تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت و گو با عبدالجبار کاکایی، شاعر:

استفاده‌ی ابزاری جناح‌های سیاسی از جنگ

اردوان روزبه
[email protected]

عبدالجبار کاکایی، شاعر سال ۱۳۴۲خورشیدی در ایلام به دنیا آمده است. جنگ که آغاز شد، ۱۷ سالش بوده و به سبب نزدیکی ایلام با کشور عراق از همان روزهای اول جنگ در بطن آن بود.

آوازهای سال‌های تاکنون، بررسی شعر پایداری ایران و جهان، فرصت نایاب، از تو دورم و بر شانه‌های باران، از جمله آثار کاکایی است. او در بنیاد نویسندگان و هنرمندان وابسته به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مشغول به کار است.

برای سوم خرداد، روز آزادی خرمشهر خواستم با کسی از منظر ادبیات صحبت کنم. اما هر کسی به فرا خور حال، از زیر گفت‌وگو شانه خالی کرد. بعضی با شکسته نفسی‌هایی که من اسمش را می‌گذارم ریا کارانه، بعضی با این حدیث که‌ نمی شود و «تف سر بالاست». اما کاکایی، این نکرد. کوتاه بود اما به هر حال از خرمشهر. این گفت‌و گو را بخوانید:

Download it Here!

نگاه شعرا و نویسندگان ایرانی نسبت به جنگ و خاص فتح خرمشهر که یکی از اتفاقات بزرگ در تاریخ ایران بعد از انقلاب بوده، چبست؟

موضوع خرمشهر مثل همه موضوعات جنگ، همیشه مد‌نظر همه نویسندگان و شعرا قرار گرفته و هنوز هم راجع به آن نویسندگان قلم می‌زنند.

البته این پیروزی در زمره فتوحاتی بود که جزو نقاط طلایی جنگ محسوب می‌شود. مثل حوادث بزرگ خاورمیانه و دنیا. مثل آزادی بندر پورت سعید، مثل جنگ استالین‌گراد و مثل بسیاری از فتوحاتی که توام با مقاومت مردمی بوده که در ادبیات پایداری ما هم موضوع خرمشهر مورد توجه قرار گرفته است.

اما تا آن‌جایی که اطلاع دارم، آنتالوژی مناسبی در خصوص نه تنها موضوع خرمشهر که در خصوص موضوع جنگ منتشر نشده که توام با تحلیل و بررسی باشد.

گردآوری‌ها، حاصل تلاش سازمان‌های کوچک و بزرگ دولتی و غیردولتی هستند و هنوز اتفاق نظری که باعث بشود شمایی کلی از شعر جنگ تصویر شود، نیفتاده است.

اما یکی از مشکلاتی که شاید می‌شود راجع به آن جدی‌تر صحبت کرد، این‌است که ما در بین افواه و در بین مردم، کمتر حمایت‌هایی از داستان‌ها، ادبیات و مسایل جنگ می‌بینیم و کلیه آثاری که در زمینه جنگ منتشر می‌شود، توسط دستگاه‌های دولتی و دستگاه‌های وابسته است. چرا؟

علت‌العلل این ماجراها به جناح‌های سیاسی دارای قدرت در صحنه سیاست برمی‌گردد که از جنگ و از خیلی موضوعات مشابه جنگ، به عنوان یک ابزار برای نیرومند کردن پایگاه‌های‌شان استفاده می‌کنند و متاسفانه این حادثه ملی و مظلوم، فرصتی است برای استفاده آن‌ها.

از سویی یکی از نقاط ضعف فرهنگی ما در خصوص جنگ، همین حمایت غلط دولتی از ادبیات مقاومت و جنگ است. نقطه ضعف دیگر برمی‌گردد به فرهنگ عمومی ما و فاصله روشنفکران از موضوع جنگ، به خاطر شائبه سیاسی که در اطراف این مساله وجود دارد.


یعنی واقع‌نگری، فدای مصلحت‌طلبی شده است. این دو علت فکر می‌کنم جزو عوامل اساسی است که ادبیات جنگ را به شکل دولتی تبدیل کرده است.

درحالی که حقیقت جنگ و مقاومت در زمان جنگ، به گواه آثاری هم که در زمان جنگ خلق شد، یک حادثه ملی و مردمی بود. حتی گروه‌های سیاسی مخالف حاکمیت یا قدرت هم افتخار می‌کردند به شهدایی که در جنگ داده بودند.

شما فکر نمی‌کنید که خرمشهر، به روایتی فراموش شده و یا فقط در سالگردهای آن به بهانه‌ای خیلی کوتاه، یادی از آن می‌شود؟

اصولاً موضوعات تاریخی و اجتماعی همین ویژگی را دارند. یعنی در سالگردها به آن‌ها توجه می‌شود. مثل مساله بمباران هیروشیما و ناکازاکی و مثل خیلی از موارد مشابه در تاریخ ملت‌ها.

جنگ و حادثه خرمشهر هم شرایط خاص خودشان را دارند. این یک امر طبیعی است و من نقص یا قصوری در زمینه بی‌توجهی به این موضوع نمی‌بینم. بحث فراگیر شدن فرهنگ و ادبیات جنگ و ملی شدن آن و دست برداشتن نهادهای دولتی از حمایت کورکورانه، ‌بحث مجزایی است که ایراد به آن‌جا وارد است.

اما به نظر من حوادث اجتماعی، مشمول مرور زمان هستند. جنگ، حادثه مشروطیت، حادثه کودتای۲۸ مرداد، شهریور۲۰، اشغال ایران. این حوادث، حوادثی است که هم ادبیات و هم تاریخ از آن‌ها عبور می‌کند یا در روزهایی که سالگشت آن حادثه است، از آن‌ها ذکری می‌شود.

آقای کاکایی، از خرمشهر خودتان بگویید و از آن روزهایی که شما هم دستی بر آتش داشتید...

من زمانی که خرمشهر آزاد شد، فکر می‌کنم ۱۸ سالم بود. در نیروهای داوطلب مردمی، یک بسیجی بودم در منطقه مهران. در آثارم شاید مستقیم شعری راجع به خرمشهر نگفتم، اما به نوعی تمام شعرهایم هویت مقاومت خرمشهر را در زمان جنگ دارند.

آثار من در خصوص جنگ دو دسته است. آثاری که در زمان جنگ به‌وجود آمد که عموم آثاری عاطفی در جهت تهییج و دعوت مقاومت است، و آثاری که پس از جنگ به‌وجود آوردم، این‌ها به نوعی بیان صلح‌طلبی ملت ایران به شکل شیون بر جنگ و حوادث پس از جنگ است.

به نظر من در کنار همین آثار که شمایی کلی هم هست، کلیه آثاری که در کشور ما راجع به جنگ به‌وسیله شاعران جنگ به‌وجود آمد، به نوعی شناسنامه و هویت ما است که ملتی هستیم در هنگامی که به ما تجاوز می‌شود، دعوت به مقاومت و پایداری و صبوری می‌کنیم و بر طبل جنگ و مقاومت می‌زنیم. اما وقتی جنگ تمام می‌شود، نفرت‌مان را از جنگ بیان می‌کنیم.

اگر بخواهید یکی از آثارتان را که به بهانه جنگ سروده‌اید‌ بخوانید، کدام را انتخاب می‌کنید؟

اجازه بدهید یکی از قطعاتی را که پس از جنگ به تاثیر از تصویر شهیدان در قاب عکس‌ها که از نظر من بیان‌کننده زندگی آرام توام با آرامش و شادی‌گونه است و از جنگ عبور کرده، بخوانم. این قطعه، در زبان محاوره سروده شده است.

خنده خشکید روی لب‌ها‌مون/ بوی یاس تازه اومد/ یک بغل لاله عاشق، یک بغل جنازه اومد/ همه گرم خنده بودیم/ حتی این یاس‌های تازه/ قاب عکس‌ها را نگاه کن / لب‌هاشون به خنده بازه/ گرم خنده بودیم اما خنده خشکید رو لب‌هامون/ یک قطار فاصله افتاد بین روزها و شب‌هامون/ عروس حجله خاموش پیرهن سیاه تو تن کن/ توری سپید را بردار برو داماد را کفن کن/ یوسف قصه شهید شد لای این پیرهن پاره/ قصه شنگول و منگول گرگ مهربون نداره/ بشکنه دست کسی که غنچه‌ها را ناامید کرد/ روزهای خوب را ورق زد/ خنده‌هامون را شهید کرد...

نظرهای خوانندگان

خرمشهر آزاد شد! این رو یادم میاد روزنامه کیهان نوشته بود.
می ترسم فردا یکی بزنه: ایران آزاد شد!

-- بدون نام ، Jun 1, 2008 در ساعت 07:16 PM

fek konam mosahebe ba shakhsiat hai nazire ishoon ke madahe rahbarane jomhorie eslmai hastand barazandeye radio zamaneh nabashd

-- homayoun ، Jun 2, 2008 در ساعت 07:16 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)