رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفت و گو > «نقش ایران در عراق، کمرنگ میشود» | ||
«نقش ایران در عراق، کمرنگ میشود»حسین علویسومین اجلاس وزاری خارجه کشورهای همسایه عراق که در کویت برگزار شده، سرگرم بررسی راههای برقراری ثبات سیاسی و بهبود وضع اقتصادی در عراق است. از ایران نیز منوچهر متکی، وزیر امور خارجه به همراه یک هیأت در این نشست حضور دارند. جلب کمکهای اقتصادی بیشتر برای عراق، گسترش روابط دیپلماتیک با آن کشور بویژه از سوی کشورهای عرب منطقه و کمک به پایان دادن نقش گروههای مسلح خارج از دولت، مهمترین مسائل در دستور کار این نشست هستند. در گفت و گویی با دکتر حسن هاشمیان، کارشناس مسائل خاورمیانه، ابتدا این پرسش را در میان گذاشتم که با توجه به اینکه دستور کار این اجلاس همان موضوع مورد بحث در دو اجلاس گذشته وزرای خارجه همسایگان عراق در شرمالشیخ و استانبول است، آیا چشماندازی برای دستاورد بیشتر در این اجلاس وجود دارد؟
بله، من معتقدم اگر چه تقریباً مفاد آن بیانیه نهایی با اجلاس شرمالشیخ و اجلاس ترکیه شبیه است، ولی اجلاس کویت در حالی صورت میگیرد که چند متغیر جدید وارد شده و این متغیرها قضیه را به سوی عملی شدن مسایل پیش میبرد. یکی اینکه ما شاهد یک چرخش ۱۸۰ درجهای از سوی آقای نوری مالکی و دولت نوری مالکی بر ضد آن شبهنظامیانی هستیم که گفته میشود با ایران ارتباط دارند؛ و همین طور فشاری که بر سازمان القاعده وجود دارد. بنابراین با این چرخش، آقای نوری مالکی به آن مثلث دولت عراق، آمریکا و کشورهای عربی بیشتر نزدیک شد و از ائتلاف خود با ایران یا آن نزدیکی به ایران دور شده است. این موجب میشود که در آیندهای نزدیک، بعد از اجلاس کویت، ما شاهد این مسأله خواهیم بود که کشورهای عربی آمادگی بیشتری برای باز کردن سفارتخانههای خودشان خواهند داشت و با باز شدن این سفارتخانهها، آن توازنی که بایست میان ایران و کشورهای عربی در عراق به وجود بیاید، صورت خواهد گرفت. مسأله دیگر اینکه گروههای سیاسی داخل عراق الان مشخص شده که دارند از آن تندروها و شبهنظامیان تندرو فاصله میگیرند؛ دارند با دولت عراق بیشتر کار میکنند و این امید بیشتری برای حل مشکلات عراق ایجاد کرده و آنهایی که راه تندروی را گرفتند و راه خشونت را انتخاب کردند، اکنون در انزوا قرار گرفتهاند. آیا انتظار کشورهای عرب منطقه برای برقراری روابط دیپلماتیک با عراق در همین حد بسنده میشود یا اینکه انتظارات دیگری هم دارند؟ من معتقدم با این وضعیتی که الان پیش آمده، کشورهای عربی امیدوارند که این وضعیت لحظهای و آنی و زودگذر نباشد و دولت نوری مالکی برای همیشه این وضعیت را نگه دارد. یعنی این شبهنظامیان شیعه که چه در داخل وزارتخانهها در گذشته و چه بعد از آن در خارج وزارتخانهها، به خصوص در شهرهای جنوبی عراق خشونت به خرج دادند، مردم را تحت فشار قرار دادند، سپاههای امر به معروف و نهی از منکر ایجاد کردند، اینها تحت فشار دایمی دولت عراق قرار بگیرند؛ البته با کمک نیروهای آمریکایی و انگلیسی. القاعده هم به همین شکل، به خصوص نقش سوریه را ما داریم میبینیم. سوریه دارد بیشتر همکاری میکند و در حال محدود کردن ورود نیروهای جهادگر القاعده از کشورهای عربی به عراق است. ما در گذشته آمارهایی داشتیم که در ماه حدود هفتاد الی هشتاد نفر از این افراد ستیزهگر وارد عراق میشدند؛ اکنون این عدد به کمتر از ده نفر رسیده است. بنابراین تحول عظیمی در مرزهای سوریه صورت گرفته و سوریه دارد همکاری بسیار مهمی انجام میدهد؛ ایران هم همینطور. وقتی دیدند که دولت مالکی، به شدت ایران را در یک دوراهی قرار داد که اینها بایستی یا مقتدی صدر را انتخاب کند یا دولت مالکی را، ایرانیها مجبور شدند که دولت مالکی را انتخاب کنند. این به نفع حس امنیت در عراق تمام میشود و کشورهای عربی هم وارد خواهند شد و ما معتقدیم که در آینده نزدیک، تحول مهمی در مسایل امنیتی و هم در بازسازی عراق و هم در جا افتادن شرایط آشتی که اکنون در عراق شکل گرفته، به وجود میآید. اکنون شبهنظامیان طرفدار مقتدی صدر، برای انتخاب یکی از دو راه فعالیت سیاسی یا نظامی تحت فشار ارتش عراق و نیروهای ائتلاف قرار گرفتهاند. آیا آنها آمادگی را دارند که فعالیت سیاسی را بپذیرند و به خلع سلاح تن بدهند؟ با توجه به درگیریهایی که اکنون وجود دارد، من معتقدم که زمانی که آقای مالکی تنها به جنگ اینها رفت، شکست خورد. در حال حاضر مالکی هم با توافق اکثر گروههای سیاسی عراق و هم با کمک آمریکا و انگلیس به جنگ اینها رفته است. به همین خاطر، این شرایط جدید که شبهنظامیان، طرفداران آقای مقتدی صدر در بصره و در شهرک صدر را زمینگیر کرده، به اعتقاد من فرصت ماندن آنها در فعالیت سیاسی را میگیرد. چون که اگر اینها در گذشته میآمدند و وارد فعالیت سیاسی میشدند، شاید پذیرفته میشدند. ولی الان وقتی که با زور دارند این کار را با آنها انجام میدهند، معتقدند که این گروه، گروه قابل اصلاحی نیست و توانایی بازگشت به مسایل سیاسی را ندارد. آنها کار در مسایل سیاسی را بلد نیستند و جز اینکه اسلحه بردارند و مخالفت کنند، کار دیگری نمیتوانند انجام بدهند. بنابراین من معتقدم که مرحله آینده، مرحلهای است که گروه مقتدی صدر را به شکل یک گروه زیرزمینی و غیرقانونی معرفی کند و پروندههایی هم در رابطه با کارهایی که انجام دادند، برای آنها باز کنند؛ از جمله پرونده آقای عبدالمجید خویی و بسیاری از مسائل دیگر. اینها در دادگاه عراق مطرح خواهد شد و آنها را بیشتر تحت نه فقط فشار سیاسی، بلکه فشار قضایی و حقوقی قرار خواهد داد. بنابراین من آیندهای که در عراق میبینم، چه نیروهای شیعه تندرو، چه نیروهای القاعده در عراق، تصمیم بر این شده که جایی برای بازی یا ورود به مسایل سیاسی عراق نداشته باشند و همه تصمیم گرفتهاند که اینها را کنار بگذارند. آیا این به این معنا است که رابطه جمهوری اسلامی ایران با گروه مقتدی صدر و با شخص مقتدی صدر به پایان خودش نزدیک شده است؟ من معتقدم که ایران مجبور شده که چنین سیاستی را اتخاذ کند. چون که همه مقتدی صدر و جیشالمهدی را به عنوان یک گروه سرکش و یک گروه نافرمان برای عراق تلقی میکنند. آثاری که به شکل مخربی در جامعه عراق ایجاد کردند، نتایجی که بهدست آمده، همه عراقیها متفقالقول هستند که نباید تندروها را تأیید کرد. نباید آنها را به رسمیت شناخت. بنابراین وقتی ایران برآورد این چنینی از فضای عراق داشته باشد، سعی میکند از این گروه که مورد قبول مردم عراق نیستند، دور شود. ولی این به معنای آن نیست که ایران میتواند تمام امتیازات سیاسی خودش را همانطور که در گذشته در عراق حفظ کرده، اینطوری حفظ کند. چون که وضعیت جدید در واقع دولت عراق را بیشتر در مثلث آمریکا، اعراب و عراق قرار میدهد. این به معنای آن است که سیاست ایران به شکلی تضعیف میشود. آن اهرمهای فشاری که در گذشته وجود داشتند، الان وجود ندارد. بنابراین من معتقدم که وضعیت ایران در آینده عراق، مثل گذشته نخواهد بود. یعنی به این شکل نخواهد بود که بازیگر اصلی یا بیشترین سهم را در بازی سیاسی عراق داشته باشد. ورود اعراب و سیاستی که آمریکا الان اتخاذ کرده و چرخش آقای نوری مالکی به طرف آنها، بازیگری ایران در صحنه عراق را کماثر خواهد کرد. |