رادیو زمانه > خارج از سیاست > آسیب شناسی رسانه > جنگ صليبی ويلدرس عليه اسلام | ||
جنگ صليبی ويلدرس عليه اسلامپرویز جاهدفيلم ضد اسلامی فتنه ساخته خيرت ويلدرس همانند فيلم تسليم تئو ون گوگ، فيلمی کاملاً ايدئولوژيک است که به انگيزه مبارزه با يک ايدئولوژی ديگر ساخته شده و تقريباً از همان فرم و رويکردی استفاده میکند که ونگوگ در فيلم خود به کار بسته بود: فرم خطابهای. يعنی همان فرمی که در فيلمهای تبليغاتی سياسی و آگهیهای تجاری به کار گرفته میشود و بيننده را با انبوهی از اطلاعات يک سويه و جهتدار بمباران میکند و به اين طريق میخواهد او را ترغيب به خريد يک کالا يا تحميل يک فکر يا عقيده سياسی کند. در اين روش معمولاً فيلمساز موضعی قاطع و جزمی نسبت به يک موضوع يا پديده دارد و میکوشد با استفاده از کنار هم چيدن مجموعهای از تصاوير و صداها که فاقد ارتباط های روايی هستند، بيننده را مجاب به پذيرش موضع خود و ايدهای از پيش تعيين شده کند. خيرت ويلدرس دقيقاً از همين شيوه برای القای انديشه ضداسلامی خود بهره گرفته است. او که پيش از اين بارها از پشت تريبون پارلمان هلند يا ميکروفونهای رسانههای جمعی اين کشور، انديشههای ضد اسلامی خود را فرياد زده است، اينک همان انديشهها را میخواهد با اتکا به فيلمی ناقص و سرهمبندی شده از نماهای آرشيوی، به شکل يک بيانيه تصويری عليه اسلام، قرآن و مسلمانان ارایه دهد. هدف ويلدرس از ساختن اين فيلم پراکندن ترس و وحشت از نفوذ و گسترش اسلام در غرب است و بايد گفت که وی تا اندازهای در القای اين ديدگاه خود به بيننده دچار اسلاموفوبيای غربی موفق است. چرا که او زمينه و شرايط را برای طرح اين ايده خود مناسب میبيند و از احتمال مقبوليت آن نزد توده عام غربی آگاه است. او بر موج اسلاموفوبيايی سوار است که همتايان غربی او با کمک رسانهها ساختهاند و متکی به باورهايی است که در فرهنگ غرب زمينه دارد. او برای القای ديدگاه خود بر استدلالهايی تکيه میکند که متکی بر باورهای عمومی و رايج است و برای اين منظور تصاويری را جفت و جور میکند که بيشترين تاثير حسی را بر بيننده بگذارد. تصاويری از سر بريده يک زن، گروگانی که سرش به وسيله مسلمانان تندرو در مقابل دوربين از بدن جدا میشود، شليک مستقيم نيروهای طالبان به سر يک زن افغانی و کودکان شيعه عراقی که قمه در دست دارند و خون از سر و روی آنها جاری است، به اندازه کافی دلخراش و تکان دهندهاند و حداقل میتوانند همذات پنداری بيننده را نسبت به استدلال های سياستمدار/فيلمساز هلندی برانگيزند. فتنه در دو بخش ساخته شده و بدون استفاده از نريشن (صدای راوی) روايت خود را پيش میبرد. آنچه اين دو قسمت را به هم متصل میکند نمای آغازين آن است که با تصويری از بمب ساعتی بر روی عمامه پيامبر اسلام در کاريکاتور توهين آميز دانمارکی و تايمری که در کنار آن عدد ۱۵ (به نشانه زمان فيلم) را نشان میدهد، شروع میشود (صدای تيکتاکتايمر بر روی اين تصوير بسيار هشداردهنده است) و در پايان فيلم، دوباره به همين تصوير ارجاع میدهد منتهی اين بار وقتی تايمر بمب به صفر میرسد، برق صاعقهای میدرخشد و صدای رعدی شنيده میشود و به اين ترتيب خيرت پيام اصلی فيلم خود را که انفجار بمب اسلام در قلب اروپا و نابودی تمدن غربی است، ابلاغ میکند. تصاوير بخش اول که عمدتاً از يوتيوب و سايتهای اسلام گرايان تندرو انتخاب شده و به ناشيانهترين شکلی با بیسليقگی تمام، کنار هم چيده شده يا درهم ديزالو میشوند تا اين فکر را القا کنند که اسلام دين خشونت، ترور و قتل است و قصد نابودی پيروان همه اديان ديگر و غلبه بر جهان غرب را دارد. ظاهراً فيلمساز با حذف گفتار (نريشن) میخواهد زيرکانه ادعا کند که من فکرم را به مخاطب تحميل نکردهام بلکه او را در قضاوت آزاد گذاشتهام. اما در واقع او با نشان دادن تصاويری از قساوتها و جنايتهای مسلمانان افراطی در نقاط مختلف جهان و استناد به برخی آيات قرآن، تخم ترس و وحشت و نفرت از اسلام را در دل مخاطب غربی میکارد و او را نسبت به آينده تمدن غرب مضطرب و نگران میسازد. بحث در درستی يا نادرستی اين تصاوير، به طور مجزا نيست. بدون ترديد بسياری از سخنان و احکام خطيبان تندرو اسلامی عليه غرب و دستاوردهای مهم آن مثل ليبراليسم، دمکراسی و آزادی بيان واقعی است و ساختگی نيست. اما بحث بر سر شيوه استدلال فيلمساز/سياستمدار و چيدن اين سخنان و تصاوير کنار هم و هدايت آن به سمتی است که فکر مورد نظر او را القا کند. آقای ویلدرس با انتخاب عنوان فتنه، میخواهد بر چالش بين اسلام (به عنوان کلیتی يکپارچه) و دنيای غرب تاکيد کند. در روايت خيرت، تنها با يک قرائت و تفسير و در نتيجه يک تصوير از اسلام مواجهايم و آن قرائت طالبانی و بنیادگرایانه از اسلام است. وی در چيدمان تصاوير و صداهايش مطلقاً به قرائتهای مختلف از اسلام ارجاع نمیدهد، بلکه آگاهانه و زيرکانه همه قرائتهای معتدل، ميانهرو، صلحطلبانه و مدرن از اسلام را حذف کرده و تنها بر قرائت تنگنظرانه، خشن و فاشيستی از اسلام تکيه می کند. او از ميان ۶۰۰۰ آيه قرآن تنها آياتی را انتخاب میکند که در آن مسلمانان به جهاد عليه کافران و کشتن آنها دعوت شدهاند. وی بدون اينکه زمينه نزول چنين آياتی را در نظر بگيرد، آنها را از کانتکست موضوعی و تاريخی خود جدا ساخته و به شکل شعارهايی ترسناک و تهديدآميز به بيينده ارایه میکند. اين همان کاری است که القاعده، طالبان و همه افراطگرايان اسلامی میکنند. آنها نيز با هایلايت کردن و برجسته ساختن اين آيات، مسلمانان را به جهاد عليه غرب فرا میخوانند و قتل عام مردم بیگناه را موجه جلوه میدهند. خيرت نيز به همين حربه متوسل شده است. در اين ميان اين قرآن است که به عنوان کتابی مقدس که مورد احترام ميليونها مسلمان است مورد استفاده ابزاری قرار گرفته و در جهت اهداف و مقاصد سياسی خاص از آن بهره برداری میشود. خيرت در فيلم خود، کتاب مقدس مسلمانان را به سلاحی عليه خود آنها بدل ساخته است. تکرار تصاوير مربوط به قربانيان بمبگذاری های لندن و مادريد و استفاده از تصاوير واعظان مسلمان تندرو به صورت سوپرايمپوز بر روی اين تصاوير و همخوانی کلام اين واعظان با آيههای قرآنی که از زمينه اصلیشان جدا شدهاند، روايت را به جايی میرسانند که با شعارها و ايدههای اسلامی جهانگستر برخی از رهبران کشورهای اسلامی مثل ریيس جمهور ايران تکميل شده و بيينده هلندی را برای ديدن بخش دوم فيلم و پذيرش ايده ضد اسلامی فيلمساز آماده میسازد. به علاوه فيلمساز سعی کرده با استفاده از موسيقیهای فاخر و کلاسيک مثل قطعه رقص عربی چايکوفسکی و اپرای پير گينت ادوارد گريگ (بر اساس نمايشنامه هنريک ايبسن)، فقر تصويری وحشتناک فيلم را جبران کرده و به آن وجهه فخيمانهای بدهد. در بخش دوم فيلم، خيرت با دست گذاشتن روی حساسترين، داغترين و ملتهبترين موضوعهای جاری در جامعه هلند و به طور کلی جامعه غرب يعنی حقوق زنان، کودکان و همجنسگرايان که از سوی مسلمانان تهديد میشود، تصوير سياه و بدبينانه خود از اسلام را تکميل کرده و به هلندیها هشدار میدهد که اگر دير بجنبند، تمدن، فرهنگ و آزادیشان به وسيله مسلمانان از دست خواهد رفت. تصوير قطاری که از سمت چپ کادر وارد شده و با سرعت به سمت مسجدی در سمت راست کادر میرود، به عنوان تمثيلی از آينده هلند و قدرتگيری و نفوذ اسلام در اين کشور (وبه طور کلی غرب) نشان داده میشود. نمايش آمارهايی از افزايش جمعيت مسلمانان در هلند و قاره اروپا از ۱۹۰۹ تا امروز، حربه موثر ديگری برای ايجاد رعب و وحشت از اسلام در دل مخاطبان غربی است. فيلم فتنه مطلقاً فاقد ارزش های هنری و سينمايی و تنها در حد يک موعظه سياسی، تبليغاتی و ايدئولوژيکی است که در کارزار تبليغاتی غرب عليه جهان اسلام ساخته شده است. |
نظرهای خوانندگان
باسلام و تبريك نوروز باستاني وآرزوي تندرستي
-- hassan ، Mar 29, 2008 در ساعت 03:01 PMو موفقيت براي تك تك زحمتكشان رسانه خوب زمانه .
بدون هيچگونه نظري در مورد پديد آورندگان كنشي كه منجر به اين واكنشهاي مي انجامد آيا مانند اثر ونگوگ اين اثر قابل دست رسي هست تا ما هم با ديدن آن بتوانيم تاثير قلم بدستان دشمن را ببينيم و به غفلتشان پي ببريم . گو اينكه با سواد كم خود فهميده ام كه هميشه حكومتهاي ايدئولوژي منجر به ديكتاتوري مطلق شده و بعد متلاشي ميشود
سلام جناب جاهد
-- سید مهدی طاهری ، Mar 29, 2008 در ساعت 03:01 PMسال نو بر شما مبارک باد.
بسیار سپاسگزارم که به دور از حب و بغض به چنین ساختهء سرهم بندی شده ای پرداخته اید!
اجرکم عند الله
نوشته بسیار جامعی بود. بخصوص در جو سیاست زده ی روشنفکری ایرانی، چنین کاری نشان از نگاه بافاصله و تیزبین نویسنده دارد!
-- بهروز علیخانی ، Mar 29, 2008 در ساعت 03:01 PMهسته ی نهفته در اسلام ستیزی راست گراهای افراطی در کشورهای اروپایی «بیگانه ستیزی» است. زمانی یهودیان و کولی ها در قالب «بیگانه» تعریف و مورد حمله و توهین قرار می گرفتند، چند دهه ای است که «اسلام» و مسلمانان به ایفای این نقش می پردازند. هدف ایجاد ترس و وحشت در جامعه و نفوذ به لایه های میانی آن است. که تا حد بسیار زیادی توفیق داشته است.
عواقب نظری و عملی چنین نگرشی می تواند هم برای خود اروپائیان و هم برای کسانی که به نوعی پس زمینه ی اسلامی دارند، خطرناک باشد. چنین نگاه ایدئولوژیک و تقلیل گرایی هر فردی را که نامی اسلامی داشته باشد و رنگ چهره اش بر خاوره میانه ای بودنش دلالت کند، بر روی این نمودار جمعیتی رو به رشد اسلامگراهای افراطی در اروپا می نشاند. از زاویه ی تنگ این نگاه فرقی نمی کند که این فرد به چه اسلامی اعتقاد داشته باشد و یا اصلاً مسلمان مانده باشد.
انتقاد من به ارجاع مکرر عبدی کلانتری در سایت نیلگون به آثار برنارد لوئیس، تئورسین « موج سوم حمله ی مسلمانان به اروپا» و سایر راست گراهای افراطی غربی از این زاویه بود.
//او از ميان ۶۰۰۰ آيه قرآن تنها آياتی را انتخاب میکند که در آن مسلمانان به جهاد عليه کافران و کشتن آنها دعوت شدهاند. وی بدون اينکه زمينه نزول چنين آياتی را در نظر بگيرد، آنها را از کانتکست موضوعی و تاريخی خود جدا ساخته و به شکل شعارهايی ترسناک و تهديدآميز به بيينده ارایه میکند.//
دوست عزیز، شما هم جوری نوشته اید که انگار آن آیه ها تاکید بر تاریخ مصرف داشتن خود دارند و یا در جایی نوشته شده که آنها اکنون قدرت اجرایی ندارند. ایراد شما به انتخاب آیه ها شبیه ایراد یک وکیل می ماند که به قاضی اعتراض می کند چرا از این همه سالهای زندگی موکل اش فقط قسمت جرایم اش را محاکمه می کند.
-- farangi ، Mar 29, 2008 در ساعت 03:01 PMجنگ صلیبی؟
-- نیما هراتی ، Mar 29, 2008 در ساعت 03:01 PMدایره انتقاد پذیری مسلمانان آنقدر تنگ شده که فیلم 15 دقیقه ای مستند مملو از کلام خودشان و کتابشان را با جنگهای صلیبی مقایسه می کنند.
آقای جاهد، خسته نباشید. متاسفانه یادداشت شما یکطرفه است. شما نشان نمیدهید که این تعصب و تسلط اش است که وحشت آفرین و ضد انسانی است. تعصب دینی، راست فاشیستی و کمونیستی، ضد علم و خرد هستند. سی سال حکومت اسلامی بیش از کافی چهره ی اسلام در قدرت را بما نشان داده. نه تنها احمدی نژاد، بلکه امام خمینی هم خواهان گسترش جهانی اسلام بوده. قرآن مجید همین را میگوید. قصد من دفاع از ویلدرس نیست. اما نمی فهمم چگونه تفسیری از اسلام یا هر دین و ایدئولژی دیگری میتواند اصل صریح آن را نفی کند!؟
-- بدون نام ، Mar 29, 2008 در ساعت 03:01 PMبیدین، سکولار و مسلمان غیر متعصب، یا از طرف متعصبین دینی یا راستگراهایی چون آقای ویلدرس و یا عُمال ایدئولوژی های دیگرمثل کمونیست ها دایم تهدید میشود.
دو کلمه هم برای آقای بهروز علیخانی، خودتان متوجه هستید که محرک حمله ی شما به تعصب ستیزیِ آقای کلانتری در اینجا همان تعصب است؟ آیا فرصتی هست که عقده گشایی تعصب دینی شما از دست بدهد؟ آیا اگر شما در ساخت قدرت حکومتی قرار گیرید، حکم قتل بیدین، سکولار و یا حتاغیر مسلمان را صادر نمیکنید؟
با سپاس از حوصله شما -
یکنفر مخاطب زمانه
من صريحا به عنوان يك ايراني از اين فيلم حمايت مي كنم و معتقدم دين اسلام ما را در مطلق انگاري ها و جزم مسلكي گرفتار كرده. چرا بايد براي يك فيلم نعره بزنيم و شمشير بكشيم و خون بريزيم؟ لابد ما خون ريزيم و با منطق نمي توانيم جواب دهيم
-- رضا ، Mar 30, 2008 در ساعت 03:01 PMآگاه
-- Rahim ، Mar 30, 2008 در ساعت 03:01 PMکردن مردم
از روش فکری تند روهای اسلامی کار مثبتی می تواند باشد
برای محدود کردن افکار خطرناک
همه ما خوب است هوشیارتر عمل کنیم
فرق نمی کند که مسلمان باشیم یا مسیحی
ما انسان هستیم و مخالف فشار و تهدید و قتل
واقعا براي اين طرز تفكر متاسفم.15 دقيقه فيلم كه همه ما ميدونيم درسته واين وحشيگري ها از دل همين مذهب درامده.البته ما ايرانيها از همه بيشتر ضربه ديديم. باعث شده نام جنگ صليبي بذاريد؟واي بر شما 1400 ساله ما مسلمانان با استناد به همين قران به اينها گفتيم كافر نجس وهزاران چرتوپرت ديگه اقاي كاسه داغ تر از اش فكر ميكنم ديگه لازم نباشه قران رو اينجا بنويسم.هنوز اخوندها مراجع ومفتيها به اينها فحش ميدن چه طور اينها بلوا راه ننداختن اين فيلم وامثال اين فيلم فقط به خاطر احمق بازيهاي مسلمانان افراطي ساخته شده يكي نيست بگه اخه اومدين توسرزمين كفار چيكار كنيد اين همه كشور مسلمان با قوانين ناب وخالص محمدي .چي شده اينجا مدرنه وپيشرفتس امكانات خوبي داره پول خوبي داره .ولي مردمش كافر ونجسند.من فقط موندم چرا اين مسيحيها همان رفتار رو كه مسلمانان با ديگران در كشور خودشون دارن با مسلمانان انجام نميدن والا هرچي سرمون بياد حق ماست فقط دلم از ايرانوايراني ميسوزه كه با فرهنگ چند هزارساله بايد هم رديف ترك ومراكشي بي فرهنگ قرار بگيريم فقط به خاطر مسلمون بودن وايران زمين اين سرزمين اهورايي با شمشير اين مذهب نامذهب عربي نابود بشه .
-- Avare ، Mar 30, 2008 در ساعت 03:01 PMجناب آقاي جاهد
-- خلبان كور ، Mar 30, 2008 در ساعت 03:01 PMلطفا به پرسش هاي من پاسخ بدهيد:
1. مهم نيست فيلم فتنه ارزش هنري يا فكري دارد يا ندارد، مهم اين است كه سازندهي فيلم حق دارد نظرش را ولو با ارزش يا بي ارزش اظهار كند. موافق ايد يا مخالف؟
2. انتقاد هاي مطرح شده دربارهي اسلام در مورد حقوق دگرانديشان (مرتدان، كافران و مشركان)، زنان، همجنسبازان و يهود از نظر شما واهي و نادرست هستند يا خير؟
آمیختن مسائل سیاسی فیلم فتنه و آنچه به صورت فلسفی در مورد اسلام با آن مواجه هستیم باعث شده است تا نوشته ی شما رنگ و رویی متعصابانه بگیرد. من به جنبه ی سیاسی فیلم فتنه و آقای ولیدرس نمی پردازم.
-- مجید ، Mar 31, 2008 در ساعت 03:01 PMبر این گمانم که ایدئولوژی ها اصولا تک صدایی هستند و هر اندیشه دیگری را سرکوب می کنند. "اسلام ایدئولوژیک" نیز از این قاعده مستثتی نیست. نکته ی مهم در مورد اسلام اینست که کتاب مقدس آن دستورات بسیاری برای کشتن و از میان بردن و سرکوب "دیگران" دارد. بدین ترتیب راه کشتار و سرکوب برای آنان که می خواهند اسلام را به عنوان ایدئولوژی خود بپذیرند (همچنانکه طالبان و حکومت جمهوری اسلامی کرده اند) بسیار باز است. اسلام ایدئولوژیک با هر قرائتی که داشته باشد سرکوبگر خواهد بود و قوی ترین دستاویزهای سرکوب نیز آیات کتب مقدسش خواهند بود.
نکته دوم آنکه ضعف پایه های مدنیت در کشورهای مسلمان باعث می شود تا مبلغان ایدئولوژی همواره فرصت هایی داشته باشند تا گروهی را به گرد خود جمع کرده و بر علیه دیگرانی (چه مردم همان کشور و چه باقی دنیا) که منافع - تاکید می کنم منافع - آنان را دنبال نمی کنند، دست به خشونت ها و جنایات وحشتناک بزنند. کسانی که اندیشه های افراطی دارند می توانند از اسلام برای ساخت یک ایدئولوژی خشن به خوبی استفاده کنند زیرا کتاب مقدس آن به قدر کافی دارای عناصر خشونت آمیز و سرکوبگر هست.
بنابراین طبیعی به نظر می آید که کسانی در غرب، دنیای مسلمانان را خطری برای خود به شمار آورند.
بهتر است بیهوده بر آشفته نشویم و دلایل نخ نمایی مانند "رابطه با اسراییل" را برای پوشاندن و یا فرار از پاسخ به پرسش های فلسفی مطرح نکینم.
به عنوان کسی که در تمام مدت سی سال حکومت اسلامی در ایران زندگی در کرده ام به تمام انسان های غیر مسلمان حق میدهم که از اسلام انتقاد کنند به اندازه تمامی ایرانیان خاموش ستم کشیده.
-- Abbas ، Mar 31, 2008 در ساعت 03:01 PMشما رو به شناختن واقعی اسلام دعوت می کنم. دین اسلام عقل رو مرجع می دونه و حتی اگر در جایی حدیثی نقل شده باشه که با اصول عقلی در تضاد باشه اون رو نمی پذیره
-- sina ، Mar 31, 2008 در ساعت 03:01 PMالبته اسلام دین پیچیده ایست و شناخت اسلام با مطالعه چند تا کتاب میسر نمی شه.. بهتره از این تصویر هایی که غرب از اسلام ساخته عبور کنید تا واقعا اسلام رو بشناسید
شما هم عجب کشفی کردی"فيلم فتنه مطلقاً فاقد ارزش های هنری و سينمايی ست" مگر سازنده هرگز ادعای فیلم سازی داشته واضح هم این را گفته. منظور استفاده از فیلم بعنوان رسانه ای برای رساندن حرفش بوده. نتیجتا هیچ لزومی هم نداشت شما بعنوان یک منتقد فیلم وارد شوید که در لفافه آن افکار خود را بجای نقد ارائه کنید. طبعا ویلدرز در آن سالها که شما در جبهه های جنگ خمینی حضور داشتید آنجا نبوده و افکار متفاوتی دارد و ظاهرا در جبهه حیدرنعمتی دیگری میجنگد. آنچه من اینجا در هلند شاهدم اینکه چه حامیان افکار راسیستی ویلدرز چه مسلمانان افراطی و حتی غیر افراطی هر دو گروه تحت تاثیر امواج ناشی از این فیلم ناچار به روی آوردن و یا حداقل وانمود کردن به تساهل شده اند. چیزی که بخودی خود بسیار مثبت هست. از نظر من که با هیچ کدام از این افکار در آشتی نیستم این بهترین و افکتیوترین تاثیر ممکن هست و فیلمی که تا به این حد همه را به واکنش وادارد قطعا فیلم خوبی است حتی اگر ارزش هنری نداشته باشد یا حتی سراسر دروغ باشد یا نباشد.
-- علی 110 ، Mar 31, 2008 در ساعت 03:01 PMضمن احترام به نظرات همه کسانی که پای اين مطلب کامنت گذاشته اند، پاسخ من به پرسش های برخی از دوستان چنين است:
آقا يا خانم مخاطب زمانه:
نوشته ايد«اما نمی فهمم چگونه تفسيری از اسلام يا هر دين و ايدئولوژی ديگری می تواند اصل صريح آن را نفی کند؟»
به اعتقاد من « اصل صريحی» وجود ندارد. همه متون قابل تفسير و تعبيرند. ما با قرائت ها و تفسيرهای گوناگون از متن ها سرو کار داريم.
آقا يا خانم خلبان کور:
پاسخ پرسش اول شما:
بحث من در اين نوشته آزادی بيان نيست بلکه بررسی و تحليل نئوفرماليستی فيلم فتنه آقای ويلدرس است.
پاسخ پرسش دوم شما:
همانطور که در بالا توضيح دادم من به درک ها و قرائت های مختلف از اسلام اعتقاد دارم. بر اين اساس می توان مسلمان بود و ادعا کرد که اسلام هيچ حقی برای دگرانديشان قائل نيست اما مسلمان ديگری می تواند اين دريافت از اسلام و قرآن را قبول نداشته باشد و برعکس معتقد باشد که اسلام دين تساهل و مداراست و به حقوق دگرانديشان احترام می گذارد. فکر نمی کنم نيازی به ذکر نمونه باشد.
آقای علی 110:
هر کس فيلمی می سازد چه بخواهد و چه نخواهد، وارد حوزه و قلمرو سينما شده است از اين رو بايد آمادگی نقد اثرش را داشته باشد.
فيلم ها با ادعای رسانه بودن نمی توانند از نقد بگريزند و اصلا مگر رسانه قابل نقد نيست؟
من با آقای ويلدرس تا زمانی که از پشت تريبون پارلمان هلند حرف می زد کاری نداشتم اما حالا که دست به دوربين برده يا پشت ميز تدوين نشسته و خواسته با استفاده از تصوير حرفش را بزند، حق خودم می دانم که با نتيجه کار او برخورد کنم. بنابراين فکر می کنم لزوم اين نقد روشن باشد.
2- بديهی است که هر منتقدی در نقد خود، افکار و انديشه هايش را بيان می کند و لزومی نيست آن را در لفافه پنهان کرده يا بيان کند. خود نقد، گواه و دليل روشن يک انديشه است.
3- دوست دارم بدانم زمانی که من در جبهه های جنگ خمينی بودم شما کجا بوديد؟
4- فيلم خوب از نظر شما فيلمی است که:
-- پرويز جاهد ، Apr 1, 2008 در ساعت 03:01 PM« همه را به واکنش وادارد ... حتی اگر ارزش هنری نداشته باشد یا حتی سراسر دروغ باشد یا نباشد.»
ممکن است بگوييد فيلم بد چه فيلمی است؟
جناب جاهد مي دانم كه شما بهتر از من مي دانيد اصل اول كار روزنامه نگاري و اصولا خبرنگاري پرهيز از جانب داري يك سويه و داوري صريح و نا عادلانه ست كه شما متاسفانه دچارش شده ايد و متاسفانه موضع گرفته ايد. هر كس عقيده ي خود را دارد ديگر جنگ و انگ چسباندن چرا؟ آن نماينده ي هلندي دوست دارد آنطور فيلم بسازد خب شما دوست نداري ديگر چرا مي گوئيد ارزش هنري ندارد و چه و چه است؟ مگر چند درصد فيلم هاي وطني ارزش هنري كه هيچ ، ارزش انساني دارد؟
-- سياوش ، Apr 1, 2008 در ساعت 03:01 PMبه اعتقاد شما اصل صریحی وجود ندارد ولی با میلیون ها نفر دیگر که تمام اصول را صریح می بینند چه باید کرد؟ شما می توانید هیچ چیز را صریح نبیند این مشکلی را حل نمی کند.....
-- بدون نام ، Apr 2, 2008 در ساعت 03:01 PMواقعیت با آرمان شما زمین تا آسمان فرق دارد متاسفانه هرمونوتیک نمی تواند فرشته ی نجات شما باشد
جناب جاهد
-- خلبان كور ، Apr 2, 2008 در ساعت 03:01 PMآنچه فرموديد پاسخ من نيست. دوباره ميپرسم: انتقاد هاي مطرح شده دربارهي اسلام در مورد نقض حقوق دگرانديشان (مرتدان، كافران و مشركان)، زنان، همجنسبازان و يهود از نظر شما واهي و نادرست هستند يا خير؟
اگر به عنوان يك مسلمان پاسخ تان منفي است صراحتا بفرماييد.
آقای خلبان کور:
فکر می کنم جواب شما را داده ام. اما لحن شما بيشتر به لحن يک مفتش و بازجو شبيه است تا يک اهل نظر.
آقای سياوش:
شما نوشته ايد: « اصل اول كار روزنامه نگاري و اصولا خبرنگاري پرهيز از جانب داري يك سويه و داوري صريح و نا عادلانه ست كه شما متاسفانه دچارش شده ايد»
فکر نمی کنم در دنيای رسانه هيچ کس بی طرف باشد و اگر کسی چنين ادعايی کرد هيچگاه حرف او را باور نکنيد. به علاوه من قبول ندارم که پرهيز از داوری صريح يک اصل روزنامه نگاری باشد. به اعتقاد من روزنامه نگار بايد صريح، شفاف و بی پروا حرفش را بزند.
-- پرويز جاهد ، Apr 2, 2008 در ساعت 03:01 PMدر ضمن وقتی که کسی به طرف شما سنگ پرت می کند نمی توانيد بايستيد و او را تماشا کنيد. خيرت ويلدرس به قول «مانی ب» پشت مسلسل نشسته و حرف می زند نه با منطق و دليل. بنابراين چگونه می توان در مقابل چنين فردی موضع نگرفت. با اين حال من سعی کردم در اين نوشته با رويکردی انتقادی کار او را بررسی کنم و فکر نمی کنم يک سويه رفته باشم.
جناب جاهد صرفا از بابت اینکه خودتان بسیار حق بجانب سئوال کرده بودید "دوست دارم بدانم زمانی که من در جبهه های جنگ خمينی بودم شما کجا بوديد؟" بنده در زندان زیر شکنجه همرزمان پاسدارتان جان میکندم. در جبهه های جنگی که خمینی بر علیه مردم اعلام کرده بود بتناسب در هرجائی برقرار بوده و کماکان هم در اشکال پیچیده تر و مدرنتر و ضد انسانی تر برقرار است و عمال خودش را هم همه جا دارد. سئوالتان را پاسخ گرفتید؟
-- علی 110 ، Apr 2, 2008 در ساعت 03:01 PMآقای جاهد اين مطلب خسرو ناقد هم در بی بی سی نکته های جالب داره از دست مدهيد!
-- جلال ، Apr 3, 2008 در ساعت 03:01 PMwww.bbc.co.uk/persian/arts/story/2008/04/080402_an-kn-fitna.shtml
آقای خلبان کور
-- آرش، کانادا ، Apr 3, 2008 در ساعت 03:01 PMعجب سوالی می فرمایید....مثل این است که آن عرب های بخت برگشته ی صحراهای سوزان خاورمیانه در آن سال های دور، همجنسگرایی را قبول داشتند، طرفدار فیمینسم بودند و جنبش محیط زیست را تبلیغ می کردند.... خوب معلوم است که ضد اش هستند. مگر بسیاری از مردم علیه همجنسگرایی و حتا فیمینسم نیستن؟ خوب این دلیل نمی شود که شما آنها را عقب مانده خطاب کنید. اسلام که نمی تواند تایید گر تمام ارزش های مدرن و پسا مدرنی باشد که امروز در غرب مورد حمایت قرار می گیرد. اصلن صد سال بعد بسیاری از عقاید ما خرافی و عقب مانده به نظر می رسن...لازم نیست که همه گروه ها با جنبش ها و نظریات موافق باشن...من به عنوان یک نامسلمان ضد همجنسگرایی هستم. خوب حالا آقای ویلدرس و شما بفرمایین که ما تروریستیم.... این یعنی الینه شدن فرهنگ و عقاید یک منطقه. به نظر من اسلام دین مربوط به گذشته ی دور از قبایل وحشی عرب است که ادعای جهان گستری به جهت نجات بشریت دارد. تمام جنبش ها و مکتب های اخلاقی ادعای جهان گستری را داشته و این کار اصلن بد نیست. اکنون که بخشی از اعتقادات اسلامی با دنیای مدرن مشکل پیدا کرده، بایستی بخش های فقهی و احکامی خود را به کنار بگذارد و ارزش های معنوی خود را حفظ کند. من که مسلمان فرهنگی ام همین کار را می کنم.
با سلام .به اقاي جاهد .به نظر من شما يه كمي تندرفتي بدون در نظر گرفتن اشكالاتي كه در جوامع مسلمان واسلام وجود دارد به اين نتيجه رسيديدكه اين اقا ميخواهدچيزي مثل جنگ صليبي ايجاد كند.ببينيد اصولا ما مسلمانان از نقد مذهب دوري ميكيم وحتي گناه ميدانيم وبراي اين گناه ساختگي مجازاتهاي سنگين وغير انساني اجرا ميكنيم. از اغاز وپيدايش اسلام ما(جوامع مسلمان) به غير مسلمانان هزار ويكجور بي احترامي كرديم وميكنيم از كافر ونجس و... هزار ويك چيز ديگه وقتي يك مسيحي سوال ميكنه چرا به ما ميگيد كافر وناپاك ما به اسلام رجوع ميكنيم چون در قران امده چون اعلماي مسلمان قرن هاست كه دارن ميگن.انها از مذهب ما بايد چه برداشتي بكنند. شما ميگيد اين اقاتازمانيكه درپارلمان حرف ميزد به من ربطي نداشت حالا كه فيلم ساخته حق خودميدانيدكه نقد كنيد .ايا حق خودنميدانيد در برابر كسانيكه درجوامعوكشورهاي مسلمان صبح تا شب از فيلم وسريال و... بر ضد ديگر اديان درست ميكنند هم نقدكنيد .از اين دستفيلمها در كشورهاي اسلامي به وفور يافت ميشه. من نميدونم چرا ما مسلمانان بايدهميشه بلوا راه بندازيم ما كه به اينها بيشتر توهين كرديم.البته من اين فيلم رو توهين نميدونم .حقيقتيكه وجود دارد وبايد به اعتراف كنيم.
-- IRAN ZAMIN ، Apr 3, 2008 در ساعت 03:01 PMممنون آقای جاهد از کارهای با ارزشتان.
-- Khashayar ، Apr 4, 2008 در ساعت 03:01 PMخلبان کور عزيز
من آن پرسش را در مقابل پرسش شما مطرح کردم ولی شما داريد زيرکانه توپ را توی زمين من می اندازيد.
و اما ايران زمين:
باز هم می گويم که بحث من در اين نوشته توهين نيست بلکه تحليل و نقد يک استراتژی و يک انديشه ايدئولوژيک است که در قالب تصوير ارائه شده و در واقع ادامه جريان گسترده تر اسلام ستيزی در اروپا و جهان غرب است.
-- پرويز جاهد ، Apr 4, 2008 در ساعت 03:01 PMنقد و بررسی آن تنها از اين زاويه اهميت دارد.
فيلم ها و سريال هايی که به قول شما در کشورهای اسلامی برعليه اديان ديگر ساخته می شوند قطعا نيازمند تحليل و بررسی اند. من متاسفانه به آنها دسترسی ندارم. شما اگر داريد لطفا اين کار را بکنيد.
در مورد راه انداختن بلوا فکر می کنم که بلوا دقيقا خواسته خيرت ويلدرس و همفکران او بود اما با هوشياری و خويشتن داری مسلمانان هلند و اروپا به طور کلی، اين طرح آنها تا حد زيادی عقيم ماند.
جناب جاهد عزيز
-- خلبان كور ، Apr 4, 2008 در ساعت 03:01 PMنقد شما بر فيلم فتنه روانشناختي است نه استدلالي به همين دليل شما بيشتر به انگيزه هاي ويلدرس پرداخته ايد اما مساله اين است كه انتقادهاي او عليه اسلام - و نه مسلمانان - موجه است يا خير. پاسخ شما به من پاسخي ديپلماتيك بود در حالي كه ما قرار نيست ديپلماتيك با هم گفتوگو كنيم. به همين دليل انتظار دارم پاسخ صريح و دقيقي به من بدهيد. اسلام متهم است به نقض حقوق دگرانديشان (مرتدان، كافران و مشركان)، زنان، همجنسگرايان و يهود. اگر مدعي هستيد ادعاي بنده درست نيست بفرماييد.
----------
آرش جان از كانادا
از عرب هزار و چهارصد سال پيش كه هيچ از عرب هزار و چهارصد سال بعد هم انتظاري نيست كه اينگونه امور را بفهمد. اما از خدا ي افريدگار زمين و زمان انتظار ميرفت پيشبيني دورهي مدرن را هم بكند و لااقل كمي جانب مصلحت را براي روز حساب - كه گويا امروز است -بگيرد! به علاوه لابد ميدانيد كه سالها سال پيش از محمد بن عبدالله انسانهايي چون زرتشت، بودا يا مسيح ميزيستند. چهگونه است كه اين افراد حتا صدها سال پيش از ظهور اسلام از شرافت مثالزدنياي برخوردار بودند؟ يا با وجود اتكاي يونان باستان به بردهداري افرادي نظير آلكيداماس وجود داشتند كه به شدت به سيستم بردهداري معترض بودند اما محمد متنبي هزار سال پس از الكيداماس از او عقبتر بود؟ ضمنا تذكر بدهم كه همهي آيينها ادعاي جهانگستري نداشتهاند و بر اين اساس هم حركت نكردهاند. به علاوه جهانگستري با شمشير با جهانگستري بدون شمشير تفاوتي دارد به اندازهي تفاوت بودا و محمد.
نکته ای که به آن توجهی نمی شود وفور مسلمان های متعصب در کشور های غربی و بخصوص هلند است که اکنون خواهان به رسمیت شناخته شدن زبان عربی هم شده اند و مدتی است که در کشورهای اروپایی صحبت از ایجاد دادگاه های ویژه برای مسلمان ها است که بتوانند با قوانین خودشان به مسائلی بپردازند که از نظر شرع آنها انجامش خلاف است. واکنش ویلدرز اگرچه افراطی است اما درک کردنش دشوار نیست. اگر به همین نحو بگذرد تا چند سال دیگر تعداد مسلمانان در اروپا به چنان اندازه ای می رسد که ممکن است بتوانند مسیر تاریخ غرب را معکوس کنند. توجه داشته باشید که اگر غرب وجود نداشته باشد باید فاتحه حقوق بشر در کشورهایی مانند ایران را خواند.
-- طباطبایی ، Apr 5, 2008 در ساعت 03:01 PMآقای جاهد
-- مبتکر بزرگ ، Apr 16, 2008 در ساعت 03:01 PMمن فکر میکنم شما با تاریخ اسلام به خوبی اشنایی داشته باشید لطف فرموده نظر خود را راجع به دستور قتل کعب ابن اشرف و حويرث بن نقيذ اسماء بنت مروان ابوعفک (کسانی که به جرم سرودن شعر یا بیان کردن اعتقاداتی که با کلام پیامبر مسلمانان مطابقت نداشته است مهدور الدم شده بودند - رچوع شود به سیره ابن هشام زندگانی حضرت محمد ص" ترجمه حجت السلام سيد هاشم رسولی صفحات 271-273 )بیان فرمایید و توجیه فرمایید اسلام دین رافت و مهربانیست و اعمال طالبان ودیگر اسلامگراهای افراطی مطابق اسلام نیست
اگه قران بی در و ÷یکر و بدون هیچ مقدمه ای حرف میزنه تقصیر بقیه چیه که برداشت غلط میکنن این نقص قرانه
-- بدون نام ، May 24, 2008 در ساعت 03:01 PMجنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
-- hassan ، May 25, 2008 در ساعت 03:01 PMچون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
***********************
مي بخور منبر بسوزان مردم آزاري نكن