وبلاگ زمانه


واقعیت‌های نامعتبر به روایت خبرگزاری فارس

امکانِ نفوذِ خبرنگاران خبرگزاری فارس به لایه‌های نزدیک‌تر به هسته‌ی قدرت، البته کمتر به توانایی خبرنگاران خبرگزاری فارس ربط دارد. این احتمال که مدیران بانفوذِ فارس صرفاً ناظران بازی‌های سیاسی نیستند و خود نیز جزو بازیگران هستند، نه تنها این فرصت را در اختیار خبرگزاری فارس می‌گذارد که بدون دغدغه‌های مرسوم در فضای رسانه‌ای کشور، از رقبای خود در عرصه‌ی خبررسانی پیشی بگیرند؛ بلکه فرصتِ خبرسازی را در میدانی بدون رقیب در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد. در حالی‌ که خبرگزاری‌های دیگر نظیر ایسنا و ایلنا، گاهی علی‌رغم اطمینان از خبرهای سیاسی مهم، در انتشارش تردید می‌کنند و در خفا زیر چشمی منتظر می‌مانند تا در صورت انتشار خبر در فارس آن را کار کنند؛ خبرگزاری فارس به راحتی و بدون دغدغه‌ی پیگرد قانونی، حتا در سطح وزارتخانه‌ها خبرسازی می‌کند.



پنج فیلمی که اوباما باید ببیند

باراک اوباما که جدای از شعار تغییرش، این روزها به نماد تمایل جهانی به «تغییر» تبدیل شده، در زمان مبارزات انتخاباتی، سوژه‌ی بسیاری از رسانه‌های جهان شده بود، پس از موفقیت در انتخابات هم از زوایای متفاوتی زیر ذره‌بین قرار گرفته است. زن بروکس، یکی از نویسندگانِ گاردین در مطلبی با عنوان «فیلم‌هایی که اوباما باید ببیند»، پیشنهاد کرده که سناتور ۴۷ ساله آمریکا، به فاصله دو ماه و اندی تا آغاز رسمی دوره ریاست‌جمهوری‌اش، پنج فیلم را تماشا کند. او مطلبش را با فیلمِ محبوب اوباما آغاز کرده است.



انتخابات آمریکا را "بلاگ" کنید

در نظر داریم روز سه شنبه ۱۴ آبان (۴ نوامبر) با کمک همکاران زمانه در آمریکای شمالی، نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و حواشی آن را لحظه به لحظه گزارش کنیم. برای تکمیل این گزارش ها فکر کردیم از شما کمک بگیریم و از شما دعوت کنیم تا برای سایت زمانه این انتخابات را به اصطلاح بلاگ کنید. اگر روز سه شنبه در باره این انتخابات یا حواشی آن چیزی در وبلاگتان نوشتید، لطفا لینک آن را به همراه یک پاراگراف خلاصه یا گزیده مطلبتان به همراه نام وبلاگتان برای ما بفرستید.



زندگی در زمانه بادها و بیدها

از شما چه پنهان، وقتی در محدوده مرز پرگهر زندگی می‌کردیم، دنیای ملول و محدودی داشتیم! خودمان بودیم و محافظه‌کارها و اصلاح‌طلب‌ها. یک تعداد کم‌شمار رادیکال دو طرفه هم آن وسط‌ها رژه می‌رفتند که چندان خاطر خطیر ما را نمی‌آزردند. حالا که زده‌ایم بیرون می‌بینیم چه دود و دمی در فضای فعالیت سیاسی برپاست. دود و دمی که وقتی در ایران بودیم، به چشممان نمی‌آمد. حالا فکر می‌کنم رقصیدن به ساز سیاست، تلخ‌ترین تجربه روزنامه‌نگاری باید باشد. اجباری که در زمانه سعی کردیم به آن تن ندهیم و این، آسان نبود.



تغییرات آینده‌نگر دویچه‌وله و بی‌بی‌سی و آینده زمانه

زمانه دستخوش تغییراتی در ساختار است. بخشی از آن ناشی از الزامات اداری جدید از سوی پرس ناو است که باعث می‌شود گرداندن امور اداری را بر عهده بگیرد و این فی نفسه می‌تواند نیروی تولید را از دغدغه‌های اداری رها کند تا بر طراحی و تولید متمرکز شود ولی بخش دیگر آن ممکن است بازگشت نوعی نگره کلاسیک رادیویی بر مدیریت کلان بنیاد زمانه باشد که به چالشی میان زمانه چنان که هست و نگره‌های قدیمی تر بینجامد. آن‌چه دوستان دیگر ما در بی‌بی‌سی و دویچه وله شروع می‌کنند ما در شرایطی سخت و دست تنها شروع کردیم و چون نسبت به فضای عمومی رسانه‌های فارسی در آن زمان زیاده غریبه و آوانگارد دیده می‌شدیم در این مدت مقاومتی شکل گرفته است که اکنون می‌تواند زمانه را به دوره‌ای از رکود دچار کند.



«قاچاق» گلشیفته به هالیوود

آن‌چه امروز این جریده معلوم نوشته و با استناد به نظر برخی جامعه‌شناسان نامعلوم نتیجه گرفته است که ورود زنان به هالیوود، فرجامی جز فاحشه‌گری و اعتیاد ندارد بیش از همیشه دل‌آزار است و انگار هیچ‌کس در این روزنامه ابایی ندارد از این‌که به همین راحتی رخت آبروی یک زن را از تن در آورند و همه استدلالشان هم این باشد که این زن خود چارقد حجاب از سر برداشته است. حال کسانی که در مذهبشان برداشتن روسری از سر به معنای فاحشه‌گری تلقی می‌شود آیا جرأت باز کردن چشم خویش به بخش عظیمی از جمعیت جوان کشور را دارند؟ به همان اندازه که جمعیت چشم‌گیری از جامعه با افتخار روسری و حجاب را ارزش می‌پندارد، در مقابل به همان اندازه نسل جوان جامعه در این باور تردید کرده است و حجاب را تنها نشان مسلمانی نمی‌داند.



الگویی برای مدیریت نظرها در وب
شیوه‌نامه گاردین در مدیریت کامنت‌ها

گاردین -- ما از بحث، نقد و مخالفت استقبال می‌کنیم، اما مهم‌ترین امر برای اینکه سایت ما مکانی مناسب و مشوق برای شرکت همگان در بحث‌ها باشد این است که با اشتياق به موضوع مورد بحث بپردازند و از موضوع خارج نشوند. ما مطلقاً مشوقِ دشنام‌گويی و سوء استفاده‌ی بی‌فکرانه از فضای فراهم شده برای بحث و گفتگو نيستيم. حمله‌ی شخصی به دیگر نظردهندگان، یا نویسندگان مطالب هیچ جایی در یک گفتگوی انديشمندانه ندارد. به طريق اولیٰ، ما از نقد مطالبی که انتشار می‌دهيم استقبال می‌کنیم، اما ارايه‌ی مدام تصويری نادرست از سایت‌مان و نویسندگان سایت‌مان را تحمل نخواهیم کرد. به منظور ایجاد فضای مفیدی برای بحث و تبادل نظر و یادگیری، ما ميان بحث‌های سازنده و متمرکز و حمله‌های شخصی و مغرضانه تمایز قايل خواهيم شد.



نقدی بر حمله ایرنا به منتقدان کردان
ایرنا و «غائله رسانه ای» کردان

ایرنا می‌نویسد: «مدرک افتخاری ارایه شده از سوی وزیر کشور»! خوب است خود وزیر کشور رسماً گفته است مدرک ارائه شده جعلی بوده است. ایرنا هنوز راضی نمی‌شود در تیترش این عنوان «جعلی» را که عین عدالت و انصاف است بگذارد کنار مدرک. حالا این به گفته ایرنا «غائله‌ی رسانه‌ای» که در هر جایی که پاسخگویی به افکار عمومی و شهروندان عرف و قاعده باشد، امری است کاملاً طبیعی، به چشم ایرنا «غیر عادی» می‌آید. نتیجه چی‌ست؟ گروهی باید بروند تحقیق کنند تا «پشت صحنه» بررسی شود و «اهداف پنهان غائله» روشن شود.



وقتی چرخ روزنامه‌های ایرانی نمی‌چرخد

در روزهایی که تهران بودم، دو بار انتخابات انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران برگزار شد و در این دو بار فرصت پیدا کردم با ۶۰۰ - ۵۰۰ نفر از همکاران روزنامه‌نگار سلام و علیک کنم و با ۴۰ - ۳۰ نفرشان خوش و بش کنم و با ۲۰ - ۱۰ نفرشان بنشینم و گپ بزنم و وقت بگذرانم. دوستان روزنامه‌نگاری که من دیدم، حقوق چند ماهشان را طلبکار بودند. بعضی‌شان حتی یک بخش از حقوق یک ماه‌شان را گرفته بودند؛ مثلاً ۱۰ روز از خرداد و حساب و کتاب حق و حقوق‌شان از دست‌شان در رفته بود.



به مناسبت دومین سالگرد پخش رسمی زمانه
نظرسنجی سوم زمانه

هدف از نظرسنجی سوم زمانه شناخت بهتر از میزان تمایل مخاطبان ما برای مشارکت در زمانه است. مسأله مشارکت، مسأله اصلی زمانه از روز اول بوده است. این مشارکت از نگر تئوریک مرزی ندارد؛ گرچه از نگر عملی، تدارکاتی و مالی ناچار محدودتر از آن شده است که در نظر داشته‌ایم.

با این همه، زمانه موفق شده بالاترین سطح مشارکت مخاطب را در بازار رسانه‌های فارسی زبان به دست آورد و اکنون برنامه داریم که اگر میزان تمایل به مشارکت قابل توجه باشد، مشارکت را به صورت فعال‌تری در آوریم.



چه کسی خط قرمزهای زمانه را تعیین می‌کند؟

از من می پرسند خط قرمزهای زمانه چیست؟ جواب من ساده است. ما خط قرمز نداریم! می پرسند شرط و شروط های حامیان مالی زمانه چیست؟ بسادگی باید بگویم: هیچ. طور دیگری بگویم: ما هیچ خط قرمزی از آن دست خط قرمزها که دوستان فکر می کنند نداریم. کسی به ما نمی گوید چه بنویسیم یا ننویسیم. اما خط قرمزی که ما برای خودمان داریم از دو ناحیه می آید: اصول حرفه ای و انتظار و پسند و ناپسندهای مخاطبان. بنابرین هیچ رابطه ای بین حمایت مالی کردن و خط قرمزها وجود ندارد. ما اگر خودمان هم پول زمانه را در می آوردیم و مثلا شرکتی داشتیم که عوایدش به زمانه می رسید خط قرمزهامان همین بود که الان هست چون اصول حرفه ای همه جایی است و انتظارات مخاطبان هم همیشه در نظرگرفتنی.



وبلاگستان و مدرک تقلبی علی کردان

آرش کمانگیر -- مسعود بهنود می‌نویسد: «این‌که علی کردان ندانسته بود که در دنیای امروز، دروغ‌های بزرگ را نمی‌توان در ملاء عام بیان کرد، خود دلیلی کافی است برای این‌که آن «کاغذ پاره» نمی‌توانسته است از آکسفورد بیرون آمده باشد.» در مورد این‌که علی کردان و محمود احمدی‌نژاد چرا چنین کردند و چگونه می‌توان این غائله را ختم به خیر کرد، بسیار نوشته شده است. این نوشته‌ی کوتاه نگاهی گذرا می‌کند به پدیده‌ی «انفجار کردان» در وبلاگستان.



گفتگوی انتقادی در باره زمانه

مانی ب که وبلاگ چهاردیواری را می‌نویسد، نقدی بر یادداشت پیشین من به مناسبت سالگرد زمانه نوشته و دوستانی مانند امین عنکبوت و سیبیل طلا هم از یادداشت او استقبال کرده‌اند و فکر می‌کنند من به عنوان مدیر زمانه باید به پرسش‌ها و ابهامات او پاسخ بدهم. پاسخ به مخاطبان حرف درستی است. همیشه هم همین کار را کرده‌ام. زمانه بیشترین نقد و نظرها را در باره خودش منتشر کرده است. این یادداشت کوتاه اما در پاسخ به مانی ب نیست. بلکه می‌خواهم دایره بحث را بازتر کنم و از دوستان وبلاگ‌نویس از جمله خود مانی که نقد و سوالی دارند و پاسخ‌های خود را در روش کار زمانه نگرفته‌اند، و یا سوالی که دارند از روش کار پاسخ نمی‌گیرد و اطلاعات دیگری می‌خواهد، سوالات خود را پای همین یادداشت بگذارند تا به آن‌ها پاسخ دهم.



کاشفان فروتن زمانه

رضا امیر رستمی -- آن چه بیشتر زمانه را پدیده می‌کند، خطی است که این رسانه در پیش گرفته است. این خط را هیچ رسانه‌ای خارج از کشور ندارد؛ هر چند همه لاف آن را می‌زنند. زمانه رسانه یک نسل است و ارتباطی که با نسل دیگر دارد. جوان می‌اندیشد و جوان به نظر می‌آید؛ اما هیچ ابایی ندارد که موضوع یا زبان خارج از محدوده سنی خود را بپذیرد. به آن می‌پردازد؛ اما آن را مال خود می‌کند. زمانه سعی می‌کند پلی باشد میان ایرانی خارج از کشور، ایرانی درون کشور، کارشناس و نخبه خارج از کشور و تحصیل‌کرده درون ایران. از این پل بهترین استفاده را می‌کند. زمانه نه در پی تغییر رژیم است، نه در پی گسترش دموکراسی شعاری و نه در پی خودشیفتگی و تفرعن. کار خودش را می‌کند.



به مناسبت دومین سالگرد آغاز به کار زمانه
از رنگ گل روی زمانه تا رنج خار باغبان‌هاش

می‌شود گفت که بعد از دو سال حالا زمانه از آب و گل در آمده است. می‌شود برایش کمتر نگران بود. همه بداخلاقی‌ها در قبال زمانه فروکش کرده است. هم کیهانی‌های عجایب‌المخلوقاتی زهرشان را ریخته‌اند و نتیجه نگرفته‌اند و هم زهرنویسان فولکس کرانتی بددهنی هاشان را کرده‌اند و فراموش شده‌اند. زمانه تا دسامبر سال پیش سخت زیر ضرب بود از همه طرف. در سال جدید میلادی تا این‌جا آسوده بوده‌ایم و مشغول به تحکیم مواضع و سازمان‌دهی بهتر نیروها! بهانه‌جویی‌ها و برچسب زدن‌ها گرچه تمام نشده، اما به غرغر زیر لب تبدیل شده است.



پینگ پنگ رسانه ای ایران و آمریکا

به محمود احمدی نژاد حتما می توان برای مصاحبه اخیرش با شبکه آمریکایی ان بی سی اعتبارها و امتیازاتی داد. او در این مصاحبه با چهره یک سیاستمدار ظاهر شد و از چهره ای که با ذوق زدگی ها و خامدستی هایش از خود ساخته فاصله گرفت. سنجیده سخن گفت و در برخی اظهارات هوشمندانه عمل کرد. نظام سیاست خارجی ایران پس از سه سال کشمکش با او ظاهرا موفق شده او را بسازد و آماده صحنه جهانی کند. او امروز از همکاری با آمریکا سخن می گوید و این را به تکرار در مصاحبه اش مورد تاکید قرار می دهد که آماده همکاری است. لحن اش نرم و آشتی جویانه است و از ادبیات مبارزه جویانه تقریبا خالی است. اما این تمام صحنه نیست.



بازی تمام شده است

وقتی خبر درگذشت خسرو شکيبايی را در سن 64 سالگی شنيدم، بسيار متاسف شدم اما اصلا تعجب نکردم چون از وضعيت جسمی بحرانی او تا اندازه ای باخبر بودم، اگرچه بسياری از نويسندگان و هنرمندان سينمای ايران در پيام های تسليت خود در روز گذشته آن را يک شوک خواندند و چنين نشان دادند که از اين مرگ ناگهانی غافلگير شدند. اما برخی نويسنده ها مثل اميرحسين جلالی در سايت سينمای ما نوشتند «خيلی ها انتظارش را داشتند. معجزه که قرار نبود اتفاق بيفتد». همه می دانستند که شکيبايی به شدت معتاد به مواد مخدر است.



وقتی طنز ترسیمی، نمی‌خنداند

کاریکاتور همیشه نمی‌خنداند. ما کاریکاتوریست‌ها، خیلی وقت‌ها متخصص ایجاد سوء تفاهم هستیم. بعضی‌ها می‌گویند کاریکاتوریست یا کارتونیست، باید حق اهانت داشته باشد؛ باید بتواند به هر کسی و هر چیزی و هر اعتقادی حمله کند. اما وقتی کاریکاتور و یا به قول صحیح‌تر، کارتون در مطبوعات منتشر می‌شود، باید تابعی از اصول روزنامه‌نگاری باشد.



صراحت رسانه‌ای

گفتگوی عباس عبدی، روزنامه‌نگار صریح‌اللهجه ایرانی با سعید حجاریان، تئوریسین گروه بزرگی از اصلاح‌طلبان در ایران شاهد خوبی برای بحث صراحت رسانه‌ای است. حجاریان با بازترین بیان ممکن از بنیادی‌ترین مشکلات جامعه و سیاست ایران حرف می‌زند. موضوع و انگیزه خود مصاحبه هم جالب است: «مدتی است که در خیابان، کسانی که احیاناً من را می‌شناسند بعد از سلام و علیک می‌پرسند که آقای عبدی «آخرش چه می‌شود؟» این سؤال برای همه مطرح است.»



لطفا ما را از این صفحه بیرون کنید

در کنفرانسی جهانی که رسانه‌های مختلف نماینده دارند و بر لزوم آموزش روزنامه‌نگاری تأکید می‌کنند، نمایندگانی از رسانه‌های ایرانی شاید لازم نباشد شرکت کنند؛ چرا که تا اطلاع‌ ثانوی حرف زدن از رسانه‌های مستقل، شوخی بزرگی است که کسی را نمی‌خنداند.