تاریخ انتشار: ۶ اردیبهشت ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گزارشی درباره‌ی ضرورت یا عدم ضرورت شرکت در انتخابات:

نبوی: رأی بدهید؛ کشتگر: رأی ندهید

مریم محمدی

ششم اردیبهشت ماه، دومین مرحله هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی انجام می‌شود و قرار است که تکلیف ۸۲ کرسی دیگر مجلس روشن شود. در همین زمینه با آقای علی کشتگر، تحلیل‌گر سیاسی در پاریس و آقای سیدابراهیم نبوی، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی در بروکسل گفت و گو کردم.

حضور آقای نبوی در مصاحبه‌ها از حالت جدی آن کمی می‌کاهد ولی مضمون را تغییر نمی‌دهد. آقای کشتگر معتقد است که:

Download it Here!

این چیزی که به عنوان انتخابات در ایران برگزار می‌شود، سراسر تقلب است. بگذریم از این‌که در نظام ولایت فقیه، مجلس هم هیچ‌کاره است‌ و ما دیدیم که وقتی اکثریت مجلس دست اصلاح طلب‌ها بود، هیچ کاری از دست آن‌ها ساخته نبود.

ولی در عین حال اگر باز هم می‌توانستیم بگوییم که این انتخابات رقابتی است و بین اصلاح‌طلبان نظام و جناح اقتدارگرا واقعاً یک رقابت واقعی وجود داشت، خب ممکن بود آدم بگوید باز هم بین این دو جناح باید در این انتخابات تا همین حد هم که هست باید شرکت کرد. اما نیست.

پس چیست آقای کشتگر؟

به نظر من تمام تصمیمات از قبل گرفته شده است.

آقای کشتگر، ولی این اصلاح‌طلبانی که شما می‌گویید اگر باز هم امکان آن بود که رقابت کنند، معتقدند که ۳۵ کرسی از دوره اول را به دست آوردند و امیدوارند که هنوز کرسی‌های بیشتری هم به‌دست بیاورند.

مقصود من در واقع ترکیب اصلی مجلس است، نه اینکه مثلاً دو سه نفر. با شرکت مردم چند نفر عوض نمی‌شوند.

مقصود من این است که ترکیب اصلی مجلس مشخص شده است. معلوم شده کدام اکثریت در این مجلس باید باشند و چگونه خط مجلس را پیش ببرند. از اول خودمان می‌دانستیم. در مجلس هفتم این بود،‌ در مجلس هشتم از این هم بدتر است.

تازه خود شما هم می‌دانید که رایی را هم که ملت می‌ریزند در صندوق، در آن هم تقلب می‌کنند.

با این وجود اصلاح‌طلبان معتقدند که ۳۵ کرسی را به‌دست آوردند و شانس کسب ۲۵ کرسی دیگر را هم دارند. به این ترتیب عاقلانه نیست که این شانس را از دست بدهند.

به نظر من در صورتی می‌توانست این حرف درست باشد که ما هیچ راهی برای مبارزه در راه دموکراسی، بجز همین شرکت در این انتخابات را قائل نباشیم...

راه دیگر چیست آقای کشتگر؟

ما وقتی که می‌بینیم یک نفر به نام ولی فقیه با ایادی و گماشتگان خود در شورای نگهبان، در وزارت کشور، در وزارت اطلاعات، دارد انتخابات را فرمایشی می‌کند و این انتخابات، ماهیت یک انتخابات دموکراتیک به هیچ وجه ندارد؛ باید انتخابات را تحریم کرد.


علی کشتگر، تحلیل‌گر سیاسی

انتخاباتی که بیش از ۹۰درصد فرمایشی است. حالا نمی‌گویم صددرصد، ولی به نظر من صددرصد است. حالا نسبت به چنین انتخاباتی باید بالاخره اعتراض مدنی هم کرد. تحریم انتخابات هم یکی از شیوه‌های مبارزه برای دموکراسی است.

شما می‌گویید که صددرصد انتخابات در ایران یا نود درصد آن تقلب و فرمایشی است. و آن کسانی که شما می‌گویید شانسی هم ندارند، خودشان معتقدند، داشته‌اند و می‌توانند هنوز کرسی‌های بیشتری را هم به‌دست بیاورند. آیا در این دموکراسی‌های غربی که ما در آن زندگی می‌کنیم، اگر حزبی موفق بشود حتی یک کرسی را در پارلمان به‌دست بیاورد، آن را تحریم خواهد کرد؟

اولاً در این دموکراسی‌های غربی که شما مثال زدید، حتی دموکراسی هند که بغل دست ما است، بارها دربرابر استبداد رفتند به سمت تظاهرات، اعتراضات، تحریم...

تحریم، نه. ولی تظاهرات کردند وقتی که قدرت آن را داشتند.

این کار هم از مردم شروع نشده است. اتفاقاً از نخبگان سیاسی دموکراسی‌خواه،‌از رهبران سندیکاها و از رهبران جنبش‌ها شروع شده که مردم را دعوت کردند که دربرابر تقلب و سرکوب بایستید، مقاومت کنید.

شما می‌گویید در حالی‌که هیچ پرنسیپی در کار نیست، و آقای خامنه‌ای هرطوری می‌خواهد این انتخابات را پیش می‌برد، باید در آن شرکت کرد برای اینکه ممکن است دو تا یا پنج تا اصلاح‌طلب در مجلس اضافه بشوند. من می‌گویم که این نوع رفتن به مجلس، به هیچ‌وجه کمکی به دموکراسی نمی‌کند.

برای این‌که این‌ها اکثریت هم دستشان بود، نتوانستند کاری بکنند. دموکراسی‌های غربی اصلاً با مال ما قابل مقایسه نیست و هیچ‌وقت هم اینطوری نبوده که در هر انتخاباتی هرچقدر تقلبی، فرمایشی باشد شرکت کنند. آمدند، اعتراض کردند، زندان رفتند...

خب، در ایران هم که اعتراض کردند و زندان هم رفتند. ولی الان حد مبارزه همین است.

اتفاقاً مساله همین‌جا است. مساله اینجا‌‌ست که بایستی یک روزی یک هسته ثقل جدی در ایران در برابر استبداد بوجود بیاید و الان وجود ندارد.

یکی از دلایلی که اپوزیسیون به شکل جدی در ایران به‌وجود نیامده و واقعاً نیست و مردم هم به آن اعتماد ندارند، همین است. شما ببینید یک نفر مثل اکبر گنجی، یک دفعه می‌رود در زندان اعتصاب غذا می‌کند‌، می‌بینیم که یک محبوبیت خاصی کسب می‌کند و یک اعتمادی نسبت به او در جنبش دانشجویی برای یک دوره‌ای بوجود می‌آید.

ببینید در برابر این شیوه انتخاباتی اگر ۵۰ نفر از همین اصلاح‌طلبان ایستادگی می‌کردند و می‌گفتند ما می‌ایستیم و قبول نداریم و این سرکوبِ دموکراسی است و مردم را هم به تحریم دعوت می‌کردند، این‌جا یک نیروی ثقل قوی اپوزیسیون‌ به‌وجود می‌آید در ایران که مورد اعتماد مردم قرار می‌گیرد...

اصلاً بر اساس مثال شما حرکت می‌کنم. حرکت آقای گنجی که تا پای مرگ رفت و ممکن بود هم واقعاً جان خود را از دست بدهد، مردم علی‌رغم احترامی که برای او داشتند، چه کاری کردند یا چه کاری می‌توانستند بکنند؟

حال آن‌که اصلاح‌طلبان می‌گویند ما به این ترتیب الان می‌توانیم تا ۶۰ نماینده در مجلس داشته باشیم و این فضای مجلس را به نفع مردم، به زیان اختناق تغییر می‌دهد.

۳۵ کرسی اصلاح‌طلبان ارزش انسانی را که درواقع ندای حق سر بدهد و به زندان برود، ندارد. ارزش انسانی را که از حقوق بشر دفاع کند و به این انتخابات اعتراض بکند و زیر فشار قرار بگیرد، ندارد. یک نفر که در ایران نه بگوید به آقای خامنه‌ای با صدای بلند، تاثیر آن برای دموکراسی و درواقع شکستن فضای اختناق خیلی بیشتر از ۳۵ نفری هست که می‌خواهند به مجلس بروند.

آقای کشتگر، فکر نمی‌کنید ارزش‌هایی که شما از آن‌ها دفاع می‌کنید و قابل احترام هم هست، ارزش‌های روشنفکرانه است و در جامعه ممکن است کار نکند؟ بیش از یک نفر به آقای خامنه‌ای نه گفتند. حرکت آقای گنجی را همه جامعه دیدند، بسیاری هم در این راه‌ها اصلاً جان خود را از دست دادند، ولی بعد از دو خرداد از شروع پروسه تحریم‌ها،‌ دموکراسی در ایران عقب‌نشینی هم کرده است. آقای گنجی چه تاثیری داشت؟

اگر دموکراسی عقب رفت و باز اقتدارگرایان گستاخ‌تر شدند و فضای جامعه امروز بسته‌تر شده، به خاطر این بود که این اصلاح‌طلبان واقعاً توانایی، ظرفیت و لیاقت رهبری مردمی را که به آنها رای دادند، نداشتند و این را ثابت کردند.

الان هم ما نمی‌توانیم بیاییم بگوییم علی‌رغم این‌که اکثریت آن مجلس را داشتند کاری نکردند، برای ۳۰ کرسی، باید به آن‌ها رای داد. نه، اتفاقاً الان باید به خود آن اصلاح‌طلبان هم گفت نه.

به نظر من راه سومی وجود دارد و این راه، راه انتخابات نیست، بلکه راه ایستادگی دربرابر رژیم از طریق تلاش برای رشد جنبش مدنی و اعتراضات مسالمت‌آمیز علیه استبداد در ایران است. من برای این انتخابات هیچ گونه ارزشی قایل نیستم و معتقدم شرکت در آن عملاً نوعی همراهی با آن است.

***

آقای نبوی، در دور دوم هم کماکان شما معتقدید که باید در انتخابات شرکت کرد؟ نتایج حاصل از دور اول این فکر شما را تقویت کرد یا اینکه اساسا همیشه معتقد‌ید باید در انتخابات شرکت کرد؟

من همیشه معتقدم که در هرحالتی در انتخابات باید شرکت کرد. و خیلی متاسفم که در زمان حکومت پهلوی هم سن و سالم آنقدر نبود و عقلم آنقدر نمی‌رسید که در انتخابات آن موقع هم شرکت کنم.

اصولاً هر موقعی که انسان بتواند رای بدهد، بهتر است رای بدهد تا رای ندهد. بنابراین من اصولاً قایل به این موضوع هستم. ما فکر می‌کردیم که یک اقلیت ۶۰-۷۰ نفری اصلاح‌طلب‌ها را می‌شود به مجلس فرستاد‌.


سیدابراهیم نبوی، روزنامه‌نگار

مرحله اول من را مصر کرد که کار درستی می‌کنم و به همین دلیل الان هم معتقدم که حتماً مردم باید در انتخابات شرکت بکنند و به نامزدهای اصلاح‌طلبان رای بدهند.

آقای نبوی، قبل از شما من الان با آقای علی کشتگر صحبت می‌کردم. این استدلال هست که آن وقتی که تمام مجلس دست اصلاح‌طلب‌ها بود، چکار کردند که حالا برای یک اقلیتی ما برویم و به اینها رای بدهیم؟

از نظر من مجلس ششم و دولت آقای خاتمی که این دو با هم داشتند عمل می‌کردند، فضا را برای مطبوعات باز کردند. فضای سیاسی کشور فضای انسانی شد، فضای اجتماعی کشور فضای نسبتاً متعادلی بود، فضای سیاست خارجی ایران ما را به این تحقیر و این سرنوشت تلخ نکشانده بود.

ما در ایران در آن دوره تولید فرهنگی داشتیم. از نظر اقتصادی اصلاً به این بحران نرسیده بودیم و همه این‌ها به خاطر وجود دولت آقای خاتمی و مجلس ششم بود.

من نمی‌فهمم چیزی را که مثل روز روشن است چرا من باید جزییاتش را بگویم. البته شاید لازم باشد که این جزییات گفته بشود. ولی موضوع مثل روز روشن است.

اگر کسی نتواند تفاوت دوره آقای احمدی‌نژاد با دوره آقای خاتمی را خوب بفهمد، ممکن است همین تفاوت برود توی چشمش و یک مقداری درد بگیرد.

آقای نبوی، این مساله را هم طرح می‌کنند که نتیجه این انتخابات قابل اعتماد نیست چون تقلب در آن انجام می‌شود.

ببینید، همه چیز نسبی است. این‌که در انتخابات، تقلب هست، درست است تقلب هست. ولی در این‌که ۳۴-۳۸ نفر از آن اصلاح‌طلب‌ها در دور اول انتخاب شدند و آمدند بالا، من تردید ندارم! و همین‌طور این‌که احتمال وجود دارد که از این هشتاد نفری که مطرح هستند برای دور آینده که بیایند بالا، بعید نیست.

بینید یک وقتی من می‌گویم در انتخابات تقلب است و هیچ‌کس انتخاب نمی‌شود. من می‌دانم که ما می‌توانیم یک اقلیت ۵۰-۶۰ نفری در مجلس آینده داشته باشیم و این اقلیت برای دو ماه دیگر و دولت آقای احمدی‌نژاد، و برای زمانی که دولت بعد از احمدی‌نژاد بیاید روی کار، به درد ما می‌خورد. استدلال من این است.

این‌که بگویید در انتخابات تقلب است،‌ یعنی چه؟ انتخابات در آن تقلب است که چه؟ وقتی در انتخابات تقلب هست، ولی ما می‌توانیم یکسری نماینده بفرستیم، معنی آن این است که ما باید از همین فضا استفاده بکنیم. ما با واقعیت سروکار داریم.

این استدلال هم وجود دارد که دستاوردهای دوم خرداد، آن‌چه که تاکنون باقی مانده، اینقدر نیست که ما در هر انتخاباتی موظف به شرکت باشیم.

خب‌، اگر قرار باشد که من تصمیم داشته باشم در بروکسل زندگی بکنم و به هیچ‌وجه هم قصد نداشته باشم بروم ایران زندگی کنم، برای من هم ایران یعنی حکومت جمهوری اسلامی، یا یک حکومت دیگر باشد و برای من بین یک کمی بد یا خیلی بد یا نسبتاً بد تفاوتی وجود نداشته باشد؛ طبیعتاً من هم تحریم که می‌کنم هیچ چیز، اصلاً می‌روم سفارت ایران را آتش می‌زنم. البته این را به عنوان یک تهدید محاسبه نکنید...

به هیچ‌وجه.

ولی من به این فکر می‌کنم که وجود دو تا نماینده هم می‌تواند تاثیر داشته باشد. مجلس ششم هر چه که بود، مجلسی علیه مردم نبود. مجلسی بود که بسیار مصوبات مفیدی داشت و در آن دوره بسیار کارهایی صورت گرفت که امیدواریم این مجلس هشتم بتواند بخشی از آن‌ها را انجام بدهد.

منتها نکته‌ای که دارم این است که وجود یک مجلس به معنی این است که ما می‌توانیم از آن استفاده بکنیم برای این‌که شرایط بهتر بشود، به دولت فشار بیاوریم که دولت را حتی‌المقدور...

آقای نبوی، مثال دیگری که آقای کشتگر می‌زدند در مورد آقای اکبر گنجی‌...

من از کسانی که صدای من را می‌شنوند می‌خواهم که به حرف‌های علی کشتگر، حرف‌های اکبر گنجی، حرف‌های VOA اصلاً گوش ندهند. این‌ها الان گوش شما را مسموم می‌کند.

فردا صبح بلند شوید شناسنامه‌تان را بردارید، بروید قشنگ به نامزدهای اصلاح طلبان رای بدهید. حتی یک نماینده بیشتر هم به نفع جامعه است. بی‌خود هم وقت‌تان را صرف نکنید برای بحث کردن با کسانی که راجع به تحریم یا عدم مشارکت حرف می‌زنند.

آقای نبوی پس به این ترتیب فردا، بعد از آنکه رای دادند، می‌توانند حرف‌های آقای گنجی و کشتگر را گوش بدهند‌؟

آن موقع اشکال ندارد.

نظرهای خوانندگان

آقای نبوی ، داستان اصلاح طلبان امروز با داستان نسبتاً خوش آن موقع که می گویید خیلی فرق می کند.فرزند زمان باش.

-- مجید ، Apr 25, 2008 در ساعت 03:19 PM

badbakhti iran hamin keshtagarha hatand ke be darde siasat nemikhorand.in baba bayad avval benshinad va masoliyate chap iran ra dar sad sal akhir naghd konad.laaghal savadash ziad mishavad;jomhooriye eslami ta hadde ziadi varese in keshtgarhast ke baad kasht o toofan daravid va emrooz injayim ke hastim.dar har hal in baba si sal ast ke az iran amade va chizi az jameeye feliye iran nemifahamd;hamantor ke confederasioniha ghabl az enghelab nemifahmidand.be nazare man tahlilha dar iran va kharej dar morede naghshe khameneyi va estebdad rahbari mobaleghe amiz ast;hala inha inja nesheste migooyand ma behtar mizanim;na agha !az in khabara nist.mellat az enghelab va tondravi khaste ast;hezar sal ast ke enghelab mikonad.ellatash ham in roshanfekrnamaha chon keshtgar hastand ke shayad dar jaye digari gheyr az siasat bayad miboodand.asre enghelab dar donya be sar amade ast.ba jang va khoshoonat hich keshvari rah be jayi naborde;be keshvarhaye enghelab karde negah konid.hame varshekaste hastand;hadafe kshtgarha in ast:agha man reis jomhoor sham.hamin

---------------------------------
دوست گرامی
لطفاً به خط فارسی بنویسید و از پینگلیش نوشتن خودداری کنید
زمانه

-- -movarrekh-Doctor Koohi ، Apr 25, 2008 در ساعت 03:19 PM

بنده بارها در سایت های مختلف کامنت نوشته ام که جنبش دموکراسی خواهی (البته باید مردم را توجیه کرد که دموکراسی = آزادی ، = اقتصاد بهتر، = تحقیر بین المللی کمتر ، = ... ) نیاز به یک میثاق دارد. نیاز به چیزی شبیه رهبر و نه الزاماً شخص حقیقی. روشنفکران و مردم باید برسر چیزی به تواف برسند و عدول از آن خیانت محسوب شود. مثلاً جایی توافق شود که اگر انتخابات فلان شرایط را نداشت باید تحریم شود و اگر چنان نشد نباید تحریم شود. و لذا اگر کسی غیر از آن کند خیانت کرده است.
الان می بینیم که خود روشنفکران سردرگمند.

-- مرتضی ، Apr 26, 2008 در ساعت 03:19 PM

اساسأ بحث جدي راديو زمانه با اشخاصي مثل آقاي سيد ابراهيم نبوي که گويا طنزپرداز هستند،بيجا ومردود است.خوب است در ميان هفتاد و پنج ميليون ايراني هفت _هشت تا آدم تازه پيداکنيد.

-- دوستدار ، Apr 26, 2008 در ساعت 03:19 PM

There is not any method which can be used for any time. Leave us in peace Mr Nabavi.


--------------------------------------
دوست گرامی
لطفاً نظرات خود را به فارسی بنویسید و از نوشتن به انگلیسی پرهیز کنید
زمانه

-- بدون نام ، Apr 26, 2008 در ساعت 03:19 PM

به نظر من تنها راه برای یافتن پاسخ این پرسش که رای بدهیم یا رای ندهیم؟ خواندن تاریخ آنهم از نویسنده های بیطرف است. بنده به شخصه طی ماه گذشته برای پیدا کردن پاسخ این سوال مقالات زیادی از جناحهای مخالف و موافق خواندم ولی نتیجه ایی عایدم نشد. ولی با مطالعه تاریخ نتایج با ارزشی بدست آوردم.

به اختصار نتایج حاصله را مینویسم:
1. شرایط در زمان انقلاب بیسار شبیه به شرایط اکنون بود یعنی صدای اعتراضات بیشتر شده بود و کانون های مدافعان حقوق بشر و حقوق زنان و جنبش های دانشجویی بسیار فعال شده بودند. در نتیجه فشارهای داخلی و خارجی از طرف افکار عمومی دنیا بر حکومت شاه رو به افزایش بود (شامل فشارهای اقتصادی و تهدید عدم فروش سلاح به ایران.
2. شاه, در مواجهه با انتقادات خارجی و داخلی شروع به دادن امتیازات با ارزشی به مردم کرده بود و تا آنجا پیش رفت که با انجام یک انتخابات آزاد با حضور تمامی احزاب(به غیر از یک حزب) موافقت کرد و همینطور به اشتباه خود اعتراف کرد ولی متاسفانه مردم متوجه این قضیه نشدند.(مگر هدف از اعتراض گرفتن امتیاز نیست؟)
3. از آنجاییکه آمریکا و انگلیسی در پی سرنگونی شاه بودند(بدلیل جاه طلبی های نظامی و اقتصادی شاه واینکه همه میدانند که شاه در پی اقتدار کامل در خاورمیانه بود و خب این به لحاظ سلطه بر انرژی خاورمیانه برای ابرقدرتها قابل تحمل نبود) طبعا نمیگذاشتند که عقب نشینی شاه در برابر خواست مردم و امتیازات داده شده تحت فشارهای وارده خللی در عزمشان ایجاد کند( با جنگهای روانی و تبلیغات گسترده)
4. در نهایت رژیم تغییر کرد
5. تمام تجربیات گذشته پایمال شد و تجربه ایی نو از صفر شروع به کار کرد.
6. مردم تنها قربانی این تجربه بودند.
7. احساسات را باید کنار گذاشت و به فکر اهداف و امنیت ملی بود
8. اصلاحات تدریجی و هرچند کند بسیار بهتر از یک تجربه جدید و غیر قابل پیش بینی است
9. چه تضمینی وجود دارد که بعد از سرنگونی رژیم سیستم کارآمدی در خلال هرج و مرج های پیش آمده بوجود بیاید؟
10. با شدت گرفتن اعتراضات فعلی می بینیم که کم کم جمهوری اسلامی هم تحت فشارهای وارده شروع به انجام اصلاحاتی خواهد کرد(به عنوان مثلا عقب نشینی های که راجع حکم سنگسار میکند کم و بیش)
11. باید به شدت اعتراضات و گرفتن امتیازات بیشتر افزود.
12. باید نظام اعتراضات را سیستماتیک نمود. تا در زمان نارضایتی شروع به اخطار دادن و گرفتن امتیازات کرد.
13. و در نهایت به روند اصلاحات ادامه داد با هر ابزاری که میسر است از جمله انتخابات و تحت فشار گذاشتن نمایندگان (مخصوصا اصلاح طلب) برای گرفتن امتیازات بیشتر و بیشتر در مجلس.

ولی آیا با توجه به اینکه سرانه کتابخانی در ایران 2 دقیقه است آیا میتوان امیدوار بود که مردم با خواندن تاریخ به این حقایق دست پیدا کنند و همیشه در لحظات مهم تابع احساس و پیرو خواست بد اندیشان قرار نگیرند؟

-- سعید ، Apr 26, 2008 در ساعت 03:19 PM

Áqá ye Dustdár, Rádiyo Zamáne ábru ye xodesh rá mibarad vaqti bá afrád i mesl e Nabavi mosáhebe mikonad.

--------------------------------------
دوست گرامی
لطفاً نظرات خود را به خط فارسی بنویسید و از پینگلیش نوشتن پرهیز کنید
زمانه

-- بدون نام ، Apr 26, 2008 در ساعت 03:19 PM

من شخصا به هفت صندوق رای جنوب شهر تهران و شش صندوق رای در شمال و میدان فوزیه مراجعه کردم ولی خوشبختانه کسی به رای آقای نبوی توجه نداشت. ایشان بهتر است به تسویه حسابهای گذشته اش بپردازد. ایکاش شما آن نوشته مرا منتشر می کردید. گر چه می دانم که با حساب دو دو تا چهار تا شما آنرا اصلا منتشر نمیکردید ولی دستکم شما خودتان شاید برای بار هزارم و از هزارمین کس که من باشم این پیام را دریافتید. طبق خبرهایی که از درون به بیرون درز میکند تنها بیست و یک ممیز دو دهم درصد در تهران در این انتخابات شرکت کرده اند. ولی در هر حال آنها دست کم قرار است حرف از سی در صد بزنند.

-- بدون نام ، Apr 26, 2008 در ساعت 03:19 PM

درود بر ايرانانياني مثل آقاي نبوي كه به ايرانيان صاح دوست و طرفدار آزادي كمك ميكنند تا بدون خشونت تغيير به وجود بياييد .متاسفانه مشي كساني مانند آقاي كشتگر به كساني ميماند كه نمي خواهند اين مملكت روي خوش ببيند وبا اين استدلال كه براي ظهور آقا امام زمان بايد كشور و دنيا خراب شود ،يكسان عمل مي نمايند .آقاي كشتگر دوران خشونت تمام شده ،جنگل آتيش گرفته،قطره اي آب از جانب هر انسان دوستي ميتواند آتش را خاموش كند.30 سال در خارج از كشور چه كار كرديد ،چه برنامه عملي داريد .

-- مريم ، Apr 27, 2008 در ساعت 03:19 PM

روند اعمال قدرت اجتماعي را توکويل در چند لايه مورد توجه قرار مي دهد و روشن مي کند که چرا افراد آزاد شده در جامعه دموکراتيک براي مهار آن با مشکل روبه رو هستند. حداقل سه شکل از اعمال قدرت اجتماعي در دو کتاب توکويل قابل رديابي است؛ اول نفوذ قدرت اجتماعي در عرصه سياسي است. در اين عرصه به جاي شکل گيري نظام سياسي خدمتگزار به افراد، نظام سياسي زورگو و مردم سوار شکل مي گيرد زيرا وقتي حکومت و حکمرانان به نام مردم برنامه هاي خود را اعلام و اعمال مي کنند، اگر افراد جامعه با برنامه هاي مذکور مخالف باشند امکان اعتراض جمعي در مقابل اين برنامه ها را ندارند. امکان اعتراض جمعي وقتي ميسر است که مردم بتوانند خود را براي اعتراض به صورت دسته جمعي «بسيج» کنند، در حالي که مردم امکان بسيج دائمي ندارند. تنها راه هايي که در برابر مردم وجود دارد اين است که يا چهار سال صبر کنند تا اعتراض خود را با راي مخالف دادن در سر صندوق هاي راي به حکمرانان اعلام کنند يا نسبت به عرصه سياست بي تفاوت و بي حس شوند. بي حسي و نااميدي مذکور در ميان شهروندان يکي از عوامل تداوم خطر مردم سواري در جوامع مدرن و دموکراتيک است. به قول بودن «عامه مردم بر آن خواهند شد که ميدان عمل را براي به بار آمدن نتايج انحرافي و آشفته ساز حاصل از نيات نيکوي دولت به کلي آزاد بگذارند.»

به نقل از مقاله ایی از جلایی پور

-- سپهر ، Apr 27, 2008 در ساعت 03:19 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)