصلاح‌طلبان در ایران از اسب افتادند، خودآگاهی صنفی روزنامه‌نگاران بیشتر شده است و بیشتر از قبل به مشکلات صنفی‌شان حساس شده‌اند؛ اما این به آن معنا نیست که لزوماً وضع‌شان هم همراه این خودآگاهی خوب‌تر شده است.

مسأله‌ای که این روزها هنوز دارم دنبالش می‌کنم، وضعیت صنفی روزنامه‌نگاران است. بخصوص روزتامه نگارانی که در روزنامه های موسوم به اصلاح طلب کار می‌کنند. در حال حاضر روزنامه‌های اعتماد ملی، اعتماد، کارگزاران و سرمایه روزنامه‌های شاخصی هستند که در جناح اصلاح‌طلب منتشر می‌شوند. اما روزنامه‌نگارانی که در این روزنامه ها قلم می‌زنند، نمی‌توانند مشکلات صنفی خودشان را گزارش کنند.

بعضی‌ از روزنامه‌نگارانی که با آن‌ها گفتگو کردم سعی می‌کردند منصف باشند و می‌گفتند وزارت ارشاد به ادارات و سازمان‌های وابسته به دولت توصیه کرده به این روزنامه‌ها آگهی ندهند و میزان آگهی این روزنامه‌ها کم شده و بنابراین چرخشان نمی‌چرخد که بخواهند حق و حقوق ما را هم بدهند.
دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران هم در عین اطلاع از مشکلات همکارانش و در حالی که خودش هم درد مشترک همانندی را تحمل می‌کند از همکارانش می خواهد سرمایه گذاران روزنامه های اصلاح طلب را سرمایه داران زالو صفتی ندانند و به مشکلات آنها هم توجه کنند.



اما کسانی که لای این چرخ نچرخنده! خرد می‌شوند، روزنامه‌نگارانی هستند که می‌خواهند "روزنامه‌نگار" بمانند.

می‌خواهند روزنامه‌نگار بمانند چون شغل دیگری بلد نیستند یا گرفتن شغل دیگری را دون شأن و پرستیژ خودشان می‌دانند.

تحقیقات من هم نشان می‌دهد که ماجرای ابلاغیه وزارت ارشاد حقیقت دارد. با مدیر روابط عمومی یکی از سازمان‌های دولتی حرف می‌زدم و در این مورد پرس و جو کردم و او هم این نکته را تأیید کرد.

وزارت ارشاد در دستورالعملی به سازمان‌ها و نهادهای وابسته به دولت از آنها خواسته است آگهی‌های خودشان را در روزنامه‌های دولتی و عمومی منتشر کنند.
این دستورالعمل چیزی بیش از یک توصیه‌نامه است چرا که سازمان‌هایی که این دستورالعمل را نادیده بگیرند مواخذه می‌شوند.

در ایران ساز و کار آگهی‌های دولتی به این صورت است که سازمان‌های دولتی آگهی‌دهنده برای بهره‌مند شدن از تخفیف در آگهی‌های دولتی و طبق یک روال معمول، آگهی‌هایشان را به «اداره تمرکز آگهی‌های دولتی» وزارت ارشاد می‌فرستند و آن‌ها چند روزنامه را برای انتشار این آگهی توصیه می‌کنند.

از آگهی های دولتی که بگذریم، می‌ماند آگهی‌های تبلیغاتی خصوصی که شواهد حاکی از آن است که مشاوران تبلیغاتی شرکت‌های خصوصی بزرگی که آگهی‌های زیادی هم دارند، تأیید کرده‌اند که به آن‌ها توصیه شده بهتر است به این روزنامه‌ها آگهی ندهند. آن‌ها هم که به قول دوست روزنامه‌نگاری دست‌شان زیر ساطور دولت است به این توصیه‌ عمل می‌کنند؛ چون هوس دردسر نکرده‌اند.

برخی دوستان روزنامه‌نگار از امنیت نسبی شغلی در روزنامه‌های دولتی و حکومتی صحبت می‌کردند. به گفته آن‌ها روزنامه‌نگاران کیهان، اطلاعات، ایران، همشهری، جام جم و ... به دلیل وابستگی به منابع مالی حکومتی، مشکلی در تأمین مالی روزنامه‌نگارانشان ندارند و کارشان «با آگهی» یا «بی آگهی» می‌چرخد.

در همین روزها اما خبرهای جسته و گریخته‌ای از اخراج جمعی از روزنامه‌نگاران روزنامه دولتی ایران به گوش رسید. روزنامه دولتی ایران از آغاز به کار دولت جدید چون کشتی بی‌لنگر گاهی کج می‌شود و گاهی مج می‌شود! اما هم‌چنان بر سر پاست.

تغییر مکرر مدیران و سردبیران و جابه‌جایی گسترده اعضای تحریریه و بی‌ثباتی کاری، مشکل این بخش از روزنامه‌نگاران ایرانی است.
یکی از کسانی که شایعه اخراجش منتشر شده بود به من گفت که این شایعه صحت ندارد و ماجرا در حد یک جابه‌جایی گروه کاری، محدود مانده است. جلال برزگر که ۱۵ سال است برای روزنامه ایران قلم می‌زند می‌گفت در دوران سید محمد خاتمی هم وضع روزنامه‌نگاران تعریفی نداشته است.

در این میان اما کسانی هستند که به وضع موجود رضایت نمی‌دهند و لازم نمی‌بینند برای مراعات حال و روز صاحبان سرمایه از حق و حقوق خودشان بگذرند.

نیلوفر محبعلی که پیش از این در روزنامه اعتماد ملی کار می‌کرد و حالا در روزنامه کارگزاران قلم می‌زند پس از اخراج از روزنامه اعتماد ملی به دادگاه کار شکایت کرده و توانسته برنده دادگاه باشد.

دیگرانی هم هستند که راه شکایت را در پیش نمی‌گیرند و خود را کنار می‌کشند.

اخیراً چند نفر از روزنامه‌نگاران به دلیل آن چه مشکلات صنفی عنوان می‌کنند، از روزنامه سرمایه استعفا داده‌اند. اما استعفا راه مطلوب همه نیست.

یک بار که دوست روزنامه‌نگاری از شرایط سخت و بدی که کارفرما تحمیل کرده تعریف می‌کرد پرسیدم خب چرا استعفا نمی‌دهی؟ و او گفت فکر می‌کنی استعفای من، صاحب روزنامه را ناراحت می‌کند؟ ۱۰ نفر روزنامه‌نگار بیکار پشت در هستند که آماده‌اند روی صندلی من بنشینند.

نیازهای اولیه صنفی و حرفه‌ای، فرصت فکر کردن به روزنامه‌نگاری مستقل را در ایران فراهم نمی‌کند. آن‌چه از آن به عنوان روزنامه‌‌های مستقل نام برده می‌شود؛ روزنامه‌هایی هستند که متعلق به یکی از جناح‌های‌ سیاسی هستند که در حال حاضر در قدرت نیستند؛ اما همیشه بخشی از حاکمیت بوده‌اند.

روزنامه اعتماد ملی به حزب اعتماد ملی و مهدی کروبی، رییس اسبق مجلس وابسته است، مدیر مسئول روزنامه اعتماد، الیاس حضرتی است که نماینده دوره ششم مجلس بوده و هم‌اکنون عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی است. روزنامه کارگزاران متعلق به حزب کارگزاران سازندگی است و حسین عبده تبریزی مدیر مسئول روزنامه سرمایه نیز تا سال اول دولت محمود احمدی‌نژاد رییس سازمان بورس بوده است.

در این‌جا روزنامه مستقل یعنی روزنامه‌ای که عجالتاً سهمی از قدرت حاکم نداشته باشد.
.................

در همین رابطه بخوانید:

گفتگو با فریده غائب عضو سابق تحریریه روزنامه سرمایه

گفتگو با فرزانه روستائی دبیر گروه بین الملل روزنامه اعتماد

گفتگو با آرش حسن نیا دبیر گروه اقتصاد روزنامه کارگزاران

گفت و گو با بدرالسادات مفیدی دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران

نظرهای خوانندگان

به نظر ميرسد نكته مبهمي نباشد ديگر...هرچه هست همين است ديگر...
متاسفانه عرق بيجاي سياسي مانع انتقادات يا پيگيري هاي حقوقي شده است...
در حالي كه به نظر بنده اگر روزنامه نگاري حرفه اي باشد ديگر اين وابستگي ها را ندارد.
اي كاش كسي ميشنويد

-- نويسه ، Sep 28, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)